شهدای ایران shohadayeiran.com

شاعر مجموعه شعر «پاییز بهاریست که عاشق شده است»، گفت: به دوستانم پیشنهاد می‌کنم در سالهای اولیه شاعری در جشنواره‌های معتبر شرکت کنند اما به این جشنواره‌ها عادت نکنند.

به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم؛ میلاد عرفان‌پور شاعر جوانی که رباعی‌های دلنشین او تا مدت‌ها در ذهن‌ خوانندگان شعرهای او جا گرفته است این روز‌ها بسیار درگیر مراسم رونمایی کتاب جدید خودش یعنی «ناخوانده» شده است. مراسمی که امروز بعد از نماز مغرب و عشا در هیئت شهدای گمنام برگزار خواهد شد.

از این شاعر تاکنون مجموعه شعرهایی به نام‌های «از شرم برادرم»، «پاییز بهاریست که عاشق شده است»، «پادشهر»، «جشن فراموشی‌ها»، «بی‌خبری‌ها»، «چاره‌ها» منتشر شده است.

گفتگویی با این شاعر جوان داشته‌ایم که متن این گفتگو را در ذیل می‌خوانید

در ابتدای گفت‌وگو، در رابطه با زمینه‌های علاقمندیتان به شعر و ادبیات برایمان بگویید.

شعر را آنگونه که ساختارمند باشد از سیزده سالگی شروع کردم. اولین شعری که گفتم غزلی بود به تاثیر از حافظ. یادم می‌آید‌‌‌ همان زمان برای خودم دفتری درست کردم و جلدش گرفتم و در عطفش نوشتم: «دیوان عرفان!» هنوز هم آن دفتر را دارم. اوایل قالب‌هایی متنوعی از جمله غزل، مثنوی، چهار پاره و نیمایی را تجربه می‌کردم و از سال دوم سرودن به رباعی علاقه‌مند شدم.

از کسانی که سبب علاقهٔ من به شعرشد مادربزرگ مرحومم بود ایشان سواد نداشت اما همیشه دوبیتی‌هایی زیادی که از بر بود را برایمان می‌خواند و زمزمه می‌کرد. پدرم هم مداح است و با شعر سر و کار دارد و این هر دو موجب شد تا از‌‌‌ همان کودکی بی‌آنکه بدانم وجودم با شعر آمیخته شود.

نخستین بار چه کسی مشوق شما در شعر بود؟

نخستین بار شعر‌هایم را برای دبیر ادبیاتمان خواندم و کم‌کم مرا به انجمن‌های ادبی شیراز معرفی کردند. یادم است هفته‌ای سه چهار انجمن شعر شرکت می‌کردم و این در حالی بود که در مدرسه نمونه تحصیل می‌کردم و درس‌ها سنگین بود. یکی از آن انجمن‌ها انجمن شعر انقلاب شیراز بود به مدیریت مرحوم خلیل جمالی (مذنب) که از شاعران ریش‌سپید و با سابقه استان ما بود.

تا کنون موفق به کسب چه جوایز و رتبه‌هایی در زمینهٔ شعر شده‌اید؟

از سال اول دبیرستان حضور من در جشنواره‌های سراسری شعر آغاز شد. سال 1383 جایزه ادبی باباطاهر که ویژه رباعی و دو بیتی بود در همدان برگزار شد و به لطف خدا حائز رتبه اول شدم. هنوز هم یکی از خاطرات شیرین من‌‌‌ همان سفر همدان است. ‌‌‌ همان سال برگزیدهٔ جشنوارهٔ دانش آموزی کشور شدم که به گمانم در اردبیل برگزار شد و از آن پس سه دوره متوالی دیگر برگزیده جشنواره دانش آموزی در کشور بودم.

سال 1385 به لطف خدا مقام اول جشنواره جوان خوارزمی شدم با مجموعه رباعی‌های «پاییز بهاری ست که عاشق شده است» و «از شرم برادرم» و‌‌‌ همان سال «جایزه ادبی قیصر امین‌پور» را در کنگره دفاع مقدس به دست آوردم.

سال 86 کتاب «از شرم برادرم» برگزیده کتاب سال دفاع مقدس شد و سال 1388 موفق به کسب سرو زرین جشنواره شعر فجر شدم. از سال 1383 تا 1388 به لطف خدا در بیش از 100 جشنواره و شب شعر حضور داشتم که از همهٔ آن‌ها خاطرات زیادی با من مانده ست. از آن پس بسیار به ندرت در جشنواره‌ای شرکت کردم.

دلیل این کناره گیری از جشنواره‌ها چه بود؟

دلیلش هم این بود که احساس کردم حضور متوالی در جشنواره‌ها ممکن است ذائقه مرا از آنچه باید منحرف کند و ذوق مرا تحت تاثیر قرار دهد. به دوستانم هم پیشنهاد می‌کنم در سالهای اولیه شاعری در جشنواره‌های معتبر شرکت کنند اما به این جشنواره‌ها عادت نکنند.

دربارهٔ اثرهایی که پیش از این از شما به انتشار رسیده‌است، توضیح دهید.

سال 1385 مجموعه رباعی «از شرم برادرم» منتشر شد که تمامی آن در فضای دفاع مقدس و با تاثیر از کتاب «حماسه یاسین» بود. حماسه یاسین خاطرات دفاع مقدس گردان یاسین است از سید محمد انجوی‌نژاد روحانی معروف شیرازی.

این را هم بگویم که این سید عزیز و محفل هفتگی‌اش در کانون رهپویان وصال بسیار در زندگی فکری من متاثر بود.

سید محمدامین جعفری عزیز هم که از شاعران مطرح کشور است آن سال‌ها در بنیاد حفظ آثار استان فارس فعال بود در چاپ این اثر نقش پررنگی داشت و بهانهٔ اصلی، تشویق او بود.

مجموعه رباعی «پاییز بهاریست که عاشق شده است» را سال 1386 در هجده سالگی به چاپ رساندم. این مجموعه گزیده همه رباعی‌های من از ابتدا بود با موضوعاتی متنوع. بعد از آن رباعی‌های «پادشهر» هم با رویکردی اجتماعی‌تر و نقد زیست شهری در سال 1388به چاپ رسید.

«جشن فراموشی‌ها» مجموعه رباعی سال 1389 من بود و هر چهار مجموعه مذکور را انتشارات سپیده باوران منتشر کرد.

«بی‌خبری‌ها» برای نخستین بار تعدادی از غزل‌ها و دو بیتی‌های مرا نیز در کنار چند رباعی با خود داشت که سال 1391 در شهرستان ادب منتشر شد. گزیده رباعی معاصر با عنوان «چاره‌ها» نیز به انتخاب من سال 1391 روانه بازار شد.

رباعی چه ویژگی‌هایی دارد و چرا شما به این حوزه روی آورده‌اید؟

رباعی قالب شگفتی است از ابعاد مختلف. این قالب از معدود اوزان و قوالب شعر فارسی ست. وزن و موسیقی آن در عین وحدت بسیار پرظرفیت و غنی ست. فخامت و متانتی در وزن این قالب نهفته است که شاخص و نادر است. همین موجب شده این قالب، قالب حکما و اندیشمندان باشد. رباعی، شعر تفکر است. البته این بدان معنا نیست که مضامین عاطفی را در آن راه نباشد بلکه بدان معناست که در رباعی سرایی حتی مضامین عاشقانه بدون پشتوانه فکری و معرفتی گیرایی و مانایی نخواهند داشت.

خصوصیت دیگر رباعی، کوتاهی و اختصار آن در عین این برجستگی هاست. مخاطب رباعی در مدت زمان کوتاهی قرار است به تماشای تصاویر و کشف‌های شگفتی بنشیبند. به نظرم مخاطب روزگار ما شعر کوتاه را بیشتر می‌پسندد. باورم این است.

در رابطه با اثر جدیدتان که در نمایشگاه کتاب امسال رونمایی می‌شود، توضیح دهید.

مجموعه رباعی «ناخوانده» گزیده‌ای‌ست از تازه‌ترین رباعی‌های من که از سال 1390 الی 1392 سروده شده‌اند. 55 رباعی در این مجموعه گرد آمده است. از حیث موضوعی رباعی‌ها متنوع‌اند و البته بیشتر در زمینه عشق و مرگ، ‌ سروده شده‌اند. مفهوم مرگ در رباعی‌های ناخوانده بیشتر روی به بیداری دارد تا یأس. به گونه‌ای مرگ در نگاه من آینهٔ زندگی‌ست و به گمانم این مفهوم در آثار این مجموعه جریان داشته باشد. بسیاری از رباعی‌های این مجموعه تلفیقی از عشق، مرگ و آگاهی را با خود دارند.

که در مشغله زندگی امروزی که فرصت آدمی قطعه قطعه شده است و از طرف دیگر رسانه‌های مجازی و ارتباطی گسترش یافته‌اند قالب‌های کوتاه و پرمغزی چون رباعی بیشتر مورد اقبال هستند.

به عنوان سخن آخر چند شعر از مجموعهٔ در دست انتشارتان برای مخاطبان ما بخوانید.

در این همه رنگ، آنچه می‌خواهی نیست
در این همه راه، غیر گمراهی نیست
در شهر، خیابان به خیابان گشتم
آنقدر که آگهی‌ست، آگاهی نیست
--
ابریم که ارث پدریمان اشک است
مشق شب و درس سحریمان اشک است
هرکس به زبان خود سخن می‌گوید
ما نیز زبان مادریمان اشک است

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار