شهدای ایران shohadayeiran.com

مقایسه توان رزمی عراق با ارتش ایران نسبت برتریِ 8 به یک و طبق برخی برآوردها 15 به یک ارتش عراق بر ارتش ایران را نشان می داد
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

بررسی شرایط ویژه ای که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به ویژه نیروی زمینی ارتش در آغازین روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با آن روبرو بوده است، می تواند ما را به فهم عمیق تر و درک کامل تری از واقعیت هایی برساند که شالودۀ 8 سال از بحرانی ترین و مهم ترین برهه های تاریخ انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهد. اگرچه در این باره کتاب های فراوان نگاشته شده و مقالات متعدّدی به رشتۀ تحریر درآمده است، لیکن با بررسی جامع از پیشینۀ مکتوب دفاع مقدس به ویژه پس از مراجعه به پیشکسوتانی که روزگاری در کسوت سربازی انقلاب، فرماندهی یگان های نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را برعهده داشته و تاریخ سازان و افتخارآفرینان این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی بوده اند، به خوبی درمی یابیم که واقعیت های بسیاری از این دوره یا ناگفته مانده یا کمتر به آن ها پرداخته شده است. واقعیت هایی که شرایط امروز و سرنوشت آیندۀ این مرز و بوم لاجرم به آن ها گره خورده است.

 

شرایط بد ارتش و هجوم رژیم بعث

هجوم سراسری ارتشِ کاملاً آمادۀ عراق به میهن عزیزمان در شهریور ماه 1359 ه. ش، زمانی انجام شد که ارتش جمهوری اسلامی ایران در شرایط سخت و نامناسبی قرار داشت. آن زمان ارتش تنها نیروی نظامیِ سازمان یافته و با دانش نظامی بالا و تجهیزات مناسب بود که انتظارمی رفت بتواند از مردم و میهن دفاع کند، در آن برهه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نهادی نوپا بود و مجموعۀ قوای انتظامی به ویژه ژاندارمری که در مرزها مستقر بود، توان رزمی و تجهیزات مناسبی برای دفاع در برابر حملات سنگین دشمن نداشتند. ارتش که با فرمان هوشمندانه و تیزبینانۀ حضرت امام خمینی (ره) در 28 فروردین ماه 1358 از توطئه بدخواهان و کوته فکران مبنی بر «انحلال» آن رسته بود، با از دست دادن شمار زیادی از فرماندهان ارشد خود در جریان تصفیه انقلابی ارتش، اخراج 40 هزار مستشار نظامی خارجی که به طور عمده آمریکایی بودند و در همه امور نقش کلیدی داشتند، لغو قراردادهای خرید تجهیزات نظامی و ادوات مدرنِ جنگیِ در حال تحویل، کاهش یافتن کارکنان پایور ثابت نظامی در رده های مختلف به دلیل توقّف استخدام، کاهش مدت خدمت وظیفۀ عمومی از ۲ سال به یک سال، انحلال پاره ای از بخش ها و واحدهای نظامی، متوقّف شدن طرح احداث بعضی پایگاه های نظامی و ... تا حدّ قابل توجهی تضعیف شده و به شدّت درگیر غائله ضدانقلاب بود.

 

نیروی زمینی در کردستان درگیر بود

نیروی زمینی ارتش که استعداد آن از حدود 285 هزار نفر به حدود 150 هزار نفر و قدرت عملیاتی آن به 4 لشگر با آمادگی رزمی پایین کاهش یافته بود، عملاً با دوسوم توان و استعداد خود در غائله کردستان و آذربایجان غربی درگیربود.(1)

ضد انقلاب که از همان ابتدای پیروزی انقلاب با سوء استفاده از شرایط نابه سامان و متزلزل موجود، محاصره و حمله به پادگان های نظامی و مراکز حسّاس شهرها در مناطق غرب و شمال غرب کشور و همچنین توطئه چینی در سیستان و بلوچستان و ترکمن صحرا، سودای تجزیۀ ایران اسلامی و در وهلۀ اوّل ایجاد کردستان مستقل را درسر می پروراند، با وجود حمایت های خائنانه و برنامه ریزی شدۀ دولت موقت و ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور مخلوع، با شدت عمل و مقاومت قهرمانانۀ ارتش جمهوری اسلامی ایران و نیروهای مردمیِ انقلاب مواجه شد که تحت لوای سپاه پاسداران گردهم آمده بودند. بی تردید مهم ترین نقش محوری را در غائله کردستان شهید علی صیّاد شیرازی بر عهده داشته است. به نحوی که با ابلاغ حکم نمایندگی بنی صدر، رئیس جمهور وقت، به شهید صیاد شیرازی درباره مسائل کردستان در تاریخ 2/2/1359 و نیز آغاز عملیات های کوبندۀ رزمندگان اسلام علیه ضدانقلاب تا اواخر شهریور ماه همان سال، همچنین با رسیدن به سردشت و آزادسازی شهرهای عمدۀ کردستان، کم کم شرایط به گونه ای پیش می رفت که بساط ضدانقلاب در کردستان برچیده شود. متأسفانه کارشکنی لیبرال ها و تلاش تعدادی از کوته فکران و مشاوران نظامی بنی صدر و مخالفان تقویت سپاه پاسداران موجب شد که طی 2حکم به فاصلۀ کمتر از یک ماه شهید صیاد شیرازی از کار برکنار و فعالیت های مشترک قرارگاه های تابعۀ آن عملاً تعطیل شود.

 

افزایش نیروی انسانی در ارتش عراق

در مقابل، ارتش عراق با تبلیغات سرسام آوری به افزایش روحیۀ خصومت و ایجاد کینه در مردم و نظامیان خود نسبت به ایران اقدام کرد و با خرید تجهیزات مدرن نظامی، احداث پایگاه های جدید در مرز، احضار متولدان 1955 و 1956 به خدمت و فراخوانی نیروی ذخیرۀ ارتش، استعداد یگان های خود را فوق العاده گسترش داد. صدام که تا 31 شهریورماه 1359، 636 مورد تجاوز زمینی، هوایی، بمباران، غارت احشام مرزنشینان و ... را در خاک میهن عزیزمان انجام داده بود و در بیست وششم همان ماه با لغو یک جانبۀ قرارداد مرزی وحسن همجواری 1975 الجزایر در مقابل دیدگان مجامع بین المللی، زمینه را برای آغاز جنگی تمام عیار علیه ایران اسلامی آماده کرده بود، با حملۀ 31 شهریورماه جبهه ای به طول 1352 کیلومتر را از جنوب شرقی آبادان تا شمال قصر شیرین تشکیل داد و بیش از 14 هزار کیلومترمربع از خاک کشورمان را اشغال کرد.

 

هجوم لشگرهای تا بن دندان مسلح

در چنین وضعیتی که عراق 9 لشگر را وارد کارزار کرده بود و عملاً از پشتیبانی 12 لشگر زرهی، مکانیزه، و پیاده و 30 تیپ پیادۀ مستقل برخوردار بود و به جرأت می توان گفت که هیچ نقصی از نظر تجهیزات و نیروی انسانی نداشت، مقایسۀ توان رزمی عراق با ارتش ایران نسبت برتریِ 8 به یک و طبق برخی برآوردها 15 به یک ارتش عراق بر ارتش ایران را نشان می داد. (2)

متأسفانه با وجود این که این حمله و آغاز درگیری بین ایران و عراق کاملاً قابل پیش بینی و تهدیدهای موجود کاملاً ملموس بود، لیکن تحلیل های نادرست و سیاست های خائنانه ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور وقت ایران و اعوان و انصار وی در کابینۀ دولت موجب شد ایران برای دفع این تجاوز آمادگی لازم را نداشته باشد.

عمده ترین یگان های درگیر در ساعات ابتدایی هجوم عراق

عمده ترین یگان های زمینی ارتش که از همان نخستین روز نبرد(31شهریور59) با ارتش عراق درگیر شدند، لشگر 92 زرهی خوزستان در منطقه جنوب و لشگر 81 زرهی کرمانشاه در منطقه غرب بودند. در این روز در تبادل آتش میان طرفین، توپخانۀ نیروی زمینی مستقر در آبادان، کارخانه تولید گاز فاو در عراق را به آتش کشید. همچنین مواضع دشمن در امتداد ساحل جنوبی اروندرود زیر آتش سنگین نیروهای خودی قرارگرفت. بر خلاف انتظار ستاد کل فرماندهی ارتش عراق، یگان های لشگر 92 زرهی با استعداد رزمی خود در مقابل نیروهای عراقی شجاعانه ایستادگی کردند و ارتش عراق مجبور شد نیروهای بیشتری وارد خوزستان کند. دشمن پس از تصرف خونین پاسگاه فکه در مقابل دفاع دلاورانۀ یک گروه رزمی از تیپ37 زرهی شیراز، به مواضع گروه رزمی37 مستقر در تپه ماهورهای فکه حمله می کند. اما با آتش دقیق و مقاومت شدید دلاورمردان ارتش مواجه و مجبور به عقب نشینی می شود. در همین روز گروه های رزمی ارتش جمهوری اسلامی ایران از جمله گروه 138 پیاده از لشگر 21 و یک گروه رزمی از تیپ 84 خرم آباد نیز به صفوف مدافعان ارتش اسلام می پیوندند.

تدبیر شهید سرلشگر ولی ا... فلّاحی

در اول مهرماه(روز دوم نبرد)، بر اساس تدبیر شهید سرلشگر ولی ا... فلاحی، جانشین ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، خوزستان به ۳ منطقه عملیاتی تقسیم شد. قرارگاه هدایت کننده عملیات در منطقه اهواز عملاً ترکیبی از شهید سرلشگر فلاحی، فرمانده لشگر ۹۲ زرهی اهواز، شهید مصطفی چمران، فرمانده سپاه پاسداران و استاندار خوزستان تعیین شد. توپخانه های نیروی زمینی ارتش در منطقه خرمشهر و آبادان و توپخانه ساحلی نیروی دریایی در آبادان به شدت و با تمام امکانات خود، تأسیسات اقتصادی بصره و فاو را زیر آتش خود گرفتند و ضایعات زیادی به تأسیسات عراق از فاو تا بصره وارد کردند. بدین ترتیب نبرد توپخانه ها از همان آغاز جنگ به عنوان یک عنصر بسیار مهم جلوه گر شد.

عراق فهمید اشتباه کرده است

روز دوم مهرماه، به دانشکده افسری نیروی زمینی دستور داده شد که با تشکیل گردان های رزمی به خوزستان اعزام شوند. تعداد ۷۳۱ دانشجو، ۴۱ افسر و ۲۴ درجه دار در ۳ گردان سازماندهی و به جنگ افزارهای انفرادی، تیربار و آر.پی. جی-۷ مجهز و آماده می شوند که در تاریخ 1359.7.3 از راه هوایی به اهواز اعزام شوند. در این روز در جبهه غرب، نبرد تیپ یک زرهی لشگر ۸۱ کرمانشاه در منطقه عمومی میمک بسیار چشمگیر بود. اگر چه حمله متقابل این تیپ به دشمن به نتایج مطلوب منجر نشد، لیکن موجب شد ارتش عراق نتیجه گیری کند که در برآوردهای خود مرتکب اشتباه بزرگی شده است.

افزایش شدت حمله عراق به ایران

روز سوم مهرماه، تهاجم نیروهای زمینی عراق به خرمشهر و آبادان با آتش شدید توپخانه آغاز شد. شدت آتش به حدی بود که فرمانده ایرانی منطقه نبرد گزارش می کند چنان چه با حملات هوایی ارتش، توپخانه دشمن خاموش نشود، ظرف چند ساعت خرمشهر با خاک یکسان می شود. در حالی که وضعیت خرمشهر لحظه به لحظه وخیم تر می شد، گردان های دانشجویان دانشکده افسری با یک قرارگاه هدایت کننده و با ۱۲ فروند هواپیمای سی- ۱۳۰ به خوزستان اعزام شدند. ساعت ۱۲:۰۰ این روز، دشمن از سمت شمال به ۵ کیلومتری خرمشهر رسید و خرمشهر به محاصره نیروهای عراقی درآمد. به علت تداوم آتش دشمن و فشار حملات نیروهای عراقی، نیروهای مدافع خرمشهر شامل گردان ۱۵۱ دژ لشگر ۹۲ زرهی، گردان تکاوران دریایی، ژاندارمری، شهربانی، نیروهای مردمی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ساعت ۱۴:۴۰ به داخل شهر عقب نشینی می کنند و تلفات و ضایعات آن ها ساعت به ساعت بیشتر می شود.

 

اعزام گروه تانک از مشهد به اهواز

به جز دانشجویان دانشکده افسری که با کمک یگان های لشگر ۹۲ زرهی به منطقه وارد شدند، در این روز یک گروه رزمی شامل گردان ۱۴۸ پیاده و یک گروهان تانک از مشهد به اهواز وارد می شود و زیر امر تیپ یک لشگر ۹۲ قرار می گیرد. این یگان، اولین واحد تقویتی بود که به منطقه اهواز- سوسنگرد اعزام شد. لشگر ۹۲ زرهی در منطقه ای بسیار وسیع از چنگوله تا آبادان گسترش داشت و در مقابل آن، دست کم ۵ لشگر زرهی، مکانیزه و پیاده دشمن در محورهای مختلف درگیر بودند که با آتش سنگین توپخانه و پشتیبانی هوایی پی در پی حمایت می شدند. در این روز سرهنگ «غلامرضا قاسمی لو» به عنوان فرمانده لشگر ۹۲ زرهی تعیین شد. فرمانده جدید، یک قرارگاه فرماندهی برای غرب دزفول تشکیل داد که اوضاع آن منطقه را سر و سامان دهد و برای هدایت این قرارگاه، معاون لشگر را که تا آن روز سرپرستی لشگر را به عهده داشت، انتخاب و معرفی کرد. از سوم مهرماه، هواپیمایی نیروی زمینی ارتش (هوانیروز) به طور فعال در صحنه نبرد حضور یافت و در مناطقی مانند مهران، صالح آباد و سرپل ذهاب وارد عمل شد. هم چنین در منطقه ایلام، بسیج عشایری وارد عمل شد. ورود این عشایر غیور به صحنه نبرد، سبب تقویت نسبی قدرت دفاعی رزمندگان و افزایش روحیه آنان شد. هجوم بالگردهای رزمی هوانیروز به تانک ها و نفربرهای عراقی، دشمن را به وحشت انداخت و از سرعت پیشروی نیروهای مهاجم به نحو قابل توجهی کاست. فرمانده پادگان سرپل ذهاب با درایت و زیرکی، از فرصت به دست آمده به خوبی بهره گرفت و تنها با ۵ دستگاه تانک تعمیری چنان نمایشی در برابر دشمن به اجرا گذاشت که نیروهای عراقی تصور کردند با یک موضع پدافندی قوی در محور سر آب گرم روبه رو شده اند. همین موضوع سبب توقف و عقب نشینی عناصر دشمن شد. در این بین ضد انقلاب نیز فعالانه وارد عرصه نبرد می شود و با حمله به اماکن و پایگاه های نظامی در کردستان و آذربایجان غربی و انجام عملیات خائنانه در مناطق درگیر، به مشغول کردن رزمندگان ایرانی و تسهیل امور برای دشمن مهاجم مبادرت می کند.

یورش به دشمن

در چهارم مهر ماه، دلاورمردان ارتش و سپاه مستقر در خرمشهر، برای جلوگیری از سقوط شهر در ساعت ۱۳:۴۰ با تمام توان به نیروهای دشمن در شمال شهر یورش می برند و با آر.پی. جی-۷، تفنگ ۱۰۶ و سلاح های موجود، تلفات و ضایعات سنگینی به یگان های زرهی دشمن وارد می آورند به نحوی که دشمن مجبور به انتقال مواضع خود به غرب جاده اهواز- خرمشهر می شود. در این روز، توپخانه نیروی زمینی ارتش ضایعات سنگینی به تأسیسات اقتصادی عراق در فاو، ام القصر و ابوالخصیب وارد می آورد. روز چهارم مهر، سنگین ترین نبرد در غرب در منطقه ایلام رخ داد که نیروهای مسلح موفق شدند با همکاری مردم ۷۰ دستگاه تانک متجاوز عراقی را در ایلام و محورهای اطراف آن منهدم کنند.

خونین ترین روزها

روز پنجم مهر، یکی از خونین ترین روزهای نبرد در خوزستان بود. دشمن با ستون های زرهی خود تا حوالی آب تیمور پیشروی کرد، اما حضور فعال نیروهای مردمی، وارد شدن قوای تازه نفس از نیروی زمینی ارتش به اهواز و منطقه نبرد، فعالیت موثر بالگردهای هوانیروز و پشتیبانی شدید نیروی هوایی ارتش سبب شد تا دشمن در جنوب غربی اهواز زمین گیر شود و خط پدافندی نیروهای خودی انسجام بیشتری بیابد. در محور بستان، پل بستان بر روی رودخانه کرخه به وسیله مهندسی لشگر ۹۲ تخریب شد و تانک های عراقی به صورت ستون در ۶ کیلومتری بستان متوقف شدند. در محور فکه نیز ۳ گروه رزمی شامل باقی مانده گروه رزمی تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گروه رزمی ۱۳۸ پیاده لشگر ۲۱ (گردان ۱۳۸ و یک گروهان کامل تانک) و قسمتی از گروه رزمی ۱۴۱ پیاده لشگر ۲۱ توانستند با استفاده صحیح از موشک های ضد تانک تاو و دراگون و آر.پی.جی-۷ و تانک های موجود و با استفاده مناسب از زمین و آتش دیده بانی شده، ۲۵ دستگاه تانک دشمن را به طور کامل منهدم و لشکر یک مکانیزه عراق را زمین گیر کنند. مقاومت و ایثار یگان های لشگر ۲۱ چنان بود که سرلشگر عراقی، وفیق السامرایی در کتاب «ویرانه دروازه شرقی»، صفحه ۶۴ از آن به عظمت یاد می کند. در مجموع با وجود مقاومت شدید رزمندگان و مردم در منطقه غرب و پس از ۵ روز نبرد مداوم با دشمن، شهرهای سومار، مهران، قصرشیرین و نفت شهر به اشغال دشمن درآمد. خرمشهر در ششمین روز نبرد، صحنه یک حماسه بزرگ بود. فشار نیروهای تقویت شده عراقی به حدی شدت یافت که احتمال سقوط خرمشهر در همان روز قطعی به نظر می رسید. عناصر باقی مانده لشکر ۹۲زرهی، شامل نیروهای یک گردان تانک و گردان ۱۵۱ پیاده دژ، در این روز با کمک ژاندارمری در شمال خرمشهر، در حدود پلیس راه، دفاع از شمال شهر را به عهده گرفتند. سایر نیروها شامل باقی مانده گردان ۱۶۵ مکانیزه، هم چنین گردان تکاوران دریایی، دانشجویان دانشکده افسری، رزمندگان سپاه پاسداران و نیروهای مردمی که با مراجعه به مراکز نظامی و با گرفتن سلاح و امکانات به رزمندگان می پیوستند، از منطقه غرب خرمشهر و جنوب آن عملیات تدافعی خود را برنامه ریزی کردند.

پیشنهاد آتش بس از طرف صدام

صدام در هفتمین روز جنگ، پیشنهاد آتش بس داد و اعلام کرد در صورتی که دولت ایران شرایط اعلام شده را بپذیرد، ترک مخاصمه شود. این اقدام به معنای اعتراف آشکار مهاجم به شکست استراتژی اش در حمله به ایران بود. نبردهای ۷ روز آغازین جنگ در خرمشهر، بستان، رقابیه، عین خوش و دهلران که با وارد کردن تلفات سنگینی به دشمن همراه بود، ارتش عراق را حتی از رسیدن به اهداف اولیه خود بازداشت و دشمن مجبور به توقف در مناطق ناخواسته و نامناسب شد. رژیم بعث عراق که با هدف تصرف ۳ روزه ایران، رویای فتح قادسیه را در سر می پروراند، ۳۴ روز تمام در پشت دروازه های خرمشهر، کابوسی را برای خود رقم زد که تعبیر شوم آن، سال ها بعد دامن طراحان این سناریوی پلید را گرفت. نکته قابل تأمل این است که بر خلاف اشتباه تاریخی رایج، خرمشهر هرگز سقوط نکرد، بلکه تنها قسمت مهمی از شهر در شمال رود کارون سقوط کرد، ولی زمین خرمشهر در جنوب کارون هیچ گاه به قدوم مزدوران بعثی عراق آلوده نشد.(۳) دولت ایران در پاسخ به پیشنهاد آتش بس صدام اعلام کرد تا زمانی که حتی یک سرباز عراقی در قلمرو سرزمین ایران وجود دارد، حاضر به مذاکره نیست و تنها شرط قبول آتش بس از نظر ایران این است که دولت عراق نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرد. نظام دیپلماسی بین الملل به سرکردگی آمریکا که نقشه های خود را در قبال حمله عراق به ایران نقش بر آب می دید، در هفتمین روز نبرد و ششم مهرماه ۱۳۵۹، قطعنامه ۴۷۹ را در شورای امنیت صادر کرد. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت، لیکن جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد تا وقتی نیروهای عراقی خاک ایران را ترک نکنند و به خرابکاری و اقدامات خصمانه خود پایان ندهند، ایران هیچ قطعنامه ای را نخواهد پذیرفت.

 

پرسش هایی که بی پاسخ ماند

امیر بازنشسته ارتش، سرتیپ دوم سعید پورداراب در کتاب «تقویم تاریخ دفاع مقدس»، جلد دوم، صفحه ۱۵۶ می نویسد: «با تحلیلی ساده و منطقی از روند جنگ و نتایج حاصله و مقایسه نیروهای طرفین و پیشروی ارتش عراق در روزهای نخستین جنگ، به درستی مشخص نیست چرا پس از ۵ روز نبرد سهمگین و انهدام بخش عظیمی از نیروهای ارتش در غرب و جنوب، دستور حرکت لشکرهای ۷۷، ۲۱ پیاده، ۱۶ زرهی و ۸۸ زرهی به منطقه داده نشد؟ و چرا یگان های نیرو[ی زمینی] را به صورت گردانی که هدف بسیار مناسبی برای نابودی از سوی دشمن بود، به مناطق اعزام می کردند؟ فقط پاسخ این سوال و خیلی موارد مشابه را باید از زبان بنی صدر، فرمانده کل قوای وقت شنید.»

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار