شهدای ایران shohadayeiran.com

عارفه دهقانی
می‌بینیم که شاعری از حضرت زهرا می‌گوید و وقتی که در جشنواره حضور پیدا می‌کند می‌بینیم که هیچ نشانی از زهراگونه بودن ندارد و آن شعر را صرفاً برای جشنواره گفته است و این متأسفانه برایشان شغل شده است.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

 

به گزارش خبرنگار ادبیات انقلاب اسلامی؛ "عارفه دهقانی" از شاعران جوان و پویای انقلاب اسلامی است. تلاش وی در عرصه شعر قابل توجه است. از او تاکنون یک مجموعه رباعی که بیشتر مضامینش آیینی است توسط «سوره مهر» منتشر شده است. گفت‌وگوی مفصل ما با ایشان را بخوانید؛

خبرنگار: خانم دهقانی! مصاحبه‌ی خود را با این سؤال آغاز می‌کنم که در رابطه با اشخاصی که نام می‌برم و همه‌ی آنها خانم هم هستند، نظر خود را به تفصیل بگویید.

سرکار خانم پروانه نجاتی؟

«خانم نجاتی» از شعرای خوب انقلاب هستند و معمولا اتفاقاتی که در جامعه‌ می‌افتد را مطرح می‌کنند و معمولا از شعرای فعالی هستند که سعی می‌کنند در زمینه شعر خود را نشان دهند و کاری داشته باشند. به عنوان مثال در رابطه با شهادت «مصطفی احمدی روشن» ایشان شعر خوبی سرودند و یکی از شاعران فعال انقلاب هستند.

خبرنگار: سرکار خانم دکتر طاهره صفارزاده؟

هم از لحاظ علمی در رتبه بالایی قرار داشتند و هم از نظر جایگاه شعری جایگاه ویژه‌ای داشتند و کسی نبودند که قضیه شعر را بدون پشتوانه‌ی علمی شروع کرده باشند و فعالیت‌های زیادی در زمینه مذهبی از جمله‌ی ترجمه قرآن داشتند.

* اولین شعرهای من را که همه دیده بودند و تشویق کرده بودند را ایشان گفتند همه‌اش را بریز دور!

خبرنگار: خانم سیمین دخت وحیدی؟

ایشان استاد بنده بوده‌اند و من از نوجوانی شعر را با نظارت ایشان آغاز کردم و کلاً سبک کار مرا عوض کردند و اولین شعرهای من را که همه دیده بودند و تشویق کرده بودند را ایشان گفتند همه‌اش را بریز دور!

ایشان یک نگاه استوار داشتند و می‌دانستند که دارند چی کار می‌کنند.

خبرنگار: شما چگونه با ایشان ارتباط داشتید؟ کانون ادبی داشتند؟

نه من به منزل ایشان می‌رفتم.

خبرنگار: چطور با ایشان آشنا شدید؟

یکی از آشناهایمان به پدرم گفتند که همچنین خانمی هستند و دختر شما می‌توانند برای آشنایی بیشتر به شعر نزد او برود و این مقدمه‌ی آشنایی من با خانم «وحیدی» شد.

ایشان یک شاعر و استاد با حوصله و صبور بودند که متأسفانه آن جور که باید به ایشان بها داده نشد. اگر شما به شعرای مرد هم عصر و هم سن و سال ایشان نگاه کنید، می‌بینید که به شعرای مرد خیلی بیشتر توجه و بها داده شده است تا ایشان. ولی به او با وجود اینکه از شاعران خوب و بزرگ و انقلاب ما است و شاعر این چنینی کم داشته‌ایم، توجه ویژه نشده است.

خبرنگار: حتی خانم «سیمین دخت وحیدی» با یک سری از شاعران به مناطق جنگی می‌رفتند و عکس‌های آن هم موجود است.

بله، ایشان یک شاعر انقلابی هستند که فعالیت‌های انقلابی زیادی هم داشته‌اند و باید به او توجه بیشتری شود.

خبرنگار: یک زن انقلابی شاعر.

بله، و خیلی فعال.

خبرنگار: خانم سپیده کاشانی؟

مانند خانم «صفارزاده» از شاعران هستند که در شعر شاخص بودند حتی کنگره‌‌های شعری به نام «خانم کاشانی» برگزار می‌شود.

خبرنگار: گویا در سال‌های اخیر دو کنگره در رابطه با ایشان برگزار شده است که یکی از آنها را «نهاد کتابخانه‌ها» و دیگری را «اداره ارشاد کاشان» برگزار کرده است.

بله، ایشان هم از شعرای شاخص بوده‌اند.

خبرنگار: آیا تا به حال کارهای «سپیده کاشانی» را بررسی کرده‌اید؟ به عنوان یک الگوی زن شاعر بعد از انقلاب؟

بله، من یک بار که یکی از شعرهایشان را خواندم، فکر می‌کنم بیشتر سبک کهن کار می‌کردند.

خبرنگار: ای شهر خرم شهر ای خاک گهر خیز/ ای سینه‌ی پر آذرت از غصه لبریز ...

بله، ولی چون یک مقدار الان زبان عوض شده است، شاید زبان ایشان برای ما یک مقدار قدیمی به حساب بیاید.

خبرنگار: البته یک مقدار از کارهایش به سمت نیمایی هم می‌رفت.

ولی حالت کهن در شعرهایش دیده می‌شد. اما شاعر بسیار قوی‌ای بودند و همگام با وقایع و به روز شعر می‌گفتند.

خبرنگار: پس از اول صحبت‌های جنابعالی تا الان اینگونه بر می‌آید که اگر بخواهیم یکی از شاخصه‌های مهم شعر انقلاب را بررسی کنیم همگام بودن شاعران با وقایع انقلاب است درست است؟

بله، بله.

خبرنگار: چقدر شاعران انقلاب بعد از سال‌های جنگ برای انقلاب شعر گفتند؟

خیلی.

در این دو سایت در رابطه با وقایع انقلاب و «حادثه کشتار مسلمانان در میانمار» کار می‌شود

خبرنگار: یعنی بعد از سال 1368 و «رحلت امام خمینی ره» چقدر شاعران برای انقلاب شعر گفتند؟ مثلا برای شهادت شهید صارمی که 17 مرداد است آیا برای آن خبرنگار شعر گفته شده است و یا نه؟ یا مثلا در رابطه با ترور شهدای هسته‌ای شعر گفته شده است؟ فکر می‌کنم از ابتدا اینگونه نبود و از لحاظ شعری به آن دقت نمی‌شد.

ولی افرادی مانند «استاد قزوه» از افرادی بودند که بعد از مدتی این شور را به جوانان دادند. همین الان در خیلی از سایت‌ها و یا سایت «شاعران پارسی زبان» که توسط خود «آقای قزوه» اداره می‌شود و یا سایت «شهرستان ادب» که توسط «آقای مؤدب» اداره می‌شود، می‌بینیم که در آنها در رابطه با وقایع انقلاب و حتی وقایع جهانی مانند «حادثه کشتار مسلمانان در میانمار» خیلی کار می‌شود و یا «شهرستان ادب» یک فراخوان در رابطه با «انتظار» داد که بچه‌ها شعر بگویند و یا در رابطه با شهدای هسته‌ای و «شهید احمدی روشن» شعر گفته شد.

«شهرستان ادب» یکی از پایگاه‌های مهم شعری برای «شهید احمدی روشن» بود. برای «شهید رضایی نژاد» هم شعرهای زیادی گفته شد.

اگر بزرگان شعر ما به وقایع و اتفاقات روز توجه‌ داشته باشند بقیه شاعران به پیروی از استاد و الگوی شان این قضیه را دنبال می کنند

خبرنگار: ما یک سال‌هایی داشتیم که در این فضاها اصلا شعرهای این چنینی گفته نمی‌شد. البته داشتیم، ولی خیلی کم. مثلا «محمد حسین جعفریان» در رابطه با بوسنی یکسری شعر جمع کرد، ولی تا یک مدتی شعرهای آن چنانی در رابطه با وقایع انقلاب به صورت جدی گفته نمی‌شد. این دلیل را کجا باید جست و جود کرد؟

به نظر من اینکه جوانان و یا شاعران اگر بخواهند همتی کنند و شعری بگویند، باید همیشه یک منبعی باشد که آن‌ها را به جوش بیاورد و برای شاعر انگیزه‌ای را ایجاد کند. همین که خود جامعه نسبت به یکسری از وقایع حساسیت بیشتری نشان می‌دهد یا وقتی شاعران بزرگی که الگوی بسیاری از شاعران دیگر هستند، نسبت به یک وقایعی حساسیت بیشتری نشان می‌دهند و شاعران دیگر را هم در آن زمینه دعوت می‌کنند، خود این عامل انگیزه‌ای می‌شود تا بقیه شاعران به پیروی از استاد و الگوی شان این قضیه را دنبال کنند. شاید در آن زمان که این کارها صورت نمی‌گرفت، به این دلیل بود که بزرگان ما به وقایع و اتفاقات توجه‌ای نداشتند و با آنها همگام نبودند.

خبرنگار: یعنی ما یک جایی ایستادیم که باید یکی شاعران را شارژ کند و بعد شاعران شعر بگویند؟ در زمان انقلاب و جنگ شاعران اثرگذاری بیشتری داشتند و دارای استعدادی بودند که خودشان فضا ایجاد می‌کردند. یعنی به نظر شما الان هم این گونه است؟

چرا، الان هم اینطور هست. اما فکر می‌کنم که زمان انقلاب قضیه یک مقدار فرق می‌کرد. یعنی یک حرکتی بود که تمام ملت دارای شور و هیجان انقلابی بودند. خصوصا شاعرانی که یک هدف مشخص و طولانی مدت داشتند که بر روی آن کار می‌کردند. مثلا یک موقع‌هایی که اتفاق لحظه‌ای پیش می‌آمد، مثلا شهادت دانشمندان هسته‌ای که پیش می‌آید، آن موقع است که می‌گویند بهتر است یک حرکتی شروع شود تا بقیه هم در آن مسیر حرکت کنند.

* شعر اعتراض باید وجود داشته باشد و این یکی از مسئولیت‌های شاعر است

خبرنگار: در فضای بعد از سال 68 - 67 با توجه به اینکه در رابطه با مناسبت‌های انقلابی کمتر شعر گفته می‌شود، فضایی به نام فضای اعتراض، بیشتر مورد توجه واقع می‌شود و افرادی مانند «علیرضا قزوه»، «مرحوم احمد مزروعی» در این فضا گاهی شعر می‌گفتند. نگاه شما به شعرای اعتراض و این چند شاعری که نام بردم چیست؟ حال می‌خواهید صحبت خود را روی این دو نفر متمرکز کنید و یا نه کلی بفرمایید و شروع کنید از فضای شعر اعتراض سال 68 - 67 یعنی با سرودن «از نخلستان تا خیابان»، «علی رضا قزوه» تا امروز که «مهدی سیار» در کتاب «خوابی عمیق» که به برخی مسئولین می‌گوید:

"مباد که سفره رنگین‌تان کپک بزند/ خلاف میل شما چرخکی فلک بزند/ به پاسبان محل بسپرید نگذارد/ گرسنه‌ای سر این کوچه نی لبک بزند/ امیر قافله که گیرم عزم جنگ کند/ نشسته‌اند سواران که را محک بزند"

یا بعضی از کارهای «میلاد عرفان پور» که می‌گوید: "همسایه ز همسایه خود بی‌خبر است" که یکی از رباعی‌هایش است. در این رابطه یک مقدار صحبت کنید و اگر در زمینه شعر اعتراض، خودتان هم فعالیت دارید بفرمایید.

فضای «اعتراض» که باید وجود داشته باشد و یکی از مسئولیت‌های شاعر این است که در جامعه ریزبین باشد و مانند یک طنز پرداز حوادثی را که فکر می‌کند کم‌کم دارد بزرگ می‌شود را با شعر خودش باید هشدار دهد و در مقابل آن باید بایستد. به قول شما بعضی از کارهای «آقای قزوه» و «آقای سیار» و همچنین کارهای «خانم مریم آریان» که بعضی از آنها را من دیده‌ام، مربوط به شعر «اعتراض» است. به نظرم شعر اعتراض باید وجود داشته باشد و یکی از مسئولیت‌های شاعر است؛ زیرا باید مشکلات را با قلم خود یادآوری کند و آن را انتشار دهد و با این کار خیلی می‌تواند در جامعه تأثیرگذار باشد.

* کارم آئینی است ولی جسته و گریخته طنز هم می‌گویم

خبرنگار: فضای طنز شعرهای شما در کجا ریشه دارد که می‌گوید:

نه بنز، نه پاجرو، نه نیسان عشق است

هر چیز سریع بگذرد آن عشق است

با بودن این همه ترافیک امروز

قالیچه‌ی حضرت سلیمان عشق است

شاید تحت تأثیر «آقای فیض» بود، چونکه در ابتدای کارم که حوزه هنری زیاد رفت و آمد داشتم و کارهای طنز را خیلی زیاد مطالعه می‌کردم و کارهای «آقای فیض» و «آقای سعید بیابانکی» را زیاد می‌خواندم. حتی «آقای فیض» مرا خیلی تشویق می‌کردند و رباعی‌های طنز مرا اصلاح می‌کردند. به همین دلیل یک زمانی به این زمینه کشش پیدا کردم؛ ولی بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که در این زمینه نمی‌توانم زیاد ادامه دهم، چون بیشتر تمایلم به کار آئینی است. ولی گاهی به صورت جسته و گریخته و با توجه به اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد طنز هم می‌گویم.

خبرنگار : چقدر از این اصطلاحاتی که خانم‌ها نام می‌برند مانند اصطلاحاتی که در شعر «فروغ» هست یا در شعر خانم‌های دیگر، شما چقدر از آن اصطلاحات در شعرهای‌تان استفاده می‌کنید، واژه‌هایی مثل عروسک و ...؟

خیلی کم، چون زمینه کاری من آن طور نیست که از این اصطلاحات استفاده کنم. چونکه دو، سه سال است که به صورت جدی در حوزه‌ی شعر آئینی کار می‌کنم و اگر هم قرار باشد که نگاه زنانه داشته باشم نگاه زنانه‌ام در رابطه با عاشوراست و یا حضرت علی اصغر (ع) است و این نگاهم خرج اشعار آئینی می‌شود.

خبرنگار : احسنت، بسیار خوب! «این حنجره، این باغ صدا را نفروشید

گفتی که زبان گرم نخلستانم/ هم سنگر باورت در این میدانم

در جبهه‌ی مردمان عاشق یک روز/ شعر تو شهید می‌شود می‌دانم

خبرنگار : در رابطه با این شعر هم توضیح دهید که به «دکتر ترکی» تقدیم شده است.

«دکتر ترکی» یکی از استادان خوب دانشگاه تهران و من بودند و ایشان هم بسیار تأثیرگذار بودند که «آقای صفر بیگی» رباعی در مورد ایشان دارند و می‌گویند «زخمی که نمایانگر درد می‌باشد/ با چسب نمی‌توان دهانش را بست» او شاعریست که درونش دردهای بسیاری هست.

فکر نمی‌کردم دکتر ترکی چنین درون متلاطمی داشته باشند

خبرنگار : ولی خیلی آرام است.

بله، همین را می‌خواستم بگویم که در ظاهر خیلی آرام هستند. یادم هست که هنگام فوت «دکتر امین‌پور» ما یک کلاس همزمان با «دکتر ترکی» داشتیم و بچه‌هایی که با «دکتر امین‌پور» کلاس داشتند، سر کلاس ما آمده بودند و در آن کلاس «دکتر ترکی» از ابتدای کلاس تا انتهای آن اشک می‌ریختند و من فکر نمی‌کردم که چنین درون متلاطمی داشته باشند. در آن چهار سالی که من با ایشان کلاس داشتم خیلی به هم ریختند و یک مقداری از آن دردهای‌شان را احساس می‌کردم که یک موقعی بیان می‌کردند. با توجه به اینکه ایشان اهل جنوب هستند، خیلی از حوادث را دیده‌اند و به نظرم دردهای زیادی دارند که هیچ وقت بازگو نکردند و با توجه به رباعی و شعر ایشان بود که گفتم شعر روسیاه یا سپید می‌شود؛ شعر هم شهید می‌شود ...

خبرنگار : بله در «فصل فاصله» و پشت کتابشان این شعر درج شده است.

بله.

* "آقا" به مضامین در شعر توجه خاصی دارند

خبرنگار : مضامین مناجاتی را در کارهای شما می‌بینم. با توجه به تعریفی که «مقام معظم رهبری» در حوزه شعر آئینی داشتند و شعر مناجات را جزیی از شعر آئینی دانستند:

خود را که نگاه می‌کنم می‌سوزم/ پرونده سیاه می‌کنم می‌سوزم

از ثانیه‌ای که عشق آفت شده است/ احساس گناه می‌کنم می‌سوزم

در رابطه با این محور مناجات که یکی از محورهای زیبای شعر شما هست هم توضیح دهید.

خواهش می‌کنم. این کتاب، کتاب اول من بود که با یک بیت حافظ در وسط کتاب به دو بخش تقسیم شده است و دلیل آن هم این است که می‌خواستم کارهای آئینی و مناجات من درگیر کارهای طنزم نشود و برای کارهای آئینی و مناجات حرمتی قائل شوم که نیمه‌ی دوم کتاب کارهای آئینی و مناجاتی بود. الان با توجه به گفته‌ی پارسال آقا که خودم هم در آن جلسه حضور داشتم، ایشان به مضامین توجه خاصی داشتند. یعنی فقط رعایت اصول اولیه شاعری مهم نیست، مضامین جدیدی که تکان دهنده‌ی مخاطب باشد خیلی اهمیت دارد. من سعی کردم در مجموعه‌ی بعدی‌ام این مساله را بیشتر رعایت کنم و حتی قرار است یک مجموعه آئینی جداگانه و یک مجمو‌عه‌ی «دفاع مقدس» جداگانه را به چاپ برسانم. یعنی سعی کردم که موضوعات را جدا کنم تا خصوصا در زمینه آئینی نقد و بررسی بیشتری صورت گیرد تا به آن گفته‌ی آقا توجه شود. در رباعی جدیدم در زمینه‌ی مناجات چون که در کتاب نبوده است نوشته‌ام.

خبرنگار : شعر زنان انقلاب اسلامی را از دیروز تا امروز چگونه ارزیابی می‌کنید؟

یعنی از اول انقلاب تا حال؟

خبرنگار : بله، البته این خود بحث مفصلی است.

اگر از ابتدا بخواهیم بررسی کنیم، خیلی از شاعرها همانطوری که گفتیم مانند خانم صفارزاده، خانم وحیدی، خانم کاشانی‌مهر، از شاعرانی بودند که با انقلاب حرکت کردند و بعد از پیروزی انقلاب و دفاع مقدس و بعد از جنگ و دفاع مقدس هم خیلی از شاعران خانم بودند که در این زمینه فعالیت کردند و بعد از آن هم تا الان باز شعرهایی را می‌بینیم که به یاد دفاع مقدس و یا برای جانبازان شیمیایی سروده شده که خانم‌های شاعر در این زمینه فعالیت‌های زیادی داشتند.

خبرنگار : مثل همین کنگره «سوختگان وصل» که برگزار می‌شود؟

بله، که دو سال پیش جزیره مجنون بود و فکر می‌کنم امسال برای جانبازان شیمیایی بود و کنگره‌ بعدی هم فکر می‌کنم برای شهدای علمی باشد.

خبرنگار : پارسال کتاب آن را منتشر کردند.

خودم هم جزو برگزیدگانش بودم. برای کنگره جدید هم فکر می‌کنم در حال بررسی باشد و هنوز چاپ نشده است.

چون حضور خانم‌ها در جلسات بررسی بیشتر شده، شعرهای قوی‌تری می‌بینیم

خبرنگار : شعر زنان انقلاب اسلامی که هم سن و سال خودتان هستند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ روبه صعود می‌بینید و یا رو به افول؟

الان با توجه به اینکه حضور خانم‌ها در جلسات بررسی بیشتر شده است شعرهای قوی‌تری را می‌بینیم. زیرا خانم‌ها قبلاً خیلی کمتر در جلسه‌ نقد و بررسی شرکت داشتند، ولی خب الان بیشتر شرکت می‌کنند. مثلاً «شهرستان ادب» روزهای پنج‌شنبه جلسه نقد و بررسی را صرفاً برای خانم ها‌ با حضور «آقای مؤدب» برگزار می‌کند که در آن نقدهای خیلی خوبی می‌شود.

خبرنگار : مسئولیت جلسه شعر «شهرستان ادب» را چه کسی به عهده دارد؟

آقای مؤدب مسئولش هست.

خبرنگار : برای خانم‌ها منظورم است؟

«خانم فریبا یوسفی» برای نظارت حضور دارند و «خانم نانی‌زاده» هم از اعضای اصلی هستند که معمولاً حضور دارند.

خبرنگار : نشست شعر و یا انجمنی هست که در «خانه کتاب»‌ برگزار می‌شود، در مورد آن کانون هم صحبت بفرمایید.

سرای اهل قلم؟

خبرنگار : بله، بله، «سرای اهل قلم».

برای «سرای اهل قلم» یک بار توسط «خانم یوسفی» دعوت شدم و رفتم که روال خوبی داشت. ولی فکر می‌کنم که حضور خانم‌ها در آنجا خیلی پررنگ نبود. یعنی در آن روز «آقای داودی»، «آقای صرافان» و بیشتر شاعران مرد آمده بودند و فکر می‌کنم تنها خانمی که دیدم من بودم و خانم یوسفی و یکی دو نفر دیگر که به صورت متفرقه آمده بودند.

* حذف کردن خانم‌ها از بسیاری از مجالس موجب رکود آنها می‌شود

خبرنگار : چه باید کنیم که شعر بانوان بیشتر تقویت شود و به آن بیشتر توجه شود؟

یکی از مشکلاتی اساسی که شعر بانوان دارد و جا دارد آن را بگویم چونکه دل ما خیلی از آن پر است، قضیه نقد و بررسی شعر خانم‌هاست.

با توجه به اینکه بیشتر شاعران شاخص‌ ما آقایان هستند، کسی که شاعر مرد باشد می‌تواند شعرش را توسط یک استادی، و یا با رفتن به منزل استادی و یا با رفتن به جلسات خانگی مانند «جلسه استاد مجاهدی» و با در ارتباط بودن با شاعران دیگر نقد کند. اما خانم‌ها به دلیل مسائل زیادی که وجود دارد و شاید فقط شعرشان را در آن جلسه که هفته‌ای یکبار برگزار می‌شود بخوانند و نقد کنند، ولی به غیر از آن جلسه زیاد روی شعرشان نمی‌توانند مانور دهند و یا مثلاً در خیلی از جاها مانند آن «نیمه رجب» که شاعران آئینی را دعوت کردند تا در بیت رهبری حضور پیدا کنند، خانم‌ها را حذف کرده بودند! امسال من متوجه شدم که خانم‌ها متأسفانه فقط یکبار می‌توانند در جلسه مقام معظم رهبری حضور داشته باشند. در حالی که آقایان چندین بار می‌توانند حضور پیدا کنند و شرکت داشته باشند. همین که خانم‌ها این مسئله حضورشان دارد کمرنگ می‌شود، توجهی هم به شخص‌شان نمی‌شود. زیرا شاعری که در بیت رهبری شعرش را می‌خواند خیلی به او توجه می‌شود. نه اینکه به شخص او توجه شود و هوایش را داشته باشند، از این لحاظ که به او توجه می‌شود انگیزه پیدا می‌کند تا بیشتر کار کند، و حذف کردن خانم‌ها از بسیاری از مجالس موجب رکود آنها می‌شود!

خبرنگار : در بیت که رهبر انقلاب شعرهای خانم‌ها را می‌شنوند؟

بله، اما وقتی که 160 شاعر دعوت می‌شود، می‌بینیم که ده بیست نفر آنها خانم هستند!

خبرنگار : خُب این را باید دست‌اندرکاران جدی‌تر بگیرند.

بله.

خبرنگار : آیا این انتقاد را به گوش کسانی که دست‌اندرکار هستند رسانده‌‌اید؟

من و «خانم نانی‌زاد» خیلی تلاش کردیم، ولی به این قضیه زیاد توجه نشد. اما امکان این قضیه و حضور خانم‌ها و شعرخوانی آنها در این جلسات خیلی مهم است.

خبرنگار : شما با حضور شاعران خوب و متوسط و سایر طبقه‌های شاعران موجود، ادبیات انقلاب اسلامی را چگونه می‌بینید؟ در حوزه‌‌های مختلف شعر، رباعی، قصیده، چهارپاره، غزل و ...

در زمینه رباعی کارهای خیلی خوبی صورت گرفته؛ زیرا در گذشته یک مقدار کار از «دکتر قیصر امین‌پور» یا «سیدحسن حسینی» داشتیم و بعد از «آقای قزوه» رباعی‌های خوبی داشتیم و بعدها خیلی از شاعران رباعی تجدید و زنده شد. به عنوان مثال آقای «بیژن ارژن» کارهای خیلی خوبی داشتند و بعد از ایشان آقای «صفربیگی» در زمینه رباعی‌های آئینی و تک و توک دفاع مقدس کارهای خوبی انجام دادند و «آقای عرفان‌پور» به طور جدی‌تر این کار را ادامه دادند و یک کتابی به نام «از شرم برادرم» که در آن رباعی‌های انقلابی و دفاع مقدس بود چاپ کردند و بعد از آن هم قضیه رباعی خیلی جدی شد.

خبرنگار : «میلاد عرفان‌پور» چند کتاب رباعی دارد و «پاییز بهاری ‌ست که عاشق شده است» هم هست.

ولی تا آن جایی که من می‌دانم «از شرم برادرم» صرفاً رباعی‌هایی هست که برای دفاع مقدس و انقلاب سروده شده است. بعد در زمینه شعرهای دیگر غزل طبق معمول رواج داشت و در غزل هم کارهای خوبی در زمینه دفاع مقدس انجام شد و فکر می‌کنم در همه قالب‌ها بیشتر به رباعی و غزل توجه شد.

ترکیب‌بندی را کار کردم که دیالوگی بین همسر شهید و فرزند شهید بود

خبرنگار : در زمینه «چهارپاره» چطور؟

در زمینه «چهارپاره» و «ترکیب بند» هم فکر می‌کنم کارهای خوبی انجام شد. چونکه مجال شعر برای شاعر خیلی زیاد است و می‌تواند قضیه را از همان ابتدا کاملاً پرورش دهد. مثلاً من یک «ترکیب‌بندی» را خودم برای همسر شهید کار کردم که از ابتدا دیالوگی بین همسر شهید و فرزند شهید بود و یک «ترکیب‌بند» طولانی شکل گرفت و توانستم آن چیزهایی که مدنظر دارم را در آن بگنجانم و دیدم که شاعرهای دیگر هم خیلی این کار انجام دادند.

خبرنگار : در حوزه «ترکیب‌بند» بعد از انقلاب «موسی گرماردوی»، «علی‌رضا قزوه» و «مشفق کاشانی» کارهای خوبی ارائه دادند. درحوزه دوبیتی چطور؟

من دوبیتی‌هایی از «آقای قزوه» برای انقلاب دیدم که دوبیتی‌های خیلی خوبی بود. ولی فکر می‌کنم به دوبیتی زیاد توجه نشده است و من مجموعه‌ای که مستقل دوبیتی باشد را خیلی کم دیدم. هست، ولی خیلی کم است و شاید به دلیل کوتاه بودن مصرع‌ها به آن زیاد توجه نشده است.

خبرنگار : شما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم کار کردید؟

من دو قطعه شعر در حوزه کودک و نوجوان با توجه به انقلاب داشتم که در جاهای دیگر من خیلی کار شعرای دیگر را پیگیری نکردم که چقدر کار کردند. ولی من خودم دوست دارم مجموعه‌ای را در این زمینه کار کنم. اما خوب دو شعر نسبتاً بلند در این زمینه کار کردم.

ترجیح می‌دادم اگر می‌خواهم شعری بخوانم، سریع بخوانم و به آخرش برسم که این را در رباعی دیدم

خبرنگار : علاقه شما به رباعی از کجا سرچشمه می‌گیرد که یک مجموعه به نام «آخرین شخص مفرد» را به 150 رباعی تخصیص داده‌اید؟

با توجه به این که مخاطب امروز زمان کمی را برای شعر خواندن می‌‌گذارد و حوصله کمی برای شعر خواندن دارد، اول این نکته را در خودم دیدم و متوجه شدم که توجه‌ام به رباعی خیلی بیشتر است و ترجیح می‌دادم که اگر می‌خواهم شعری بخوانم سریع آن را بخوانم و به آخرش برسم که این را در رباعی دیدم و قضیه نکته‌دار بودن و ضرب‌آهنگ و مضمون‌دار بودن رباعی توجه مرا به خودش جلب کرد و احساس کردم که با رباعی می‌توانم خیلی از مفاهیم را بهتر به مخاطب برسانم. البته موفقیت‌هایی را هم در کار آقای «صفربیگی» دیده بودم و همین عامل مرا خیلی تشویق کرد.

خبرنگار : ایشان خیلی از مفاهیم و خیلی از واژه‌ها را خیلی خوب در رباعی‌هایشان گنجانده بودند. مثلا واژه «کرگون» که در کتاب «کم‌کم کلمه می‌شوم» بود.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار