شهدای ایران shohadayeiran.com

شهید تقی کوهی از شهدایی بود که برای دفاع از اسلام، قرآن و خاک میهن، با صلابت در برابر دشمنان متجاوزگر ایستاد و برای کشورش افتخار آفرید.
به گزارش شهدای ایران به نقل ازدفاع مقدس؛ ایمان و شجاعت مردم ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس قدرت‌های بزرگ اسکتبار جهانی را به زانو در آورد.

 با توجه به اینکه در دوران هشت دفاع مقدس رژیم بعث عراق با حمایت‌های نظامی و مالی، بار‌ها از سلاح‌های شیمیای برعلیه رزمندگان و مردم بی‌گناه در مناطق کشور و حتی در جبهه‌ها استفاده کرد، اما باز سربازان انقلاب مقاومت کردند و از پای درنیامدند.

جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در واقع رسوایی، ننگ و بدنامی برای دشمنان و عزت، استقلال، سربلندی و آزادگی را برای ملت ایران اسلامی به همراه داشت.

شهید تقی کوهی در سال ۱۳۲۶ در خانواده‌ای فقیر و کشاورز در یکی از روستاهای ایوان دیده به جهان گشود. هنوز مدتی از عمرش نگذشته بود که در سن ۱۲ سالگی برای امرار معاش و کارگری به بغداد رفت و چند سالی در آنجا مشغول به کار بود.او فردی مومن و مهربان بود و علاقه فراوانی به خاندان نبوت و ائمه اطهار داشت.

وی پس از چندین سال کار در بغداد در سن ۱۹ سالگی به ایران بازگشت. در این زمان از طرف رژیم شاه به خدمت سربازی فرا خوانده شد، چون در‌‌ همان ایام جوانی به ماهیت ضد اسلامی رژیم شاهنشاهی پی برده بود بعد از ۲ هفته از پادگان فرار کرده و شب هنگام با پای پیاده به دیدار خانواده‌اش در ایوان رفت.

وی بعد از گذشت مدتی با دختری از خانواده‌ای همسطح خود ازدواج کرد و برای تهیه مایحتاج زندگی به کشور کویت عزیمت کرد و چند سالی در آنجا مشغول به کار شد.

شهید کوهی پس از مراجعه به ایران در فرودگاه آبادان دستگیر شد و به جرم فرار از سربازی در زندان رژیم شاه به ۴ سال زندان محکوم شد و محکومیت خود را در زندان قصر کرمانشاه و زندان شهربانی ایلام سپری کرد.

شهید کوهی در اوائل انقلاب به همراه دیگر هموطنانش در تظاهرات خیابانی به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت. جنگ تحمیلی علیه میهن اسلامی شروع شد، شهید کوهی اسلحه به دست گرفت و مشتاقانه به سوی مرز سومار شتافت و بالاخره پس از رشادت‌های زیاد در عاشورای حسینی سال ۱۳۵۹ به همراه تعداد دیگری از یاران خود با لقاء الله پیوست.

فرازی از وصیت نامه شهید تقی کوهی:

عزیزانم، من در زندگی چیزی ازمال دنیا ندارم، محرومم، فقط قلبی پاک و بی‌آلایش و بدنی سالم خدا به من عطا فرموده و آن را به هیچ قیمتی نخواهم داد، جز در راه خدا و به خاطر خدا.
 
الآن آن روز و آن ساعت فرا رسیده، الآن در معرض گلوله‌های دشمن هستیم و برای هدفمان اسلام و انقلاب اسلامی می‌جنگیم، انقلابی که خون‌بهای هزاران جوان از خود گذشته چون من و توست و هزاران جوان شیردل دیگر.
 
من به مبارزه‌ام ادامه خواهم داد. امروز روز عاشورا است، باید جانم را در رکاب مولایم حسین (ع) قربان کنم.
 
بچه‌هایم را به خدا می‌سپارم، خداوند خود با الطافش از من بهتر روزی آن‌ها را خواهد داد و انشاء الله در سایه انقلاب اسلامی هیچ گونه کمبودی نخواهند داشت.

مردم شهیدپرور! در راه هدف پرارج رهبر بزرگوارمان امام خمینی آخرین فشار را تحمل کنید، بالاخره ما مسلمانیم و باید هر چه داریم برای ایران عزیزمان و انقلاب کبیرمان فدا کنیم.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار