شهدای ایران shohadayeiran.com

درویش وقتی اسم آقای محلاتی را از زبان خلبان عراقی می شنود، تصمیم آخر را می گذارد به عهده ی او. در صورتی که، طبق مقررات، در چنین موقعیت های خطرناکی فقط خلبان حق انتخاب دارد، حتی اگر عالی رتبه ترین مقام مملکتی در هواپیما باشد.
شهدای ایران: گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ برش آخر از کتاب زیبای «قاصد خنده رو» (خاطرات شهید بزرگوار فضل الله محلاتی) به لحظه های آخر زندگی پربار این شهید عزیز و یار وفادار امام و انقلاب می پردازد؛

*

خلبان میگ دوباره تماس می گیرد و به درویش اطمینان می دهد که جان خودش و خدمه اش در امان است و آن ها فقط با مسافران هواپیما کار دارند. قول پناهندگی هم به درویش و خدمه می دهد. و این که در هر کشور آزادی که خودشان بخواهند، پناهنده می شوند. درویش زیر بار نمی رود. اصرار می کند که مسافرهاش غیر نظامی اند و آن ها اشتباه گرفته اند و بگذارند به راه شان ادامه بدهند. هواپیما هم که مسافربری بوده و بهترین دلیل. اما خلبان عراقی راضی نمی شده. با اطلاعات دقیقی که داشته، حتی می دانسته چه کسانی در هواپیما هستند و مقصدشان کجاست.

درویش وقتی اسم آقای محلاتی را از زبان خلبان عراقی می شنود، تصمیم آخر را می گذارد به عهده ی او. در صورتی که، طبق مقررات، در چنین موقعیت های خطرناکی فقط خلبان حق انتخاب دارد، حتی اگر عالی رتبه ترین مقام مملکتی در هواپیما باشد. منتها درویش حرمت نگه می دارد و انتخاب را می گذارد به عهده ی آقای محلاتی. بعد هم این که او خلبان ماهری بود و حتی اگر موشک به طرف اش شلیک می شد، قادر بود هواپیما را طوری کنترل کند که آسیب جدی نبیند.

آقای محلاتی می گوید «تقدیر ما شهادته، نه تسلیم»

هواپیما به راه خودش ادامه می دهد. همه زیر لب قرآن می خوانند. نگاه ها همه به روبه روست. نفس ها همه در سینه حبس است. که ناگهان یکی از میگ ها اولین موشک را شلیک می کند. آن هایی که از پایین شاهد شلیک بوده اند می گویند «موشک خورد به بال چپ هواپیما و کندش».

می گویند «ولی هواپیما سقوط نکرد. یعنی خلبان نذاشت. آوردش با مهارت بنشوندش یه جای صاف، روی زمین.»

همین جاست که دومین موشک از میگ عراقی به طرف هواپیما شلیک می شود و هواپیما تکه تکه می شود و ... (ص195)
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار