شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۶۵۸۷۸
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۲۰
مدل نشستن‌هایمان از «فشرده» هم فشرده‌تر شده. کوفتگی و گرفتگی را در دست و پایم حس می‌کنم و شک ندارم بدن‌درد اولین چیزی است که بعد این دیدار به سراغم می‌آید. گرفتگی و کوفتگی و بدن‌درد و فشردگی اما با دیدن لبخندش، فراموش می‌شوند.
شهدای ایران:«ما معمولاً اینطور مواقع اجازه ورود نمیدیم.» پشتم خالی می‌شود. آقای لباس‌شخصی اما خونسرد است و با نگاه جدی‌اش، خیره شده به من. محصول مشترک عجله‌ام برای رسیدن به مراسم و سهل‌‌انگاری‌ام در ندیدنِ محل تحویل گوشی تلفن همراه، دارد همه چیز را به بدترین شیوه ممکن تمام می‌کند. کرایه اسنپ و لذت از دست رفته‌ی خواب صبح‌گاهی به کنار، این که تا دم در محل برگزاری دیدار دانشجویی با آقا بیایی و دست خالی برگردی از هر چیزی در این موقعیت بدتر است.

حاشیه‌نگاری حضور رهبر انقلاب در دانشگاه فرهنگیان/ لباس‌شخصی‌ها، احمدآقا، فشردگی و باقی قضایا

**

سر سفره شام نشسته‌ام که زنگ می‌زند و می‌گوید:« فردا آقا میرن دانشگاه فرهنگیان. میری برای حاشیه‌نگاری؟» نه آوردن در کار چنین پیشنهادهایی چندان عاقلانه نیست. «فردا از هفت صبح بیدار باش». همین. هرچه از دیدار صبح چهارشنبه می‌دانم همین است که از صبح زود باید به حالت «آماده باش» در بیایم تا ببینم چه پیش می‌آید. یک شماره 0918 برایم پیامک می‌کنند که باید کارت را از او بگیرم. راس 7 تماس می‌گیرم. آقای پشت خط انگار که  واقعاً «پشت خط» باشد، با هول می‌گوید که کجایی و چرا نمی‌آیی و بدو بیا تا دیر نشده. انگار در آستانه یک عملیات مهم نظامی است و مهمات نرسیده به خط و من راننده وانت مهمات‌ام.  طوری که 918 می‌گوید، یقین می‌کنم که نمی‌رسم. مستاصل می‌پرسم:« خب الان من باید چیکار کنم؟»  حواله‌ام می‌دهد به یک شماره 0919. این یکی انگار چند متر از خط مقدم دورتر ایستاده. آرام‌ است اما استرس می‌ریزد به جانم که «بدو بیا دیر شد». چاره‌ای جز تاکسی آنلاین ندارم. وقت آن‌قدر تنگ است که پروسه پیدا کردن ارزان‌ترین تاکسی را نادیده می‌گیرم و ساعت روی 7:21 ایستاده، سوار پژو 206 آبیِ اسنپ می‌شوم.


حاشیه‌نگاری حضور رهبر انقلاب در دانشگاه فرهنگیان/ لباس‌شخصی‌ها، احمدآقا، فشردگی و باقی قضایا

ما غیرفرهنگیانی‌ها

باران نم‌‍‌نم ، نرم‌نرم شدت گرفته، عینکم را خیس و میدان دیدم را محدود کرده که می‌رسم به سردر «پردیس نسیبه»ی دانشگاه فرهنگیان. تقاطع بلوار مرزداران و بزرگراه یادگار امام(ره). شماره 0919 را می‌‌گیرم و طرف، جایی دور از چشم دانشجویان تجمع‌کرده در جلوی پردیس، کارت کوچک «ملاقات» را می‌گذارد کف دستم. پسرهای عموماً کت‌شلوار پوشیده و چفیه به دوش، گله به گله ایستاده‌اند دم در و گعده گرفته‌‍اند. وقت ایستادن ندارم اما از همان چند کلامی که می‌شنوم هم معلوم است بحث‌شان درباره کارت‌های دیدار است. یکی دوتایشان می‎‌گویند:« معلومه خیلی از اینایی که اینجان مال دانشگاه فرهنگیان نیستن.» تا برای پیدا کردن نمونه‌های « غیر فرهنگیانی» اقدام نکرده‌اند با سرعت از جلوی چشم این یکی دو نفر دور می‌شوم و می‌افتم  در صف ورود.

کارت کوچک را تحویل پاسدار سبزپوشی می‌‌دهم و می‌رسم به بخش جذاب پذیرایی. برای کسی که صبح، بدون صبحانه و با استرس از خانه بیرون زده دیدن میز مرتبی پر از آب‌میوه و کیک بهترین اتفاق است. بازرسی اول را بدون دردسر رد می‌کنم. از این‌که به کیف‌پول و گوشی همراهم کاری نداشته‌اند، غافلگیر می‌شوم.

بازجویی سرپایی

به اولین دیدار آقا همراه با گوشی فکر می‌کنم و توییت زدن آنلاین از وسط جلسه و عکس گرفتن با جمعیت که مامور بازرسی گیت دوم، انگار که شیء عجیبی دیده باشد، با چشمان گرد شده به موبایلم خیره می‌شود. دستم را می‌گیرد و معرفی‌ام می‌کند به یک  آقای لباس‌شخصی.  از حرف‌هایشان می‌فهمم که  این، چندمین گوشی است که از گیت اول قسر در رفته و به گیت دوم رسیده و همین، حسابی برای تیم حفاظت آزار دهنده است. گوشی‌ام در یک دست  لباس‌شخصی  است و با دست دیگرش دستم را گرفته و بر می‌گرداند به خوان اول. موبایل مشکی سامسونگ را می‌برد به جایی در پشت درِ ورودی و می‌گوید منتظر بمانم. یک لباس‌شخصی دیگر، کمی آن طرف‌تر ایستاده و می‌پرسد اینجا چکار می‌کنم. با دست اتاق پشتی را نشان می‌دهم و می‌گویم کارم دارند. لباس‌شخصی دوم انگار کمی مشکوک می‌شود. توضیح می‌دهم که نمی‌دانستم موبایل را باید به کجا امانت بدهم و حالا گوشی‌ام را گرفته‌اند. بعد، با فکر اینکه فضا را عوض کنم، خنده‌خنده به آقای لباس‌شخصی2 می‌گویم:« حالا بدم نشد. این گوشی من باعث شد متوجه بشید ایراد سیستم بازرسی‌تون کجاست.» این را که می‌گویم، انگار شکّش بیشتر می‌شود. نزدیک می‌آید و چند سوال می‌پرسد. اینجا چه می‌کنی؟ حاشیه‌نگاری. از کجا آمده‌ای؟ SNN. می‌خواهی چکار کنی؟ اتفاقات مراسم را روایت می‌کنم، حس و حال بچه‌ها و واکنش‌هایشان به حرف‌های آقا. بعد هم مشخصات کاملم را می‌گیرد و جایی می‌نویسد. اسم، شماره تلفن، کد ملی، شماره موبایل و آدرس. به دوستش، یعنی آقای لباس‌شخصی3 هم می‌گوید بیاید و از من یک عکس واضح بگیرد. رسماً حس و حال جلسه بازجویی را پیدا می‌کنم. با خودم فکر می‌کنم اگر احمدی‌نژادی بودم همین  چند سوال و جواب را تبدیل می‌کردم به سناریوی احضار جوانان انقلابی به دادسرا و دخالت نهادهای امنیتی و توهین به قشر دانشجو، و چنان ماجرایی می‌نوشتم که خود نهادهای امنیتی نتوانند باورش کنند!! آقای لباس‌شخصی2 رشته‌ی فکر و خیال‌هایم را پاره می‌کند و  می‌گوید: «ما معمولاً اینطور مواقع اجازه ورود نمیدیم». پشتم خالی می‌شود.

احساس خوبی ندارم. توقع این حجم سوال را نداشتم. از همه بدتر اما اینکه ممکن است کلاً اجازه ورود نگیرم.  به آقای لباس‌شخصی2 می‌گویم:« تا حالا کسی با من اینطوری برخورد نکرده بود.» می‌فهمد که ناراحت شده‌ام. محترمانه می‌گوید که توهینی نکرده. بعد هم، با اینکه وظیفه‌اش نیست، توضیح می‌دهد که چرا این همه سوال پرسیده و اصلاً چرا به بعضی مهمان‌ها ممکن است مشکوک شوند. قانع می‌شوم و قبول می‌کنم که کارش  را درست انجام داده. کمی که می‌گذرد و خیالش از من که راحت می‌شود، یک کارت «ملاقات» می‌دهد دستم و اجازه می‌دهد بروم و موبایل را امانت بگذارم و برگردم. لبخند می‌زنم و خیلی دوستانه از هم جدا می‌شویم.

اصلاح باید گردد

فشار جمعیت بیشتر شده و صف‌های بازرسی شلوغ‌تر. هرچه داشتم را تحویل امانات داده‌ام و با خیال راحت و سری افراشته، دو گیت بازرسی را رد می‌کنم. محل دیدار، سوله ورزشی دانشگاه است. ظرفیت قسمت برادران عملاً پر شده و بخش زیادی از قسمت خواهران هنوز خالی است. منتظر می‌ایستم کنار بقیه تا جایی باز شود و راهی به داخل پیدا کنیم. پیدا شدن راه اما فقط یک راه حل دارد: هل بده و برو جلو!

حاشیه‌نگاری حضور رهبر انقلاب در دانشگاه فرهنگیان/ لباس‌شخصی‌ها، احمدآقا، فشردگی و باقی قضایا


از هر هشت جهت جغرافیایی فشار می‌دهند و با موج جمعیت خودم را می‌اندازم جلو. به فشرده‌ترین شیوه ممکن جاگیر می‌شویم و منتظر شروع مراسم. دانشجو-معلم‌ها حسابی ذوق دارند و حتی اگر نخواهیم کلیشه‌ای به موضوع نگاه کنیم هم شوق دیدار توی چشم‌هایشان دیده می‌شود. دم گرفته‌اند و شعار می‌دهد. گذشته از شعارهای همیشگی دیدارهای آقا، فرهنگیان دو شعار اختصاصی هم دارند.«فرهنگی می‌میرد/2030 نمی‌پذیرد»را با صدای بلند فریاد می‌زنند و از آن بلندتر « آموزش و پرورش/اصلاح باید گردد». فشار جمعیت بیشتر می‌شود و موج بر می‌دارد. دوباره بلند می‌شویم و جند قدمی جلو می‌رویم. آن‌قدر در «فشرده‌نشینی» باتجربه شده‌ام که پیش از بقیه جایم را پیدا کنم و سریع بنشینم تا در فشار و تنگنا قرار نگیرم. خیلی‌ها اما تحت فشارند و باید ایستاده مراسم را دنبال کنند. آقای شعرخوان می‌رود پشت تریبون و شروع می‌کند. چندین بار سرود اختصاصی مراسم را تمرین می‌کنیم و شعار می‌دهیم تا ساعت به 9ونیم برسد و مراسم رسماً آغاز شود. انصافاً فرهنگیانی‌ها در شعار دادن حسابی هماهنگ‌اند. نیمی از شعار را یک‌صدا از طرف برادران می‌گویند و نیم دیگر را خواهران جواب می‌دهند. خدا کند مسئولین دانشگاه‌شان هم در عمل به وعده‌ها و پرداخت معوقات این دانشجو-معلم‌ها به همین اندازه هماهنگ باشند. وسط شعرخوانی شاعر و مداحی مداح، سه چهار جا دانشجویان به نشانه تایید، کف می‌زنند. آقای شعرخوانِ اول مراسم اما پشت تریبون می‌آید و «دست افشانی» در حضور آقا را قدغن می‌کند. ناخودآگاه یادم به افطاری رمضان96 و دست‌زدن دانشجوها برای آقا در حسینیه امام خمینی(ره) می‌افتد.

رویشی به نام احمدآقا

فشردگی جمعیت کم نشده و همچنان در تنگنای «جا»هستیم. سه چهار نفر آن طرف‌تر از جایی که  نشسته‌ام، «احمد آقا» را می‌بینم. معلم دوران راهنمایی و دبیرستان‌مان بود. سالی که آمد و معلم «حرفه و فن» ما بچه‌های اول راهنمایی شد، 19 سال بیشتر نداشت. حالا اما به قاعده، باید 29 ساله باشد. تقریباً دو برابر آن روزها محاسن دارد و دیدگاه‌هایش، از این رو به آن رو شده. آن سال‌ها، یعنی در اوج دعواهای سیاسی 87 و 88، اصلاح‌طلب تند و تیزی بود. وسط یکی از کلاس‌های تابستانی‌مان در تابستان 88، وقتی داشتم  با یکی از بچه‌ها درباره دلایل دروغ بودن ادعای تقلب بحث می‌کردم، آمد ایستاد روبرویم، و با چند جمله‌ی پرکنایه جوابم را داد. موسوی‌چی‌های مدرسه خنده‌های تلخی زدند و من از آن روز هیچ‌وقت دلم با احمد آقا صاف نشد. تا امروز که او را  کنار خودمان دیدم. سلام گرمی کرد و جواب گرمی دادم. حالا ما توی یک جبهه بودیم، در یک خط.

حاشیه‌نگاری حضور رهبر انقلاب در دانشگاه فرهنگیان/ لباس‌شخصی‌ها، احمدآقا، فشردگی و باقی قضایا

مداحی و شعرخوانی  تمام ‌می‌شود و ساعت به حوالی 10ونیم که می‌رسد، کم‌کم رفت و آمد محافظ‌ها روی سن بیشتر می‌شود و با بالارفتن عکاس‌ها و فیلمبردار اختصاصی بیت، همه نیم‌خیز می‌شوند برای دیدن آقا. جذاب‌ترین قسمت ماجرا فرا می‌رسد و آقا، با همان لبخند همیشگی دیدارهای دانشجویی، می‌آیند روی سن. بلند می‌شویم و چند متر دیگر هم جلو می‌رویم. حالا به آقا نزدیک‌تریم و این، بهترین حسی است که می‌شود در چنین دیداری داشت.

مدل نشستن‌هایمان از «فشرده» هم فشرده‌تر شده. کوفتگی و گرفتگی را در دست و پایم حس می‌کنم و شک ندارم بدن‌درد اولین چیزی است که بعد این دیدار به سراغم می‌آید. گرفتگی و کوفتگی و بدن‌درد و فشردگی اما با دیدن لبخندش، فراموش می‌شوند. آن هم در این قاب. حضور آقا در میان دانشجوها همیشه متفاوت بوده و خاص و دوست‌داشتنی. و البته حال خوب‌کن.



ما زیاد هستیم ولی زیادی نیستیم

 پیش از سخنان آقا، چهار نفر باید سخنرانی کنند. مجری مراسم، نجم‌الدین شریعتی است و هر لحظه منتظریم تا با یک دکلمه و متن ادبی، فضای جلسه را «سمت خدا»یی کند. اما امروز خیلی اهل دکلمه‌گفتن نیست و دست و پا و دهان ما هم آن‌قدر به هم فشرده شده  که نتوانیم با متن‌ها و شعرهای ادبی شریعتی ارتباط برقرار کنیم و همراه با او همه اینها را سمت باران بگیریم!

یک دانشجو و دو استاد، به نمایندگی از «فرهنگیان» سخنرانی می‌کنند. از مشکلات دانشگاه‎‌شان می‌گویند و معوقات حقوق دانشجو-معلمان و کم‌توجهی‌ها  به این قشر. تاییدات پیاپی حضار بر سخنان نمایندگان‌شان، عمنق مشکلات این بچه‌ها را نشان می‌دهد. یکی از اساتیدشان، در وصف اوضاع و احوال فرهنگیان می‌گوید:« ما زیاد هستیم ولی زیادی نیستیم.» و ادامه می‌دهد:«معلمی اشتغال نیست. اشتعال است. سوختن است».

نفر آخر، بطحایی وزیر آموزش و پرورش است. تا پشت تریبون جاگیر می‌شود، فریاد شعار دانشجویان می‌رود به آسمان:«آموزش و پرورش/اصلاح باید گردد». حجم شعارها بیشتر شده و بطحایی با یکی دو جمله بچه‌ها را آرام می‌کند. حس می‌کنم اگر حرمت جلسه و حضور آقا نبود، فرهنگیانی‌ها شعارهای بیشتری برای بطحایی داشتند. سخنرانی وزیر پر از ارائه‌ی گزارش عملکرد است. اینکه چه کارهایی کرده و چه کارهایی باید بکند. تایید و احسنت و استقبالی در هیچ جای حرف‌هایش نیست. به جز یک قسمت. فقط وقتی به اظهارات «سخیف» ترامپ واکنش نشان می‌دهد بچه‌ها با «مرگ بر امریکا» همراهی‌اش می‌کنند.

حاشیه‌نگاری حضور رهبر انقلاب در دانشگاه فرهنگیان/ لباس‌شخصی‌ها، احمدآقا، فشردگی و باقی قضایا


خدا از سر تقصیرات‌شان بگذرد

وقت سخنرانی آقا که می‌رسد، دیگر هیج‌کس در سالن سرپا نیست و همه به هر نحوی شده نشسته‌اند. آقا با تایید سخنان نمایندگان فرهنگیان آغاز می‌کنند و دو سوم بیانات‌شان به مسائل آموزش و پرورش اختصاص دارد. آقا حضورشان در دانشگاه فرهنگیان را نمادین و برای حمایت از دانشگاهِ تربیت‌کننده‌ی معلمان میبخوانند. می‌فرمایند که معلمان باید با رویکرد «عدالت‌خواهی» تربیت شوند و عدالت یک آرمان قطعی و بدون تغییر در تمام تاریخ است. یکی دو جمله هم درباره سمپاد می‌گویند و لزوم حفظ نظام تربیت تیزهوشان. و البته به برخی گزارش‌ها درباره اجرای مخفیانه سند2030 هم اشاره و از آن ابراز نگرانی می‌کنند. این بخش بیانات‌شان اما بعید است حداقل تا چند روز آینده چندان مورد توجه قرار گیرد. چون یک‌سومِ پایانی، عملاً تشریح راهبرد ایران در دوران پسا عهدشکنی است.



وقتی آقا می‌گویند که قصد دارند درباره مسائل اخیر صحبت کنند، گوش‌ها تیزتر می‌شود و حواس‌ها جمع‌تر. اول به نمایندگی از ملت ایران می‌گویند:«آقای ترامپ شما غلط می‌کنی!» که سالن را از شوق منفجر می‌کند. بعد هم یکی دو اشاره به برخی مسئولین خوش‌بین به امریکا دارند و می‌گویند:« خدا از سر تقصیرات‌شان بگذرد.» خنده‌ی ریز بچه‌ها بعد این جمله یعنی منظور آقا را خوب گرفته‌اند. درباره برجام بدون امریکا هم حرف آقا، منطقی‌ترین حرف ممکن است؛ «گفته میشود با ۳ کشور اروپایی ادامه می‌دهیم. من به این ۳ کشور هم اعتماد ندارم؛ به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قرارداد بگذارید، تضمین عملی بگیریم وَالّا اینها همان کار آمریکا را خواهند کرد. اگر نتوانستید تضمین قطعی بگیرید، دیگر نمی‌شود برجام را ادامه داد.» و این جملات که حسابی کیف‌مان را کوک می‌کند:«ملت ایران با قدرت ایستاده و آن رؤسای جمهور قبلی مُردند و استخوانهایشان هم پوسید و جمهوری اسلامی همچنان هست. این آقا هم خاک خواهد شد و بدنش خوراک مار و مور میشود و جمهوری اسلامی همچنان خواهد ایستاد.»

جگرهایمان از این همه موضع‌گیری محکم و انقلابی حال آمده. مدت‌ها بود منتظر چنین عزت و اقتداری بودیم که انگار گمشده‌ی برخی مسئولین ماست. حالا دیگر نه خستگی حالی‌مان می‌شود نه کوفتگی عضلات. بیرون می‌آییم و می‌افتیم وسط هوای خوشِ نیمه‌ابریِ تهران. مطمئنیم حرف‌های مهمی را شنیده‌ایم و خوشحالیم از این‌که اولین شنونده این حرف‌های مهم بودیم. حضور دوباره‌ی «آقا» در دانشگاه‌ها، یک نقطه عطف شد. یک اتفاق مهم و تاریخی.
انتشار یافته: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۲۰
0
0
درپاسخ به قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک سگ دست نشانده مدعیان دروغین حقوق بشر جنایتکار!
آمریکا جنایتکار ازسال 2001 تاکنون درعراق، افغانستان، لیبی ومنطقه خاورمیانه بیش از 999 هزار بار مرتکب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت درمنطقه شده است.
دولتمردان آمریکایی درسال 2003 با دستور حمله به عراق و لیبی مرتکب جنایات جنگی شده اند/ و این درحالی است که مدعیان دروغین حقوق بشر و سازمان های بین المللی خیانتکار ازسال 2003 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه وحشی گری و غیرانسانی آمریکایی ها نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
و مجامع حقوق بشری ازسال 2003 تاکنون خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند و سکوت اختیارکرده اند؟
آنچه امروز درسوریه، عراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، یمن، لبنا، نوارغزه، فلسطین، منطقه و جهان دیده می شود منعکس کننده جنایات وحشیانه وحشی گری و غیرانسانی آمریکا ومتحدانش است.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک مورد اعتماد ما نیست.
حرف قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک دیگر چه اعتباری دارد؟
چه کسی باور می کند قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک نگران حقوق بشر درعراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، نوارغزه، فلسطین، میانمار، سوریه، یمن، منطقه وجهان است.
آمریکا جنایتکارناقض حقوق بشراست / پرورش دهنده تروریست، مدافع حقوق بشرنخواهد بود.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک سیاه ترین پرونده حقوق بشر را دارد.
آمریکا جنایتکارازسال 2001 تاکنون به همراهی انگلیس با کمک مالی برخی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، امارات، بحرین، مغرب واردن ازتروریسم برای تغییر حکومت ها استفاده می کند وهمچنان نیزادامه می دهد.
حکم دادگاه بی عدالت آمریکا جنایتکار ضد علیه ایران، مصرف داخلی آمریکا است.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازتروریسم کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازالقاعده کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازگروهک تروریستی منافقین کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از طالبان کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را ازتکفیری ها کرد.
دولت آمریکا بیشرین حمایت را از گروه های تروریستی کرد.
دولت آمریکا بیشرین حمایت را از مخالفان سوری کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از ارتش آزاد سوریه کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از جبهه النصره کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از جنایتکاران جنگی درسوریه، لبنان، نوارغزه، فلسطین، عراق، افغانستان، لیبی، یمن، میانمار کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از حامیان اصلی تروریسم کرد.
دولت آمریکا بیشترین حمایت را از رژیم جعلی صهیونیستی کرد.
دولت آمریکا از تجاوز آل سعود حمایت می کند.
دولت آمریکا ازتجاوز نتانیاهو حمایت می کند.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک نمی تواند مدعی دفاع ازحقوق بشر باشد.
که قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک چشم خود را برروی واقعیات بسته ونمی تواند مدعی دفاع ازحقوق بشر باشد.
آمریکا جنایتکاردشمن تاریخی مردم ایران است.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک درمورد جنایات وحشیانه وحشی گری آمریکا، عربستان سعودی، امارات، رژیم صهیونیستی درسوریه، لبنان، نوارغزه، فلسطین، عراق، یمن ومنطقه خفه خون گرفتن، کاری نمی کند و سکوت اختیارکرده است.
حکم دادگاه بی عدالت آمریکا جنایتکار درباره ایران برای ما هیچ ارزشی ندارد.
قاضی دادگاهی در جنوب نیویورک درجایگاهی نیست که وضعیت حقوق بشر در دیگرکشورها را ارزیابی کند.
بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش صدام دیکتاتورکمک های و حمایت های همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و با کمک های مالی برخی کشورهای عربی جنایتکار، سند رسوایی مدعیان دروغین حقوق بشر، حقوق بشرآمریکایی، حقوق بشراروپایی و سازمان های بین المللی خیانتکاراست.
رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهور سابق عراق با دستور مستقیم آمریکا وغرب علیه مردم ایران از سلاح شیمیایی ساخت آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان استفاده کرده است / و مجامع حقوق بشری بیش از 30 سال است خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند و سکوت اختیارکرده اند.
ومجامع حقوق بشری 1367/04/12 تاکنون خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند وسکوت اختیارکرده اند؟
و این درحالی است که آمریکا جنایتکار، انگلیس جنایتکار، فرانسه جنایتکار، آلمان جنایتکار، مدعیان دروغین حقوق بشر، سازمان های مدعی دفاع ازحقوق بشر و سازمان های به اصطلاح بین المللی ازسال 1367 تاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه وگری فرمانده آمریکایی نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند؟
سرنگون کردن هواپیمای مسافری کشورمان توسط فرمانده نجس وحشی، بی ادب، بی فرهنگ و بی شخصیت آمریکایی برگ دیگری درکارنامه سیاه وننگین آمریکایی ها، وحقوق بشرآمریکایی ومدعیان حقوق بشراست.
آمریکا جنایتکارباید درمورد سرنگونی هواپیمای مسافربری کشورمان را توصیح دهد.
هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران توسط فرمانده آمریکایی وکشتن 290 شهروند غیرنظامی و... جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است.
آمریکا جنایتکاربزرگترین ناقض حقوق بشردردرنیاست.
آمریکا جنایتکارحق دفاع ازحقوق بشر را ندارد.
جنایات کاخ سفید ننگ بزرگ تاریخی است.
کاخ سفید تاکنون احترامی برای زندگی بشری قائل نیست.
چرا فرمانده بی ادب آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرد؟
رفتارکاخ سفید شرم آوراست.
رفتارآمریکا جنایتکاردراین زمینه شرم آوراست.
نباید درقبال جنایات وحشیانه و وحشی گری فرمانده بی ادب آمریکایی سکوت کرد.
فرمانده نجس وحشی، بی ادب، بی فرهنگ و بی شخصیت آمریکایی هواپیمای مسافری کشورمان را سرنگون کرد اما مدال افتخار دریافت کرد و عدهای در کشور نسبت به آن اتفاق بیشرمانه سکوت کرده بودند حال چه شده که در مورد یک مأمور نیروی انتظامی که به وظیفه قانونی خود عمل کرده همان عده صدای ضجه و مویهشان گوش فلک را کر کرده است!

اسناد پشتیبانی، کمک و حمایت همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه وآلمان ازتجاوز صدام درمدت هشت سال جنگ تحمیلی را دراختیارداریم.

متهم کردن ایران نقض حقوق بشر و... ازسوی آمریکا وهم پیمانانش درواقع به سرپوش گذاشتن به جنایت ها، خیانت های، دخالت های، مداخله گری و تجاوزهای خودشان ازسال 2003 تاکنون درعراق، افغانستان، پاکستان، لیبی، نوارغزه، فلسطین، لبنان، سوریه، منطقه وجهان است.
آمریکا وهم پیمانانش ازسال 2003 تاکنون درافغانستان، عراق، لیبی ومنطقه خاورمیانه مرتکب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت شده اند.
چرا مدعیان حقوق بشر خیانتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا سازمان های بین المللی خیانتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا آمریکایی ها جنایتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا کشورهای اروپایی جنایتکارشماره یک سکوت کرده اند؟
چرا روحانی، ظریف، مسئولان و نمایندگان مجلس و... دراین زمینه سکوت کرده اند؟
اسناد پشتیبانی، کمک و حمایت همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه وآلمان ازتجاوز صدام درمدت هشت جنگ تحمیلی را دراختیارداریم.
بمباران شیمیایی سردشت توسط رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهور سابق عراق و ارتش جنایتکارشماره یک عراق با پشتیبانی و حمایت همه جانبه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و کمک مالی چند کشورجنایتکارشماره عربی درسایه سکوت سازمان های بین المللی، نماد حقوق بشرآمریکایی، نماد حقوق بشراروپایی و نماد جنایات مدعیان حقوق بشر!
آمریکا شریک جنایات صدام است.
انگلیس شریک جنایات صدام است.
فرانسه شریک جنایات صدام است.
آلمان شریک جنایات صدام است.
عربستان سعودی شریک جنایات صدام است.
سازمان ملل شریک جنایات صدام است.
شورای امنیت سازمان ملل شریک جنایات صدام است.
شورای حقوق بشرسازمان ملل شریک جنایات صدام است.
سازمان عفوبین الملل شریک جنایات صدام است.


بمباران شیمیایی سردشت توسط ارتش عراق تحت امر رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهورسابق عراق با پشتیبانی کاخ سفید وغرب، سند رسوایی آمریکایی ها، کشورهای اروپایی، مدعیان حقوق بشرو سازمان های بین المللی است.
مدعیان امروزکاربرد سلاح شیمیایی درسوریه، شریک جرم رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهورسابق عراق بودند.
رژیم جنایتکارصدام دیکتاتور رئیس جمهورسابق عراق با حمایت آمریکا وغرب علیه مردم ایران ازسلاحهای شیمیایی ساخت آمریکایی واروپایی درجنگ تحمیلی هشت سال استفاده کرده است/ ومجامع حقوق بشری تاکنون خفه خون گرفتند، کاری نمی کنند وسکوت اختیارکرده اند؟ وسازمان های بین المللی هم سکوت اختیارکرده اند.
واین درحالی است که مدعیان حقوق بشر، سازمان های بین المللی و سازمان های مدعی دفاع ازحقوق بشرتاکنون هیچ اعتراضی به این جنایات وحشیانه وغیرانسانی نمی کنند، خفه خون گرفتند و سکوت اختیارکرده اند.
مدعیان دروغین حقوق بشردرمقابل این کشتارغیرانسانی نه تنها ساکت نشسته اند بلکه حتی به آن چراغ سبزنیز نشان می دهند.
جنایات مدعیان حقوق بشر.
مدعیان حقوق بشر، درجنایات ضد بشری جهان دست دارند.
مدعیان حقوق بشربه فجایع کشتارمظلومان چراغ سبزنشان می دهند.
آمریکا جنایتکارشماره یک بزرگترین ناقض حقوق بشردردنیاست.
کاخ سفید ازسال 1357 تاکنون درفرانسه با گروهک تروریستی منافقین همکاری می کند وهمچنان نیزادامه می دهد.
کاخ سفید ازسال 2003 تاکنون درافغانستان، پاکستان ومنطقه با تروریسم همکاری می کند وهمچنان نیزادامه می دهد.
کاخ سفید حق دفاع ازحقوق بشر را ندارد.
واشنگتن حق دفاع ازحقوق بشر را ندارد.
هرچه می توانید روی موشک کاری کنید/ آمریکا باید سیلی بخورد.
دشمنی آمریکا مربوط به مسائل هسته ای ایران نمی شود.
آمریکا ازسال 1357 تاکنون ثابت کرد که با ملت دشمن است، نه موشک
چرا آمریکا جنایتکارشماره یک به هواپیمای مسافربری ایران حمله کرد؟ درتاریخ 1367/04/12
هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران درتاریخ 1367/04/12 وکشتن 290 شهروند غیرنظامی و...
فاجعه کشتاربی رحمانه هزاران تن ازمسلمانان منا!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار