شهدای ایران shohadayeiran.com

شهید در رویا به مادرش می‌گوید، نگران خرج عزای من نباش زیرا سالار شهیدان یک قربانی می‌فرستد و فردای آن روز یک گوزن سر راه خانواده شهید قرار می‌گیرد.
به گزارش  شهدای ایران، شهید داود درخشیده فرزند ابوالقاسم یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس است، در کتاب ساحل‌نشینان ملکوت از کرامات این شهید و چگونگی خواب‌نما کردن به مادرش آمده است، خوابی که به مادرش الهام شد تا پس از شهادت فرزندش نگران خرج عزای او نباشد زیرا امام حسین(ع) فردا برایش قربانی می‌فرستد!


روایت خواندنی از

مادر شهید که هنوز از خاطرات و خوبی‌های فرزندش آرام و قرار ندارد و با اینکه از داغ فرزندانش پیر و کم‌طاقت شده، درباره خواب آن شب این‌گونه سخن می‌گوید: «از بچگی ایمان، بزرگی، ادب و شجاعت را در او می‌دیدیم و هنگام جنگ عازم جبهه شد و بعد از اتمام خدمت سربازی به‌عنوان بسیجی راهی جبهه‌های غرب کشور شد و با اینکه چندین بار مجروح شد تا حدی که حتی یک‌بار شفای پای مجروح خود را در زیارت حرم حضرت رقیه(س) طلب کرد و دوباره راهی نبرد حق علیه باطل می‌شود و آن‌قدر روح بلندی داشت که هنگام خداحافظی آخر به روستای خود که فقط دو خانواده بیشتر نبودیم آمد و موقع رفتن خبر شهادت خود را از قبل به خواهرش داد».

فیروزه دلیرروحی می‌گوید: وقتی داود شهید شد ما برای تحویل جنازه به شهرستان چالوس رفتیم و نیمه‌های شب، شهید به خوابم آمد و گفت: به پدر بگو می‌دانم میهمانان خیلی زیادی خواهید داشت ولی نگران نباشید، امام حسین(ع) فردا قربانی من را خواهد آورد!»

این مادر شهید ادامه می‌دهد: فردای آن روز، شهید را برای دفن به شهر مرزن‌آباد آوردیم که مردم به‌خاطر عشق و علاقه استقبال بی‌نظیری از شهیدمان داشتند.

پدر شهید درخشیده نیز که یاد پسر را خوب در دل دارد، اظهار می‌دارد: شهیدمان کرامات زیادی داشت که ازجمله آن شکار گوزن وحشی بود!

ابوالقاسم درخشیده توضیح می‌دهد که شبی مادر شهید از خواب پرید و رویایش را تعریف کرد و فردای آن‌روز یک ماشین برای آوردن چند رأس گاو و گوسفند به محل فرستادم! در بین راه راننده و یکی از فرزندانم به همراه یک فرد دیگر، در کنار خیابان متوجه حضور یک شکار گوزن می‌شوند که مردم از دور آن را تماشا می‌کنند.

این پدر شهید می‌افزاید: از آنجایی که آنها جریان خواب را می‌دانستند، ماشین را پارک و پیاده می‌شوند و جالب آنکه شکار گوزن به محض دیدن‌شان به سوی آنها می‌آید! ابتدا از ترس شاخ زدن می‌خواستند فرار کنند اما ماندند، شکار وحشی وقتی آرام در کنار ما قرار گرفت، می‌دانستیم که همان قربانی شهید است و در حالی که از چشمانش اشک جاری بود، شاخ‌هایش را نگه داشتیم و با باز کردن درب وانت، حیوان به‌راحتی سوار شد.


درخشیده با اشاره به اینکه دایی شهید از گارد محیط زیست بود، بیان می‌کند: آنها گفتند باید گوزن را به مرکز محیط‌بانی ببریم و زمانی‌که موضوع را به رئیس محیط زیست اطلاع می‌دهند او پاسخ داد: «اگر گوزن 10 تیر هم خورده باشد محال است زنده گیر بیفتد»!

پدر شهید در پایان اظهار می‌دارد: رئیس محیط زیست با دیدن گوزن گفت: این گوزن قربانی شهید است، آن را ببرید، و این‌گونه بود که گوزن وحشی برای عزای شهید و مهمانانش قربانی شد.



* فارس
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار