شهدای ایران shohadayeiran.com

«فروپاشي از درون» با به كارگيري و تقويت جريان غرب‌باور داخلي همچنان يكي از اهداف ايالات متحده براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران است و چنين هدفي به گفته‌هاي مقامات رسمي غربي بعد از امضای برجام به صورت ويژه‌اي مورد توجه قرار گرفته است.
به گزارش شهدای ایران، «فروپاشي از درون» با به كارگيري و تقويت جريان غرب‌باور داخلي همچنان يكي از اهداف ايالات متحده براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران است و چنين هدفي به گفته‌هاي مقامات رسمي غربي بعد از امضای برجام به صورت ويژه‌اي مورد توجه قرار گرفته است.

اگر چه برخي تئوري‌هاي اخير بعضي از عناصر وابسته به مراكز جاسوسي غربي خارج‌نشين تأكيد دارد كه تمركز از روي رفرم يا جريان همراه با غرب در داخل كشور بايد به سمت ايجاد يك انقلاب تغيير پيدا كند اما بر اساس داده‌هاي بسياري مي‌توان تأكيد كرد كه تجديدنظرطلبان این طيف همچنان مورد اعتماد غرب هستند و تكريم و تقويت آنها به عنوان يك اصل خدشه‌ناپذير ادامه خواهد داشت.

«كدام راه، دموكراتيزه شدن ايران را رقم مي‌زند: رفرم يا انقلاب»عنوان يادداشتي است كه اخيراً منتشر شده و در آن با تشريح چگونگي دموكراتيزه شدن كره‌جنوبي و اندونزي، مدل اندونزي را براي فروپاشي جمهوري اسلامي ايران پيشنهاد مي‌دهد. در بخشي از اين يادداشت درباره شرايط اندونزي اينگونه گفته مي‌شود كه نتيجه واگذاري نقش عمده به ارتش در امور اقتصادي و سياسي توسط ديكتاتور سوهارتو آن مي‌شود كه اندونزي در سال1997 در بحران مالي آسيا گرفتار و بعد از چند دهه سركوب مي‌شود و فساد انقلاب مردمي رخ مي‌دهد و نهايتاً پس از پنج ماه شورش‌هاي اجتماعي گسترده در سال 1998ديكتاتور سوهارتو مجبور به استعفا مي‌شود. نويسنده سپس به اين مسئله اشاره مي‌كند كه اجراي مدل اندونزي بهترين راه براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران است چراكه مسير دموكراتيزه كردن(همان فروپاشي) ايران از راه رفرم هموار نيست و تنها راه باقي مانده«انقلاب» است.
هاله اسفندياري«مدير مركز مطالعات خاورميانه مؤسسه ويلسون» وابسته به كنگره امريكا كه بلافاصله پس از روي كارآمدن دولت اصلاحات در سال76 تأسيس شد در بخش پاياني اين يادداشت با بررسي فتنه88 و اتفاقات كشورهاي منطقه غرب آسيا نظير يمن، سوريه، مصر و همسايگان ايران نتيجه مي‌گيرد كه مردم ايران رفرم تدريجي از طريق صندوق انتخابات را بهتر از گلوله (انقلاب) مي‌دانند.
وي در حالي در ادامه تأكيد مي‌كند «مردم انقلابي هنوز به دروازه نرسيده‌اند» كه كشورهاي غربي طی 40سال اخير همواره تلاش داشته‌اند با توسل به شيوه‌هاي مختلف مردم را از آينده انقلاب نااميد و حداقل در مسير انقلاب اسلامي انحرافات جدي را به‌وجود بياورند و براي دستيابي به چنين مسيري همواره به چشم يك شريك به طيف غربگراي داخلي نگاه كرده‌اند. باراك اوباما در گفت‌وگو با شرق‌الاوسط چند هفته قبل از اعلام متن نهايي توافق هسته‌اي ايران و 1+5 بيان مي‌كند‌: «با وجود اين، در صورت تعامل موفقيت‌آميز با پرونده هسته‌اي و دستيابي ايران به بخشي از دارايي‌هاي خود به سبب كاهش تحريم‌ها، سرمايه‌گذاري‌هاي بيشتري در اقتصاد ايران صورت می‌گيرد و فرصت‌هاي بيشتري براي مردم اين كشور فراهم می‌شود، اين مسئله ممكن است رهبران ميانه‌رو ايران را تقويت كند. ايراني‌ها نيز مي‌توانند ببينند كه تعامل مثبت با جامعه جهاني، نه مقابله با آن، بهترين راه است» يا جان برنن رئيس پيشين سازمان اطلاعات مركزي امريكا چند ماه قبل از انتخابات سال96 مي‌گويد‌: «به نظر من توافق هسته‌اي كار درستي بود كه انجام شد، زيرا جلوي ايران را از دنبال كردن برنامه تسليحات هسته‌اي گرفت. اين توافق به تقويت رئيس‌جمهور روحاني كمك كرد. از نظر ما روحاني از بسياري از عناصر داخل حكومت ايران ميانه‌روتر است. در داخل حكومت ايران ميان تندروها و ميانه‌روها تنش وجود دارد. وقتي ما درباره ايران صحبت مي‌كنيم برخي فكر مي‌كنند اين يك كشور يكدست است، اما اينطور نيست.»
 
اعتراف اصلاح‌طلبان به تلاش براي انقلاب

حال پرسش اساسي اين مسئله است كه چرا نظام سلطه در طول سال‌هاي پس از انقلاب و در شرايطي كه به كارگيري تاكتيك‌ها و راهبردهاي متنوع آنها در مواجهه با جمهوري اسلامي ايران اثرگذاري لازم را نداشته است، همچنان به جريان غربگراي داخلي دل خوش كرده و آنها را ابزاري براي اعمال سياست‌هاي خود عليه جامعه ايراني مي‌داند؟
براي پاسخ به اين پرسش مي‌توان يادداشت اخير با عنوان« نقد جريان اصلاح‌طلبي» را مشاهده كرد.
نویسنده یادداشت در روزنامه اعتماد مي‌نويسد‌: «وقتي كركره دكان اصلاح‌طلبي بالا زده شد، مشتريانش را از همه طيف‌ها پيدا كرد. در منتهااليه سمت چپش اپوزيسيون خارج‌نشين كه حتي با دين و نظام سرجنگ داشت قرار گرفت... برخي از اصلاح‌طلبان حتي با نيت‌هاي درست از جمله «در اردوگاه نظام قرار دادن گروه‌هاي بيشتري از مردم» حاضر نشدند بين خود و مخالفان جدي نظام، خط‌كشي كنند.»
نویسنده در ادامه تأکید می‌کند: «... اما در عين حال از اين واقعيت نمي‌توان گريخت كه اصلاح‌طلبي، ستون‌هاي خود را بر زمين دين استوار نكرد. ديگر آنكه اصلاح‌طلبي برخلاف شعارهايش چندان پرتحمل نبوده و نيست... «مرتجع» خواندن هركسي كه با اصلاحات همراه نبود در خاطره تاريخ مانده است يا عبارت«فلاني پيام دوم خرداد را نگرفته» همچنان به عنوان لطيفه سياسي نقل محافل است.»
اما بخش مهم  اين یادداشت را آنجايي بايد دانست كه بيان مي‌كند: «اصلاح‌طلبان همواره مي‌گفتند ما دنبال رفرم هستيم نه انقلاب، اما رفتارشان چيزي از انقلاب كم نداشت. آنچه در مجلس ششم رخ داد، هر چند تا قسمتي به دليل لجاجت جناح اصولگرا، قابل توجيه بود اما بخش عمده آن نشان از سركشي در برابر شعارهاي اصلاح‌طلبانه داشت.»
 
حمله به ساختار و اصل حاكميت

بدون در نظر گرفتن محتوای این یادداشت بايد در نظر داشت كه جريان مدعي اصلاح‌طلبي در طول سال‌هاي پس از انتخابات سال76 همواره عليه نهادهاي انقلابي از بسيج و سپاه گرفته تا شوراي نگهبان، قوه قضائيه و صداوسيما فعاليت كرده و با تخريب اين نهادها اصل حاكميت را به چالش كشانده‌اند و در سال88 كشور را دچار بحراني فراگير و زمينه وضع قطعنامه‌هاي تحريمي مهمي را عليه جامعه ايراني فراهم كردند.

وابستگان به اين طيف امروز نيز به بهانه‌هاي مختلف تلاش مي‌كنند دوگانه مردم- نهادهاي انقلابي را شكل دهند و با تخريب شوراي نگهبان از هم اكنون پروژه فرار از بار مسئوليت ناشي از ناكارآمدي دولت تدبير و اميد را مقدمه‌سازي و«مظلوم‌نمايي انتخاباتي» را یک سال مانده به انتخابات مجلس يازدهم كليد بزنند، به عنوان نمونه مصطفي تاج‌زاده يكي از محكومان فتنه۸۸ در مصاحبه با روزنامه اعتماد بيان مي‌كند‌: « من به دولت آقاي روحاني انتقادهاي جدي دارم اما هرگز از رأي دادن به او پشيمان نيستم. اگر همين امروز هم رأي‌گيري شود، در انتخاباتي كه نظارت استصوابي در آن قدرت انتخاب محدودي به شهروندان مي‌دهد، بدون ترديد بار ديگر به آقاي روحاني رأي مي‌دهم. رأي مي‌دهم تا فضا بازتر شود و همه ايرانيان بتوانند از دولت و غير دولت انتقاد كنند.»

همانطور كه گفته شد اصلاح‌طلبان با ادعاي اصلاح‌گري به فعاليت‌هاي سياسي- انتخاباتي پرداخته اما عليه گفتمان و مؤلفه‌هاي انقلاب، انقلاب به راه انداخته‌اند؛ ديدگاهي كه مي‌توان در سخنان اخير محسن ميردامادي از محكومان فتنه سال88 ردپاي آن را جست‌وجو كرد، وي در گفت‌وگو با اعتماد بيان مي‌كند‌: « در واقع دو بعد جمهوريت و اسلاميت در جمهوري اسلامي بايد موازنه داشته باشند. در نظام ما بعد اسلاميت حاميان مقتدري دارد ولي بعد جمهوريت كمتر اينگونه است. مأموريت احزاب بايد حمايت از بعد جمهوريت نظام باشد كه توازني با بعد اسلاميت برقرار باشد و يكي قرباني ديگري نشود.»
 
قماری که شكست خورد

حمايت‌هاي صريح و پشت پرده غرب از غربگرايان داخلي كه چرايي آن در بخشي از گزارش‌هاي اخير بنياد كارنگي و انديشكده بروكينگز آمده در حالي است كه انديشكده امريكايي امريكن تينكر با ارائه دلايلي مي‌نويسد: قمار امريكا (به ويژه دولت اوباما) براي تقويت ميانه‌روها و اصلاح‌طلبان در ايران شكست خورده و نتوانست جلوي پيشروي نفوذ ايران در منطقه زير نظر[آيت‌الله]خامنه‌اي را بگيرد. اين انديشكده امريكايي گسترش نفوذ ايران در كشورهاي مختلف منطقه از جمله عراق، سوريه، لبنان، يمن و…را نشانه شكست سياست‌هاي اوباما مي‌داند.


*جوان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار