شهدای ایران shohadayeiran.com

شبکه ده تلویزیون اسرائیل اعلام کرد روابط ریاض و تل آویو علنی می شود.
به گزارش   شهدای ایران به نقل از شبکه تلویزیونی المیادین، شبکه ده تلویزیون اسرائیل اعلام کرد مصاحبه گادی آیزنکوت با پایگاه اینترنتی ایلاف سعودی گامی مقدماتی برای علنی کردن روابط میان سعودی و اسرائیل است.

گفتنی است رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی گفت اسرائیل و عربستان سعودی با یکدیگر توافق کامل دارند و ما هیچگاه با یکدیگر نجنگیده و دشمن یکدیگر نبوده ایم.

وی افزود به اعتقاد من میان ما و سعودی ها درباره ایران توافق کامل وجود دارد. من در نشست رؤسای ستاد ارتش ها در واشنگتن اظهارات نماینده عربستان سعودی را دقیقا مشابه اندیشه خودمان درباره ایران و ضرورت مقابله با توسعه طلبی های آنها یافتم.

ایزنکوت درپاسخ به این پرسش که آیا اخیراً همکاری اطلاعاتی با عربستان سعودی داشته اید؟ گفت ما در صورتی که اقتضا کند آماده همکاری اطلاعاتی هستیم. ما منافع مشترک بسیاری داریم.

خبرنگار پایگاه اینترنتی ایلاف که وابسته به عربستان سعودی است در محل ستاد ارتش اسرائیل با آیزنکوت مصاحبه کرد که این نخستین مصاحبه آیزنکوت با یک نشریه عربی نیز به شمار می آید.

رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی در ابتدای این مصاحبه گفت اسرائیل اکنون در بهترین وضع نظامی قرار دارد. ما پیشرفت زیادی کرده ایم و توان نظامی و اطلاعاتی و نیروی هوائی و زمینی ما در بهترین حالت قرار دارند و مورد احترام کشورهای میانه رو در منطقه هستیم.

وی مدعی شد در گذشته ما در خطر تهدیداتی از سوی ارتش سوریه و موارد دیگر بوده ایم اما اکنون مناطقی مثل لبنان و کرانه باختری و غزه و سینا و سوریه در خطر ناآرامی به سر می برند و برخی رویدادهای تاکتیکی داخلی ممکن است به درگیری های راهبردی گسترده منجر شود. اما خطر جدی بزرگتر در منطقه از ناحیه ایران است.

وی همچنین افزود در مقابل، آمریکا سیاست ایجاد ائتلاف برای جنگ با داعش را دنبال می کند و در این مسیر موفق بوده است. از سوی دیگر روسیه فقط به دنبال منافع خود در سوریه است. روس ها می دانند چگونه با همه طرف ها هم صدا شوند. آنها از یکسو با اسد و ایران و حزب الله متحد شده اند و از سوی دیگر با آمریکائی ها و ترکیه در جنگ با داعش همکاری می کنند و با ما درچارچوب عدم برخورد به نحو خوبی همکاری می کنند.

آیزنکوت در پاسخ به پرسشی درباره داعش در سوریه گفت اگر نگاهی به نقشه نفوذ داعش در یکسال پیش بیندازیم و آن را با امروز مقایسه کنیم مشاهده می کنیم که داعش به شدت تضعیف شده است و در آستانه نابودی است. البته ممکن است داعش با همین اندیشه و تحت اسامی دیگری به سوریه و منطقه بازگردد.

آیزنکوت درباره دیدگاهش درباره مواضع ترامپ گفت حضور ترامپ فرصتی را برای ایجاد ائتلاف بین المللی تازه ای در منطقه به وجود آورده است و باید طرح راهبردی بزرگی برای مقابله با خطر ایران تدوین شود. ما برای تبادل تجربه با کشورهای میانه رو عربی و تبادل اطلاعاتی برای مقابله با ایران آمادگی داریم.
انتشار یافته: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
تارنمای آمریکایی : 17 شاهزاده شکنجه شده سعودی راهی بیمارستان شدند
شنبه 27 آبان 1396 - 08:31

تارنمای خبری «میدل ایست آی» آمریکا جمعه شب با اعلام این که 17 شاهزاده بازداشت شده سعودی بستری شده اند، گزارش کرد: «متعب» پسر ملک عبدالله پادشاه پیشین عربستان به همراه پنج شاهزاده دیگر، 24 ساعت پس از بازداشت و بر اثر شکنجه و ضرب و شتم راهی بیمارستان شده است.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
درپاسخ به نماینده بی ادب آمریکا درسازمان ملل
درپاسخ به نماینده بی ادب انگلیس درسازمان ملل
درپاسخ به نماینده بی ادب فرانسه درسازمان ملل
درپاسخ به رئیس بی ادب شورای امنیت سازمان ملل
سوریه سلاح شیمیایی دراختیارندارد.
تروریست های سوریه مورد حمایت آمریکا ومتحدانش سلاح های شیمیایی دراختیار دارند.
نماینده دائم سوریه درسازمان ملل متحد درباره سلاح شیمیایی تروریست ها درسوریه بیش از 600 نامه به شورای امنیت سازمان ملل خیانتکار ارسال کرده است ولی شورای امنیت سازمان ملل متحد و دیگرسازمان ملل تاکنون خفه خون گرفتند و کاری نمی کنند و سکوت اختیارکرده اند و لال شده اند.
ترکیه تامین کننده سلاح های شیمیایی مورد استفاده داعش درسوریه وعراق بوده است.
حمله شیمیایی به شهرخان شیخون وافع درجنوب استان ادلب کار آمریکا وترکیه بود.
انفجار تسلیحات شیمیایی تروریست ها تحت امر حمایت ترکیه هامل فاجعه ادلب!
ترکیه سلاح شیمیایی دراختیارتروریست ها قرارداده است!
چرا سازمان بین المللی درک نمی کنند و نمی فهمند سلاح های شیمیایی سوریه را شما خیانتکاران نابود کرده است.
حمله شیمیایی خان شیخون همکاری آمریکا، انگلیس، فرانسه، عربستان سعودی، ترکیه و اسرائیل بود.
باید عاملان حمله شیمیایی خان شیخون مجازات شوند.
گازسارین با کمک مالی عربستان سعودی به سرکردآمریکا
ازترکیه به سوریه منتقل شده است.
مخالفان دولت سوریه با سرکردگی آمریکا گازسمی سارین ازلیبی به سوریه وارد کردند.
عربستان سعودی و اسرائیل تامین مالی عملیات شیمیایی خان شیخون سوریه را برعهد داشتند.
عربستان و رژیم صهیونیستی پشت پرده حمله شیمیایی به خان شیخون درسوریه هستند.
ترکیه مخالفان سوریه شیمیایی داده است.
عربستان سعودی به تروریست ها درسوریه سلاح شیمیایی داده است!
دستگیری تروریست های النصره درترکیه با مواد شیمیایی.
ترکیه درمورد گازسارین باید توضیح دهد.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
کانادا: عربستان نقض حقوق بشر را متوقف کند
' جان بابکوک' سخنگوی وزارت امور خارجه کانادا با ابراز نگرانی درباره استفاده عربستان از تجهیزات نظامی ساخت کانادا در سرکوب غیرنظامیان در منطقه العوامیه، درباره روند صدور هرگونه سلاح و تجهیزات به ریاض هشدار داد و گفت: ریاض نقض حقوق بشر را متوقف کند.

تاریخ خبر: 07/05/1396 - 16:15
به گزارش امروز ( شنبه) تارنمای سی بی سی، بابکوک با اعلام این خبر، افزود: در مورد استفاده عربستان از سلاح های کانادایی در سرکوب شهروندان العوامیه عمیقا نگرانیم.
دولت جاستین ترودو در ماه آوریل (فروردین/ اردیبهشت) مجوز فروش تجهیزات نظامی به عربستان را صادر کرد؛ تصمیمی که مورد انتقاد شدید گروه ها و فعالان حقوق بشر قرار گرفت.
وی در ادامه اظهار داشت: اگر برایمان محرز شود که تسلیحات کانادایی در موارد نقض جدی حقوق بشر از سوی عربستان مورد استفاده قرار گرفته است، اقدام مقتضی را انجام خواهیم داد.
روزنامه گلوب اند میل دیگر رسانه کانادایی نیز روز دوشنبه نوشت: نیروهای امنیتی عربستان در اواخر ماه ژوئن (تیرماه) برای یورش به خانه یکی از شهروندان این کشور در استان الشرقیه از تجهیزات ساخت کانادا استفاده کردند. این یورش یک کشته بر جای گذاشت.
این در حالی است که یکی از اصول بنیادین سیاست کنترل صادرات کانادا٬ اطمینان از استفاده نشدن کالاهای ساخته و صادر شده این کشور در سرکوب مردم و نقض حقوق بشر است.
بر اساس این سیاست، چنانچه کالایی در این راستا استفاده شود یا احتمال استفاده از آن در موارد نقض حقوق بشر وجود داشته باشد، باید فورا از انتقال کالا جلوگیری شود.
بر اساس گزارش گلوب اند میل، عربستان بزرگترین مشتری خارجی سلاح های کانادا است. ریاض قراردادی 15 میلیارد دلاری برای خرید خودروهای زرهی مسلح با اُتاوا منعقد کرده و دولت لیبرال کانادا مصمم است که به این توافق متعهد بماند؛ این در حالی است که گروه ها و سازمان های حقوق بشری مانند عفو بین الملل٬ بارها درباره وضعیت حقوق بشر و سرکوب مخالفان در عربستان هشدار داده اند.




مدعیان غربی حقوق بشر؛ استانداردهای دوگانه و تبعیض آمیز
فعالیت مدعیان غربی حقوق بشر در مجامع بین المللی طی سال های گذشته غالبا پیرو الگویی بر اساس تقسیم بندی خودی و غیرخودی بوده و موارد متعدد نقض حقوق بشر در این کشورها زیر سایه هیاهوگری و اتهام پراکنی های گوناگون قرار گرفته است.

تاریخ خبر: 25/08/1396 - 9:59
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، تصویب قطعنامه تازه درباره وضعیت حقوق بشر ایران که دیروز (23 آبانماه) در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل صورت گرفت، هر چند موید پیشرفت در وضعیت حقوق شهروندان ایرانی در برخی حوزه ها بود اما باز هم تهران را هدف اتهاماتی چون تبعیض علیه اقلیت های قومی و مذهبی، ایجاد محدودیت های دینی و مدنی، وضعیت نامناسب زندان ها و ... قرار داد.
نکته دیگر درباره این قطعنامه که به ابتکار کانادا و در پی رایزنی های نمایندگان این کشور در کمیته امور اجتماعی، انسانی و فرهنگی سازمان ملل تصویب شد، شکسته شدن اکثریتی بود که سال های گذشته تحت هدایت دولت هایی چون کانادا و آمریکا بر اتهام های ضدایرانی مهر تایید می زد.
دیروز قطعنامه ابتکاری کانادا در برابر 98 رای ممتنع و مخالف، تنها مورد حمایت 83 عضو کمیته سوم مجمع عمومی قرار گرفت؛ رخدادی که با واکنش نماینده کشورمان روبرو شد.
به گفته قائم مقام نماینده دایم ایران در سازمان ملل، «استانداردهای دوگانه و تبعیض آمیز» به جزء جدایی ناپذیر سیاست خارجی کشورهایی همچون کانادا مبدل شده و قطعنامه های اینچنینی به دور از واقعیت های حقوق بشر در ایران، سطح منطقه و کشورهای غربی تنظیم شده است.
این مقام ایرانی با یادآوری سابقه سیاه کشورهایی چون کانادا در زمینه نقض حقوق انسانی، به حمایت های غرب از رژیم صهیونیستی اشاره کرد؛ رژیمی که به رغم اشغالگری و جنایات گسترده علیه مردم نواحی اشغالی، بزرگترین مصداق وقوع تروریسم دولتی در جهان معاصر بوده اما از پرسشگری و اعتراض دولت های اروپایی و آمریکایی در امان بوده است.
دیگر محور انتقادی مقامات ایرانی به ویژه در سال های اخیر متوجه نگاه غربی ها به تروریسم و گروه های تروریستی در منطقه خاورمیانه و تقسیم بندی این گروه ها به تروریست های خوب و بد بوده است؛ رویکردی که مسبب جنایات هولناکی در کشورهایی چون عراق و سوریه و حتی قلمرو اروپایی ها بوده و اصلی ترین حق بشری یعنی حق حیات را از صدها هزار نفر سلب کرده است.
همین استانداردهای دوگانه زمینه یکه تازی و حملات بی پروای سعودی ها به مردم بی دفاع یمن را فراهم آورده و حکومت عربستان را در جایگاه صدرنشینی نقض حقوق کودکان و قتل عام غیرنظامیان قرار داده است.
در کشاکش منازعات نظامی، باز هم این دولت های غربی بوده اند که آشکارا حقوق انسانی را خارج از مرزهای خود لگدمالِ منافعشان ساخته اند. در جریان حملات آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق در سال های 2001 و 2003 و پس از این سال ها، تصاویر بسیاری از جنایات زندان «ابوغریب» عراق و هتک حرمت انسانی اسرای افغان تا شکنجه های هولناک زندان «گوانتانامو» پیش چشم جهانیان به ثبت رسید.
امروزه دولت هایی که بیش از همه خود را میدان دار گود حمایت از حقوق بشر جهانیان می دانند، خود بی عدالتی های ناشی از نگاه برده داری و استعمارگری را بازتولید می کنند. به عنوان مثال در کشور مبتکر قطعنامه ضد ایرانی اخیر، مجمع زنان بومی کانادا گزارش های متعددی را در مورد خشونت و بدرفتاری با این زنان انتشار داده اند.
بنابر گزارش های اخیر این مجمع، زنان بومی تنها سه درصد از جمعیت زنان کانادا را تشکیل میدهند در حالی که بیش از 10 درصد از مقتولان زن کانادایی از میان زنان بومی هستند. این در حالی است که در مقایسه با عموم، تنها حدود نیمی از پرونده عاملان قتل، ربودن، اعمال خشونت و تجاوز به زنان بومی از سوی پلیس و مسوولان قضایی به نتیجه می رسد.
در جنوب کانادا، آمریکا با جامعه ای بشدت طبقاتی درگیر نقض حقوق اقلیت هایی چون لاتین تبارها و سیاه پوستان است. آذرماه 93 بود که کشته شدن یک جوان 18 ساله سیاهپوست به دست پلیس شهر «فرگوسن» و رای دادگاه ایالت میسوری مبنی بر تبرئه پلیس، منجر به اعتراضات عمومی در این شهر شد؛ اعتراضاتی که به دلیل وقوع حوادث مشابه در بالتیمور و نیویورک نیز تکرار شد.
با وجود بروز این اعتراض ها، تابستان پارسال در فاصله ای کوتاه دو سیاه پوست در ایالت های «لوئیزیانا» و «مینه سوتا» به دست پلیس فدرال از پای درآمدند و اعتراض رنگین پوستان آمریکایی را بار دیگر برانگیختند.
در آن سوی آتلانتیک، اروپایی ها با شباهت یا تفاوت های خاص خود با آمریکایی ها، به گونه های مختلف دست اندرکار نقض حقوق بشرند. با نگاهی به کمپین های غربی در زمینه تعرض به حقوق زنان می توان واقعیت های مشابه جوامع اروپایی و آمریکایی را دریافت.
اسفندماه سال گذشته بود که دیوان دادگستری اروپا در حکمی اعلام کرد موسسات و نهادهای اروپایی حق دارند براساس قوانین داخلی، استفاده از هرگونه نمادهای سیاسی، فلسفی یا مذهبی از جمله حجاب در محیط کار را ممنوع کنند؛ حکمی که تایید کننده نقض حقوق مذهبی بسیاری از اقلیت ها به ویژه مسلمانان در کشورهای اروپایی بود.
در کنار موارد یاد شده، رسانه های غربی خود روایت کننده بسیاری از مصداق های نقض حقوق بشر، از حقوق مهاجران تا رنگین پوستان بوده اند؛ مصداق هایی که تعدد آن نشان می دهد دولت های غربی بر اساس استانداردهای دوگانه چشم بر واقعیات خود بسته و به دنبال بهره جویی سیاسی از اتهام زنی حقوق بشری به دیگرانند.




سفیر ایران در سازمان ملل: قطعنامه پیشنهادی کانادا برضد ایران، دهن کجی به حقوق بشر است
نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد، استانداردهای دوگانه و تبعیض آمیز را جز جدایی ناپذیر سیاست خارجی کشورهایی همچون کانادا دانست که دهن کجی به حقوق بشر است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، اسحاق آل حبیب روز سه شنبه در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد که با موضوع بررسی قطعنامه پیشنهادی کانادا درباره وضعیت حقوق بشر ایران، این مطلب را بیان کرد.
مشروح اظهارات نماینده جمهوری اسلامی ایران در این کمیته به شرح زیر است:
«آقای رییس هرساله وقت و منابع این کمیته بر سر قطعنامهای که صرفا منعکس کننده رویکرد گزینشی و بی هدف بانیان آن است هدر میرود.
کانادا باید تا کنون دریافته باشد که این اقدام بی معنا و بی ثمر، دهن کجی به حقوق بشر، اقدامی مضر برای مکانیسمهای حقوق بشری سازمان ملل و بی احترامی به شعور مردمی است که از نزدیک رویکرد گزینشی کانادا در قبال وضعیتهای حقوق بشری را مشاهده میکنند.
نگاهی به سابقه آرای حقوق بشری کانادا در سازمان ملل بسیار روشنگر خواهد بود. اتاوا همراه معدودی از کشورها در سطح جهان مستمرا و بطور غیرمشروط حامی اسراییل برخلاف همه جنایات وخیم حقوق بشری آن رژیم بوده است. این سطح از نفاق و استاندارد دوگانه حیرت انگیز است.
در عین حال منابع موثق بین المللی موارد متعدد نقض تعهدات حقوق بشری کانادا را گزارش کرده اند. سیاستها و برخوردهای تبعیض آمیز علیه بومیان، مهاجرین و اقلیتها سیستماتیک بوده است. خشونت پلیس، ناپدیدشدگی اجباری و قتل بومیان بخوبی مستند شده اند در حالی که زنان و دختران بومی همچنان از خشونت و تبعیض نهادینه شده آسیب میبینند.
آقای رییس ناپیوستگی، استاندارد دوگانه و رویکردهای تبعیض آمیز جزء لاینفک سیاست خارجی کشورهایی نظیر کانادا است. برای این مدعیان خودخوانده حقوق بشر دو مسیر برای مواجهه با موضوعات حقوق بشری وجود دارد. نحوه برخورد آنها کاملا بستگی به این دارد که چه کسی در معرض اتهام است. همین شیوه منافقانه با عواقب بسیار خطرناک در سطح جهان را میتوان در مقابله آنها با تروریسم هم ملاحظه کرد.
آنها به راحتی تروریستهای خوب را که بطور فاحش مرتکب نقض حقوق بشر میشوند استخدام کرده و مورد حمایت قرار میدهند تا دولتهای نامطلوب ایشان را که با وقاحت &#۳۹;دولتهای سرکش&#۳۹; مینامند بی ثبات سازند.
در عین حال بدون هرگونه ملاحظه، نبرد با اشغال و حمله خارجی را تروریسم مینامند. برای کشورهایی همچون کانادا و آمریکا احترام به حقوق بشر، ارتقای دموکراسی و مبارزه علیه تروریسم همگی اجزایی از سیستم ایدئولوژیک سلطه جویی هستند.
به هرحال این توهین آمیز است که این کشورها انتظار داشته باشند بقیه، این نفاق ریشه دار را بعنوان اقداماتی از سر صدق و نوع دوستانه بپذیرند.
برخی از کشورهایی که بر این قطعنامه اصرار دارند حتی آنقدر جسارت دارند که ادعا کنند سیاست خارجی آنها مبتنی بر آزادیهای اساسی است.
این ادعای مسخره میتواند صحیح باشد. آنها برای خودشان آزادی در استعمار بقیه قایل هستند.
این ادعا صحیح است وقتی که آنها از آزادی خود برای سرقت منابع ملی دیگر کشورها استفاده میکنند، آزادی انتصاب دیکتاتورها در کشورهای ما و نابود کردن رویاهای آزادیخواهانه ملی ما، آزادی نهادینه کردن شکنجه، تشویق نفرت افکنی و نژادپرستی، مشروعیت بخشیدن به اشغال خارجی، اقدام به حملات پیش دستانه، اعمال سیاستهای تغییر رژیم، تحمیل اقدامات زورمدارانه یکجانبه و ریشه کنی مردمان بومی. شاید قبل از سخنوری برای بقیه در باب حقوق بشر آنها باید به این سئوال پاسخ دهند که میلیونها قربانی سیاستهای ایشان درباره حقوق بشر چه فکر میکنند.
آقای رییس ایران در تاریخ بسیار طولانی خود هرگز برده داری نکرده، ایران هرگز کشورهای دیگر را استعمار نکرده، ایران هرگز جوامع بومی را از میان نبرده و هرگز بدنبال برتری جویی نژادی نبوده است.
از این رو مسخره است که معدودی کشورهای شناخته شده که همه این سوابق و بدتر از آنها را در تاریخ کوتاه خود دارند جرات میکنند مفهوم ارزشمند حقوق بشر را برای اهداف کوته نگرانه سیاسی خود مورد سوء استفاده قرار دهند.
اصرار کانادا بر ادامه روش منسوخ تقابل بجای همکاری تاسف انگیز است. کانادا درحالی اصرار بر این قطعنامه دارد که اسراییل آخرین رژیم آپارتاید جهان همواره یکی از بانیان آن بوده است.
کانادا آنچنان علاقهای به قطعنامه دارد که حتی منتظر نماند تا گزارش ذیربط دبیرکل توزیع شود. کانادا بدون توجه به درخواستهای مکرر ایران برای گفت: وگویهای محترمانه، مشتاق این قطعنامه جهت دار است. فهم چنین اصراری بر سیاسی کردن و دوقطبی ساختن حقوق بشر دشوار است.»
قطعنامه پیشنهادی کانادا با ۸۳ رای مثبت، ۳۰ رای منفی و ۶۸ رای ممتنع علیه رفتارهای حقوق بشری ایران به تصویب رسید.



یادداشت؛
وضعیت زنان مسلمان در کانادا از نظر حقوق اجتماعی

شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۴

یکی از مهم ترین دغدغه¬ های زنان مسلمان در غرب مبارزه با ارائه تصویر منفی اسلام در رسانه¬ هاست که تلاش می¬ کنند تا در تعاملات و رفتارهای خود از هشیاری و احتیاط بیشتری برخوردار باشند.
به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا حضوربخش دانشجوی دکتری فلسفه تطبیقی و پژوهشگر گروه مطالعات راهبردی مجمع جهانی اهل بیت(ع) یادداشتی در مورد وضعیت زنان مسلمان در کانادا از نظر حقوق اجتماعی نوشته است که در ادامه از نظر شما می گذرد؛
مسئله تبعیض
به طور کلی، از نظر اجتماعی و فرهنگی تفاوتی میان زنان مسلمان و سایر زنان کانادایی وجود ندارد. به عنوان مثال جایگاه¬های شغلی مناسب در ارگان¬های مختلف اعم از دولتی و خصوصی در دسترس است. همین طور در کارهای فرهنگی مشارکت خوبی از زنان مسلمان دیده می شود و میان زنان مسلمان و غیرمسلمان در کانادا ارتباط و هماهنگی مناسبی وجود دارد. اگرچه از نظر تصدی موقعیت های سیاسی برای مسلمانان محدودیت هایی اعمال می شود. اگر انواع تبعیض¬ را مد نظر قرار دهیم، باید اذعان کرد که در سطح دولتی، رفتارهای تبعیض آمیز به ندرت به چشم می خورند اما در توده مردم هر از چندگاهی برخوردهای توهین آمیز نسبت به زنان مسلمان به وجود می آید.
از آنجائی که شیعیان کمتر به دنبال دادخواهی برای اعطای جایگاه و حقوق مناسب در ادارات و دفاتر دولتی هستند، در مقایسه با اهل سنت از رفتارهای تبعیض ¬آمیز کمتری رنج می برند. به عنوان مثال چندی پیش، شورای مسلمانان (اهل سنت) لایحه¬ ای را تقدیم دولت کرد که طی آن خواستار قرار دادن شریعت اسلام در دستگاه قضائی کشور شد. به نظر می ¬رسد که ما شیعیان در مواجهه با مسائل دینی از انعطاف پذیری بیشتری برخوردار هستیم چرا که همواره برای مسائل خود راه¬ حل می¬ یابیم!
حتی شاید بتوان مسئله تبعیض را از نظر جغرافیایی و بر اساس مناطق مختلف تقسیم کرد. یعنی در برخی مناطق و شهرها که تنوع فرهنگی بالایی مشاهده می شود، رفتارهای تبعیض آمیز کمتر و در مناطقی که سفیدپوستان اکثریت را تشکیل می دهند، تبعیض بیشتر احساس می شود. همینطور شدت و ضعف این مسئله به رویکرد رسانه و اخبار مرتبط است. هرجا مسلمانان به خشونت یا ارتکاب جرم متهم می¬ شوند، انعکاس خبری آن در رسانه¬ ها باعث تهییج افکار عمومی و تحریک آنها برای عکس العمل نشان دادن می شود، البته این گونه رفتارها در شهرهایی مثل کبک و مونترال بیشتر مشاهده می ¬شوند. مردم این منطقه تقابل شدیدی با دین به طور کلی و اسلام به طور خاص دارند. حتی آنها تلاش کردند تا همانند فرانسه لایحه منع حجاب در اماکن عمومی و دفاتر دولتی را به تصویب برسانند. بسیاری از جمله برخی از کانادایی ¬ها به نشانه مخالفت و اعتراض به خیابان¬ ها آمدند چرا که این لایحه برخلاف قانون اساسی کانادا مبنی بر آزادی عقیده است. در حقیقت منشور حقوق بشر در کانادا حکمفرماست.
اسلام هراسی
یکی از مهم ترین دغدغه ¬های زنان مسلمان در غرب، به طور خاص در کانادا، درمان و به عبارتی مبارزه با ارائه تصویر منفی اسلام در رسانه¬ هاست و برای درمان این مشکل آنها تلاش می ¬کنند تا در تعاملات و رفتارهای خود از هشیاری و احتیاط بیشتری برخوردار باشند. به نقل از یکی از زنان شیعه ساکن در کانادا، "ما باید بیش از حد به نحوه رفتار، گفتار و تعامل خود با غیرمسلمانان دقت کنیم." به عنوان مثال، اگر زن مسلمان با همسر خود در حال پیاده¬ روی است باید مراقب باشد که هیچ¬ گاه از همسر خود عقب نماند چرا که ممکن است جامعه تصور کند که این کار از روی جزم ¬اندیشی و تعصب انجام می ¬گیرد.
مسئله هویت
در انتخاب میان هویت اسلامی و هویت کانادایی، گزینه دوم برای مسلمانان، و از جمله زنان مسلمان، از اولویت بیشتری برخوردار است. در واقع جامعه مسلمان، اعم از شیعه و سنی، بیشتر به دنبال جا گرفتن در بدنه اصلی جامعه است تا بتواند خود را از بند "مهاجر غیرکانادایی" بودن رهایی بخشد و با ورود در باشگاه شهروندان کانادایی، حقوق خود را استیفاء کند، تا حرف او شنیده شود و رفتار او مورد قبول واقع شود. هویت اسلامی اگرچه ملاک اتحاد مسلمانان در کانادا خواهد بود، اما از طرف دیگر باعث می ¬شود تا کماکان به عنوان یک بیگانه و خارجی مورد ملاحظه و ارزیابی قرار گیرند.
مشکلات درونی
آنچه که بعضا باعث تقویت تفرقه میان مسلمانان و کانادایی¬ها می¬شود رفتارهای سنت¬گرایانه برخی از مهاجرین مسلمان به خصوص رویکرد سلفی می¬باشد. به طور ویژه برخی از مسلمانان خواستار پوشش نقاب بر چهره زنان هستند، در حالی که در بسیاری از موارد برای تشخیص هویت، مجبور به برداشتن نقاب خود هستند. نکته جالب توجه اینکه، هنگامی که این گروه در برخورد با مقامات دولتی مجبور به برداشتن نقاب خود شدند، هیاهوی بزرگی را در کانادا به راه انداختند و این حرکت سبب شد تا مسلمانان یک ¬دنده و لجوج معرفی شوند.
لازم به ذکر است که زنان مسلمان به خاطر زن بودن، بیشتر از ناحیه دولت پشتیبانی می¬شوند و این مسئله در دسترسی به شغل و نوع تعامل همکاران با آنها در محل کار بارز است. در دانشگاه نیز به دلیل حضور تعداد زیادی از دختران و زنان محجبه، مسلمانان با مشکل خاصی مواجه نیستند. در واقع می ¬توان ادعا کرد که جوانان کانادایی که در رده سنی 18 تا 30 سال قرار دارند، به درک اجتماعی مناسب نسبت به همزیستی مسالمت¬ آمیز با سایر فرهنگ¬ها به خصوص مسلمانان رسیده اند و این نیست مگر به علت تعاملات روزمره با این قشر از زمان کودکی. این گروه سنی بهره بیشتری از آزادیِ اندیشه¬ دارند و حتی نسبت به گزارش¬های خصمانه رسانه ¬ها واکنش نشان می¬دهند.
چالش های اجتماعی
همان طور که قبلا بیان شد، یکی از معضلات زنان مسلمان که به نوعی به تفاوت میان جامعه اسلامی و غربی نیز برمی¬گردد، مراقبت و احتیاط دوچندانی است که باید مسلمانان در غرب نسبت به رفتار خود در جامعه داشته باشند. چراکه برداشت اکثریت مسیحی جامعه از اسلام، مبتنی بر رفتار مسلمانان در این جوامع است. اگرچه شاید این حس در مسلمانان، تنها نوعی حساسیت درونی به جهت مهاجر بودن باشد، اما به هر حال این پدیده در میان مسلمانان کشورهای اسلامی خاورمیانه وجود ندارد. البته به طور واقع¬ بینانه، زنان مسلمان با چالش¬هایی نیز در محل کار مواجه هستند. اصلی¬ ترین معضل آنها به ویژه در بعضی از جایگاه ¬های شغلی، مسئله "احوال پرسی و دست دادن" است. افرادی که در دفاتر دولتی مشغول هستند، به طور روزانه مراجعه کنندگان زیادی دارند و کانادایی¬ها به رسم ادب در وهله اول به دست دادن عادت دارند این در حالی است که زنان شیعه، به طور خاص، باید به کرات برای امتناع و خودداری از دست دادن عذرخواهی کنند. این مشکل زمانی دو چندان خواهد شد که از زن مسلمان برای مصاحبه کاری دعوت به عمل می ¬آید و او باید در میان تمامی متقاضیان کار، بهترین عملکرد را داشته باشد و امتناع از این سنت، به نوبه خود، باعث تردید و دودلی خواهد شد. مسئله دیگر بحث مشروبات الکلی است. در کشورهای غربی، مشروبات الکلی تقریبا در همه جا عرضه می¬ شود و از آنجایی که حضور مسلمان در این مکان¬ ها حرام است، در ساعات غیرکاری و استراحت از تعامل با مدیر و سایر همکاران محروم می¬ شوند و در برخی موارد باید دعوت آنها را نیز رد کنند.
دین و سکولاریسم
بر اساس آمار فعلی، مسیحیت کاتولیک در کانادا رایج ¬ترین تفکر دینی در میان مردم است. علیرغم اینکه بسیاری خود را مسیحی می¬نامند اما حدود 50 درصد از مردم، به ویژه در شهرهای بزرگ، به شیوه سکولار و لیبرال زندگی می¬ کنند، البته در شهرهای کوچک و روستاها، مردم بیشتر به کلیسا می ¬روند.
رابطه نزدیکی میان مسلمانان و مسیحیان متعهد در کانادا برقرار است و همین امر باعث شده تا مسلمانان چندان از سکولاریسم به عنوان یک جنبش بی¬طرف که به دنبال برقراری تساوی در حقوق است، استقبال نکنند. در حقیقت، مسلمانان به دلیل هماهنگی با مسیحیان در اعتقاد به خدا و لزوم دنبال کردن مسیر سعادت به سوی او، تعاملات عمیق و صمیمی را با این گروه تشکیل داده¬اند. از طرفی، سکولاریسم برای مسلمانان به عنوان یک تهدید بزرگ به حساب می ¬آید چرا که این پدیده به دنبال جدائی انسان از خداست. به عنوان مثال، در مدارس دولتی که نظام آموزشی و محتوای آن بر اساس سکولاریسم طراحی می¬ شود، فرزندان مسلمان در معرض خطر مادی ¬گرایی محض و فاصله گرفتن از معنویت قرار دارند.
علی رغم تقابل سکولاریسم با اعمال هر گونه تعصبات دینی در سطوح مختلف جامعه به خصوص در مدارس، اما تصویب و گنجاندن عناوین جدید مانند مطالعات جنسیت و ارتباطات جنسی در مواد آموزشی مدارس ابتدایی باعث به وجود آمدن خسارات جبران¬ ناپذیری برای جامعه مسلمانان شده است.
از دیگر مسائلی که تحت تأثیر سکولاریسم در حال پیشرفت است، تهی کردن جامعه حتی از گفتگو درباره دین است. اختیاری بودن حضور در کلاس¬های اعتقادی و دینی در مدارس خود نمونه بارزی از این سیاست کلی است. به عبارت دیگر، تعلیم دین در نظام آموزشی مدارس، از واحدهای اختیاری به حساب می¬آید که باعث شده بسیاری از دانش آموزان در این کلاس¬ها شرکت نکنند. از جمله دلائل عدم استقبال از کلاس¬های آموزش دین، مقدماتی بودن مباحث مطروحه، مدیریت برخی کلاس¬ها توسط اساتید سکولار و هدف دار بودن مواد درسی می¬باشد.
فشارهای اجتماعی برای رابطه دختر و پسر
در مدارس آمریکای شمالی به ویژه کانادا، نگرانی خاصی از سوی مسلمانان در مورد روابط دختر و پسر وجود ندارد. دغدغه اصلی با جشن فارغ التحصیلی از دبیرستان شروع می¬شود. این جشن که در میان جوانان به آن پرام گفته می¬ شود به معنای ورود به سن بلوغ اجتماعی و مستقل بودن در تصمیم گیری می ¬باشد. بسیاری از دانش آموزان از جمله مسلمانان علاقه¬ مند به شرکت در این جشن هستند. طبیعی است که هر یک از دانش ¬آموزان باید توسط یکی از دوستان جنس مخالف خود در این مراسم همراهی شود. این نمونه ای از نوعی فشار اجتماعی برای ارتباط دختر و پسر در فضای کشورهای آمریکای شمالی است.
فمینیسم و تأثیر آن بر مسلمانان
بسیاری از زنان جوان مسلمان در کانادا بر این باورند که اسلام فمینیستی ¬ترین دین در جهان است. این گروه که در حال گذراندن دهه سوم عمر خود هستند، معتقدند که گونه صحیح فمینیسم نه در میان طرفداران این جنبش بلکه در اسلام یافت می ¬شود. آنها با تکیه بر تاریخ مدافعه اسلام از حقوق زنان در زمانی که جامعه جهانی برای زنان ارزش انسانی قائل نبود، اسلام را سمبل دفاع از حقوق و اموال زنان ارزیابی می¬کنند.
به هر حال، فمینیسم در هر معنایی که از آن تفسیر کنیم در جامعه کانادا بروز زیادی داشته است. امروزه، زنان کانادایی در اکثر پرونده¬ های طلاق و حضانت فرزندان در دادگاه پیروز هستند. زنان در دسترسی به موقعیت¬های شغلی در سطوح مختلف از حقوق مساوی با مردان برخوردارند. آنها مطابق با میل خود به صورت کامل مستقل تصمیم می¬ گیرند و هیچ کس حتی همسر آنها نمی ¬تواند آنها را بر انجام یا ترک فعل وادار کند. زنان کانادایی به راحتی می¬ توانند از همسر خود جدا شوند بدون اینکه دغدغه ای برای زندگی شخصی بعد از طلاق داشته باشند چرا که دولت از آنها حمایت می¬ کند.
در کنار این تلقی رایج از فمینیسم، رویکردهای افراطی فمینیسم نیز در کانادا دیده می¬ شود. جنبش فمن یکی از نمونه ¬های فعال افراطی در صحنه سیاسی است. آنها به ادعای خود به دنبال آزادی و رهایی زنان هستند و البته زنان مسلمان در موقعیت¬های مختلف اعلام کرده ¬اند که به دنبال تأمین آزادی خود از طریق چنین جنبش¬های افراطی نیستند.
نکته کلیدی که در مورد فمینیسم باید دانست، ترکیب گرایش¬های این نهضت با مفاهیمی همچون آزادی است. هنگامی که یک زن، به عنوان مثال، می¬ گوید: "من در تصمیم ¬گیری مختار هستم، من آزاد هستم که کار کنم یا تحصیل کنم و ..." شاید در وهله اول به نظر برسد که او یک فمینیسم است در حالی که او بر اساس اصل آزادی فردی چنین جمله¬ ای را بازگو می¬ کند. بنابراین از این منظر او یک فمینیسم نیست. این سوء تفاهم باعث بروز مشکلات عدیده ¬ای میان زوج¬های مسلمان شده است. به طور کلی، دولت کانادا برای زنان چنین حقی را قائل است و از آن به شدت پشتیبانی می¬ کند در حالی که بسیاری از مسلمانان از جوامعی مهاجرت کرده¬ اند که حتی عرف جامعه این سطح از آزادی را برای زنان مجاز نمی ¬داند.
افرادی که اسلام را بیشتر از نظرگاه فرهنگ شناخته¬ اند و آداب و رسوم ملی و رایج در آن کشور نیز بخشی از دین به حساب آمده است (کشورهایی که به عنوان مثال مردسالاری در آنها و تفوق مرد بر زن جزء دین به حساب می¬ آید) بیشترین گرایش را به فمینیسم داشته¬ اند. زنان سومالیایی نمونه ¬های خوبی برای این مطلب هستند. اما افرادی که با اسلام ناب آشنا هستند و افراط¬ گرایی را از آن زدوده ¬اند، بر این باورند که اسلام حقوق و آزادی زنان را تعالی بخشیده است و در نتیجه به حرکت¬های فمینیستی اعتقادی ندارند.
میزان رضایتمندی مسلمانان از زندگی در کانادا
این موضوع را می ¬توان از سه جنبه مورد بررسی قرار داد:
خدمات عمومی ـ رفاهی: خدمات عمومی-رفاهی به مثابه بهداشت، آموزش، شغل، امکانات رفاهی، فرهنگی و تفریحی و دسترسی آسان به این موارد. از این منظر باید اعتراف کرد که اکثر مسلمانان به کشورهای خود بازنمی¬ گردند.
جنبه اجتماعی: جنبه اجتماعی به معنای تعامل با دوستان و حتی سایر مردم در کانادا. اکثر مهاجرین اولین نتوانستند خود را با شرایط اجتماعی کانادا وفق بدهند چرا که در مواجهه اول، به معنای تام کلمه بیگانه و فاقد حمایت¬های خانوادگی بودند.
از سوی دیگر، زنان باید مسئولیت¬های زندگی اعم از تربیت فرزندان، خرید، انجام کارهای منزل را شخصاً به دوش بکشند که این مسئله برای آنها چالش برانگیز است.
جنبه فردی: شامل اموری مثل دینداری که یک امر شخصی است، می شود. از این نظر، هیچ رویکرد قطعی وجود ندارد. مسلمانان، از یک سو، به راحتی می¬توانند به مناسک و آیین خود پایبند باشند اما از سوی دیگر، فضای دینی کانادا فاقد معنویت لازم برای تهییج مسلمانان است. در عین حال، برخی بر این باورند که حضور در کانادا باعث شده تا حس دینداری در آنها در تقابل با سایر ادیان و حتی سکولاریسم بیدار شود. از نظر این گروه، اسلام زمانی برای یک مسلمان به معنای واقعی ظهور پیدا می¬ کند که در خارج از یک کشور اسلامی زندگی کند. از آنجائی که متدین بودن در کشورهای غربی، مثلا کانادا، یک هنجار اجتماعی به حساب نمی ¬آید. بنابراین تعهد دینی از فضیلت و شاید حتی معنویت بیشتری برخوردار خواهد بود. بنابراین این جنبه از زندگی مسلمانان، کاملا شخصی است اما به طور کلی می¬ توان ادعا کرد که معنویت موجود در کشورهای اسلامی در غرب وجود ندارد.
در این میان، خدمات عمومی ـ رفاهی و همچنین آموزش و تحصیلات فرزندان بیشترین اولیت را برای مسلمانان دارد. جنبه فردی در رتبه بعدی قرار دارد. آنها از جنبه اجتماعی صرف نظر می کنند تا به اولیت اول خود دست یابند. آنها تلاش می کنند تا برای اولویت دوم و سوم جایگزین پیدا کنند. مثلا برای دینداری، مسجد، حسینیه و جوامع کوچک تشکیل می¬ دهند یا گه گاه به هدف زیارت، به اماکن مقدس سفر می¬کنند.
به طور کلی، اصل بر اقامت دائم مسلمانان است مگر مواردی نادر که به خاطر تأثیراتی فرهنگی غرب بر فرزندانشان (مسائلی همچون دین، زبان و آداب خانوادگی) مجبور به ترک آن کشور می¬ شوند.





آمریکا حق صلاحیت دخالت ومداخله درمنطقه خاورمیانه ندارد.
حضور نظامیان آمریکا درمنطقه خاورمیانه غیرقانونی است.
حضور نیروهای نظامی آمریکا درمنطقه خاورمیانه، اجرای قانون جنگل بود.
بحران افغانستان راه حل نظامی ندارد ولی آمریکا وهم پیمانانش ازسال 2003 تاکنون نمی فهمند.
بحران عراق هیچ راه حل نظامی ندارد ولی آمریکا وهم پیمانانش ازسال 2003 تاکنون نمی فهمند.
بحران سوریه هیچ راه حل نظامی ندارد ولی آمریکا وهم پیمانانش ازسال 2011 تاکنون نمی فهمند.
بحران یمن هیچ راه حل نظامی ندارد ولی عربستان سعودی و متحدانش ازسال 1394 تاکنون نمی فهمند.

مجامع حقوق بشری خفه خون گرفتند وکاری نمی کنند.
واین درحالی است که مدعیان حقوق بشرتاکنون هیچ اعتراضی به جنایات وحشیانه حملات هوایی ائتلاف تحت رهبری آمریکا علیه غیرنظامی درعراق وسوریه نمی کنند.
و سازمان های بین المللی تاکنون سکوت اختیارکرده اند.
اعتراف آمریکا به قتلعام 735 غیرنظامی در عراق و سوریه طی یک ماه
ائتلاف تحت رهبری آمریکا در عراق با انتشار گزارش ماهانه خود کشته شدن 735 غیرنظامی در حملات هوایی این ائتلاف در عراق و سوریه را تأیید کرده است.


بنا بر گزارش خبرگزاری «اسپوتنیک»، بخش عملیاتی ضدداعش ارتش آمریکا در گزارش ماهانه خود که روز جمعه منتشر کرده، کشته شدن دستکم 735 نفر غیرنظامی در عملیات نیروهای ائتلاف در عراق و سوریه را تأیید کرده است. در این گزارش همچنین تاکید شده که آمار مربوط به 350 غیرنظامی کشته شده دیگر در این منطقه همچنان در حال بررسی است و نتایج مربوط به بررسیهای انجام شده پایان ماه جاری میلادی منتشر خواهد شد.ائتلاف به اصطلاح ضد داعش توسط آمریکا و همزمان با قدرت گرفتن داعش در منطقه ساخته شد. بر اساس گزارشها در حملات هوایی این ائتلاف به عراق و سوریه تاکنون هزاران نفر کشته و زخمی شدهاند. موفقیت این ائتلاف دروغین نیز در مبارزه با داعش از سوی بسیاری از رسانهها و کارشناسان زیر سؤال رفته است.





افراط گرایی و کشتار؛ مسلمانان میانمار قربانی میشوند
بخش اول
چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۶


میانمار دارای منابع غنی نفت و گاز نیست و ارزش مادی خاصی برای کشورهای توسعه یافته ندارد. همین مسأله توضیح می دهد که چرا هیچ یک از کشورهای مدافع حقوق بشر حاضر نیستند به خاطر نسلکشیهای رخ داده در آن، دست به اقدامی جدی بزنند.
محمد مهدی مظاهری استاد دانشگاه در دیپلماسی ایرانی نوشت: در روزهای اخیر در حالی که شکستهای پی در پی گروه تروریستی داعش در عراق و آزادسازی تلعفر به خبر خوب و پیش رویهای طالبان در شهرهای مختلف افغانستان و حملههای مکرر آنها به مردم و نظامیان این کشور به خبر تلخ رسانههای جهان تبدیل شده، در گوشهای دیگر از جهان، فرسنگها دورتر از خاورمیانه پر آشوب، افراطگراییهای از جنس غیراسلامی بیداد می کند که این بار مسلمانان قربانیان اصلی آن هستند. جنایاتی همچون به آتش کشیدن خانههای مسلمانان، تجاوز به زنان آنها در ملاء عام، مصلوب کردن مردان مسلمان و آتشزدن زنده زنده آنها، که هر چند چیزی کم از خشونت و قساوت داعش ندارند؛ اما به دلایلی خاص به تیتر یک رسانهها تبدیل نمیشود، هیچ سازمان بینالمللی وظیفه خود نمیداند که فراتر از محکومیت کاری انجام دهد و هیچ کشور غربی تشکیل ائتلاف برای مقابله با این امر را تعهد و مسئولیت انسانی خود نمی بیند! اما فجایع میانمار از کجا نشأت می گیرد و چرا با چنین واکنش سردی از سوی جامعه جهانی مواجه شده است؟
میانمار، با نام پیشین برمه، کشوریست در جنوب شرقی آسیا که ترکیبی است از اقوام و مذاهب گوناگون. ۶۸ درصد از مردم میانمار از تبار برمه ای، ۹درصد شان، ۷درصد کارن و بقیه از دیگر اقوام هستند. همچنین از نظر مذهبی نیز ۸۹درصد از مردم میانمار بودایی، ۴درصد مسیحی، ۴درصد مسلمان و ۱درصد نیز پیرو آیین هندو هستند. این کشور آسیایی نیز همچون برخی دیگر از همسایگانش از مستعمرههای بریتانیا بود که در سال ۱۹۴۸به استقلال رسید. از زمان استقلال، این کشور شاهد درگیریهای درازمدت میان اقوام پرشمار خود بوده و یکی از طولانیترین جنگهای داخلی را به خود دیده است. در سال ۱۹۸۲قانون حقوق شهروندی در میانمار به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان ۱۴۴قومیت موجود در میانمار ۱۳۵قومیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این قومیتها، قوم مسلمان روهینگیا است. بر این اساس نه «تین سین»، رئیس جمهوری میانمار و نه حتی خانم «آنگ سان سوچی» که سمبل مبارزات دموکراسی خواهی در میانمار است، مسلمانان این منطقه را شهروندان میانمار نمی دانند و خواهان مهاجرت یا اخراج آنها هستند.
به دلیل حاکمیت چنین شرایطی در کشور میانمار، تا کنون دهها هزار مسلمان روهینگیا از ترس خشونتهای اکثریت بودایی و حتی نظامیان میانمار گریختهاند و به کشورهای همسایه از جمله بنگلادش رفتهاند. در روزهای اخیر نیز هزاران نفر از مسلمانان روهینگیا در پی دور جدید خشونتها در استان راخین از خانههای خود فرار کردهاند و به سوی مرز بنگلادش رفتهاند. این در حالی است که بنگلادش نیز اعلام کرده است که دیگر توان پذیرش مهاجران جدید را ندارد و بنابراین مهاجران مسلمان در پشت مرزهای این کشور آواره شدهاند و در شرایط بسیار اسف باری به سر می برند و به علت بارش بارانهای موسمی و نداشتن سرپناه، سلامت و زندگی آنها در خطر است. میانمار یکی از کم توسعه یافتهترین اقتصادها در جهان است و استان راخین که محل زندگی بیش از یک میلیون مسلمان روهینگیاست، فقیرترین منطقه میانمار به شمار می رود. میانمار دارای منابع غنی نفت و گاز نیست و ارزش مادی خاصی برای کشورهای توسعه یافته ندارد. همین مسأله توضیح میدهد که چرا هیچ یک از کشورهای مدافع حقوق بشر حاضر نیستند به خاطر نسل کشیهای رخ داده در آن، دست به اقدامی جدی بزنند. از سوی دیگر متهم کردن مسلمانان به افراط گرایی و تروریسم در سالهای اخیر به رویه ثابت کشورهای غربی و رسانههای جریان اصلی تبدیل شده است و حال اندکی برایشان دشوار است که اعتراف کنند خشونت، افراط گرایی و عدم تحمل و مدارا با دیگر اقوام و مذاهب حد و مرز نمی شناسد و در دنیایی که کشتار مخالفان به رویه ثابت آن تبدیل شده، مسلمانان نیز قربانی هستند. مسلمانانی که مانند صهیونیستها، دلالان و کارگزاران بازار بورس و تجارت جهانی نیستند که با استفاده از قدرت ناشی از آن حمایتهای بین المللی را به سمت خود جلب کنند و نه تسلطی بر غولهای رسانهای دارند که بتوانند با نمایش فجایعی که بر آنها می رود، افکار عمومی جهان را به سمت خود جلب کرده و کشوری جدید برای خود پیدا کنند. مسلمان روهینگیا، تنها جهان اسلام را دارند، جهانی که خود پر از آشوب، جنگ، اختلاف و تفرقه است، اما امید میرود هنوز اندک دغدغهای برای رسیدگی به اوضاع مسلمانان جهان برایش باقی مانده باشد و بتواند با فعال سازی سازمان همکاریهای اسلامی و سایر نهادهای حقوق بشری بین المللی، درمانی برای اوضاع نابسامان مسلمانان آواره میانمار پیدا کند .
در این حال، شیخ «احمد زین» رئیس شورای علمای لبنان با اشاره به سکوت جامعه جهانی در قبال کشتار بی رحمانه مسلمانان میانمار، گفت: اسرائیل به صورت غیرمستقیم در کشتار اقلیت مسلمان روهینگیا نقش ایفا می کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، اخیرا بوداییهای میانمار با حمایت دولت و ارتش این کشور مرحله جدیدی از ارتکاب جنایتهای هولناک علیه اقلیت مسلمان معروف به «روهینگیا» را آغاز کرده اند. اخبار مربوط به جنایتهای وحشتناک علیه این اقلیت مسلمان که از هیچگونه ابزاری برای دفاع از خود برخوردار نیست، طی روزها و هفتههای اخیر در رسانههای بینالمللی بازتاب گستردهای داشته است. بوداییها که به نظر میرسد از مصونیت ویژهای در نزد دولت و ارتش برخوردار هستند، تاکنون از ارتکاب هیچ جنایت ضد حقوق بشری علیه اقلیت روهینگیا دریغ نکردهاند؛ از زنده زنده سوزاندن مسلمانان گرفته تا کَندن پوست بدن آنها و تجاوز به زنان و دخترانشان. تمامی این جنایتها در حالی علیه اقلیت مسلمان روهینگیا انجام میشود که تنها گناه آنها گرایش دینی و مذهبیشان است و نه چیز دیگر.
البته تصور اینکه اقلیت مسلمان روهینگیا تنها چند هفته یا چند ماه است که توسط بوداییها، دولت و ارتش میانمار مورد تعرض قرار می گیرند، کاملا اشتباه است، چرا که سلسله اقدامات خصمانه و سرکوبگرانه علیه اقلیت روهینگیا سالهاست که در میانمار در جریان است و این سکوت رسانههایِ جیرهخوار آمریکایی و صهیونیستی در جهان بوده که تاکنون بر چنین جنایتهای دهشتناکی سرپوش نهاده است. اقلیت روهینگیا، مسلمانانی هستند که در ایالت «راخین» در غرب میانمار سکونت دارند و ۴ درصد کل جمعیت میانمار را تشکیل میدهند. این اقلیت مظلوم و بیدفاع سالهای زیادی است که با انواع و اقسام محرومیتها و محدودیتها توسط دولت میانمار مواجه هستند.درهمین ارتباط خبرنگار مهر گفتگویی را با شیخ «احمد زین» رئیس شورای علمای لبنان انجام داده است که مشروح آن از نظر می گذرد؛
- درحال حاضر شاهد ارتکاب شدیدترین جنایتها علیه اقلیت مسلمان روهینگیا در میانمار هستیم. به نظر شما علت اصلی ارتکاب چنین جنایتهایی علیه مسلمانان میانمار که توسط بوداییها و با حمایت دولت و ارتش این کشور صورت می گیرد، چیست؟
* برای جنایتهایی که اکنون علیه اقلیت مسلمان روهینگیا در میانمار اتفاق می افتد، در واقع هیچ دلیل و توجیه عقلانی نمی توان آورد. مسلمانان مظلوم میانمار روزانه تنها و تنها به این دلیل کشته میشوند که به دین اسلام تعلق دارند. البته به غیر از میانمار، در کشورهای اسلامی نیز به ویژه در سوریه، عراق، یمن و لیبی نیز شاهد ارتکاب چنین جنایتهایی علیه مسلمانان هستیم. واقعیت این است که ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی هیچگاه نمی خواهند آب خوشی از گلوی مسلمانان در هر نقطه از جهان که باشند چه در میانمار و چه در هر کشور دیگری، پایین برود.
آمریکاییها، صهیونیستها و همچنین کشورهای غربی به دنبال آن هستند که مسلمانان همواره عقب مانده باشند و هیچ پیشرفتی در هیچ حوزه ای نداشته باشند. ارتکاب جنایتهای هولناک علیه مسلمانان و اقلیت روهینگیا در میانمار و همچنین جنایتهای گسترده دیگر در کشورهای اسلامی نمونه ای از توطئه چینیهای خارجی برای عقبماندگی مسلمانان است. در این میان جمهوری اسلامی ایران می تواند نقش مهمی را در تحکیم صفوف مسلمین در سراسر جهان ایفا کند.
- در این میان، سکوت جامعه جهانی و سازمان ملل متحد در قبال جنایتهای هولناک علیه مسلمانان روهینگیا در میانمار نیز بیش از هر چیز دیگری قابل تأمل است. سکوت مجامع بین المللی در این زمینه را چگونه ارزیابی می کنید؟
*متأسفانه جامعه جهانی کارنامه درخشانی در جلوگیری از اقدامات ضد حقوق بشری در کشورهای مختلف ندارد. در میانمار نیز وضعیت به همین شکل است و جامعه جهانی هیچ اقدام مثبتی را برای نجات اقلیت مسلمان روهینگیا از یک فاجعه انسانی صورت نداده است. بدون شک اگر صدای واحدی از سوی جهان در حمایت از مردم مسلمان و مظلوم میانمار شنیده میشد، جنایتهای ددمنشانه علیه آنها تاکنون چند باره متوقف شده بود.
مشکل اینجاست که جامعه جهانی عملا وجود خارجی ندارد، چراکه تنها به اجرای سیاستهای ایالات متحده آمریکا می پردازد. وضعیت آمریکاییها هم کاملا مشخص است؛ آنها نمی خواهند که مسلمانان سرپا بایستند و با سیاستهای واشنگتن به مخالفت برخیزند. سازمان ملل متحد نیز همچون جامعه جهانی تحت سیطره و کنترل ایالات متحده آمریکا و صهیونیسم جهانی است و هیچ انتظاری از آنها برای یاری رساندن به اقلیت مسلمان روهینگیا وجود ندارد.
- در برخی موارد مطالبی در رسانهها مطرح شده است مبنی بر اینکه رژیم صهیونیستی نیز به صورت غیرمستقیم در کشتار بیرحمانه اقلیت مسلمان روهینگیا نقش آفرینی می کند. شما این مسأله را چگونه ارزیابی می کنید؟
* رژیم صهیونیستی در سرکوب مسلمانان در سراسر جهان نقش آفرینی می کند. این مسأله تازه ای نیست و نیازی به هوش فراوانی هم ندارد. منافع صهیونیستها اقتضاء می کند که مسلمانان در هرنقطه ای از جهان که هستند، نابود شوند. علت این مسأله هم به ایدئولوژی مسلمانان بازمی گردد که در تضاد کامل با ایدئولوژی صهیونیسم جهانی هستند. امروز شما مشاهده می کنید که حتی رسانههای صهیونیستی هم نمی توانند بر نقش آفرینی غیرمستقیم تل آویو در کشتار بی رحمانه اقلیت مسلمان روهینگیا سرپوش بگذارند و از دیدارهای دوجانبه مقامات نظامی اسرائیل و میانمار پرده بر می دارند. برهمین اساس، دیگر جای هیچ شکی باقی نیست که صهیونیستها ازجمله طرفهای خارجی حامی نسل کشی مسلمانان میانمار هستند.
امروز دیگر بر همگان روشن شده است که رژیم صهیونیستی به دنبال غرق کردن مسلمانان در مشکلات و معضلات مختلف است. صهیونیسم جهانی به دنبال غارت ثروتهای مسلمانان در هر نقطه از جهان از جمله در میانمار است. یکی از اهداف صهیونیستها از حمایت از جنایتهای غیرانسانی علیه اقلیت مسلمان روهینگیا در میانمار نیز همین است. تا زمانی که اراده جهانی برای مقابله با صهیونیستها وجود نداشته باشد، این جنایتها علیه مسلمانان مظلوم ادامه پیدا خواهد کرد.
- با وجود تصاویر و فایلهای ویدئویی زیادی که در رسانههای ارتباط جمعی در خصوص جنایتها علیه مسلمانان روهینگیا منتشر شدهاند، بازهم «آنگ سان سوچی» رهبر میانمار که از قضاء برنده جایزه صلح نوبل نیز هست، ادعا کرده که دیگران واقعیت تحولات میانمار را نمی دانند. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
* تاریخ ثابت کرده است که جوایز صلح نوبل به شخصیتهایی اعطاء می شود که خدمت بیشتری به تحقق اهداف صهیونیسم جهانی کرده باشند. سوچی، رهبر میانمار نیز ازجمله شخصیتهایی است که خدمات زیادی را با حمایت از سرکوب اقلیت روهینگیا به صهیونیستها ارائه کرده است. شما وقتی اسامی اشخاصی همچون «شیمون پرز» رئیس سابق رژیم صهیونیستی را در لیست کسانی که برنده جایزه صلح نوبل شدند را می بینید، دیگر جای شکی در این خصوص باقی نمی ماند. هر کسی که بیشتر در خدمت استعمار آمریکایی باشد، به جایزه صلح نوبل دست پیدا می کند. سوچی و پرز ازجمله این افراد هستند.
ادامه دارد



افراط گرایی و کشتار؛ مسلمانان میانمار قربانی میشوند
کشتار مسلمانان روهینگیا ؛ لکه ننگ برپیشانی جامعه جهانی
بخش دوم و پایانی
پنجشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۶


جنایتهای قرون وسطایی بوداییها علیه اقلیت مسلمان روهینگیا در میانمار که با چراغ سبز دولت و ارتش این کشور صورت میپذیرد، به لکه ننگ دیگری بر پیشانی جامعه جهانی تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، اخیرا بوداییهای میانمار با حمایت دولت و ارتش این کشور مرحله جدیدی از ارتکاب جنایتهای هولناک علیه اقلیت مسلمان معروف به «روهینگیا» را آغاز کرده اند. اخبار مربوط به جنایتهای وحشتناک علیه این اقلیت مسلمان که از هیچگونه ابزاری برای دفاع از خود برخوردار نیست، طی روزها و هفتههای اخیر در رسانههای بینالمللی بازتاب گسترده ای داشته است. بوداییها که به نظر می رسد از مصونیت ویژه ای در نزد دولت و ارتش برخوردار هستند، تاکنون از ارتکاب هیچ جنایت ضد حقوق بشری علیه اقلیت روهینگیا دریغ نکرده اند؛ از زنده سوزاندن مسلمانان گرفته تا کَندن پوست بدن آنها و تجاوز به زنان و دخترانشان. تمامی این جنایتها درحالی علیه اقلیت مسلمان روهینگیا انجام می شود که تنها گناه آنها گرایش دینی و مذهبیشان است و نه چیز دیگر. البته تصور اینکه اقلیت مسلمان روهینگیا تنها چند هفته یا چند ماه است که توسط بوداییها، دولت و ارتش میانمار مورد تعرض قرار می گیرند، کاملا اشتباه است، چراکه سلسله اقدامات خصمانه و سرکوبگرانه علیه اقلیت روهینگیا سالهاست که در میانمار در جریان است.اقلیت روهینگیا، مسلمانانی هستند که در ایالت «راخین» در غرب میانمار سکونت دارند و ۴ درصد کل جمعیت میانمار را تشکیل میدهند. این اقلیت مظلوم و بیدفاع سالهای زیادی است که با انواع و اقسام محرومیتها و محدودیتها توسط دولت میانمار مواجه هستند .
ازجمله محدودیتهایی که دولت م
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
صهیونیستها صحنه گردان فجایع میانمار
کشتار مسلمانان روهینگیا در سایه استاندارد دوگانه آمریکا
بخش دوم و پایانی
چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۹۶


پس از سفر هیلاری کلینتون و تاکید بر انجام اصلاحات در میانمار تاکنون ۵۰ هزار مسلمان میانماری کشته شده و به بیش از ۵۰۰۰ زن مسلمان نیز تجاوز شده است.
به گزارش مشرق، کشور میانماراز کشورهای جنوب شرقی آسیا و در همسایگی کشورهای چین، تایلند، لائوس و بنگلادش همسایه است. برمه در سال ۱۸۴۲ توسط بریتانیا اشغال و ضمیمه خاک هند تحت استعمار شده و “برمه بریتانیا ” نام گرفت. استقلال برمه در سال ۱۹۴۸ مورد موافقت بریتانیا قرار گرفت و پس از استقلال به همراه منطقه آراکان، به میانمار تغییر نام داد .در حدود یک میلیون نفر از جمعیت ۵۵ میلیونی میانمار را مسلمانان روهینگا تشکیل میدهند. ورود اسلام به میانمار به قرن اول هجری و بهوسیله تجار عرب به این کشور بازمیگردد؛ اما از زمان کودتای نظامی “نیوین ” در سال ۱۹۶۲، مسلمانان از مناصب حکومتی و نظامی طرد شدند. مسلمانان روهینگا عمدتاً در غرب میانمار و در شمال ایالت راخین متمرکز هستند. دولت میانمار از ۱۹۶۲ هیچگاه این اقلیت را به رسمیت نشناخته و آنها را مهاجران غیرقانونی نامیده است؛ اما سازمان ملل در مورد مسلمانان میانمار معتقد است نسبت به این اقلیت ظلم بسیاری رفته و حقوق بشر در مورد آنها رعایت نمیشود. مسلمانان روهینگا در میانمار از جمله فقیرترین افراد ساکن این کشور هستند که اکثریت جمعیت آن را بودائیان تشکیل دادهاند.
سفر هیلاری کلینتون به میانمار در مسیر سفرش به قاهره و دیدار با مرسی، تیر خلاص اصلاحات غربی بر پیکر مسلمانان این کشور بود. محور اصلی سفر کلینتون به میانمار بهبود مناسبات آمریکا و میانمار اعلام شد و وزیر خارجه آمریکا در دیدار با تین سین، رئیس جمهوری وقت میانمار از دولت این کشور خواست به اصلاحات در این کشور ادامه بدهند تا ثابت کنند که با جامعه جهانی همراه هستند.پس از این دیدار تین سین در یک سخنرانی اعلام کرد: مسلمانان روهینگیا باید از کشور اخراج و به اردوگاههای پناهندگان سازمان ملل منتقل شوند.
دولت میانمار همچنین به صورت رسمی دستور داد که مسلمانان دیگر حق بنا کردن مساجد جدید یا ترمیم مساجد قدیمی را ندارند. همین مصوبه کافی بود تا افراطیون بودائی و هندی نزدیک به ??مسجد را ویران کنند. پس از این سفر و مصوبه دولت میانمار، آتش اختلافات و درگیریها زمانی شعلهور شد که ارتش میانمار ۱۱ مسلمان این کشور را در ماه مه ۲۰۱۲ کشته و در حمله یک گروه از بودائیان به اتوبوس مسلمانان در ایالت راخین نیز ۱۰ نفر کشته شدند. در طرف مقابل نیز یک بودائی نیز در پاسخ به این کشتارها به قتل رسید که رسانهها برای تحریک بیشتر بودائیها آن را تجاوز به یک دختر بودائی و قتل وی عنوان کردند.به دنبال آغاز درگیریها در غرب میانمار، بودائیها با حمله به مناطق مسلماننشین بیش از ۲۰۰۰ منزل مسکونی متعلق به مسلمانان را به آتش کشیدند و بیش از ۱۰۰ هزار نفر را آواره و بی خانمان کردند.این هجوم وحشیانه بودائیها و به آتش کشیدن خانهها و تجاوز به زنان و دختران مسلمان و قتل عام فجیع مسلمانان، این اقلیت را به پناه بردن به مرزهای مشترک با بنگلادش واداشت و اکنون در شرایط اسفباری ازنظر بهداشت و غذا و دارو به سر میبرند.اما خشونت علیه مسلمانان که در سال ۲۰۱۲ تنها به ایالت غربی راخین محدود شده بود، در سال ۲۰۱۳ به سراسر کشور گسترش یافت. گروههای مهاجم خشمگینی از بودائیها که برخی با جنبش نظامی “۹ ۶ ۹″ در ارتباطاند، در شهرهای میکتیلا، نایپیادا، باگو و به تازگی نیز یانگون، بزرگترین شهر این کشور، به مسلمانان حملهور شدهاند. بسیاری از مسلمانان یانگون، باگو و دیگر شهرهای بزرگ جرات رفتن به مسجد، وارد شدن به فروشگاههای مواد غذایی مسلمانان یا نشان دادن مسلمان بودنشان خارج از خانهها و مغازههایشان را ندارند.
در دو سال گذشته، دستکم ۱۰۰ هزار مسلمان آواره و هزاران مسلمان دیگر نیز کشته شدهاند.بسیاری از رهبران مسلمان قبل از این، نسبت به چنین حملاتی هشدار داده بودند. با این که دولت این کشور تمام تلاش خود را میکرد تا سرمایهگذاران، خبرنگاران و دیپلماتهای خارجی را متقاعد کند که خشونت در ایالت راخین در سال ۲۰۱۲ مسئلهای منحصر به همان ناحیه است، حقیقت آن است که حتی همان سال نیز حملاتی به مساجد و برخی از فروشگاههای مسلمانان در بخشهای دیگر این کشور صورت گرفت. اما احساسات ضدمسلمانان (و گاهی ضد چینی، ضد هندی و ضد هر کسی که از نژاد برمهای – یا بطور دقیقتر بودائی – نیست) به روشنی طی چند سال گذشته در میانمار، یکی از متنوعترین کشورهای آسیا ازنظر نژادی و مذهبی شدت یافته است (ولی همچنان، بودیستها اکثریت جمعیت مذهبی این کشورند). درنتیجه جنبش ۹ ۶ ۹، بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۳، سخنرانیها و راهپیماییهایی علیه مسلمانان صورت داد و دیویدیهایی با محتوای تند علیه مسلمانان توزیعشد.در این مدت، اینترنت میانمار نیز، با این که تنها کمتر از ۵ درصد جمعیت این کشور به آن دسترسی دارند، از سخنان نفرتآمیز علیه مسلمانان، هندیها، چینیها و دیگر اقلیتهای نژادی پر شده است. احساس تنفر و حملات فزاینده نژادی ممکن است این کشور را به نسخه قرن بیست و یک یوگسلاوی پس از جنگ سرد تبدیل کند .
نژادپرستی بودائیان، میانمار را به آشوب خواهد کشاند
در شرایطی که میانمار میکوشد از یکی از سرکوبگرترین رژیمهای روی زمین به سوی دموکراسی گذار کند، این احساس تنفر و حملات فزاینده نژادی ممکن است این کشور را به نسخه قرن بیست و یک یوگسلاوی پس از جنگ سرد تبدیل کند. بااینکه میانمار در طول سه سال اصلاحات پیشرفتهای شگرفی کرده، چنانچه اقدام مناسبی برای پایان بخشیدن به این خشونت نژادی و مذهبی صورت نگیرد، این کشور فاصله چندانی با هرج و مرج و آشوب نخواهد داشت.اکثریت بودائی این کشور با حمایتهای آمریکا و عروسک حقوق بشری آنگ سان سوچی رهبر مخالفان و برنده جایزه صلح نوبل که مدتی است بهصورت دورهای مهمان حامیان آمریکایی و غربی خود است، راه گذار به دموکراسی و تحول خود را نسلکشی اقلیت مسلمان این کشور یافتهاند. بنا به توصیه راهب اعظم بودائیان میانمار، مسلمانان روهینگا یا باید از این کشور مهاجرت کنند یا به دست بودائیان کشته شوند و خانه و اموالشان سوزانده شود.
میانمار پیشینه دور و درازی از بیگانه هراسی و تنشهای درون نژادی دارد که تاکتیکهای “تفرقه بیفکن و حکومت کن” استعمارگران انگلیسی و حکومت سرکوبگرانه ارتش این کشور به مدت ۵ دهه به آن دامن زده است. در سال ۱۹۶۲، دولت به اجبار بسیاری از هندیها را از این کشور بیرون راند و ارتش نیز، تحت سلطه برمهایان، از زمان به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۴۸، با بیش از ۱۵ شورش از سوی اقلیتهای قومی مبارزه کرده است. در سال ۲۰۱۰، ارتش این کشور تغییراتی را در جهت یک دولت غیرنظامی آغاز کرد، از جمله برگزاری انتخابات که در نهایت به پایهگذاری مجلسی غیرنظامی کمک کرد؛ اما ارتش همچنان قدرتمندترین بازیگر در این کشور است .
اما پیدایش سریع این فضای باز به آزاد شدن نیروهای خطرناکی نیز منجر شده است. ارتش به طول کامل تحت سلطه شهروندان نیست و برخی از رهبران مسلمان اعضای نیروهای امنیتی را به شعلهورتر کردن آتش خشونتها متهم میکنند. مقامات نمیتوانند به فرماندهان محلی ارتش برای پیروی از دستورات اعتماد کنند و باید در نظر داشته باشند که اگر اختیار کنترل ناآرامیها را به نیروهای مسلح بدهند، آنها نیز برای وخیمتر کردن اوضاع، دست به اقدامات وحشیانه خواهند زد. پلیس این کشور دارای منابع یا آموزشهای اندکی در زمینه روشهای غیر خشونتآمیز کنترل جنبشهای مردمی است.در این مدت، با این که فضای سیاسی بازتر شده، نه دولت و نه آنگ سان سوچی مدعی، هیچ یک طرحی عملی در مورد چگونگی ایجاد دولتی فدرالتر که در کشوری با این میزان اقلیتهای قومی و اعتماد اندک به دولت مرکزی ضروری است، ارائه نکردهاند. برخلاف بیاعتمادی عمیق اقلیتهای قومی نسبت به دولت ملی، از میان بلندپایهترین مقامهای اتحادیه ملی دموکراسی، یعنی جناح سوچی، تقریباً تمامی رهبران آن مخالف فدرالیسم هستند .
نادیده گرفتن اقلیتها با هدف پاکسازی نژادی
سوچی پس از آزادی از حبس خانگی و فعالیت سیاسی رسمی در میانمار، به طور رسمی مدل جدیدی از یک حکومت فدرال را تبلیغ کرده و به دیدگاه پدرش که در کنفرانس و توافق پانگلانگ در سال ۱۹۴۷ به روشنی اعلام شد، ادای احترام کرده است.
در شرایطی که مناطق دربرگیرنده اقلیتهای قومی و مذهبی بیش از مناطق دیگر به کمک و سرمایهگذاری در زیرساختهای فیزیکی نیاز دارند، مقامات ناپیدا هنوز هیچ نشده در حال رقابت برای باز کردن مجراهای کمک و سرمایهگذاری خارجی به مناطقی با اکثریت بودائی هستند که بهاندازه دیگر مناطق نیازمند جاده، برق و نیازهای اولیه دیگر نیستند. در ضمن، اهداکنندگان نیز در تقلا هستند که به میانمار راه یابند، چرا که طی چند سال گذشته اکثر کشورهای غربی تحریمهای خود را برداشتهاند. بخش ناچیزی از این کمکهای جدید به تنشهای قومی اختصاص مییابد و بخش زیادی از آن نیز بدون هماهنگی با اهداکنندگان دیگر مورداستفاده قرار میگیرد.این گونه که مینماید، نژادپرستان بودائی به خوبی سازماندهی شدهاند، چرا که خشونتهای اخیر علیه مسلمانان به سرعت و به شکلی سازمانیافته گسترشیافته است. در بسیاری از شهرها، مسلمانان و اقلیتهای قومی محلی گلهمندند که پلیس و ارتش هیچ اقدامی برای محافظت از آنها در برابر متجاوزان انجام نمیدهند و حتی در مواردی خود نیز در تجاوز به مسلمانان سهیم هستند.
ائتلاف کشورهای عرب علیه مسلمانان
دولت، سوچی و سازمانهای خارجی که طی چند سال گذشته پایشان به میانمار باز شده باید هرچه سریعتر نسبت به پایان بخشیدن به این فاجعه اقدام کنند. از سوی دیگر کشورهای مسلمان نیز که تاکنون سکوت مرگباری در پیشگرفتهاند و تمام توان خود را در کمک به القاعده در سوریه معطوف کردهاند نیز از متهمان این نسلکشی خواهند بود. مسلمانکشی و شیعه کشی در کشورهای مختلف به بخشی از سیاست آلوده آل خلیفه و آل سعود و دیگر خاندانهایی شده است که نام اسلام را بر دوش میکشند و بیشترین آسیب را به مسلمانان میرسانند.
کشورهایی نظیر قطر و عربستان که دلارهای نفتی خود را سخاوتمندانه در اختیار تروریستها، گروههای سلفی تکفیری و شورشیان مسلح در سوریه و عراق و لبنان و … قرار میدهند تاکنون حتی یک ریال عربستان هم به مسلمانان ستمدیده و فاجعهزده میانمار نه تنها کمک نکردهاند، بلکه زحمت حمایت سیاسی و لفظی را هم به خود ندادهاند. البته در این میان با وجود مواضع مسئولان کشورمان در سطوح مختلف، انتظار حرکت جدیتر تا حصول نتیجهای مطلوب از سوی جمهوری اسلامی میرود.
نسلکشی مسلمانان با موافقت صریح دالایی لاما
این بودائیان نژادپرست که تحت تأثیر آموزههای “دالاییلاما” قرار دارند، معتقدند که کسی که مسلمان شده باشد نژاد او دیگر میانماری نیست و باید کشتهشده یا از این کشور اخراج شود.البته دالایی لامای به ظاهر صلحطلب، به مانند آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل همواره ژستهای خندان با جملات قصار بشردوستانه را چاشنی دیدارها و صحبتهای خود میکنند، اما واقعیت این صلحطلبان! بودائی نیز چیز دیگری است. از میان دروغهای زیادی که در مورد دالاییلاما گفته میشود، مهمترین آنها ادعای صلحطلب بودن وی است. واقعیت این است که از اواسط دهه ۱۹۵۰ تا اواسط دهه ۱۹۷۰ یک جنبش مسلحانه تبتی وجود داشت که توسط سازمان سیا موردحمایت قرار میگرفت.
بر اساس یکی از اسناد وزارت امور خارجه به تاریخ ۹ ژانویه ۱۹۶۴، دولت آمریکا حمایتهای مالی گستردهای را به شبهنظامیان و همچنین شخص دالایی لاما اختصاص میدهد. سازمان سیا علاوه بر کمکهای آموزشی و نقدی به شبهنظامیان طرفدار دالایی لاما در برنامه فرار وی از تبت از نیز نقش داشت. بنا بر اسناد سازمان سیا که اخیراً منتشر شدهاند، نیروهای آموزش دیده توسط سیا که دالایی لاما را همراهی میکردند به صورت مستقیم با مأمورین سیا در ارتباط بودند.
دالایی لاما در سال ۲۰۰۹ میلادی، قبل از دیدار با اولمرت به یک مراسم عبادی دعوت شد که در این مراسم شرکت کرد. به گفته حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده ۹ جلد کتاب در باب جنبشهای نوظهور معنوی، اگر کسی با کلاه خاخامی در مقابل دیوار “توبه یا ندبه” تعظیم کند، این عمل بدین معنا است که وی رسماً اعلام کرده عضوی از جامعه صهیونیسم جهانی است.
در سوی دیگر، سکوت معنادار دیگر برنده صلح نوبل میانمار را که مدعی دفاع از حقوق مردم این کشور است، باید در کنار آموزههای نژادپرستانه بودائیها و دالایی لاما قرار داد. آنگ سان سوچی برنده جایزه صلح نوبل تا کنون نه تنها هیچ موضعی نسبت به کشتار وحشیانه مسلمانان کشورش نگرفته، بلکه تلویحاً اقدامات بودائیان را نیز همواره توجیه کرده است. رهبر مسلمانان میانمار دکتر محمد یونس نیز سکوت کشورهای مسلمان در کنار کشورهای غربی و مجامع حقوق بشری را علت ادامه یافتن کشتار مسلمانان این کشور میداند.
به گفته وی بودیستهای افراطی مسلمانان را در میان خود نمیخواهند و به همین دلیل جوانان و به خصوص تحصیل کردههای مسلمان را دستگیر کرده و به نقطه نامعلومی میبرند و به زنان مسلمان تجاوز میکنند. گفتنی است تاکنون آمار رسمی در مورد تعداد دقیق کشتههای نسلکشی مسلمانان میانمار وجود ندارد اما گزارشهای غیررسمی ناظران محلی از کشته شدن ۳۰ تا ۵۰ هزار مسلمان روهینگا و تجاوز به بیش از ۵۰۰۰ زن مسلمان میانماری حکایت دارد.اصلاحات مدنظر آمریکا که پس از سفر هیلاری کلینتون به میانمار در این کشور آغاز شد، همچنان در بایکوت کامل خبری در جریان است.

صهیونیستها صحنه گردان فجایع میانمار
بخش اول
سه شنبه ۴ مهر ۱۳۹۶


تاریخ نشان میدهد، روابطی بسیار گرم و نزدیک بین حکومت میانمار و رژیم صهیونیستی وجود دارد که پیشینه تاریخی آن به دهه ۵۰ و اولین سالهای تاسیس این رژیم در فلسطین اشغالی باز می گردد. به گزارش تسنیم به نقل از مشرق، کشتار مسلمانان و نسل کشی آنها، یکی از مهمترین راهبردهای رژیم صهیونیستی است که از زمان اشغال فلسطین و سرزمینهای عربی هیچ گاه از نگاه تل آویو دور نمانده است.
در این راستا، نقشههای رژیم صهیونیستی تنها کشتار مسلمانان ساکن سرزمینهای اشغالی را شامل نشده، بلکه مسلمانان دیگر نقاط جهان نیز هدف این کشتارها بودهاند، اما نه در قالب کشتارهای مستقیم مسلمانان در کشورهای دیگر، بلکه به صورت غیر مستقیم و از طریق تامین سلاحهای مورد نیاز رژیمهای سرکوبگر و گروههای شبه نظامی تندرو فعال در مناطق و کشورهای مسلمان نشین مانند منطقه «کشمیر» و کشور «میانمار» که این روزها شاهد عملیات نسل کشی اقلیت مسلمان «روهینگا» در این کشور است.در این ارتباط روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در گزارشی اذعان کرد که وزارت جنگ اسرائیل علی رغم کشتار و قتل عامی که علیه مسلمانان در کشور میانمار صورت می گیرد، با این حال صادرات سلاح به این کشور را متوقف نخواهد کرد.حقیقت امر این است که رابطه صهیونیستها با کشور میانمار به سالهای دور باز می گردد. اوایل قرن نوزدهم کشور میانمار از جمله مهمترین مقاصد تجار و بازرگانان یهودی در منطقه جنوب شرقی آسیا بوده و به لطف استعمار انگلیس، پس از خارج کردن اشغالگران ژاپنی از این کشور، شمار زیادی از یهودیان به میانمار مهاجرت کردند.
همپیمان استراتژیک یا مستعمرهای صهیونیستی
از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی در فلسطین اشغالی، حفظ مناسبات این رژیم با کشور میانمار مورد توجه کابینههای مختلف صهیونیستی بوده است. در این راستا، در سال ۱۹۵۵ میلادی شاهد سفر «یونو»، نخست وزیر وقت میانمار به «تلآویو» هستیم تا اولین سفر یک رهبر آسیایی به سرزمین اشغالی در تاریخ کشورهای این منطقه باشد، آن هم در شرایطی که اغلب این کشورها هنوز موجودیت رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی را به رسمیت نشناخته بودند و در تلاش برای اتخاذ تدابیر و سیاستهایی بودند که انزوای «اسرائیل» در عرصه بینالمللی به دنبال داشته باشد.اعزام صدها دانشجو و افسر ارتش میانمار به تل آویو جهت دیدن دورههای مختلف آموزش نظامی و تحصیل در علوم نظامی در دانشکدههای رژیم صهیونیستی، یکی از مهمترین دستاوردهای سفر یونو به تل آویو شمرده می شد.
امضای قراردادهای تسلیحاتی خرید جنگندههای دست دوم صهیونیستی و توپ و تیربار و انواع مهمات و تجهیزات نظامی از ارتش اسرائیل از دیگر نتایج این سفر بود. در ادامه تل آویو اقدام به اعزام تیمی از خلبانان نیروی هوایی این رژیم به کشور میانمار جهت آموزش نیروی هوایی وقت کشور میانمار کرد. در حالی که از آن سو، در عرصه منطقه ای و در حوزه سیاسی یونو تلاشهای گسترده ای را آغاز کرده بود تا زمینه مشارکت رژیم صهیونیستی در کنفرانس بین المللی «باندونگ» را فراهم کند که قرار بود، با حضور ۲۹ کشور آفریقایی و آسیایی در کشور اندونزی برگزار شود و بعدها پیش زمینه شکل گیری «جنبش عدم تعهد» را فراهم کرد.اما تمام تلاشها و اقدامات یو نو از بیم تحریم و قطع مناسبات سیاسی و روابط دیپلماتیک کشورهای عربی با کشور میانمار با شکست مواجه شدند.سه سال بعد در سال ۱۹۵۸ میلادی «شیمون
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
همسر حریری مورد آزار و اذیت جنسی شاهزادگان آل سعود قرار گرفته است

27 آبان 1396 ساعت 9:37

افشاگر مسائل پشت پرده خاندان آل سعود اعلام کرد که همسر نخست‌وزیر لبنان، از سوی عربستانی‌ها مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است.

به گزارش خدمت؛ افشاگر اسرار درونی آل سعود، موسوم به مجتهد که در دنیای مجازی فعالیت دارد، در تازه‌ترین پیام خود در شبکه اجتماعی توییتر، از آزار و اذیت جنسی همسر سعد حریری، نخست وزیر مستعفی لبنان، به‌دست رژیم آل سعود خبر داد.

مجتهد در این پیام آورده است: «ای عرب‌ها،‌ ای مسلمانان،‌ ای آزادگان، همسر سعد حریری، نخست وزیر لبنان، به دست خوک‌های آل سعود و مزدوران آن‌ها مورد آزار و اذیت قرار گرفت».

شایان ذکر است که نخست‌وزیر لبنان، روز 13 آبان در پایتخت عربستان، در اقدامی غیر منتظره، ابراز نگرانی کرد و مدعی شد فضای فعلی لبنان شبیه شرایط پیش از ترور پدرش رفیق حریری(نخست‌وزیر اسبق لبنان) است.

از سوی دیگر، میشل عون، رئیس‌جمهور لبنان، حریری و خانواده‌اش را گروگان عربستان سعودی خوانده بود و خواستار بازگشت او به کشورش شده بود.

نخست‌وزیر مستعفی لبنان که امروز ریاض را به مقصد پاریس ترک کرده است، ناهار را در کاخ الیزه، مهمان رئیس‌جمهور فرانسه خواهد بود.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
نمایندگان بی ادب کشورهای عربی درسازمان ملل و نمایندگان بی ادب کشورهای غربی درسازمان ملل درمورد جنایات وحشیانه شکنجه شدی شاهزادگان سودی در زندان بی سلمان خفه خون گرفتند و کاری نمی کنند.
مجامع حقوق بشری خفه خون گرفتند و کاری نمی کنند.
دلارتجس سعودی ها درهان مدعیان حقوق بشرخیانتکاران را دوخته است.
کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد خیانتکارشماره یک چرا قطعنامه علیه جنایات وحشیانه سعودی ها صادر نمی کند وخفه خون گرفتن!
این موضوع نقض آشکارحقوق بشراست.
و این درحالی است که مدعیان دروغین حقوق بشرهیچ اعتراضی به این جنایات سعودی ها نمی کنند.
دلارنجس سعودی ها دهان مدعیان حقوق بشر خیانتکارشماره یک را دوخته است.

در پی اقدام ولیعهد سعودی
شکنجه شدید شاهزادگان سعودی در زندان بن سلمان
حال یکی از این شاهزادگان پس از بازجویی در ریاض تا حدی وخیم شده که به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان منتقل شده است

تاریخ: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱

پایگاه خبری روسیا الیوم از انتقال شش نفر از شاهزادگان سعودی از جمله متعب بن عبدالله وزیر سابق گارد ملی عربستان به بیمارستان خبر داد.
به گزارش پایگاه خبری شبکه تلویزیونی «روسیا الیوم»، منابع خبری اعلام کردند شش نفر از شاهزادگان بازداشت شده سعودی از جمله متعب بن عبدالله در بیست و چهار ساعت گذشته به بیمارستان منتقل شده اند.
روسیا الیوم به نقل از این منابع افزود: حال یکی از این شاهزادگان پس از بازجویی در ریاض تا حدی وخیم شده که به بخش مراقبت های ویژه بیمارستان منتقل شده است.
به کارکنان بیمارستان ریاض گفته شده است مصدومیت این شاهزادگان ناشی از تلاش برای خودکشی است.
شاهزادگان و بازرگانان بزرگ سعودی در هتل ریتز کارلتون ریاض بازداشت هستند و در آنجا شکنجه و ضرب و جرح می شوند. مصدومیت این شاهزادگان به حدی است که درمانگاهی در محل همین هتل ایجاد شده است تا از انتقال گسترده قربانیان شکنجه به بیمارستان ها جلوگیری شود.



در پی جنایات سعودی ها در یمن؛
یمن فاجعه‌ای ننگ آور برای انگلیس
انگلیس متحد اصلی عربستان است و از آغاز جنگ یمن با فروش شش میلیارد دلار تسلیحات به ریاض موافقت کرده است

تاریخ: ۲۷ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۰

روزنامه انگلیسی گاردین تاکید کرد اوضاع یمن به فاجعه ای ننگ آور برای انگلیس تبدیل شده است.
به گزارش شبکه تلویزیونی الجزیره، گاردین در سرمقاله خود با اشاره به ادامه فروش تسلیحات جنگی از انگلیس به عربستان و استفاده از این سلاح ها در بمباران مردم یمن، تاکید کرد اوضاع این کشور به فاجعه ننگ آوری برای انگلیس تبدیل شده است.
گاردین با تاکید بر لزوم توقف صادرات تسلیحات از انگلیس به عربستان و پایان محاصره یمن نوشت: یمن در آستانه بدترین قحطی در طول چند دهه گذشته قرار دارد. سازمان ملل اوضاع یمن را بدترین اوضاع انسانی در جهان توصیف کرد.
این روزنامه با اشاره به شمار قربانیان جنگ در یمن و تصمیم ائتلاف سعودی به محاصره یمن افزود: این محاصره باعث وخیم تر شدن این بحران هولناک که می توان آن را جنایت علیه بشریت دانست، شده است. انگلیس متحد اصلی عربستان است و از آغاز جنگ یمن با فروش شش میلیارد دلار تسلیحات به ریاض موافقت کرده است. حمایت قوی انگلیس از عربستان، لندن را همدست ریاض کرده است. هر اقدامی کمتر از توقف فروش سلاح و پایان محاصره یمن، اشتباه شرم آوری برای لندن خواهد بود که تاریخ آن را نخواهد بخشید.
بابائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
0
0
جنایتکارشماره یک حمایت ازجنایتکاردرجه یک!
دولت آمریکا درجنایت های صهیونیست ها شریک است.
رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا درفلسطین، نوارغزه، لبنان، سوریه، عراق، یمن، منطقه وجهان جنایت می کند.
دولت آمریکا تاکنون 43 قطعنامه سازمان ملل علیه جنایات های رژیم صهیونیستی در سرزمین های اشغالی را وتو کرده است.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار