شهدای ایران shohadayeiran.com

ناپدریش او را برای تهیه پول موادش به باند "خاله کبری" تحویل داده، علی با ۱۱ سال سن به یک فرد معتاد تبدیل شده و هر روز با استرس و اضطراب زندگی می‌کند...
به گزارش شهدای ایران، ناپدریش او را برای تهیه پول موادش به باند "خاله کبری" تحویل داده، علی با 11 سال سن به یک فرد معتاد تبدیل شده و هر روز با استرس و اضطراب زندگی می‌کند...

مادرش و ناپدریش هر دو معتاد به تریاک و هروئین هستند و در محله دروازه غار در جنوب تهران در یک اتاقک قدیمی 6 متری زندگی می‌کنند.

خانه‌‌ای که از امکانات اولیه نیز برخوردار نیست،وارد خانه می‌شویم و با ناپدری و مادر علی روبرو می‌ شویم.

مادر 40 ساله و ناپدریش 47 ساله هستند و به شدت خمار...

هر سوالی از آنها می‌کنیم جواب‌های سر بالا می‌دهند، انگار نمی‌خواهند کسی از راز زندگیشان با خبر شود.

به گزارش سایت تهران، شادی جعفری مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهر آفرین درباره شرایط خانواده علی 11 ساله، می‌گوید: حدود 2سال است که  آنها از روستای ماخونیک اطراف بیرجند به تهران مهاجرت کرده‌اند.

وی تصریح می‌کند: به محض ورود در حرم مطهر در چادر ساکن شدند که علی از طریق گشت فوریت‌های اجتماعی به بهزیستی یاسر منتقل و 18روز را در این مکان سپری و با مراجعه مددجو و صدور شناسنامه، علی ترخیص می‌شود.

جعفری ادامه می دهد: علی  پس از ترخیص مجددا در حال دستفروشی در ترمینال جنوب دوباره توسط گشت جمع آوری و به مرکز نگهداری یاسر منتقل می‌شود. و بعد از مدتی مجدد از مرکز یاسر تر خیص می‌شود .

پس از آن، علی به اجبار مادر و ناپدری‌اش در اختیار باندی به سرتیمی "خاله کبری"  با سه همدستش( مجتبی،رحیم وجلیل)  قرار می‌گیرد.

مددکار موسسه مهر آفرین درباره وضعیت این افراد، توضیح می‌دهد: این گروه از باندهای مخوف تکدی گری در شهر تهران هستند و برای به دست آوردن بچه‌ها از هر راهی وارد می‌شوند.

با توافق ناپدری و مادر علی  11 ساله با باند خاله کبری، وی به باند تکدی گری تحویل داده‌ می‌شود و در ادامه کبری، علی را  به مواد افیونی معتاد می‌کند.

گروه خاله کبری و سه همدستش( مجتبی،رحیم و جلیل) وی را وادار به تکدی گری و دستفروشی می‌کنند  و کودک تا چند روز نزد کبری باقی می‌ماند و با اندکی پول به من منزل باز می گردد.

با برگشت علی به منزل، ناپدری و مادر پول‌ها وی را گرفته و علی را مجبور می‌کنند که بازهم برای تهیه پول مواد به نزد باند برود..

علی ابتدا ممانعت می‌کند اما با ضرب وشتم توسط ناپدری مجبور می‌شود برگردد..

با بازگشت علی به خانه خاله کبری و مصرف مواد به یک فرد معتاد تبدیل شده است و حال و روز خوبی ندارد.

قصه علی قصه کودکانی است که بارها توسط گشت‌های خدمات اجتماعی و بهزیستی گرفته شده‌اند ولی باز برگرداننده شده‌اند این بار علی با مداخله مددکاری  تحویل بهزیستی می شود چون شرایط زیست این کودک در خانه بسیار خطرناک است .

امیدواریم علی بتواند در بهزیستی به رویای کودکی‌اش پرداخته و تحصیل کند و همانند دیگر کودکان بازی کند. تعلل نمایندگان مجلس در دوره های مختلف در تصویب لایحه حمایت از کودک است که علی ها باید تاوان این تعلل ها را بدهند . بهزیستی نیز با ضعف زیر ساختهای موجود و محدودیتهای قانونی کار چندانی از پیش نمی‌برد.

*تسنیم
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار