شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۴۶۷۷
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۱
بعد از انقلاب اسلامی که جریان دانشجویی نقش بسزایی در شکل گیری آن داشته است بر خلاف دیدگاه حاکمیت، دولت های سرکار آمده همواره نگاهی سیاست زده به دانشگاه داشته اند.
به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران، به نقل از دانشجو، بهروز کلاته؛ اولین دانشگاهی که به صورت دانشگاه های  امروزی در ایران ایجاد شد، دانشگاه تهران بود که در سال 1313 با دستور رضاخان به علی اصغر حکمت بنا نهاده شد. رضاخان که یک قزاق خشن بود جهت افتتاح آن برای اولین بار پا به یک نهاد آکادمیک گذاشت و شاید به  فکرش هم خطور نمی کرد که این بنا روزی بتواند سلطنت پهلوی را به خطر بیاندازند.


دانشگاه در طول سالهای قبل از انقلاب همواره به دید یک پایگاه سیاسی مخالف، مورد هجوم نیرو های پهلوی بوده است و وقایعی همچون 16 آذر در این برهه رقم خورده است که حقانیت دانشجوها را به تاریخ اثبات کرده است.


اما بعد از انقلاب اسلامی که جریان دانشجویی نقش بسزایی در شکل گیری آن داشته است بر خلاف دیدگاه حاکمیت، دولت های سرکار آمده همواره نگاهی سیاست زده به دانشگاه داشته اند و عرصه آموزش عالی که متشکل از دانشگاه و دانشجو است را در معادلات سیاسی همچون یک حزب که به دنبال منافع حزبی است به حساب آورده اند  و سعی کرده  و می کنند وزیران علوم خود را به نحوی انتخاب کنند که بتواند این دیدگاه را به خوبی درک کنند و منافع دولت در دانشگاه یا بقول خودشان حزب سیاسی را دنبال کنند.


مهدی بازرگان که خود یک فرد آکادمیک و دانشگاهی بود وقتی می بیند جریان دانشجویی برخلاف میل او و دولتش عمل می کند با ادامه فعالیت های سیاسی دانشجویان پیرو خط امام مخالفت می کند و در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی توسط این دانشجویان استعفا می دهد.


این وضعیت تا اواخر جنگ تحمیلی به علت وجود بحران های مختلف و وضعیت جنگی کشور دیگر آنچنان به چشم نمی آید ولی بعد از پایان یافتن جنگ تحمیلی و روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی دوباره خودنمایی می کند و دولت در برابر انتقاد های به حق دانشجویان نسبت به توسعه اقتصادی و اشرافیت مسئولین و .... فضای دانشگاه ها را برای انتقاد  می بندد و گفتمان توجیه گرا را در جامعه و دانشگاه حاکم می کند تا آنجایی حتی انتقاد از رئیس دانشکده برداشت به انتقاد از کل نظام می شود و منتقدان هاشمی مخالفین پیامبر خوانده می شوند و دولت برای اینکه بتواند جلوی تشکل های دانشجویی در دانشگاه بایستد توسط وزارت علومی که مصطفی معین وزیرش بود شروع به ایجاد تشکل های دانشجویی_ مثل اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی که حامی دولت بودند_ می کند.به این ترتیب با یک حرکت کاملا سیاسی هزینه انتقاد از دولت بالا می رود و تشکل های اسلامی که با آنها همچون یک حزب سیاسی برخود شده بود برای ادامه حیات در محیط دانشگاه مجبور می شوند از میزان انتقاد های خود از دولت هاشمی رفسنجانی بکاهند.

 

در دولت اصلاحات اما اوضاع متفاوت می شود دولتی که به بهانه اصلاح و انتقاد از هاشمی روی کار آمده بود دوباره از همان وزرای هاشمی رفسنجانی استفاده می کند و در وزارت علوم نیز مصطفی معین وزیر علوم دولت قبل را به کار می گیرد.


معین برخلاف مشی دولت گذشته در این دولت باید فضای دانشگاه را برای نمود پیدا کردن توسعه سیاسی که خواستگاه اصلاح طلبان بود باز جلوه می داد اما اصلاح طلبان جوان که خاتمی را به شدت حمایت کرده بودند و حالا دیگر جبهه مشارکت را تشکیل داده بودند منظورشان از توسعه سیاسی توسعه نبود بلکه ساختار شکنی بود و این موضوع نیز باید در دستور کار دانشگاه هم قرار می گرفت و این کار را باید تشکل های دانشجویی که در بطن دانشگاه حضور داشتند انجام می دادند و باید عملا به شاخه دانشجویی ملی مذهبی ها و جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تبدیل می شدند.


دولت اصلاحات اشتباه دولت هاشمی را ،که تشکل های جدید در دانشگاه ایجاد کرده بود، تکرار نکرد و راه نفوذ در تشکل ها را درپیش گرفت و بعلت سابقه و شناخته شده بودن دفتر تحکیم و برخی اولویت های دیگر این تشکل، دفتر تحکیم را برگزید.


تیم نفوذی دوم خرداد با محوریت حلقه کیان از یک طرف و نهضت آزادی و ملی – مذهبی ها از طرف دیگر کار نفوذ و استحاله دفتر تحکیم را در دستور کار خود قرار دادند و جریان سیاسی این تیم توسط معاونت های دانشجویی دانشگاه ها (که با حساب خاص گزینش شده بودند) شروع شد. ملی مذهبی ها با محوریت علیجانی – هدی صابر – تقی رحمانی  و عزت الله سحابی وتیم تاج زاده و حزب مشارکت فشار استحاله ای خود را به تحکیم از هر طرف وارد کردند.


لذا تحکیم به مرور از اکثر مواضع اصولی خود عقب نشینی کرد و به مثابه شاخه دانشجویی برخی از احزاب بیرون از دانشگاه عمل کرد و منشور دفتر تحکیم در انتخابات مجلس ششم (79) نشان دهنده استحاله کامل این دفتر است بعضی از محورهای بیانیه تحکیم عبارتست از:


- به رسمیت شناختن قرائت های مختلف از دین (پلورالیزم آقای سروش)


- در خواست لغو نظارت استصوابی شورای نگهبان


- در خواست انحلال دادگاه ویژه روحانیت – شورای عالی انقلاب فرهنگی و ...


همانطور که مشاهده می شود مواضع تحکیم در یک چرخش کامل 180 با مرامنامه و مشی تحکیم قبل از سال 76 تفاوت کرده است.


اما ماجرای دانشگاه و تشکل های دانشجویی در دولت خاتمی طرف دیگری هم دارد و آن این است که بر خلاف حمایت از انجمن های اسلامی همسو با اصلاحات، تشکل ها و انجمن های اسلامی همچون انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اهواز که در طرف مقابل از دولت انتقاد می کردند و با مشی تحکیم مخالف بودند از طرف دولت به شدت برخورد میشد و حتی در مواردی استانداری ها از ورود بعضی از اعضای این تشکل ها به جلسه امتحان جلوگیری می کردند تا اعضای این تشکل ها را به بهانه های آموزشی اخراج کنند البته ستاره دار کردن دانشجویان مخالف دولت برای اولین در این دولت اتفاق افتاده است .


ماجرای تشکل های دانشجویی و نگاه سیاست زده دولت اصلاحات به آنها آنقدر مفصل است که امکان پرداختن بیشتر به آن در این مجال نمی باشد.


با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد اوضاع کمی متفاوت تر شد به طوری که فشار از روی تشکل های منتقد دولت گذشته برداشته شد و این تشکل ها تمام انتقاد های بروز نیافته خود که در دولت اصلاحات منکوب شده بودند را به سوی تشکل های همسو و طیف علامه دفتر تحکیم روانه کردند تا آنجا که طیف علامه دفتر تحکیم با اقدامات غیر قانونی و باقی ماندن در دامن احزاب بیرون از دانشگاه از طرف دولت غیر قانونی اعلام شد ولی برخی دفاتر آن که طبق قانون باید بسته می شدند در دانشگاه ها به صورت غیر قانونی و بدون برگزاری انتخابات به فعالیت خود ادامه دادند.


اما اوضاع در دولت دوم احمدی نژاد متفاوت شد، دولت دهم که با انتقاد های منطقی دانشجویان مواجه شده بود دقیقا همچون دولت های گذشته روبه برخورد های سیاسی با تشکل ها دانشجویی آورد اما نه به سبک گذشتگان و روش های آنها بلکه روش های مرسوم به خود.


دولت دهم که وزیر علومش از وزارت کشور یعنی سیاسی ترین وزارتخانه کشور پا به وزارت علوم گذاشته بود با سیاست تشویق و تنبیه سعی در اداره تشکل های دانشجویی داشت که این سیاست چندان هم موفقیت آمیز نبود.
 

این واقعیت در آنجا بروز پیدا می کند که دفتر رئیس جمهور برای افطاری ماه رمضان سال 91  همه تشکل ها را دعوت می کند اما تشکل های اصلی دانشجویی بعد از اینکه در ساختمان قدیم مجلس حضور میابند درمیابند که دور خورده اند و باید برخلاف تشکل هایی که نه نامی دارند و نه اسمی و فقط مدافع عملکرد دولت هستند در طبقه دوم فقط به تماشای شوی دولت بنشینند و نماینده هایشان به ترتیبی که هنرمندانه از طرف جریان معروف دولت چیده شده است صحبت کنند تا تنبیه شوند و بدانند که انتقاد از دولت هزینه دارد البته اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل این جلسه را تحریم کرده بود و در آن حضور نیافت.


به این ترتیب میبینیم که برخورد با فضای دانشگاهی برخلاف حاکمیت که نمونه بارز آن کلام امام خمینی (ره) است که می فرمایند دانشگاه مبدا همه تحولات است یا سرنوشت مملکت به دست دانشگاهیان رقم میخورد؛ دولت ها با دانشگاه ها و تشکل های دانشجویی سیاسی ترین برخورد ها را داشته اند که یک آفت بزرگ برای کشور و دانشگاه محسوب میشود.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار