شهدای ایران shohadayeiran.com

پس از اين كه يك انقلاب با عظمتي رخ داد، امريكا در يك حركت انفعالي ناچار شد عكس العمل نشان بدهد. خوب دقت كنيد. شما يك زمان ساده يك جايي ايستاده ايد و به فكر نيستيد مشتي به شما زده مي شود. به يك باره شما هول مي شويد و تا مي آييد خودتان را پيدا كنيد و جواب بدهيد، زمان مي گيرد. وقتي مي خواهيد جواب بدهيد اين جواب، جواب انفعالي است.
 شهدای ایران:گوشه اي از تاريخ انقلاب اسلامي ايران را با تحليل کمتر شنیده شده سردار عاشورایی لشکر حضرت رسول (ص) "حاج ابراهيم ‌همت" مرور می کنیم و به برخي از ديدگاه هاي سياسي او واقف می شويم.


ايران غير از

در این باره تذکر این نکته خالی از لطف نیست که از تأسف بارترين مسائلي كه تذكر درباره آن به متصديان امور فرهنگي ضروري به نظر مي‌رسد، شيوه تعظيم و بزرگداشت شخصيت‌هايي است كه در طول مدت انقلاب تا به امروز، شايستگي معرفي شدن به نسل هاي آتي را به عنوان الگو پيدا نموده اند. چراكه متأسفانه فقط در سالگردهاي وفات و يا شهادتشان و يا ديگر مناسبت‌هاي مربوطه، از آنها ياد مي شود.

اين در حالي است كه مقام معظم رهبري شهيدان را به عنوان ستارگاني معرفي مي‌نمايند كه راه را مي شود با آن ها پيدا كرد. اگر به حقيقت قرار است مباني اعتقادي و سيره عملي شهيدان، الگويي براي هدايت نسل جوان باشد، آيا با يكي دو دفعه ياد نمودن از آن ها در طول يك سال، اين خواسته تحقق مي يابد.

تأسف بارتر آن كه اين ميزان ياد نمودن اندك نيز در نمايش چند تصوير و قطعه فيلم تكراري، انتشار چند مقاله، زندگينامه يا خاطره و در نهايت بر پايي يك همايش خلاصه مي شود. و اي كاش انصاف و تعادل و بيان حقيقت در همين برنامه ها نيز رعايت مي‌شد، چرا كه فقط به برخي ابعاد شخصيتي آنان پرداخته مي شود. در هر صورت بر آن شديم تا در بيست و هفتمين سالگرد شهادت سردار خيبر، اين بار گوشه اي از تاريخ انقلاب اسلامي ايران را با تحليل حاج ابراهيم ‌همت مرور كنيم و به برخي از ديدگاه هاي سياسي او واقف شويم. عبارات زير پاره اي از سخنراني آن سردار رشيد اسلام است كه در تاريخ ۱۶/۱/۱۳۶۲ و در پادگان دوكوهه ايراد شده است و ماآن را عيناً از نوار سخنراني پياده كرده‌ايم:

عكس العمل انفعالي امريكا در برابر انقلاب
----------------------------------------------
«پس از اين كه يك انقلاب با عظمتي رخ داد، امريكا در يك حركت انفعالي ناچار شد عكس العمل نشان بدهد. خوب دقت كنيد. شما يك زمان ساده يك جايي ايستاده ايد و به فكر نيستيد مشتي به شما زده مي شود. به يك باره شما هول مي شويد و تا مي آييد خودتان را پيدا كنيد و جواب بدهيد، زمان مي گيرد. وقتي مي خواهيد جواب بدهيد اين جواب، جواب انفعالي است.

اين حركت حركت واكنش است در مقابل كنشي كه روي شما انجام شده است. و اين انقلاب بر عكس همه انقلاب‌هاي تاريخ، اولين انقلابي بود كه امپرياليسم امريكا در مقابل، يك حركت انفعالي انجام داد و امريكا مجبور شد در مقابل يك عمل انجام شده و پيروز شده انقلاب اسلامي، عكس العمل نشان دهد. لذا از روز اول عكس العملش، مشتي كه مي خواست بزند اين بود كه انقلاب را كند بكند. و پس از كند كردن انقلاب، انقلاب را به سقوط بكشاند.»

دولت موقت و بني صدر؛ مهره هايي براي كُند و منحرف كردن انقلاب
---------------------------------------------------------------------------
درادامه بحث شهيد همت مهره‌هاي استكبار براي عملي كردن آن واكنش هاي انفعالي اش را مشخص مي كند:
«و براي اين حركت (بارها من اين را تكرار كردم از بس اين مطلب مهم است) از اين خصلت ها براي اين حركت استفاده كرد: به سازش كشيدن انقلاب، به انحراف كشيدن انقلاب، جلوگيري از صدور انقلاب. اينها راهكارهاي كند كردن بود. به سازش كشيدن را دولت موقت روي كار آورد. مارهاي از آستين درآمده ساليان دراز، پيرهاي فرتوت سياست و ليبراليسم [را] رو كرد... حركت بعدي به انحراف كشيدن انقلاب بود، بلافاصله بعد از حركت سازش و خط بني صدر براي اين كار آمده بود. بسيار طول دارد، كتاب ها بايد بنويسند در تاريخ. اصلاً روي آن نمي ايستيم و وقت را نمي گيريم.»
آنچه مهم است آنكه شهيد همت كه از جمله افرادي است كه آن مقطع را با چشماني باز و به خوبي درك نموده است، بر تحليل شيوه دشمن در كند نمودن و سپس منحرف كردن انقلاب، تأكيد داشته و معتقد است كه كتاب ها بايد در اين زمينه نگاشته شود.

ضرورت تحليل جنگ و زواياي آن
-----------------------------------
شهيد همت در ادامه سخنانش به تهاجم نظامي گسترده عراق و نقش خائنان داخلي پرداخته و ضمن تأكيد بر ضرورت تحليل و شناخت زوايا و خفاياي اين موضوع مي گويد:«اينقدر مقدمات آماده بود كه عين كار اسرائيل بيست و چهار ساعت قبلش هواپيماها بلند بشوند و بيايند تمام فرودگاه ها را بزنند. كه به خاطر داريد كه تهران روي فرودگاه مهرآباد و ساير جاهايي كه رفتند و همان زمان يك دست هايي هم در كار بود كه همكاري بكنند با اين خط و همكاري كردند و بلافاصله از زمين و دريا و هوا عراق بريزد و بيايد و آمد. برادرهاي عزيز، سيزده لشكر از عراق به حركت در آمد. پنج لشكر پياده نظام، پنج لشكر زرهي، دو لشكر مكانيزه و يك لشكر احتياط. حدود هشت لشكر به سمت جنوب حركت كرد.

لشكرهاي صد در صد آماده آفند و با حداكثر استعداد. گردان چهل تانك، تيپ صد و بيست تانك، لشكر سيصد و شصت الي چهار صد تانك. آمدند... هيچكس مقابلشان نبود. برادرها به خاطر دارند هنوز در آن زمان حفاظت [نبود]، شهيد رجايي آمده بودند نخست وزيري، الو... خرمشهر سقوط كرد. الو... نفت شهر سقوط كرد. الو... و در مخيله و ذهن انسان نمي گنجيد كه اين ها مي خواهند چه بكنند. و خدا گواه است تاريخ آينده هم دير خواهد فهميد و به اين فكر خواهد افتاد كه بنشيند و تحليل كند.»

اشاره‌اي به خيانت هاي داخلي در زمان جنگ
--------------------------------------------------
حاج همت سخنان عمارگونه اش را اين طور ادامه مي دهد: «برادرهاي عزيز، يك قسمت خيلي جزئيش الآن روشن شده است. يك افسر از لشكر سه كه مأموريتش جسر نادري بوده، اين مي رسد به پل كرخه (افسر شناسايي لشكر بوده) با يك جيپ از پل كرخه عبور مي كند و مي آيد به سمت انديمشك. هيچكس مقابلش نبوده است. اينقدر با جيپ مي آيد كه پادگان نيروي هوايي دزفول را با چشمش مي بيند. بعد در بيت المقدس اسناد به دست آمد. اين افسر عراقي به رده بالايش گزارش مي كند كه من از پل كرخه گذشتم و آنقدر پيش‌رفتم كه پادگان نيروي هوايي را با چشم خودم ديدم.

بعد تحليل مي كند و مي گويد كه اما نظريه، فكر مي كنم يك تله باشد [يعني حتي خود عراقي‌ها هم باورشان نمي شد كه اينقدر راحت و بدون اين كه كسي جلوي آنها باشد بتوانند به اين شكل پيشروي كنند]... عراق به اين شكل آمده بود. جداً وحشتناك آمده بود. خدا شاهد است صدام (هنوز مصاحبه اش هست) بي‌وجدان در خرمشهر داشته سوار هليكوپتر مي شده. خبرنگار مي‌گويد يك سؤال ديگر از تو داريم. [صدام] مي‌گويد مصاحبه بعدي در اهواز. سوار هليكوپتر مي شود و به آسمان مي‌رود. در گيلانغرب، در عمليات مسلم بن عقيل كه آنجا بوديم، آن نفرش را من گير آوردم گفت. گفت از خود من در فلكه تانكه سؤال كرد كه تا تهران چند كيلومتر ديگر هست؟ در اهواز [پادگان] حميد سقوط مي كند. بسياري قطعه فانتوم در پادگان حميد [بود]. ولي خيانت آنقدر هماهنگ شده بود از كانال داخل هم كه يك قطعه‌اش را برنداشتند.
 
دشمن مي‌رسد تا نورد اهواز. پانزده كيلومتر الي هجده كيلومتر تا اهواز [فاصله داشت]. دشمن به راحتي آبادان را دور مي‌زند و در محاصره خودش مي گيرد، در بغل خودش مي گيرد.
كارش را تمام نمي‌كند. دشمن مي آيد پل نو، از پل نو رد مي شود مي آيد در خونين شهر.

بيست و يك ميليارد دلار اجناس ما در گمرك توسط عراقي ها ربوده مي‌شود. و جناياتي كه در خرمشهر و بعد در سوسنگرد بيشتر از همه جا در فحشا و مسائل ناموسي آفريدند كه همه تان اطلاع داريد... با همه كوبندگي خدا رحم كرد، دوباره اينجا خطوط بني‌صدر روشن شد و براي ملت جا افتاد. به محض هوشياري ملت، همان جريان بني صدر شكست خورد و كنار رفت.

يك ذره پا گذاشتيم رو به هماهنگي. و همين پا گذاشتن جريان ثامن الائمه و طريق القدس [را آفريد]. براي اولين بار هزار تا نيروي بسيج از ايران سي و پنج ميليوني بسيج شد و در آن عمليات شركت كرد و موفق. بعد در عمليات حصر آبادان شدند دو هزار. بعد شد فتح المبين و گسترش پيدا كرد. سازمان رزمي، خود بچه هاي عمليات قبول نمي كردند كه گردان بشود نيرو. ولي حصر آبادان شد دو هزار بسيجي. و جريان فتح المبين شدند شصت هزار و جريان بيت المقدس شدند نود هزار.»

تأكيد بر ضرورت پيروي از خط تعيين شده ولايت فقيه
---------------------------------------------------------
شهيد همت در ادامه پس از ارائه تحليلي از وضعيت ايران، با بينش و بصيرتي كه دارد تنها راه نجات را تبعيت از ولايت فقيه دانسته و مي گويد: «ايران را محبوس كردند داخل يك قفس و دور تا دورش را محاصره كردند.

محاصره اقتصادي، نظامي، سياسي. از دريا و زمين و هوا. دريا را نمي بينيد ناوگان امريكا مي آيد؟ اين محاصره دريايي. تركيه را نمي بينيد؟ محاصره مرزي. افغانستان را نديديد؟ و بعد عراق را هم كه ديديد. همه ايران را گذاشتند در يك قفس كه از اطراف محاصره كنند و هي حلقه محاصره را تنگ‌تر كنند تا اين انقلاب را ساقط كنند. ما را داخل يك قفس محصور كردند و ما هيچ چاره اي نداريم جز اينكه يك طرف ديوارهاي اين قفس را بشكنيم و اگر شكستيم، مردانه از قفس بيرون رفته ايم و مي توانيم پرواز كنيم. و اگر نرفتيم مي خورندمان. و قفس را هر كجا نگاه مي‌كني تركيه، پاكستان، افغانستان، مي‌بيني ديوارهايش مناسب نيست غير از ديوارهاي قفس ايران. چرا كه معتقد به ولايت است، چرا كه معتقد به امامت است. و چرا كه غير از خط ولايت، خط امامت و امت، خط ديگري را نمي شناسد... لذا اين احساس به همه شما دست مي‌دهد كه امروز چقدر وظيفه، چقدر مسئوليت و چقدر احساس تكليف برگردن ماست. كه يك ايران اسلامي محاصره شده توسط همه كشورهاي استعماري، كه آب مي خورند تمامي اين كشورها خط فكري، سياسي، عقيدتي، نظامي و جغرافيايي و همه چيزشان از خطوط امپرياليسم شرق و غرب و خصوصاً در رأسش امريكا [نشأت گرفته مي شود].»

آنچه كه حاج همت به وضوح در كلام رهبرش مي بيند و به خاطر اجراي آن سر در طبق اخلاص و بندگي مي گذارد، همان چيزي است كه كوردلان آن روز نديدند و امروز در شعار «نه غزه، نه لبنان» كوري آن روزشان نيز به اثبات رسيد. اين حاج همت است كه بيست و هفت سال پيش، از شك شكاكان به ولايت پرسيده و مي گويد: «طرحي است روشن. طرح ولايت يك طرح كلي است كه توسط فرماندهي كل قوا بيان مي شود. طرح ولايت چيست؟ هان؟ ابلاغ نكرده است؟ در راديو ابلاغ نكرده است؟ در روزنامه ها ننوشته است؟ شكي در طرح ولايت داريد؟ از اول گفته قدس و قدس و قدس و گره را امام و ولايت در آنجا مي بيند. ما كه ناشي هستيم و نمي فهميم.

كشش نداريم، بينش نداريم، مغزمان ماديست و دنيا پسنديم. خط بعدي را هم امام داده و خط واسطه را هم تعيين كرده است، كربلاست.» آري و چه زيبا گفت شهيد آويني، سيد شهيدان اهل قلم، كسي كه هيچگاه نمي گذاشت صداي حاج همت در درونش گم شود: «كربلا حرم حق است و هيچكس را جز ياران امام حسين (عليه السلام) راهي به سوي حقيقت نيست.»

* http://www.iran-newspaper.com
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار