شهدای ایران shohadayeiran.com

زن جواني كه به اتهام سرقت با شوهر صيغه‌اي‌اش دستگير شده است، مدعي است شوهرش شب عروسي‌اش او را معتاد به شيشه كرده است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از جوان، چند شب قبل مأموران پليس هنگام گشت‌زني در خيابان ابوذر در غرب تهران به مرد جواني كه در حال باز كردن كاپوت خودروي پرايد بود، مشكوك و براي بررسي به او نزديك شدند. مرد جوان با ديدن مأموران به طرف خودروی  پرايدي دويد تا فرار كند، اما مأموران موفق شدند خودروی  وي را كه زن جواني هم داخل آن بود، متوقف كنند.
 
مرد و زن جوان پس از دستگيري به اداره پليس منتقل شدند. نخستين بررسي‌ها نشان داد مرد جوان كه ايرج نام دارد از متهمان سابقه‌داري است كه دو ماه قبل از زندان آزاد شده است. ايرج در بازجويي‌ها به چندين فقره سرقت با همدستي دو مرد ديگر اعتراف كرد. مأموران همچنين در بازرسي از خانه متهم مقداري لوازم سرقتي كشف و دو همدست وي را دستگير كردند. چهار متهم صبح ديروز براي بازجويي به شعبه پنجم بازپرسي دادسراي ناحيه 34 منتقل شدند. ايرج مقابل قاضي علي وسيله‌ايرد‌موسي به سرقت اعتراف كرد. وي گفت: من چند ماه قبل به اتهام سرقت دستگير و روانه زندان شدم. دو ماه قبل خانواده‌ام براي من سند گذاشتند و آزاد شدم. پس از اين خانواده‌ام از من پشتيباني نكردند و از ترس اينكه دوباره به مواد مخدر شيشه رو نياورم به من پول نمي‌دادند.
 
چند روزي بود كه رادياتور خودروام سوراخ شده بود و من پولي نداشتم براي آن رادياتور بخرم. شب حادثه همراه زن صيغه‌اي‌ام سوار خودروام از خياباني در غرب تهران عبور مي‌كردم كه متوجه پرايد پارك شده‌اي در محل خلوتي شدم و تصميم گرفتم رادياتور آن را سرقت كنم كه دستگير شدم. دو همدست متهم نيز جرم خود را انكار كردند و گفتند ما فقط با متهم دوست هستيم. زن جوان هم در بازجويي‌ها سرقت را انكار كرد و مدعي شد شب حادثه همراه شوهر صيغه‌اي‌اش براي خريد شيشه به پاتوق معتادان مي‌رفتند كه شوهرش تصميم به سرقت مي‌گيرد.
 
خودت را معرفي كن و بگو چند سال داري؟
 
من پريسا هستم و 26 ساله‌ام.
چه شد كه معتاد به شيشه شدي؟
 
شوهرم مرا معتاد به شيشه كرد.
منظورت ايرج است؟
 
نه. شوهر اولي‌ام.
چرا؟
 
10 سال قبل كه 16 سال سن داشتم با پسر جواني به نام ستار در خيابان آشنا شدم. او به من ابراز علاقه كرد و درخواست دوستي داد و من هم قبول كردم. ما با هم ارتباط داشتيم و به هم علاقه پيدا كرديم تا جايي كه تصميم گرفتيم با هم ازدواج كنيم.
خانواده‌ات موافق بودند؟
 
نه. خانواده‌ام وقتي متوجه دوستي ما شدند، مخالفت كردند، اما آنقدر اصرار كردم كه قبول كردند با هم ازدواج كنيم.
چطور شوهرت معتادت كرد؟
 
من خبر نداشتم او شيشه مصرف مي‌كند، البته او آن زمان براي تفريح مصرف مي‌كرد و معتاد نبود. درست به خاطر دارم شب عروسي‌ام وقتي همه مهمان‌ها رفتند شوهرم شروع به مصرف شيشه كرد و پيشنهاد داد من هم مصرف كنم. آنقدر بچه بودم كه به عاقبت آن فكر نكردم و مصرف كردم. اولين بار خيلي به من حال داد، اما بعد از مدتي وقتي گرفتار شدم، فهميدم چه اشتباهي كردم.
چه شد از او جدا شدي؟
 
يك‌سال قبل من تصادف كردم و اوضاع جسمي من به‌هم ريخت به همين خاطر شوهرم مرا رها كرد و با پسر هشت ساله‌ام از من جدا شد. من هم مدتي بعد طلاق گرفتم.
با ايرج كجا آشنا شدي؟
 
در پاتوق معتادان.
پول مواد را از كجا تهيه مي‌كني؟
 
من نقاش و طراح هستم. سفارش مي‌گيرم و از اين راه درآمد خوبي دارم.
حرف آخر؟
 
اعتياد به شيشه زندگي‌ام را نابود كرد و الان دلم براي پسرم خيلي تنگ شده است.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار