شهدای ایران shohadayeiran.com

قصد داشتم طبق آموزه های دینی به یک «مسافر در راه مانده» کمک کنم چرا که این عمل را جزئی از وظایف دینی و شرعی خودم می دانستم اما وقتی فهمیدم در دام مردی حیله گر و کلاهبردار گرفتار شده ام تصمیم به شکایت از او گرفتم چرا که او از نیت خوب من سوء استفاده کرده و با این کار اعتماد به هم نوع را از بین برده است اگرچه خودم را نیز در وقوع این حادثه مقصر می دانم که بدون هیچ گونه تحقیق و پرس و جو درباره ادعاهای آن مرد بلافاصله از سر دلسوزی و کمک به یک انسان درمانده دست به کاری زدم که حتی بر روی این ضرب المثل قدیمی که می گویند «انسان 2 بار از یک سوراخ گزیده نمی شود» نیز خط بطلان کشیدم و ...
شهدای ایران:مرد میانسالی که خود را کارمند معرفی می کرد با تسلیم شکایت به ماموران انتظامی خواستار دستگیری مرد غریبه ای شد که با شگردی خاص مبلغ یک میلیون تومان از وی کلاهبرداری کرده بود. او به کارشناس اجتماعی کلانتری شیرازی مشهد گفت: سال ها قبل به عنوان کارمند در یکی از ادارات مشغول کار شدم تا این که خداوند  توفیق  خدمتگزاری به زائران امام رضا (ع) را نصیبم کرد و من برخی از ساعات عصرم را صرف خدمت به مسافران و زائران می کنم و از این بابت خدا را بسیار شاکرم.روزهای زیبای زندگی را به همین ترتیب سپری می کردم تا این که مدتی قبل وقتی مشغول انجام وظیفه و خدمت به زائران بودم جوان ناشناسی با چهره غمگین و در هم شکسته نزدم آمد او که ظاهری مرتب داشت و سعی می کرد خود را فردی با اعتبار و آبرومند جلوه دهد عنوان کرد کیف پولش را سرقت کرده اند من هم آن جوان را به ماموران انتظامی معرفی کردم تا آن ها برای دستگیری سارق اقدام کنند اما او حدود یک ساعت بعد دوباره نزد من بازگشت و با ظاهری شرمنده و خجالت زده چنین وانمود کرد که در یک هتل اقامت دارد و پولی برای تسویه حساب  با هتل ندارد. او با چرب زبانی و بیان جملاتی احساسی مرا متقاعد کرد تا 500 هزار تومان به تنها کارت عابر بانک باقی مانده از سرقت واریز کنم. من هم بدون هیچ تحقیقی درباره ادعاهای وی، پول را به حساب او واریز کردم اما آن جوان غریبه ساعاتی بعد دوباره نزدم آمد و با چهره ای گرفته و غمگین عنوان کرد  متاسفانه حساب عابر بانکم به خاطر این که ضامن فرد دیگری بودم مسدود شده است و نمی توانم آن پول را برداشت کنم. او سپس با دادن شماره کارت عابر بانک دیگر از من خواست باز هم 500 هزار تومان واریز کنم که مدیر هتل آن پول را برداشت کند و ... وقتی ماموران انتظامی  صاحب حساب بانکی که شاگرد یک فروشگاه در اطراف میدان بسیج بود را دستگیر کردند، در بازجویی گفت: فرد ناشناسی به مغازه آمد و عنوان کرد، فردی برای انجام امور خیریه قصد دارد مبلغ 500 هزار تومان به حسابم واریز کند ولی چون کارت عابر بانکم در دسترس نیست اجازه بدهید این پول به حساب شما واریز شود و شما با سهیم شدن در این کار خیر مبلغ مذکور را به من بازگردانید.حالا با دیدن تصویر او در کلانتری تازه فهمیدم که من هم قربانی اعتماد بی جا شده ام و ...
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

*خراسان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار