شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۱۶۸۵۱
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۲
برای چه در همین چند هفته گذشته می‌گویند برجام 2 و 3 ؟ چون می خواهند منابع قدرت ما را خالی بکنند. وقتی که می‌گویند برجام دو و سه یعنی این که ما از آن انرژی هسته‌ای می خواهیم به آن هسته ی انرژی ایران برسیم. او می خواهد قلب تفکر انقلابی و آن تفکر اسلام ناب را با فسیل‌های غربزدگی و نداشتن خودباوری پر بکند و این است که برای او این مهم است.
شهدای ایران: دکتر سعید جلیلی  که سه شنبه ۷ اردیبهشت برای شرکت در برنامه ای با عنوان «میل و مدل آمریکا» به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند به این شهر سفر کرده بود، در جمع دانشجویان این دانشگاه در سخنانی به طور تفصیلی به تفاوت اصلی امریکا با قدرتهای دیگر جهان پرداخته بود که در ادامه متن کامل این سخنرانی را به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دکتر جلیلی از نظر می گذرانید:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
خدا را شاکر هستم که این توفیق را پیدا کردم  امشب در جمع صمیمانه شما عزیزان، در کنار مضجع شریف شهدای عزیز حضور پیدا کنم. امیدوارم این مباحثه دانشجویی که امشب با هم داریم، بتواند به مسیر تعالی و پیشرفتی که ملت ما در این سال‌ها انتخاب کرده است کمک کند. 
 
مشروح کامل سخنان مهم دکتر جلیلی در بیرجند

از همه عزیزانی که این فرصت را فراهم کردند نیز تشکر می‌کنم. به ویژه از برادر بسیار عزیز و دوست‌داشتنی جناب آقای دکتر قائمی. برادر عزیزی که نه تنها با تفکر بلکه با رفتار جهادی سال‌ها منشأ خدمات ارزشمندی برای مردم بودند. 
 
شاید یک سؤال مهمی که در ذهن خیلی‌ها باشد این است که ما در مناسبات بین‌الملل واحدهای سیاسی فراوانی داریم. نزدیک به دویست کشور تحت عنوان واحد سیاسی وجود دارند. البته همه اینها مشابه هم نیستند و به لحاظ وسعت، جمعیت، قدرت و سایر مؤلفه‌هایی که مطرح می‌شود با هم تفاوت دارند.
 
 
امریکا چه تفاوتی با قدرتهای دیگر دارد؟
 
ما بارها هم اعلام کردیم که به جز رژیم صهیونیستی که اصلاً آن را نامشروع می‌دانیم، با همه کشورها از روابط سازنده استقبال می‌کنیم. در این جا یک استثنا خورده است. آن هم دولت ایالات متحده آمریکا است. سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا این استثنا را مطرح می‌کنیم؟ در نظامی که به هر حال قدرت‌های مختلفی وجود دارند، چرا می‌گوییم آمریکا متفاوت است؟

مشروح کامل سخنان مهم دکتر جلیلی در بیرجند
 
یک سؤال این است که برخی از دولت‌های دیگری که ما امروز با آنها در سطوح مختلف روابط داریم، شاید خیلی بهتر از آمریکا نباشند. برخی از همین دولت‌های اروپایی که در سطح سفیر با آنها روابط داریم، آنها هم در مواضعی که دارند، بعضاً در نوع نگاه‌هایی که دارند مشابهت‌های زیادی با آمریکا دارند. اما چرا ما برای آمریکا یک پرونده خاص باز می‌کنیم؟
 
 
مناسبات عجیب حاکم بر دنیا در سال 2016 میلادی!
 
شاید این یک پرسشی باشد که به اذهان متبادر می‌شود. اگر بخواهیم در باره پاسخ این پرسش با هم یک مباحثه‌ای داشته باشیم، این مهم است که بدانیم اصولاً دعوای ما با آمریکا سر چیست یا دعوای آمریکا با ما بر سر چیست؟ این یک فهم صحیح نیاز دارد از آن چه در موضوعات مورد مناقشه ما با آمریکا مطرح می‌شود. 
 
مشروح کامل سخنان مهم دکتر جلیلی در بیرجند

در عرصه بین‌الملل یک مناسباتی حداقل در هر مقطعی در دوران تاریخ شکل می‌گیرد که در بحث‌های تاریخ روابط بین‌الملل شما اینها را زیاد خواندید یا مطالعه خواهید کرد اما در مقطع معاصر،  یعنی بعد از جنگ جهانی دوم تا کنون که حدود هفتاد سال از آن می‌گذرد شما شاهد هستید که در عرصه بین‌الملل یک مناسباتی شکل گرفته است و تا همین امروز یعنی سال 2016 امتداد دارد.
 

مشروح کامل سخنان مهم دکتر جلیلی در بیرجند
این مناسبات تحت عنوان مناسبات بین‌المللی می‌خواهد خودش را بر جهان تحمیل بکند و در بسیاری از عرصه‌ها هم تحمیل می‌کند. مناسباتی که شاید اگر شما در تاریخ بخوانید، می‌گویید در دورانی عجب مناسباتی بر جهان حاکم بوده است! شاید مثلاً بگویید این دوران چه دوران بدی بوده است! اما الآن که مختصات این دوران را نگاه می‌کنید، می‌بینید همین امروز در سال 2016 هم این مناسبات هست!
 
من درباره این مختصات و این مناسبات در صحبت‌های دیگر نسبتاً زیاد صحبت کرده‌ام. یک اشاره‌ای به آن می‌کنم و از آن عبور می کنم چون موضوع بحث ما من این مساله نیست. 
 
 
تبعیض در حق وتو
 
آن مناسبات این است که شما می‌بینید در همین سال 2016 یک انحصارات ویژه برای عده‌ای شکل گرفته است. به صراحت هم بیان می‌شود این عده که به عدد انگشتان دو دست هم نمی‌رسند باید امتیاز وتو داشته باشند!
 
 یعنی اگر هر یک از اینها علیه یک کشور دیگر اقدامی ظالمانه کردند و قرار شد در جایگاهی که تحت عنوان شورای امنیت تعریف کرده‌اند در باره آن اقدام بررسی بشود، حتی اگر بر فرض این که آن چهار کشور دیگر هم این اقدام ظالمانه را محکوم کنند، اما اگر همان یک کشور آن تصمیم را وتو بکند همه چیز تمام می‌شود!
 
 
تبعیض در NPT
 
این موضوع همین امروز ما است! یا بیان می‌شود این چند کشور می‌توانند فلان امتیاز را داشته باشند و دیگران نباید داشته باشند. اینها می‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند اما هیچ کس دیگر نباید داشته باشد. خب این سلاح را که نامشروع است، چرا باید عده‌ای داشته باشند؟ آنها هم نباید داشته باشند! یا NPT را اگر ملاحظه بفرمایید، می بینید در همان بند 1 و 2 بیان شده که عده‌ای می‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند!
 

 
 
منطق ثابت استکبار؛ از هیتلر تا امریکای 2016
 
فرق این دوره از مناسبات بین‌الملل با قبل این است که اگر زمانی مثلاً یک مناسبات ظالمانه‌ای بود و یک هیتلری پیدا می‌شد که جنایت می‌کرد و آدم‌کشی می‌کرد، این ویژگی را هم داشت که رسماً بیان می‌کرد که من فاشیست هستم! من نژادپرست هستم!  و هیچ ابایی نداشت از این که بگوید نژادپرست است اما در این زمان کسانی که این مناسبات را شکل داده و این امتیازات را برای خودشان تعریف کرده اند و دارای سلاح هسته‌ای هستند مدعی مبارزه با سلاح‌های هسته‌ای هم می‌شوند!
 
حالا اگر سؤال کنیم این بر اساس چه منطقی است و چه دلیلی دارد که اینها باید فلان را داشته باشند، یک منطق جدید هم مطرح نمی‌کنند و حرفشان همان منطق قدیمی استکبار است! فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً.
 
می‌گویند چون زورمان بیشتر است! مثلاً چون ما دارای سلاح هسته‌ای هستیم، چون ما این امکانات را داریم! و وَقَالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا. 
 
 
هر چه دیکتاتور تر، برای آمریکا متحد تر!
 
فریاد دمکراسی آنها گوش فلک را کر می‌کند اما در همین هفته گذشته شاهد بودید با افتخار در منطقه ما می‌آیند و با سران مستبدترین رژیم‌ها، با کسانی که الفبای دمکراسی در آن جا پیدا نمی‌شود، دیدار می کنند و می گویند که اینها متحدین ما هستند.
 
 همین کسانی که ادعای دمکراسی‌خواهی دارند و می‌گویند ما اصلاً برای بسط دمکراسی داریم همه این کارها را انجام می‌دهیم، اینها را متحدین و دوستان نزدیک خود در منطقه معرفی می‌کنند؛ رژیم‌هایی که حتی قانون اساسی ندارند و در تاریخشان یک انتخابات برگزار نشده است! در عرصه‌های دیگر هم همین طور است. در بحث مبارزه با تروریسم، در موضوع حقوق بشر و ...
 
اکنون سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا ما نسبت به آمریکا این نگاه را داریم؟ آمریکا چه ویژگی متفاوتی با بقیه قدرتها دارد؟ چون اشاره شد که اینها حداقل چهار- پنج قدرت هستند. بقیه شان هم همین ویژگی‌ها را دارند. 
 
 
سند استراتژی امنیت ملی آمریکا؛ شاه کلید شناخت تفاوت امریکا با دیگر قدرتها
 
پس تفاوت آمریکا چیست؟ چرا ما با او در یک رویارویی هستیم؟ تفاوتش در سند استراتژی امنیت ملی آمریکاست! سندی که مقدمه‌اش را هم خود آقای اوباما امضا کرده و یک سند سری هم نیست بلکه متن آن روی اینترنت قابل رویت است و شما همه می‌توانید با یک جستجوی ساده آن را پیدا بکنید.
 
ضمنا اینطور نیست که کسی بگوید حالا یک زمانی آمریکا این طوری رفتار می‌کرده و حالا سیاست او عوض شده یا مثلاً یک جناح خاص در آن جا اینطور رفتاره کرده! خیر، این سند هر چند سال یک بار نوشته می‌شود و این آخرین سندی است که در سال 2015 نوشته شده است.
 
 
امریکا باید برای یک قرن آینده رهبر دنیا بماند؛ ولو با استفاده از سلاح هسته ای!
 
در آن جا به صراحت آن نگاهی که به مناسبات بین‌الملل دارند را بیان می کنند و می‌گویند که ما (امریکا) باید کماکان برای یک قرن آینده به عنوان رهبر جهان باقی بمانیم. تاکید می کنند که رهبری قوی و مستمر آمریکا بر جهان ضروری است و رهبری آمریکا در جهان همیشگی است بر پایه منافع ملی آمریکا بنا نهاده شده است! بعد بیان می‌کنند که اصلاً در جهان هیچ مشکلی وجود ندارد که بخواهند آن را بدون آمریکا حل بکنند. 
 
حالا در این جهان دمکراسی یکی نیست سؤال بکند چه کسی  به شما چنین حقی را داده؟ کجا چنین انتخابی صورت گرفته است؟ 
 
این جا است که شما با یک پدیده‌ای مواجه می‌شوید که علاوه بر آن ویژگی‌های مشترکش با چند قدرت دیگر، یک چیز اضافه هم برای خودش قائل است و آن این است که من باید جهان را رهبری کنم، آن هم برای یک قرن آینده و بلکه برای همیشه!
 
در ادامه‌اش هم بیان می‌کند که ما برای این که بتوانیم این رهبری را حفظ بکنیم از همه ابزارهای قدرت خود استفاده خواهیم کرد تا جایگاه و نفوذمان نسبت به همه کشورها کماکان «بیشتر» باقی بماند. 
 
در ادامه هم بیان می شود که ما (امریکا) نشان خواهیم داد که در مقابله با تهدیدها در سطح جهان حتی به صورت «یک جانبه» اقدام خواهیم کرد. یعنی حتی اگر همین شورای امنیت و آن چهار کشور دیگر که همان‌ها هم با یک مبنای غلط آن امتیازها را به دست آورده‌اند مخالفتی کنند، اگر لازم باشد یک جانبه علیه آن هم اقدام خواهیم کرد. 
 
در ادامه در همین سند بیان می شود که اگر ضرورت داشته باشد ما نه تنها یک جانبه عمل می‌کنیم بلکه از «بازدارندگی هسته‌ای» نیز استفاده خواهیم کرد. یعنی اگر لازم باشد همین سلاح کشتار جمعی در برابر کسانی که مانع ما هستند استفاده می‌کنیم!
 
این همان ویژگی اصلی امریکاست! یک ساختاری را بر این مبنا برای خودش تعریف کرده و می‌خواهد همان را دنبال بکند و رسما هم اعلام می کند که این نظمی که درست شده، به خوبی در طول هفتاد سال گذشته در خدمت ما بوده و ما باید همچنان این ساختار را حفظ کنیم چون برای  ما مناسب است ؛ اینها جملات همین سند است.
 
 
لزوم واقع بینی در عرصه سیاست خارجی
 
ما اتفاقا حرف افرادی که می‌گویند سیاست خارجی جای مباحث ایدئولوژیک و ارزشی نیست و سیاست خارجی جهان بر مبنای  واقعیت‌ها است را از این نظر قبول داریم! یک واقعیت ها همین‌ است! این واقعیت‌ها را ببینیم! اتفاقاً دقیقاً باید در سیاست خارجی واقع‌بین بود و رمانتیک نبود. دچار توهم نشد و واقعیت‌ها را دقیق دید. آیا این واقعیت هست یا نیست؟
 
همین‌هایی که برای ما دیکته می‌کنند سیاست خارجی جای مباحث ایدئولوژیک نیست، ببینید خودشان در سند چه می‌گویند؟ می گویند منبع قدرت و امنیت ما ارزش‌های ما هستند. ما به ارزش‌هایمان به چشم نقطه قوت نگاه می‌کنیم. اقدامات ما مطابق با ارزش‌های ما است! می‌گوید حفظ توانمندی رهبری ما باید بازتابی از این منافع و ارزش‌های ما باشد!
 

 
هدف اصلی انقلاب اسلامی چه بود؟
 
حالا باید به این مساله توجه کنیم که اساسا انقلاب اسلامی چه بود؟ پدیده‌ای بود که می‌گفت چرا و چه کسی به تو چنین حقی داده است؟ شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی همین بود که چه کسی به شما چنین اجازه‌ای داده که بخواهید راجع به فلان تحقیقات ما در فلان دانشگاه ما حد و مرز تعیین بکنید و بگویید  Practical needs  ما باید با شما share شود؟  چه کسی به تو همچین حقی را داده؟
 
 
تقابل ایران و آمریکا تمدنی است
 
این همان چیزی است که امریکا را با همان چند کشور دیگر متفاوت می‌کند. پس دعوا سر یک موضوع خاص نیست که مثلاً بگوییم یک اختلافی سر یک موضوعی است بلکه یک دعوای پارادایمی و تمدنی است. امریکا ادعا دارد که من باید همه چیز را تعیین بکنم و ما می گوییم نه! ما می‌خواهیم آزاد باشیم! اتفاقا دعوا سر آزادیخواهی است. سر استقلال است. 
 
چرا حالا ایران اهمیت پیدا می‌کند؟ چون او می‌بیند در این مناسباتی که درست کرده و یکی از رقبایش را هم در جنگ سرد کنار زده، یکی جلویش ایستاده است و می‌گوید نه!
 
 
چرا در میان همه مخالفان امریکا، جمهوری اسلامی ایران اینقدر اهمیت دارد؟
 
ممکن است سؤال این ایجاد شود که که خیلی‌ها در این مسیر گفتند نه! شما حداقل نیمه دوم قرن گذشته را می‌بینید که حرکت‌‌های آزادیخواهانه‌ی فراوانی وجود داشته است  و این موضوع فقط خاص ایران نبوده است. اما چرا امریکا با جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی مشکل دارد؟ چون می‌بیند یک مناسباتی شکل گرفته، یک پدیده‌ای شکل گرفته که این پدیده فقط مقاومت نمی‌کند بلکه پیشرفت هم می‌کند! این پدیده فقط این نیست که بایستد و یک اندیشه متفاوتی را مطرح بکند بلکه در حال پیشرفت هم هست و برای دیگران الگو هم می شود. یک شجره طیبه‌ای شکل گرفته که اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآءِ  تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها.
 
 
خاطره ای از دیدار با رومانو پرودی 
 
آقای پرودی نخست وزیر اسبق ایتالیا به عنوان یک استاد اقتصاد و نظریه‌پرداز توسعه هم مطرح است. چندی قبل که ایشان بعد از نخست وزیری‌اش به تهران آمده بود با ما یک ملاقاتی داشت. در آن دیدار بیان می‌کرد که شما (ایران) فقط مقاومت نکردید، بلکه پیشرفت هم کردید و من به عنوان یک استاد اقتصاد دارم این را بیان می‌کنم. 
 
 
اگر قرار بود مشکل ایران و آمریکا با یک لبخند حل شود، کودتای 28 مرداد شکل نمی گرفت!
 
لذا این رویارویی ایران و امریکا یک رویارویی تمدنی است و اینطور نیست که اگر شما یک لبخند بزنید مشکل حل بشود! یا اگر ادبیات تند نداشته باشید مشکل حل می شود!  در 28 مرداد 1332 که ادبیات تندی از سوی ایران علیه امریکا در کار نبود! پس آن زمان چرا امریکا آن طور رفتار کرد و علیه دولت وقت ایران کودتا کرد؟
 
 
سرنوشت تلخ مرسی در مصر پس از اعتماد به امریکا
 
یا در همین دوران معاصر همه دیدیم با دولت مصر چطور رفتار کردند! مقامات مصر که دیگر رفتار تندی علیه امریکا نداشتند. حتی روابطشان را با رژیم صهیونیستی هم حفظ کرده بودند و حتی با ایران در موضوعاتی مثل سوریه اختلافاتی هم داشتند و اتفاقا خیلی هم سعی می‌کردند روابطشان را با آمریکا حفظ کنند. چرا پس مرسی را هم دو سال تحمل نکردند؟ 
 
به خانم اشتون در همین سفری که اواخر سال 92 به تهران آمده بود و یک ملاقات با من داشت گفتم که شما که ادعای دمکراسی دارید، این چه مدلی است؟ یک نظام استبدادی در مصر سرنگون می‌شود، خود مردم می‌آیند در همان انتخاباتی که خود شما هم قبول دارید انتخاب می‌کنند،  اما یک دفعه همه چیز با یک کودتا مثل کودتای 28 مرداد ایران تمام می شود؟
 

 
هدف اصلی امریکا هسته ی انرژی ایران است نه انرژی هسته ای!
 
اگر شما می‌بینید چند قدرت جهانی 18 روز همه کارشان را رها می‌کنند و می‌آیند و می‌گویند می‌خواهیم بنشینیم و با ایران صحبت گفتگو کنیم،  این واقعاً فقط به خاطر این است که ایران چندتا سانتری‌فیوژ دارد؟ 
 
اینها که هر کدامشان چند هزار کلاهک هسته‌ای دارند! در همین منطقه ما می‌بینید کشورهای دیگری هستند که عنوان جمهوری اسلامی هم دارند و سلاح هسته‌ای هم  دارند! پس چرا امریکا به آن کشور کاری ندارد؟ و حتی با پاکستان و  هند روابط هم دارد. این نشان می دهد هدف اصلی آمریکا انرژی هسته‌ای ایران نیست. هدف او آن «هسته ی انرژی ایران» است که همان ایمان و خداباوری است.
 
 او می‌فهمد که یک هسته‌ای از انرژی در این جا وجود دارد که مانع پیشرفت‌ها و برنامه‌های اوست. مدلی که ایران ارائه می‌دهد فقط باعث آزادی خرمشهر آزاد نمی‌شود، وقتی که این مدل تکثیر می‌شود جنوب لبنان هم آزاد می‌شود، روند پیروزی‌های رژیم صهیونیستی که هر وقت هر جا عمل می‌کرد پیروز می‌شد هم متوقف می شود. 
 
 
چگونه روند پیروزی های رژیم صهیونیستی معکوس شد؟
 
نقشه رژیم صهیونیستی و فلسطین اشغالی را که نگاه می‌کنید، متوجه می شوید که بر اساس همین‌ است. مثلاً می‌گویند اراضی 1948 یا اراضی 1967. یعنی در سال 1967 این رژیم یک حمله ای کرده و یک جا را گرفته و به سرزمین خودش اضافه کرده! ولی بعد از یک مدت یک مدلی شکل می‌گیرد که بلند می‌شود می‌ایستد و می‌گوید پادشاه لخت است! نترسید! و هیمنه او را می‌شکند، پیروزی‌های رژیم صهیونیستی به شکست‌های پی در پی تبدیل می‌شود و جنگ 33 روزه و 22 روزه 8 روزه با شکست او تمام می‌شود!
 
اهرم او برای عقب راندن ما چیست؟ ترساندن!  ذٰلِكُمُ الشَّيطانُ يُخَوِّفُ أَولِياءَهُ. باطل السحر آن چیست؟ نترسیدن و ایستادن. خود و خدا را باور داشتن و آن قدرت را پیدا کردن.
 
 
امریکا نگران غنی شدن نسلی است که در برابر او نمی هراسند
 
حالا شاید یک زمان می‌گفتیم این فقط یک اعتقاد است ولی در عرصه واقعیت چیز دیگری است اما امروز ملت ما باورهایش را تجربه هم کرده است. در همین موضوع هسته‌ای، خودشان بیان می‌کنند که تمام تلاش ما این بود که ایران هسته‌ای نشود. خودشان می‌گویند ما اولین تحریم‌ها را اعمال کردیم اما نتیجه نداده است. اما این منبع قدرت چیست؟ همین شهدای بزرگوار هسته‌ای! همان روحیه شهادت‌طلبی، همان شهید شهریاری که در لیست ترور هم قرار می‌گیرد ولی نمی‌ترسد و ایران را سربلند می‌کند. دشمن از همین نگران است. او از غنی‌سازی چنین جوانانی نگران است. از چنین نسلی نگران است که می‌ایستند، تلاش می‌کنند و در جهت صحیح از منافع خود دفاع می‌کنند.
 
لذا مهم‌تر از این که دشمن چند دانشمند ما را ترور کند، این است که اندیشه خودباوری و خداباوری ما را ترور کند. چون اگر این کار را کرد آن وقت می‌تواند عملاً هزاران دانشمندی که می‌توانند برای ملت خدوم باشند را از کار بیندازد. او از این نگران است و او چنین هدفی دارد. 
 
 
برجام 2 یعنی خالی کردن منابع قدرت کشور
 
برای چه در همین چند هفته گذشته می‌گویند برجام 2 و 3 ؟  چون می خواهند منابع قدرت ما را خالی بکنند. وقتی که می‌گویند برجام دو و سه یعنی این که ما از آن انرژی هسته‌ای می خواهیم به آن هسته ی انرژی ایران برسیم. او می خواهد قلب تفکر انقلابی و آن تفکر اسلام ناب را با فسیل‌های غربزدگی و نداشتن خودباوری پر بکند و این است که برای او این مهم است. 
 
چرا آنها با داعش مخالف نیستند؟  چون پرچم سیاه داعش که همان اسلام آمریکایی است بوی مرگ و مرگ اندیشی می‌دهد اما چرا از لااله‌الاالله پرچم ایران می‌ترسند؟ چون این نوید تعالی می‌دهد. بوی پیشرفت می‌دهد. 
 
 
سرنوشت متفاوت ایران و مصر؛ سه دهه پس از تقابل و اتحاد با آمریکا
 
این را بارها گفتم، آقای فهمی هویدی یک نویسنده شهیر مصری است که چند سال پیش مقاله ای نوشته بود، چند روز پیش دوباره آن مقاله را با ادبیات دیگری نوشته بود، در شرق الاوسط در کمتر از یک ماه گذشته منتشر شد، در آن مقاله به صراحت بیان می کند که ما سال 1978 میلادی و چند روز قبل از پیروزی انقلاب ایران با امضای کمپ دیوید متحد آمریکا شدیم، ایران در همان زمان به مقابل آمریکا تبدیل شد و به جنگ آمریکا رفت. بعد میگوید امروز ایران ماهواره به هوا میفرستد، اما در قاهره دو میلیون نفر در قبرستان ها می خوابند! خب اینها نتیجه چه چیزی است؟
 
 
معیارهای وارونه اوباما برای تعریف تندروی و میانه روی در ایران!
 
برای همین است که شما می‌بینید آقای اوباما تقویت مؤلفه‌های قدرت ایران را «تندروی» می‌خواند! از نظر او کسی که منابع قدرت جمهوری اسلامی را کاهش بدهد تندرو نیست اما اگر کسی فریاد زد و مانع دست‌اندازی به حقوق و منافع و ارزش‌های یک ملت شد، او تندرو می‌شود.
 

 
مدل آمریکا برای مهار ایران؛ «فشار از بیرون، همنوایی از درون»
 
این جا است که این سؤال پیش می‌آید که همه کسانی که ادعای دفاع از حقوق کشور و منافع ملت را دارند و خودشان بیان می‌کنند ماهیت رفتار آمریکا هنوز خصمانه است، آیا نباید با افتخار اعلام بکنند که پس با این تعریف، ما هم تندرو هستیم؟ نباید اجازه دهند آمریکا در بین صفوف ملت رخنه بکندو تعریف بکند و تقسیم‌بندی درست بکند. مدلی که امریکا دنبال می‌کند همین است: «فشار از بیرون، تغییر از درون»، «فشار از بیرون، همنوایی در درون».
 
امریکا می‌داند ملتی که ایمان دارد و دچار تردید نیست و به اعتقاداتش باور دارد، از منابع قدرت خودش دفاع می‌کند. پس باید چه کار کند؟ ایجاد تردید. تردید در در داشته‌هایمان، در قدرتمان، در باورهایمان و متقابلا بزرگنمایی قدرت طرف مقابل و ضعیف انگاشتن خود. 
 
 
تردید در توانایی های ملت؛ از آبگوشت بزباش تا ادعای شبکه ماهواره ای
 
آیا درست است توانایی ملتی که حماسه‌های بزرگ را خلق می‌کند، در حد آبگوشت بزباش معرفی کنیم؟ یا یک عده می گویند ما اصلاً هسته‌ای می‌خواهیم برای چه؟  هزینه های رسیدن به آن زیاد است! یا می گویند اصلاً دنیا هسته‌ای را کنار گذاشته، چرا ما دنبال آن می رویم؟ من این را قبلا هم عرض کرده ام که چند سال پیش در خیابان می‌رفتم، یک دفعه یک آقایی مرا دید و گفت دیشب ماهواره یک برنامه‌ای پخش می‌کرد و در آنجا می‌گفتند چرا ایران دنبال هسته ای است؟  دنیا هسته ای را کنار گذاشته! گفتم این از کجا پخش می‌شد؟ گفت از آمریکا. گفتم همان امریکا که می‌گوید دنیا این را کنار گذاشته، می‌دانید که 19%  برقش را دارد از همین انرژی هسته‌ای استفاده می‌کند؟ و بیش از 103 نیروگاه هسته‌ای دارد؟ این یعنی همان تردید در داشته‌ها و توانایی های  یک ملت.
 
 
ایران چگونه از سوخت 3.5% به 20% رسید؟
 
حالا چون رشته شما عزیزان پزشکی است، این خاطره را عرض می کنم. در گفتگوهای ژنو 2 در سال 88 سوخت بیست درصد رآکتور تحقیقاتی تهران داشت تمام می‌شد. آن سال تقریباً نزدیک به 850 هزار نفر از بیماران ما در سال از داروهایی استفاده می‌کردند که در رآکتور تهران ساخته می‌شد و آن راکتور هم احتیاج به سوخت 20 درصد داشت. داروهای آنها هم به گونه‌ای است که تاریخ مصرفش خیلی کوتاه است. مثلاً پنج ساعت است. شش ساعت است و نمی‌شود وارد کرد یا اگر وارد بکنیم باز باید با یک امکانات و تجهیزاتی باشد که هزینه‌هایش را خیلی بالاتر می‌برد. 
 
ما آن زمان یک نامه‌ای به آژانس نوشتیم که شما وظیفه‌ات است که این نیاز ما را تامین کنید و الان به سوخت بیست درصد نیاز داریم. آنها احساس کردند که اگر 850 هزار بیمار ما به این نیاز دارد، پس این یک اهرم فشار روی ماست لذا شروع کردند به زیاده‌خواهی در همان گفتگوهای ژنو 2 و گفتند اگر شما می‌گویید نیاز دارید و باید این کارها را انجام بدهید تا شاید ما تازه 2 سال دیگر این سوخت را به شما بدهیم!
 
در همان گفتگوها ما بیان کردیم اگر شما این را به ما ندهید، ما خودمان این سوخت را تولید خواهیم کرد. یکی از نماینده‌های همین کشورها یک لبخندی زد که اگر می‌توانید تولید بکنید! راست هم می‌گفت! کار سختی بود، مخصوصاً بحث‌های فنی تبدیل سوخت بیست درصد به صفحات سوخت محاسبات پیچیده ای دارد. 
 
اما تا دور بعدی گفتگوها، چه کسی این کار را انجام داد و نیاز ایران را رفع کرد؟ دانشمند فیزیکدان مؤمنی که جان خودش را در این مسیر گذاشت؛ «شهید مجید شهریاری».
 
کار به جایی رسید که همانها بحث سوخت سه و نیم درصد را فراموش کردند و بعد از آن با ما بر سر سوخت 20% گفتگو می کردند. این یعنی همان تولید قدرت به دست دانشگاه!
 
این جا است که آن رابطه متقابل نظام و دانشگاه پیش می آید که نظام برای دفاع از تحقیقات و پیشرفت دانشگاه می‌ایستد. حاضر است هزینه‌ها را به جان بخرد و آن جا دانشگاه و اساتید آن حاضر هستند جانشان را بدهند، برای این که این هدف نظام محقق بشود. 
 
پس اگر یک قدرتی در منطقه باشد باید به اسم برجام 2 این منبع قدرت را خالی کرد! این همان نگرانی‌ای است که امریکا دارد. این همان مدلی است که آمریکا دنبال می‌کند. این است همان میلی است که او دارد. نه تنها برای ایران بلکه برای تمام جهان و برای یک قرن آینده!
 
 
منطق بی اعتمادی به آمریکا چیست؟
 
لذا اگر گفته می‌شود ما به امریکا بی‌اعتماد هستیم، این یک شعار نیست. این مبتنی بر یک تجربه و منطق است، مبتنی بر یک واقعیت است. این بی اعتمادی به امریکا همان واقعیتی است که امروز در رفتار آمریکا در موضوع برجام می‌بینید، این در حقیقت همان اثبات گزاره انقلاب اسلامی مبنی بر شیطان بزرگ بودن آمریکا است. 
 
آن بحثی که رهبر انقلاب بارها مطرح بیان کرده اند که زیر دستکش مخملین آنها یک پتک آهنین است، همین است. همزمان که با ما گفتگو می‌کنند، به اموال یک ملت راهزنی می‌کنند! اینها است که باعث بی‌اعتمادی می‌شود و این بی اعتمادی یک منطق واقع بینانه و صحیحی دارد. 
 
ان شاءالله با هوشیاری و بصیرت و مجاهدت‌های سخت‌کوشانه ملت ما به خصوص جوانان ما در عرصه علم و پیشرفت، موفقیت‌های بزرگی  رقم بخورد.
 
والسلام


*رجانیوز
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار