شهدای ایران shohadayeiran.com

دست از امام و رو حانیون بر ندارید - به اسلام بیندیشید و از مادیات بیرون آئید و به حق و صبر و حقیقت و مقاومت چنگ بز نید که فلاحت در این است . جمهورى اسلامى و ارگانهاى اسلامى آنرا تقویت کنید و در صدور انقلاب بکوشید.
به گزارش شهدای ایران، شهید محمد حسن سیف الدینی ما بین الطلوعین صبح سی و یکم فروردین ماه 1341 با تولد طبیعت و حیات دوباره درختان و گلها در خانه و خانواده ای متوسط و مذهبی در شهر کرمان پا به دنیای زودگذر گذاشت. دوران کودکی را با حرارت و جوشش فوق العاده ای گذراند. بارها تا نزدیکی مرگ پیش رفت اما خواست خداوند متعال این بود که زنده بماند و مرگی شرافتمندانه و زندگی ساز را با افتخار پذیرا شود .

پس از مراحل تحصیلی دبستان و راهنمایی و دبیرستان سال چهارم دبیرستان را در دانشسرای مقدماتی با کسب رتبه اول گذراند و بخدمت آموزش و پرورش در آمد و در یکی از روستاهای دور افتاده کوهبنان به تدریس مشغول شد. او همیشه آرزو می کرد که روزی پرچم اسلام در سراسر جهان برافراشته شود و برای رسیدن به این هدف والا همیشه در تلاش و تکاپو بود و می گفت خداوند به ما ایرانیها دو نعمت ارزشمند یکی وجود گرانقدر امام خمینی (ره) و دیگری انقلاب اسلامی را عطا نموده است

شهید سیف الدینی به معارف اسلامی علاقه زیادی داشت و در کودکی قرآن را با تجوید از پدرش آموخت

شهید محمد حسن در تابستان سال 58 در بدو تشکیل جهاد سازندگی به برادران جهادگر خود پیوست و ضمن فعالیتهای عمرانی که در روستاها انجام میداد همواره با روستاییان در تماس بود و سعی میکرد آنها را با انقلاب و مسائل دینی آشنا سازد و خیلی دلش بحال روستاییان می سوخت در سال 59 در رابطه با سپاه پاسداران به شهرستان بم عزیمت نمود تا در آنجا به کارهای فرهنگی و اسلامی بپردازد.
او با تشکیل کلاسهای قرآن و اصول عقاید در پیشبرد اهداف انقلاب تلاش می کرد و در مبارزه علیه گروهکهای ضد خلقی شرکت فعال داشت. در اواخر سال 59 از طرف سپاه پاسداران به کردستان رفت و سرسختانه به مبارزه علیه خود فروختگان برخاست. زمانیکه قصد عزیمت به جبهه را داشت در لحظه خداحافظی مادرش می خواست روی او را ببوسد که محمد حسن با ناراحتی گفت مادر فکر نمی کنی در بین ما بچه هایی باشند که مادر نداشته باشند تا موقع رفتن او را ببوسد. از خصوصیات او هر چه نوشته شد کم است . او رفتن به جبهه را بر خود واجب می دانست و برای رسیدن به هدف عازم جبهه شد و به همراه دیگر رزمندگان به اهواز اعزام و بالاخره پس از پانزده روز نبرد در تاریخ 1360/7/5 در جریان شکستن حصر آبادان به آرزوی دیرینه خود که همانا لقاءالله بود رسید


وصیت نامه معلم شهید محمد حسن سیف الدینی:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و العصر ان الانسان لفى خسر الا الذین آمنو و عملو الصالحات و توا صو بالحق وتواصو باالصبر" "

چه لذت بخش است سفارش نامه در این روزگار نوشتن . تو صیه به ایرانیان شیعه ،

دست از امام و رو حانیون بر ندارید - به اسلام بیندیشید و از مادیات بیرون آئید و به حق و صبر و حقیقت و مقاومت چنگ بز نید که فلاحت در این است . جمهورى اسلامى و ارگانهاى اسلامى آنرا تقویت کنید و در صدور انقلاب بکوشید . مرا از دعاى خیر محروم نکنید - کارى نکنید که پشیمانى به دنبال آورد - مرا نیز حتما ببخشید از پدر و مادر عزیزم و تمامى بستگانم میخواهم مرا ببخشند و دعاى خیر و عمل خیر از یاد آنها نرود گر چه مى بایست خود من ناجى خودم باشم ولى مى خواهم که شما در نجات من از عذاب قبر و آخرت بکوشید . خود دانم  که چه بو د ه ام از خداى تبارک و تعالى مى خواهم تا مرا نیا مرزیده است و به خو دش نزدیک نفرموده است به مرگ نزدیک نکند الا آنکه شهادتى باشد که خود باعث رحمت و مغفرت خداوند رحیم و رحمان باشد )

خداوندا امام واسلام ایران وایران‌اسلام وانقلاب‌ومردم اسلام‌رادرپناه‌ولى‌عصر(عج) نگاه بدار وپیروزشان کن .دعواى مارا بر سر اسلام به ا نقلاب مهدى (عج)منتهى بفرما شهادت درراهت وتحت پرچم پیامبرت وهمراه با اولیائت نصیب ما بفرما تا شاید فرجى براى رهایى ما از شقاوتهاى دنیوى واخروى باشد ـتا ما را نیامرزیده اى از دنیا نبر و به صحنه قیامت نزدیک نکن‌ـ موجبات رحمت ومغفرتت را به ما عطا کن وذلت دنیا وعذاب آخرت از ما دور کن ـ ما را به خودت نزدیک کن .

خدایا اگر گناهانم زیاد بزرگ بوده( رحمت تو از اینکه مرا شامل نشود بزرگتر است پس به بزرگى رحمتت بزرگى گناهم را ببخشاى و آن را در دنیا وآخرت مستور بدار. کلیه دعا هاى خیر را درمورد من نیز به اجابت برسان.

منبع: نوید شاهد
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار