برچسب: سفر آخر
"به خط شوید! " حاج احمد و بقیّه به صف شدند و راه افتادند. به کجا؟ کسی نمی دانست. یک سرباز فالانژ هم به دنبالشان بود. حاج احمد لبخند عجیبی روی لب داشت. معلوم نبود چه فکر می کند. شاید به آن پیرمرد نورانی و وعده شیرین او در حرم حضرت زینب(سلام الله علیها). عکّاس دلش می خواست اجازه داشت تا از لبخندزیبا و پرمعنای او در این لحظه عکس بگیرد. امّا افسوس دیگر نه فرصتی، نه دیداری و نه بازگشتی.
کد خبر: ۱۷۱۵۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۲