برچسب: سرهنگ عراقی
محکم به قابلمه چسبیده بود و آن را به سمت دهانش میکشید و اسیر دیگر سمت دیگر آن را گرفته بود تا نتواند آب بخورد.طولی نکشید که دستش از قابلمه جدا شد و پیکرش بر زمین افتاد.
کد خبر: ۱۷۲۲۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۷
خاطره ای دردناک از ذهنم گذشت؛ خاطره ای از یک پیرزن اهوازی که به هنگام ورودمان به خرمشهر، در برابر تانکم ایستاد و با خواهش و التماس از من خواست که خانه اش را بر سرش ویران نکنم و ادامه داد: «اگر نجابت و مردانگی داشته باشی، این کار را نمی کنی»
کد خبر: ۱۷۲۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۶
محمد عزیز پرویز، سرهنگ عراقی ، در مراسم رونمایی از کتاب "پوتینقرمزها" با بیان اینکه هماکنون در حشدالشعبی است، افزود: تا خون در رگمان است، مدیون خط امام(ره) و رهبر انقلاب هستیم.
کد خبر: ۱۵۰۸۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۳
وقتی عراقیها جنازههای ایرانیها را در خاک عراق تفحص کردند به یک جنازهای رسیدند که سالم از زیر خاکها بیرون آمد. شانزده سال پیش شهید شده بود.
کد خبر: ۷۲۵۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۴
محکم به قابلمه چسبیده بود و آن را به سمت دهانش میکشید و اسیر دیگر سمت دیگر آن را گرفته بود تا نتواند آب نخورد.طولی نکشید که دستش از قابلمه جدا شد و پیکرش بر زمین افتاد.
کد خبر: ۴۶۶۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۰
آزاده سرافراز فرخ سهراب میگوید:در اردوگاه موصل ۱ چند وقتی فرماندهای به اردوگاه آمد به نام «خمیس» که به خاطر دستورات خاص و منحصر به فردش در میان افسران عراقی و اسرای ایرانی، میان خودمان نامش را "سرهنگ حزب اللهی" گذاشته بودیم.
کد خبر: ۴۳۵۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۶
خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعزیز قادر السامرایی
به قرارگاه لشکر که رسیدم، به من توهین شد. مرا ترسو خطاب کردند و من از روی عصبانیت، شیشه نوشابه را به شدت به سرم کوبیدم و ناگهان خون فواره زد.
کد خبر: ۲۷۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۶/۰۵