برچسب: مصطفی ردانی
یکبار قرار شد همراه با حجتالاسلام مصطفی ردانی پور با ماشین به خط برویم. گلولههای آتش دشمن مثل باران گداخته میبارید. آقا مصطفی وقتی دید جرئت نمیکنم جلوتر بروم، گفت بابا طوری نشده، اگر میترسی بیا پایین، خودم می رم.
کد خبر: ۲۴۴۱۹۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۱۸