برچسب: گروهبانی سیهچرده
گروهبانی سیهچرده جلو آمد و بیمقدمه دست کرد توی جیبهایم. بدنم یخ کرد. تلخی دهانم را به زحمت قورت دادم. تازه داشتم معنی اسارت را درک میکردم. گروهبان، اما نقش اسیرکننده جسور و خونسرد را خوب بازی میکرد! از تفتیش من چیزی عاید عراقیها نشد جز ساعت مچیام که سرباز لاغراندام باز کرد و داخل جیب شلوارش گذاشت
کد خبر: ۱۹۹۵۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۳/۱۹