برچسب: پیرمرد آذری
پیرمرد با دستان پینهبستهاش، دستان عباس را به گرمی فشرد، سپس یک قوطی عسل را که دسترنج خودش بود، از زنبیل برداشت و به او هدیه کرد و گفت: «چیز قابلدار دیگری نداشتم که برایتان بیاورم. من داغ چهار فرزند و نوه دیدهام، بروید و انتقام خون فرزندانمان را از ای
کد خبر: ۸۵۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۲/۱۸