شهدای ایران shohadayeiran.com

به نظر می‌رسد جریانات دوم خردادی درحالی دور تازه‌ تحرکات خود را با هدف مصادره‌ مفهوم نفوذ و تئوریزه کردن آن آغاز کردند، که از متهم شدن به عنوان «نفوذی» نزد افکار عمومی هراسان‌اند،
شهدای ایران:خیلی‌ها می‌گفتند اوج یک انحطاط است، وقتی کُتش را روی سرش می‌چرخاند و وسط صحن مجلس عربده می‌کشید؛ انحطاط گفتمانی که قرار بود امورات معیشتی و ترتیبات بروکراتیک دولت را اصلاح کند، اما به آنارشی‌سازترین جریان مملکت تبدیل شده بود.

 عربده‌کشان دیروز دل‌نگران

به گزارش خبرگزاری دانشجو، «محمدرضا خاتمی» آن روزها دبیرکل حزب مشارکت بود، اصلی‌ترین حزب دوم خردادی؛ با این همه وقتی متوجه رویگردانی مردم بعد از سال‌ها هوچی‌گری و تنش‌سازی از جناح آن‌ها شد، عصبی شده بود و عربده می‌کشید، آن هم پیش چشم رسانه‌ها و در خانه‌ی ملت. اعتصاب کرد و سردسته متحصنین شد تا دیگر اعضای مجلس ششم را هم وادار به تحصن کند. همان زمان بود که انتشار تصاویر ریخت و پاش و بخور بخورشان در رستوران مجلس حسابی جنجال به پا کرد، جماعتی که پیش خبرنگاران ادعا می‌کردند روزه‌ی سیاسی گرفته‌اند؛ دور از چشم آن‌ها و دوربین‌های‌شان حسابی از خجالت شکم‌شان در می‌آمدند.  

 

 

 

عربده‌کشان دیروز دل‌نگران «نفوذ» شدند!

دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت طی اظهاراتی که یادآور مثل معروف «دزد ... دزد ... کردن سردسته‌ی دزدان برای پرت کردن حواس‌هاست»؛ رییس جمهور سابق کشور را به عنوان «نفوذی» معرفی کرده است. این در حالی است که وی و هم‌قطارانش در احزاب دوقلوی دوم خردادی (مشارکت و مجاهدین) در تمام سال‌های دولت اصلاحات و بعد از آن بیشترین تلاش‌ها را برای مهیا کردن بستر نفوذ و پهن کردن فرش قرمز پیش پای اجانب در این مملکت روا داشتند. به این همه اضافه کنید نقش کلیدی و پُررنگ آن‌ها را در وطن‌فروشی‌های حوادث بعد از انتخابات 88؛ یعنی روزهایی که این جریانات افراطی شمشیر را برای مردم و انقلاب‌شان از رو بسته بودند و هم‌نوا با دشمن اقدام به تشویش اذهان عمومی و زیر سؤال بردن اصل و اساس جمهوری اسلامی کردند.

 

مروری هرچند گذرا بر حوادث سال‌های اصلاحات و کارنامه‌ی ننگین مجلس ششم، و چه در کوران فتنه هشتاد و هشت، به روشنی اثبات می‌کند «نفوذ» عوامل و چهره‌های دگراندیش به مناصب کلیدی و جایگاه‌های تصمیم‌سازی نظام از عوامل اصلی بروز آن تنش‌ها و اتفاقات تلخ در حافظه تاریخی مردم است. احتمالاً به همین خاطر هم بود که شورای محترم نگهبان بعد از افتضاحاتی که در مجلس ششم به بار آمد، امثال محمدرضا خاتمی و دیگر دوستانش را برای نمایندگی ادوار آتیه مجلس رد صلاحیت کرد.

 
عربده‌کشان دیروز دل‌نگران
 

 

محمدرضا خاتمی از بانیان نامه‌ی موسوم به «جام زهر» و از سرکردگان تحصن عناصر رادیکال در مجلس شورای ششم بود. وی همچنین در فتنه سال 88، به عنوان دبیر کل افراطی‌ترین حزب دوم خردادی نقش اساسی و تعیین کننده را در طراحی و ارتکاب فعالیت‌های خائنانه‌ی گروه متبوعش داشت. فعالیتهایی که دست آخر منجر به صدور حکم انحلال مشارکت از سوی دادگاه انقلاب شد. به هر ترتیب رزومه‌ی سیاسی وی سرشار از مواضع افراطی و تحرکات رادیکال است. با این همه او امروز به نحو فرصت طلبانه ای در تلاش است تا با پنهان شدن زیر قبای اعتدال و با گرفتن ژست انتقاد از دولتین گذشته، خود را دلسوز مردم و انقلاب معرفی کرده و زمینه را برای نفوذهای احتمالی بعدی در بدنه‌ی تصمیم‌گیری نظام فراهم آورد.

 

سناریوی جدید کلید خورد؛ مصادره به مطلوب مفهوم «نفوذ»

اجرای معاهده‌ی بی چفت و بست برجام، روزنه‌های فراوانی را در حوزه‌های گوناگون برای نفوذ دشمنان به مملکت گشوده است، معاهده ای که اجرای آن نه تنها تا امروز منجر به گشایشات اقتصادی و رفع تحریم های ظالمانه ی دنیای غرب نشده است، که به واسطه‌ی متن دوپهلو و تفسیرپذیر و ادبیات یک‌طرفه‌ی خود استقلال و امنیت مملکت را به مخاطره افکنده است. به این ترتیب این روزها نگرانی مقامات عالیه‌ی نظام و مردم از نفوذ مجدد اجانب و تهدید استقلال و عزت کشور رو به افزایش است.  نفوذ خطری جدی است که تقریباً بیشتر دلسوزان انقلاب دلنگران آن هستند. به این ترتیب هوشیاری مردم و مقامات مختلف دستگاه‌های دولتی در جهت جلوگیری از نفوذ مجدد ایادی استکبار امری ضروری به نظر می‌رسد، اجماع و اتحاد ملی احتمالاً تنها راه جلوگیری از نفوذ دشمنان و بستن گاف‌های پرشماری است که اجرای برجام در بدنه‌ی استقلال ملت ایجاد کرده است.  

عربده‌کشان دیروز دل‌نگران  

با این همه برخی جریانات و جناح‌های سیاسی از هم اکنون در صدد تفسیر به رأی این کلیدواژه و سواستفاده‌های باندی از مفهوم نفوذ هستند. ناظرین سیاسی معتقدند اظهارات اخیر محمدرضا خاتمی و دیگر تحرکات یارانش در احزاب دوقلوی منحله‌ی دوم خردادی نمونه‌ای از همین فرصت‌طلبی‌ها است. اصلاح‌طلبان افراطی به خوبی می‌دانند چگونه می‌توان مفاهیم مهم و اساسی و مصالح مردم را به بازیچه ای برای تحقق آرزوهای گروهی و تأمین منافع جناح خود تبدیل کرد. وقتی این طیف سیاسی از موفقیت مساعی خود که از پیشترها برای کم اهمیت جلوه دادن خطر نفوذ و توهم توطئه دانستن آن به کار بسته بود، نومید شد، تلاش خود را برای تئوریزه کردن و مصادره به مطلوب آن آغاز کرد. به این ترتیب به نظر می رسد جریانات دوم خردادی درحالی دور تازه‌ی تحرکات خود را با هدف مصادره‌ی مفهوم نفوذ و تئوریزه کردن آن آغاز کردند، که از متهم شدن به عنوان «نفوذی» نزد افکار عمومی هراسان‌اند، معلوم نیست این فرار به جلو تا چه اندازه‌ای خواهد توانست دستان تا مرفق آلوده‌ی برخی سران رایکال آنان را تطهیر کند.     



نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار