برخی زائران اربعین که به نجف رفته اند می گویند شیطنت برخی از زائران در شوخی با حسن روحانی در حرم امام علی با تعجب حاضران مواجه شده است.
به گزارش شهدای ایران، بر اساس پیامی که در شبکه های اجتماعی نقل شده، در حرم حضرت امیرالمومنین در نجف اشرف و صحن های مجاور آن بلندگوهایی برای گمشدگان گذاشته شده و خود زوار ایرانی میکروفن را گرفته و اقوام گمشده خود را صدا می زنند. براساس این خبر، بتازگی بعد از نماز ظهر و عصر در بلندگوها صدا زده شد آقای حسن روحانی، آقای حسن روحانی، ما میریم کربلا تو برو لندن که این موضوع برای چند لحظه موجب تعجب زائران ایرانی شد.
بازخوانی خاطره جالب روحانی از دوران کودکی
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود، به اشتیاقش برای دیدن شیر خوردن برهها و همچنین چوپانی اشاره میکند و مینویسد: در کنار منزل مسکونی خودمان، آغلی داشتیم که معمولاً چند گوسفند و یک الاغ در آنجا نگهداری میشد. صبحها میبایست گوسفندها را به محله پایین روستا میبردیم تا آنها را به گله ملحق کنیم. من از حدود پنجسالگی این کار را میکردم و صبحها گوسفندها را میبردم تا به گله ملحق کنم و غروب هم میرفتم و آنها را به منزل میآوردم. بردن و آوردن گوسفندها، ماجراهایی فراوانی داشت؛ گاهی گوسفندها فرار میکردند و به منزل و یا حتی مغازهای وارد میشدند. گاهی در جدا کردن گوسفندها از گوسفند دیگران اشتباه میشد و دردسرهای پیش میآمد. تقریباً هرچند روز یکبار ما شاهد ماجرایی در این زمینه بودیم.زایمان گوسفندها و تولد برهها یا بزغالهها هم جالب بود. موقع زایمان گوسفندها ساعتها معطل میماندیم تا زایمان را تماشا کنیم و بعد هم لیسیدن بره توسط مادر و شیر خوردن برهها و بزغالهها را میدیدیم.
بازخوانی خاطره جالب روحانی از دوران کودکی
حسن روحانی در کتاب خاطرات خود، به اشتیاقش برای دیدن شیر خوردن برهها و همچنین چوپانی اشاره میکند و مینویسد: در کنار منزل مسکونی خودمان، آغلی داشتیم که معمولاً چند گوسفند و یک الاغ در آنجا نگهداری میشد. صبحها میبایست گوسفندها را به محله پایین روستا میبردیم تا آنها را به گله ملحق کنیم. من از حدود پنجسالگی این کار را میکردم و صبحها گوسفندها را میبردم تا به گله ملحق کنم و غروب هم میرفتم و آنها را به منزل میآوردم. بردن و آوردن گوسفندها، ماجراهایی فراوانی داشت؛ گاهی گوسفندها فرار میکردند و به منزل و یا حتی مغازهای وارد میشدند. گاهی در جدا کردن گوسفندها از گوسفند دیگران اشتباه میشد و دردسرهای پیش میآمد. تقریباً هرچند روز یکبار ما شاهد ماجرایی در این زمینه بودیم.زایمان گوسفندها و تولد برهها یا بزغالهها هم جالب بود. موقع زایمان گوسفندها ساعتها معطل میماندیم تا زایمان را تماشا کنیم و بعد هم لیسیدن بره توسط مادر و شیر خوردن برهها و بزغالهها را میدیدیم.
*شلمچه نیوز