برخی والدین کودکان خود را در اختیار قاچاقچیان مواد مخدر میگذارند تا به این طریق در کار قاچاق مواد مخدر شریک شوند. عدهای هم فرزندانشان را به قاچاقچیان انسان میدهند تا اندام آنها را برای پیوند عضو از بدنهای نحیفشان جدا کنند. همچنین برخی والدین فرزندان خود را برای کسب درآمد به گداها اجاره می دهند و ماهانه مبلغی دریافت میکنند...
به گزارش شهدای ایران، این گزارش نیست، روایت نبض کند کودکانی است که هر روز آنها را سر چهارراه ها یا مترو می بینیم. نه می توانند بخوانند نه میتوانند بنویسند، تنها چیزی که از همان ابتدا آموزش دیدهاند کار کردن است. آنها از صبح کار میکنند تا شب پدر و مادرهای جعلی یا پدر و مادرهای خودشان با خیال راحت مواد بکشند. کارگرانی که اگر خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارند. قیمت این کودکان برده را می پرسم: «از صد هزار تا پنج میلیون.»
اینجا دروازه غار است، ناف جنوب تهران. سوار مترو که شوی، در اندک مدتی به ایستگاه شوش می رسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سر در می آوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته است. صبحها خلوت و شب ها از زمین بچه میجوشد. نه عاشق میشوند، نه کودکی میکنند. وقتی به سن دوازده سیزده سالگی میرسند باید ازدواج کنند و بچهدار شوند. این چرخه زندگی کودکان برده است. راه دیگری مقابل پای آنها نیست، فکر می کنند حتما این صحیح ترین راه است. آنها را غربتی صدا می زنند.
از لب خط تا دروازه غار، خانههایی را می بینی با حیاطهایی بزرگ و هشتی و اندرونی و بیرونی. در تمام این اتاقها خانوادههایی زندگی می کنند با چند بچه. هر بچه سرمایهای برای خانواده. برای این والدین، فرزند بیشتر، زندگی بهتر است، مواد بیشتر است و نشئگی عمیق تر.
دختربچه ۱۴ سالهای سال پیش بچهدار شده بود. او حتی توان بلند کردن بچه را هم نداشت اما حالا بچه او پیش خودش نیست. نوزادش را سه میلیون تومان فروخته است. اکثر مددکاران موسسات خیریه که با این خانوادهها سر و کار دارند، خرید و فروش بچه یا بچه دار شدن برای درآمدزایی را ناشی از فقر فرهنگی در بین این گروه ها میدانند. اینجا با بچه تجارت میکنند، مواد میکشند، زندگی می کنند و دست آخر هم سرنوشت تلختری در انتظارشان است. اینجا هر اتفاقی می افتد.
خبری که در نطفه خفه شد
وقتی هفته گذشته رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در مصاحبه با فارس از خرید و فروش نوزاد با قیمتهای بسیار نازل در بیمارستانهای دولتی تهران خبر داد هیچ مسئولی به غیر از فرمانده انتظامی تهران بزرگ به این خبر واکنش نشان نداد وتنها واکنش مسئولین به این خبر پیگیری آن بود. خبر دردناک اجتماعی که مانند خبرهای دیگر از این دست به قسمت بایگانی سپرده میشود تا بعد از یکی دو روز کاملا به دست فراموشی سپرده شود.
فاطمه دانشور در این زمینه گفته بود: متاسفانه گزارشات نشان میدهد خانمهای کارتن خواب و زنان روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر مراجعه و پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را میفروشند. وی با بیان اینکه اکثر نوزادان متولد شده مبتلاء به HIV هستند، تصریح کرد: خرید و فروش این بچهها هم اکنون در اطراف چند بیمارستان انجام میشود که البته این نکته حائز اهمیت است که مسئولان بیمارستان هیچ تقصیری در این زمینه ندارند.
دانشور ادامه داد: علی رغم تماس مکرر مددکاران بیمارستانهای مدنظر با سازمان بهزیستی،هیچ اتفاق مثبتی از سوی بهزیستی برای ورود به این موضوع و جلوگیری از فروش نوزادان انجام نمیشود.
عضو شورای اسلامی شهر تهران خاطر نشان کرد: نوزادانی که توسط مادران معتاد و کارتن خواب متولد میشوند توسط باندهای مختلف اعم از متکدیان خریداری میشود که به دلیل بیماریهای بسیار این کودکان و عدم نگهداری صحیح این بچهها هم عمر زیادی ندارند. رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران ادامه داد: موضوع دیگری که شهر در حال گسترش است ورود دختران فراری به تهران و باردار شدن آنهاست به طوری که برخی افراد نوزادان متولد شده از سوی این دختران را نیز با قیمتهای بالاتری میخرند.
نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان های تهران با قیمتهایی از سه تا ۱۰ میلیون تومان خرید و فروش میشوند.
پرستار یکی از بیمارستان های تهران با بیان این مطلب گفت: دلالان و واسطهها پس از شناسایی نوزادانی که ناخواسته یا نامشروع به دنیا میآیند اقدام به خرید و فروش آنان می کنند.
وی که تمایل به فاش شدن نامش نداشت با بیان اینکه این اتفاق در بیمارستانهای دولتی و بزرگ و بیمارستان هایی که زایشگاه دارند، بیشتر رخ می دهد، ادامه داد: در این بیمارستانها به دلیل بالاتر بودن تعداد نوزادان متولد شده در مقایسه با بیمارستان های خصوصی و کوچک، شناسایی افراد سختتر است که این امر مهمترین دلیل بالاتر بودن آمار خرید و فروش نوزادان متولد شده در مراکز دولتی است.
وی بالا بودن هزینه های وضع حمل در بیمارستانهای خصوصی را از دیگر دلایل پایین بودن آمار خرید و فروش نوزادان در این مراکز دانست و تصریح کرد: هزینه وضع حمل در بیمارستانهای خصوصی بین سه تا پنج میلیون تومان است در حالی که این قیمت در مراکز دولتی در صورت بیمه بودن اشخاص رایگان و در صورت نبود بیمه حدود ۵۰۰ هزار تومان است. از این رو خرید و فروش نوزادان در این مراکز با توجه به هزینه بالای وضع حمل به ندرت صورت می گیرد.
وی افزود: در برخی از بیمارستان ها دلالان با پرداخت مخارج بیمارستان به زنان باردار، به عنوان پیش قسط، نوزادان را پیش خرید کرده و سپس نوزادان خریداری شده را با قیمت کلان به زوج های نابارورمی فروشند.
وی ادامه داد: برخی از دختران جوان فریب خورده، روزهای نزدیک به زایمان به بیمارستان مراجعه می کنند. دلالان به این دختران پیشنهاد می کنند به ازای پرداخت هزینههای بیمارستان آنان را از دردسرهای ناشی از بچهدارشدن خلاص کنند.
این پرستار گفت: خانواده این دختران اکثراً از وضعیت آنان با خبر نیستند. این دختران بدون اعضای خانواده و تنها به بیمارستان مراجعه می کنند، از آن گذشته برخی از این دختران حتی چند ماه قبل از زایمان در خارج از خانه به سر برده و اغلب بعد از زایمان نیز از بیمارستان میگریزند.
کودکان کار ارزانترند
به گفته یک مددکار اجتماعی تشریفات سخت اداری سازمان بهزیستی برای والدین علاقهمند به پذیرش فرزند، آنها را مجبور می کند برای فرزندخواندگی کودک موردنظرشان، مبالغ بالایی به دلالان یا فروشندگان نوزادان پرداخت کنند.
نجمه شهبازی، فقر را عامل اصلی فروش نوزادان از سوی والدین دانست و افزود: خانوادههایی که دست به این کار میزنند اغلب تحت تاثیر یک بحران شدید، اقدام به فروش نوزادشان میکنند و در مواقعی نیز مجبور می شوند. البته این دسته از والدین معمولاً از عواقب تصمیم شان آگاه نیستند و پس از گذشتن از بحران پشیمان شده و درصدد پیدا کردن نوزادشان بر می آیند. در بسیاری از پروندههای فروش نوزاد، مادر عامل این کار بوده که معمولاً این کار را به خاطر طلاق، بیکاری یا زندانی بودن همسر انجام داده است.
وی با بیان اینکه متاسفانه طی سال های اخیر خرید و فروش نوزادان در کشور به یک تجارت پردرآمد تبدیل شده است، اظهار داشت: فروش نوزاد به خانواده های بدون فرزند بهترین و مطلوبترین نوع فروش فرزند است چرا که متاسفانه همیشه این گونه نیست و گاهی کودکان برای مقاصد دیگری به فروش می رسند.
به گفته وی نوزادانی که به خانواده های بدون فرزند فروخته میشوند بالاترین قیمتها را دارند و کودکانی که برای ازدواج اجباری و یا کار به فروش می رسند قیمت کمتری دارند. شهبازی گفت: برخی والدین کودکان خود را در اختیار قاچاقچیان مواد مخدر میگذارند تا به این طریق در کار قاچاق مواد مخدر شریک شوند. عدهای هم فرزندانشان را به قاچاقچیان انسان میدهند تا اندام آنها را برای پیوند عضو از بدنهای نحیفشان جدا کنند. همچنین برخی والدین فرزندان خود را برای کسب درآمد به گداها اجاره می دهند و ماهانه مبلغی دریافت میکنند.
قانون چه میگوید؟
براساس قانون مساله خرید و فروش نوزاد، جرمانگاری نشده و تنها قضات می توانند کودک را از والدین جدید بگیرند و به والدین اصلی اگر وجود داشته باشند بدهند. اگر خریداران نوزاد از دزدی بودن آن مطلع باشند شریک جرم ربایندگان تلقی میشوند و برای آنها مجازات در نظر گرفته میشود اما اگر در جریان نباشند کودک از آنها گرفته شده و در مراکز نگهداری بهزیستی نگهداری می شود تا دادگاه برای سرنوشت وی تصمیم بگیرد. بررسی قوانین کیفری ایران نشان میدهد که تا آذرماه ۱۳۸۱، قانونی که خرید و فروش کودکان را جرم تلقی کند وجود نداشته است و فقط در مواد پراکنده قانون مجازات اسلامی نظیر ماده ۶۳۱ دزدیدن، مخفی کردن یا جابه جا کردن اطفال جرم تلقی و برای آن شش ماه تا سه سال حبس در نظر گرفته شده است.
اما در ۲۵ آذرماه ۱۳۸۱ در نتیجه تلاشهای نهادهای مدنی فعال در حوزه کودکان، قانونی ۹ مادهای تحت عنوان قانون حمایت از کودکان و نوجوانان به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که براساس ماده سه آن هرگونه خرید و فروش افراد زیر ۱۸ سال را جرم تلقی و برای مرتکب حبس از شش ماه تا یک سال زندان و یا جزای نقدی از ۱۰ تا ۲۰ میلیون ریال تعیین می شود.
فروش کودک به هر قیمتی
بیمارستان، در خیابان مولوی تهران است. بازاری برای خرید و فروش بچه؛ یکی از دانشجویان پزشکی که آنجا کار میکند، میگوید: خانمهایی به این بیمارستان می آمدند و بچهدار میشدند و میرفتند، حتی برای شیردهی کودک خود صبر نمیکردند. خیلی عجیب به نظر می رسید. اما همین خانم دو هفته بعد می آمد و برگهای را که دست مردی بود امضا و پول ناچیزی دریافت می کرد، سپس بچه را به او تحویل میداد. به همین سادگی. اینجا زنان معتاد هم میآیند برای زایمان، اما خرج دو سه شب مصرفشان را می گیرند و کودک خود را می فروشند.
یکی از مددکاران اجتماعی این محله می گوید: موردی داشتیم که برای ساکت کردن نوزاد چهارماهه خودش به او متادون می داده و در کنار نوزاد شیشه مصرف می کردند که بچه دچار حملههای شدیدی شده بود. هر کاری می کردیم که بچه را از مادر بگیریم و او را درمان کنیم قبول نمی کرد. بعدا که با او صحبت کردیم به ما گفت بچه پنج میلیون تومان مشتری داشته است و اگر آن را به ما تحویل می داد مشتری بچه از دست میرفته اما به خاطر حال بد کودک مجبور شد و او را به ما داد.
فرهنگ زندگی غربتیها در لب خط عجیب است، مردها تا آخر شب قمار میکنند و زن ها کار. کودکان آنها هم گاهی اوقات وارد این بازیها می شوند و از همان سنین کودکی دست به همه کاری میزنند غربتیها گروهی هستند که اصل خرید و فروش بچهها متعلق به این گروه است.
گروههای دیگر سعی میکنند که بیشتر بچهدار شوند تا پول بیشتری به چنگ بیاورند. مادری فرزند خود را یک و نیم میلیون تومان فروخته است. هنگامی که باردار بوده، بیمارستان نرفته زیرا قرار این بوده است که به محض اینکه بچه دار شد، باید او را به خریدار بدهد.
این گزارش حتی پایانی هم ندارد. پایانی نیست بر مشکلات کودکانی که ناخواسته به دنیا می آیند و نمیدانند که چه کسانی هستند. بچه هایی که هنوز بچگی نکرده پدر شدهاند، مادر شدهاند، اما نه می دانند خودشان از کجا آمده اند، نه بچهشان به کجا می رود. اینجا دروازه غار است. اینجا ته خط است برای بچه هایی که معامله میشوند.
*یالثاراتالحسین(ع)
اینجا دروازه غار است، ناف جنوب تهران. سوار مترو که شوی، در اندک مدتی به ایستگاه شوش می رسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سر در می آوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته است. صبحها خلوت و شب ها از زمین بچه میجوشد. نه عاشق میشوند، نه کودکی میکنند. وقتی به سن دوازده سیزده سالگی میرسند باید ازدواج کنند و بچهدار شوند. این چرخه زندگی کودکان برده است. راه دیگری مقابل پای آنها نیست، فکر می کنند حتما این صحیح ترین راه است. آنها را غربتی صدا می زنند.
از لب خط تا دروازه غار، خانههایی را می بینی با حیاطهایی بزرگ و هشتی و اندرونی و بیرونی. در تمام این اتاقها خانوادههایی زندگی می کنند با چند بچه. هر بچه سرمایهای برای خانواده. برای این والدین، فرزند بیشتر، زندگی بهتر است، مواد بیشتر است و نشئگی عمیق تر.
دختربچه ۱۴ سالهای سال پیش بچهدار شده بود. او حتی توان بلند کردن بچه را هم نداشت اما حالا بچه او پیش خودش نیست. نوزادش را سه میلیون تومان فروخته است. اکثر مددکاران موسسات خیریه که با این خانوادهها سر و کار دارند، خرید و فروش بچه یا بچه دار شدن برای درآمدزایی را ناشی از فقر فرهنگی در بین این گروه ها میدانند. اینجا با بچه تجارت میکنند، مواد میکشند، زندگی می کنند و دست آخر هم سرنوشت تلختری در انتظارشان است. اینجا هر اتفاقی می افتد.
خبری که در نطفه خفه شد
وقتی هفته گذشته رییس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران در مصاحبه با فارس از خرید و فروش نوزاد با قیمتهای بسیار نازل در بیمارستانهای دولتی تهران خبر داد هیچ مسئولی به غیر از فرمانده انتظامی تهران بزرگ به این خبر واکنش نشان نداد وتنها واکنش مسئولین به این خبر پیگیری آن بود. خبر دردناک اجتماعی که مانند خبرهای دیگر از این دست به قسمت بایگانی سپرده میشود تا بعد از یکی دو روز کاملا به دست فراموشی سپرده شود.
فاطمه دانشور در این زمینه گفته بود: متاسفانه گزارشات نشان میدهد خانمهای کارتن خواب و زنان روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستانهای جنوب و مرکز شهر مراجعه و پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان بچه خود را میفروشند. وی با بیان اینکه اکثر نوزادان متولد شده مبتلاء به HIV هستند، تصریح کرد: خرید و فروش این بچهها هم اکنون در اطراف چند بیمارستان انجام میشود که البته این نکته حائز اهمیت است که مسئولان بیمارستان هیچ تقصیری در این زمینه ندارند.
دانشور ادامه داد: علی رغم تماس مکرر مددکاران بیمارستانهای مدنظر با سازمان بهزیستی،هیچ اتفاق مثبتی از سوی بهزیستی برای ورود به این موضوع و جلوگیری از فروش نوزادان انجام نمیشود.
عضو شورای اسلامی شهر تهران خاطر نشان کرد: نوزادانی که توسط مادران معتاد و کارتن خواب متولد میشوند توسط باندهای مختلف اعم از متکدیان خریداری میشود که به دلیل بیماریهای بسیار این کودکان و عدم نگهداری صحیح این بچهها هم عمر زیادی ندارند. رئیس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران ادامه داد: موضوع دیگری که شهر در حال گسترش است ورود دختران فراری به تهران و باردار شدن آنهاست به طوری که برخی افراد نوزادان متولد شده از سوی این دختران را نیز با قیمتهای بالاتری میخرند.
نوزادان تازه متولد شده در بیمارستان های تهران با قیمتهایی از سه تا ۱۰ میلیون تومان خرید و فروش میشوند.
پرستار یکی از بیمارستان های تهران با بیان این مطلب گفت: دلالان و واسطهها پس از شناسایی نوزادانی که ناخواسته یا نامشروع به دنیا میآیند اقدام به خرید و فروش آنان می کنند.
وی که تمایل به فاش شدن نامش نداشت با بیان اینکه این اتفاق در بیمارستانهای دولتی و بزرگ و بیمارستان هایی که زایشگاه دارند، بیشتر رخ می دهد، ادامه داد: در این بیمارستانها به دلیل بالاتر بودن تعداد نوزادان متولد شده در مقایسه با بیمارستان های خصوصی و کوچک، شناسایی افراد سختتر است که این امر مهمترین دلیل بالاتر بودن آمار خرید و فروش نوزادان متولد شده در مراکز دولتی است.
وی بالا بودن هزینه های وضع حمل در بیمارستانهای خصوصی را از دیگر دلایل پایین بودن آمار خرید و فروش نوزادان در این مراکز دانست و تصریح کرد: هزینه وضع حمل در بیمارستانهای خصوصی بین سه تا پنج میلیون تومان است در حالی که این قیمت در مراکز دولتی در صورت بیمه بودن اشخاص رایگان و در صورت نبود بیمه حدود ۵۰۰ هزار تومان است. از این رو خرید و فروش نوزادان در این مراکز با توجه به هزینه بالای وضع حمل به ندرت صورت می گیرد.
وی افزود: در برخی از بیمارستان ها دلالان با پرداخت مخارج بیمارستان به زنان باردار، به عنوان پیش قسط، نوزادان را پیش خرید کرده و سپس نوزادان خریداری شده را با قیمت کلان به زوج های نابارورمی فروشند.
وی ادامه داد: برخی از دختران جوان فریب خورده، روزهای نزدیک به زایمان به بیمارستان مراجعه می کنند. دلالان به این دختران پیشنهاد می کنند به ازای پرداخت هزینههای بیمارستان آنان را از دردسرهای ناشی از بچهدارشدن خلاص کنند.
این پرستار گفت: خانواده این دختران اکثراً از وضعیت آنان با خبر نیستند. این دختران بدون اعضای خانواده و تنها به بیمارستان مراجعه می کنند، از آن گذشته برخی از این دختران حتی چند ماه قبل از زایمان در خارج از خانه به سر برده و اغلب بعد از زایمان نیز از بیمارستان میگریزند.
کودکان کار ارزانترند
به گفته یک مددکار اجتماعی تشریفات سخت اداری سازمان بهزیستی برای والدین علاقهمند به پذیرش فرزند، آنها را مجبور می کند برای فرزندخواندگی کودک موردنظرشان، مبالغ بالایی به دلالان یا فروشندگان نوزادان پرداخت کنند.
نجمه شهبازی، فقر را عامل اصلی فروش نوزادان از سوی والدین دانست و افزود: خانوادههایی که دست به این کار میزنند اغلب تحت تاثیر یک بحران شدید، اقدام به فروش نوزادشان میکنند و در مواقعی نیز مجبور می شوند. البته این دسته از والدین معمولاً از عواقب تصمیم شان آگاه نیستند و پس از گذشتن از بحران پشیمان شده و درصدد پیدا کردن نوزادشان بر می آیند. در بسیاری از پروندههای فروش نوزاد، مادر عامل این کار بوده که معمولاً این کار را به خاطر طلاق، بیکاری یا زندانی بودن همسر انجام داده است.
وی با بیان اینکه متاسفانه طی سال های اخیر خرید و فروش نوزادان در کشور به یک تجارت پردرآمد تبدیل شده است، اظهار داشت: فروش نوزاد به خانواده های بدون فرزند بهترین و مطلوبترین نوع فروش فرزند است چرا که متاسفانه همیشه این گونه نیست و گاهی کودکان برای مقاصد دیگری به فروش می رسند.
به گفته وی نوزادانی که به خانواده های بدون فرزند فروخته میشوند بالاترین قیمتها را دارند و کودکانی که برای ازدواج اجباری و یا کار به فروش می رسند قیمت کمتری دارند. شهبازی گفت: برخی والدین کودکان خود را در اختیار قاچاقچیان مواد مخدر میگذارند تا به این طریق در کار قاچاق مواد مخدر شریک شوند. عدهای هم فرزندانشان را به قاچاقچیان انسان میدهند تا اندام آنها را برای پیوند عضو از بدنهای نحیفشان جدا کنند. همچنین برخی والدین فرزندان خود را برای کسب درآمد به گداها اجاره می دهند و ماهانه مبلغی دریافت میکنند.
قانون چه میگوید؟
براساس قانون مساله خرید و فروش نوزاد، جرمانگاری نشده و تنها قضات می توانند کودک را از والدین جدید بگیرند و به والدین اصلی اگر وجود داشته باشند بدهند. اگر خریداران نوزاد از دزدی بودن آن مطلع باشند شریک جرم ربایندگان تلقی میشوند و برای آنها مجازات در نظر گرفته میشود اما اگر در جریان نباشند کودک از آنها گرفته شده و در مراکز نگهداری بهزیستی نگهداری می شود تا دادگاه برای سرنوشت وی تصمیم بگیرد. بررسی قوانین کیفری ایران نشان میدهد که تا آذرماه ۱۳۸۱، قانونی که خرید و فروش کودکان را جرم تلقی کند وجود نداشته است و فقط در مواد پراکنده قانون مجازات اسلامی نظیر ماده ۶۳۱ دزدیدن، مخفی کردن یا جابه جا کردن اطفال جرم تلقی و برای آن شش ماه تا سه سال حبس در نظر گرفته شده است.
اما در ۲۵ آذرماه ۱۳۸۱ در نتیجه تلاشهای نهادهای مدنی فعال در حوزه کودکان، قانونی ۹ مادهای تحت عنوان قانون حمایت از کودکان و نوجوانان به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید که براساس ماده سه آن هرگونه خرید و فروش افراد زیر ۱۸ سال را جرم تلقی و برای مرتکب حبس از شش ماه تا یک سال زندان و یا جزای نقدی از ۱۰ تا ۲۰ میلیون ریال تعیین می شود.
فروش کودک به هر قیمتی
بیمارستان، در خیابان مولوی تهران است. بازاری برای خرید و فروش بچه؛ یکی از دانشجویان پزشکی که آنجا کار میکند، میگوید: خانمهایی به این بیمارستان می آمدند و بچهدار میشدند و میرفتند، حتی برای شیردهی کودک خود صبر نمیکردند. خیلی عجیب به نظر می رسید. اما همین خانم دو هفته بعد می آمد و برگهای را که دست مردی بود امضا و پول ناچیزی دریافت می کرد، سپس بچه را به او تحویل میداد. به همین سادگی. اینجا زنان معتاد هم میآیند برای زایمان، اما خرج دو سه شب مصرفشان را می گیرند و کودک خود را می فروشند.
یکی از مددکاران اجتماعی این محله می گوید: موردی داشتیم که برای ساکت کردن نوزاد چهارماهه خودش به او متادون می داده و در کنار نوزاد شیشه مصرف می کردند که بچه دچار حملههای شدیدی شده بود. هر کاری می کردیم که بچه را از مادر بگیریم و او را درمان کنیم قبول نمی کرد. بعدا که با او صحبت کردیم به ما گفت بچه پنج میلیون تومان مشتری داشته است و اگر آن را به ما تحویل می داد مشتری بچه از دست میرفته اما به خاطر حال بد کودک مجبور شد و او را به ما داد.
فرهنگ زندگی غربتیها در لب خط عجیب است، مردها تا آخر شب قمار میکنند و زن ها کار. کودکان آنها هم گاهی اوقات وارد این بازیها می شوند و از همان سنین کودکی دست به همه کاری میزنند غربتیها گروهی هستند که اصل خرید و فروش بچهها متعلق به این گروه است.
گروههای دیگر سعی میکنند که بیشتر بچهدار شوند تا پول بیشتری به چنگ بیاورند. مادری فرزند خود را یک و نیم میلیون تومان فروخته است. هنگامی که باردار بوده، بیمارستان نرفته زیرا قرار این بوده است که به محض اینکه بچه دار شد، باید او را به خریدار بدهد.
این گزارش حتی پایانی هم ندارد. پایانی نیست بر مشکلات کودکانی که ناخواسته به دنیا می آیند و نمیدانند که چه کسانی هستند. بچه هایی که هنوز بچگی نکرده پدر شدهاند، مادر شدهاند، اما نه می دانند خودشان از کجا آمده اند، نه بچهشان به کجا می رود. اینجا دروازه غار است. اینجا ته خط است برای بچه هایی که معامله میشوند.
*یالثاراتالحسین(ع)