کمتر پیش آمده در سالهای اخیر فیلمسازان ایرانی خود را درگیر تاریخ کنند و با زدن به دل تاریخ بخشهایی کمتر دیده شده از آن را پیش روی مخاطبان قرار دهند.
به گزارش شهدای ایران؛ تاریخ ایران و بخصوص برهه زمانی دفاع مقدس از جمله زمینه های خلق داستانهای فراوان در ادبیات ما بوده ولی در سالهای اخیر سینمای ایران چنان که باید به آن روی خوش نشان نداده است.
احمد رمضان زاده از جمله کارگردانان جوانی است که کوشیده در "حکایت عاشقی” به سراغ بخشی دیده نشده از دفاع مقدس و ماجرای شیمیایی شدن حلبچه برود.
البته که او سعی کرده داستانی را برای روایت برگزیند که به اندازه مستندگرایانه بودن لطافتهای زیبای عاشقانه را هم در خود جا داده باشد.
"حکایت عاشقی” داستان یکی از ده ها عکاسی را روایت می کند که بعد از شیمیایی شدن حلبچه به این شهر پا می گذارد و می کوشد با تصویرسازی از این اتفاق هم سندی بسازد بر ددمنشی های حاکمانی که آن فاجعه تراژیک را برای مردمان کرد عراق رقم زدند و هم روایتگر دغدغه هایی باشد که انسانهای شریف حیطه رسانه سالهاست با آن دست به گریبانند.
قرار دادن عشق و بحران کنار هم
بهرام رادان بازیگر اصلی "حکایت عاشقی” و ایفاگر نقش عکاسی است که در دل بحران وارد حلبچه می شود و تا می تواند تصویرسازی می کند؛ در کنار روایت این داستان عاشقانه آرام و زیبایی را هم شاهدیم که با حضور شیلان رحمانی بازیگر کُرد پیش می رود.
رادان و شیلان بخش عمده ای از تراژدی مرگبار حلبچه را با چاشنی عشق روایت می کنند و شاید همین قرار دادن دو مقوله بحران و تکیه بر عشق برای عبور از بحران کنار یکدیگر است که جذابیتهای اثر را دوچندان می کند.
تصویرسازی دقیق از تمامی عکاسان جنگ
در سالهای پیشین هم تصویرسازیهای سینما از حضور عکاسان در دل جنگ را دیده بودیم اما این تصویرسازیها اغلب مختصر و برای خالی نبودن عریضه بوده است.
"حکایت عاشقی” یکی از معدود آثار تاریخ سینمای ایران است که زندگی یک عکاس خبری را زمینه ای کرده برای خلق درام. ویژگی مثبت کار احمد رمضان زاده کارگردان فیلم که البته یک تهیه کننده پیشکسوت به نام مسعود جعفری جوزانی را هم کنار خود داشته این است که سعی کرده شخصیتی جامع را برای عکاس فیلمش بیافریند.
همین است عکاسی که در "حکایت عاشقی” می بینیم نه یک عکاس خاص با ویژگیهای خاص که ترکیبی است از ویژگیهای شخصیتی اغلب عکاسان فعال در دل جنگ و برای مخاطبی که آن روزگار را درک نکرده می تواند سندی تصویری باشد از خلق و خوی و نوع سلوک طیفی به نام عکاس در دوران دفاع مقدس.
بدین جهت "حکایت عاشقی” اثری یکتا و بی نظیر به شمار می رود چون هم از فاجعه می گوید و هم از عشق و البته هم از اهالی رسانه.
به جرات می توان گفت تصویری که رمضان زاده از عکاس در اثرش ارائه داده می تواند تا سالها برای اهالی رسانه و بخصوص آنها که می خواهند از عکاسان جنگ و وظایف رسانه ای در دل بحران بدانند درس آموز باشد.
احمد رمضان زاده از جمله کارگردانان جوانی است که کوشیده در "حکایت عاشقی” به سراغ بخشی دیده نشده از دفاع مقدس و ماجرای شیمیایی شدن حلبچه برود.
البته که او سعی کرده داستانی را برای روایت برگزیند که به اندازه مستندگرایانه بودن لطافتهای زیبای عاشقانه را هم در خود جا داده باشد.
"حکایت عاشقی” داستان یکی از ده ها عکاسی را روایت می کند که بعد از شیمیایی شدن حلبچه به این شهر پا می گذارد و می کوشد با تصویرسازی از این اتفاق هم سندی بسازد بر ددمنشی های حاکمانی که آن فاجعه تراژیک را برای مردمان کرد عراق رقم زدند و هم روایتگر دغدغه هایی باشد که انسانهای شریف حیطه رسانه سالهاست با آن دست به گریبانند.
قرار دادن عشق و بحران کنار هم
بهرام رادان بازیگر اصلی "حکایت عاشقی” و ایفاگر نقش عکاسی است که در دل بحران وارد حلبچه می شود و تا می تواند تصویرسازی می کند؛ در کنار روایت این داستان عاشقانه آرام و زیبایی را هم شاهدیم که با حضور شیلان رحمانی بازیگر کُرد پیش می رود.
رادان و شیلان بخش عمده ای از تراژدی مرگبار حلبچه را با چاشنی عشق روایت می کنند و شاید همین قرار دادن دو مقوله بحران و تکیه بر عشق برای عبور از بحران کنار یکدیگر است که جذابیتهای اثر را دوچندان می کند.
تصویرسازی دقیق از تمامی عکاسان جنگ
در سالهای پیشین هم تصویرسازیهای سینما از حضور عکاسان در دل جنگ را دیده بودیم اما این تصویرسازیها اغلب مختصر و برای خالی نبودن عریضه بوده است.
"حکایت عاشقی” یکی از معدود آثار تاریخ سینمای ایران است که زندگی یک عکاس خبری را زمینه ای کرده برای خلق درام. ویژگی مثبت کار احمد رمضان زاده کارگردان فیلم که البته یک تهیه کننده پیشکسوت به نام مسعود جعفری جوزانی را هم کنار خود داشته این است که سعی کرده شخصیتی جامع را برای عکاس فیلمش بیافریند.
همین است عکاسی که در "حکایت عاشقی” می بینیم نه یک عکاس خاص با ویژگیهای خاص که ترکیبی است از ویژگیهای شخصیتی اغلب عکاسان فعال در دل جنگ و برای مخاطبی که آن روزگار را درک نکرده می تواند سندی تصویری باشد از خلق و خوی و نوع سلوک طیفی به نام عکاس در دوران دفاع مقدس.
بدین جهت "حکایت عاشقی” اثری یکتا و بی نظیر به شمار می رود چون هم از فاجعه می گوید و هم از عشق و البته هم از اهالی رسانه.
به جرات می توان گفت تصویری که رمضان زاده از عکاس در اثرش ارائه داده می تواند تا سالها برای اهالی رسانه و بخصوص آنها که می خواهند از عکاسان جنگ و وظایف رسانه ای در دل بحران بدانند درس آموز باشد.