چرا آمریکا به صورت تمامعیار از قطعنامه سعودیها علیه ایران در شورای حقوق بشر حمایت کرد؟ آیا بستن با کدخدا فقط برای محدود کردن برنامه هستهای ایران بود؟ آیا لبخندهای آقای ظریف تنها تا امضای برجام از جانب غربیها خریدار داشت؟
به گزارش شهدای ایران، روز پنجشنبه 28 آبان دو خبر بر روی خروجی رسانه ها قرار گرفت که مقایسه این دو، تا حدوی می تواند گویای دلایل نگرانی عمیق از آنچه «دیپلماسی انفعالی» نامیده می شود، توضیح دهد:
الف) معاون حقوقی، کنسولی و امور ایرانیان وزارت امورخاجه با تایید اظهارات آقای ظریف مبنی بر همکاری نکردن عربستان در پیگیری پرونده فاجعه منا، تلویحاً همه راه های منتهی به تشکیل کمیته حقیقت یاب و محاکمه عاملان این فاجعه را پیشاپیش مسدود و غیرعملی عنوان کرد.
قشقاوی ایجاد کمیته حقیقت یاب برای بررسی فاجعه منا را در سه سطح ممکن دانست:
نخست، کمیته حقیقت یاب در سطح بین المللی که براین اساس باید 15 عضو شورای امنیت درباره فاجعه منا رأی دهند که چنین کمیته ای ایجاد شود اما از نظر سیاسی با توجه به مناسباتشان با دولت عربستان بعید به نظر می رسد.
دوم، کمیته حقیقت یاب دوجانبه که این راهکار راهی جز تعامل دیپلماتیک با دولت عربستان ندارد. ایجاد این کمیته حقیقت یاب حتماً به همکاری طرف سعودی نیاز دارد و غیر از آن امکان تشکیل چنین کمیته ای وجود ندارد.
سوم، اقامه دعوی در محاکم داخلی است اما باید توجه داشت که تنفیذ و اجرای هر حکمی در این محاکم تا زمانی که دولت عربستان نخواهد اجرا نمی شود. علت اجرا نشدن احکام محاکم داخلی این است که ما در داخل مرز خودمان هستیم.
چهارم محاکم داخلی عربستان این کار را انجام دهند که بر این اساس به سفارتمان در عربستان گفته ایم وکلای زبردستی بیابند و با جمع آوری مستندات ، علیه افراد خاطی اعم از مأموران یا شرکت هایی که متولی بودند اقامه دعوا کنند.
فی الواقع بر اساس آنچه که معاون محترم وزارت امور خارجه بیان کرده اند در خصوص سه راه نخست برای پیگیری فاجعه منا پیشاپیش باید پرچم تسلیم بالا ببریم و هر گونه تلاش و تمهید در این خصوص منتفی است. تنها راهکار باقیمانده توسل به محاکم قضایی خود عربستان سعودی است که با منطق خود معاون محترم وزیر امورخارجه، وقتی دولت های دیگر حتی حاضر نیستند برای تشکیل کمیته رای بدهند چگونه دستگاه قضایی سعودی حاضر است علیه دولت خود رای صادر کند؟
این خبر اول...
ب) اما خبر دوم... درست همزمان با اعلام عجز وزارت امور خارجه کشور مان در پیگیری حادثه منا، بعدازظهر روز پنجشنبه ، عربستان سعودی قطعنامهای در محکومیت دخالت ایران در سوریه ارائه کرد که در کمیته حقوق بشر سازمان ملل با 115 رای موافق، 15 رای مخالف و 51 رای ممتنع به تصویب رسید. این قطعنامه را عربستان سعودی پیشنهاد داده و از حمایت قطر، برخی کشورهای عرب و کشورهای غربی از جمله انگلیس و آلمان برخوردار بود.
کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل همچنین به قطعنامه در محکومیت ایران به دلیل نقض حقوق بشر رای داد. این قعطنامه با با 76 رای موافق، 35 رای مخالف و 68 رای ممتنع به تصویب رسید. مبنای قطعنامه گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل بوده و کانادا آن را پیشنهاد کرده است.
حقیقتاً کنار قرار دادن این دو خبر هیچ عنوانی جز «فاجعه دیپلماسی» را به ذهن متبادر نمی کند.
در فاجعه منا حدود 7000 زائر بیگناه بیت الله الحرام از جمله 500 حاجی ایرانی، قربانی بی تدبیری عامدانه رژیم سعودی شدند و انتظار این بود که دستگاه دیپلماسی ایران با بهره گیری از پشتوانه حمایت مردم ایران و بسیاری دیگر از مسلمانان حقیقت طلب، این فاجعه را در سطحی بین المللی پیگیری حقوقی و سیاسی و تبیلغی کند اما وزارت امور خارجه رسماً پیش از ورود به چنین آوردگاهی، سپر از دست انداخته و حاضر نیست حتی موضوع را در محاکم بین المللی طرح کند و صرفاً خوش خیالانه منتظر است تا خود سعودی ها کاری بکنند!
اما از دیگر سوی، رژیم سعودی که به اعتراف خود رسانه های غربی پدر معنوی همه گروه های تروریستی در سوریه و عراق و لبنان و شمال آفریقا محسوب می شود و وحشی گری های امثال داعش و القاعده و بوکوحرام، برگرفته از آموزه های مکتب وهابیت حاکم بر این رژیم است؛ با پررویی هرچه تمام تر و بدون کمترین ملاحظه سیاسی و حقوقی، قطعنامه محکوم کردن ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل به دلیل دخالت در سوریه را ارائه، پیگیری و نهایتاً مصوب می کند.
اگرچه اصل تصویب چنین قطعنامه ای در سازمان ملل با توجه به صبغه و سابقه ضدحقوق بشری آل سعود در جای خود، یک «رسوایی سیاسی» برای سازمان ملل محسوب می شود اما این امر نباید بهانه ای برای چشم پوشی از اهمال و ناکارآمدی دیپلماسی انفعالی وزارت امورخارجه ایران باشد.
ممکن است اینگونه بیان شود که عربستان سعودی با بهره گیری از ابزارهای مالی و اعمال نفوذ، چنین قطعنامه ای را در سازمان ملل مصوب کرده و ایران دارای چنین ابزارها و نفوذی نیست. حتی اگر صورت چنین شبهه ای درست باشد، معنایش آن نیست که وزارت امورخارجه ایران از ابتدا خود را محکوم به شکست بداند و هیچ تلاشی در این باره به عمل نیاورد. اگر از منظر حقوقی امکان تصویب قطعنامه ایران علیه آل سعود وجود ندارد، امکان ارائه چنین قطعنامه ای با هدف بهره گیری سیاسی و تبلیغاتی که وجود داشت.
حقیقت این است که قطعنامه های حقوق بشری سازمان ملل عمدتاً جنبه سیاسی و تبلیغاتی دارند و حتی الزام حقوقی برای تبعیت دولتها از آنها وجود ندارد.آیا ایران نمی توانست موضوعات مختلفی مانند فاجعه منا و زنده به گور کردن حجاج مجروح توسط آل سعود را به عنوان یک نمونه نقض حقوق بشر به سازمان ملل ارائه کند؟ آیا حمایت آل سعود از گروه های تروریستی در سراسر عالم - که مورد تایید بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای غرب نیز هست- نمی توانست محمل ارائه یک قطعنامه علیه این دولت مرتجع و عصر حجری باشد؟
ارائه این قطعنامه ها ولو اینکه به تصویب نمی رسید اما یک فضای تبلیغی- سیاسی مناسب برای افشای ماهیت و جنایات آل سعود فراهم می کرد و چه بسا ابزاری برای بازدارنگی در قبال وقاحت سیاسی دولت سعودی در ارائه قطعنامه ضدایرانی می شد.
اما نکته دیگر اینکه در جریان مذاکرات هسته ای و ماجرای برجام، موضوعی که بارها از سوی رئیس جمهور و وزیرامور خارجه به رخ کشیده شد، این بود که آنچه موجب پذیرش حقوق ایران از سوی قدرت های جهانی گردید؛ توان بالای دیپلمات ها و تیم مذاکره کننده بود به نحوی که آقای روحانی بدون اشاره به ظرفیت های هسته ای ایجاد شده در 10 سال گذشته، اصلی ترین عامل به ثمر رسیدن برجام را همین اقتدار دیپلماتیک عنوان کرد.
به راستی آن اقتدار دیپلماتیک و توان بالای مذاکره که توانست قدرت های جهانی را به پذیرش حقوق ایران و به تعبیر آقای روحانی«بُرد 3 بر 2» مجاب کند، چطور از پس یک کشور دست چندم مثل عربستان سعودی برنمی آید به گونه ای که نه تنها حقوق حجاج ایرانی و خانواده های آنان از این رژیم سفاک استیفا نمی شود بلکه با پررویی هر چه تمام تر قطعنامه ضدایرانی در سازمان ملل پیشنهاد کرده و به تصویب می رساند؟
مگر قرار نبود برویم و با «کدخدا» ببندیم تا دیگر نیاز نباشد با نوچه های کدخدا وارد مخاصمه و معامله شویم؟شاید گفته شود که ما فقط در ماجرای هسته ای با کدخدا بسته ایم؟ ولی مگر مسئولان وزارت امورخارجه در اجلاس سوریه شرکت نکردند؟ مگر در بیانیه های وین یک و دو، نام ایران هم ذکر نشده است؟ پس چرا آمریکا به صورت تمام عیار از قطعنامه سعودی ها علیه ایران در شورای حقوق بشر حمایت کرد؟ آیا بستن با کدخدا فقط برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران بود؟ آیا لبخندهای آقای ظریف تنها تا امضای برجام از جانب غربی ها خریدار داشت؟ آیا...
*فارس
الف) معاون حقوقی، کنسولی و امور ایرانیان وزارت امورخاجه با تایید اظهارات آقای ظریف مبنی بر همکاری نکردن عربستان در پیگیری پرونده فاجعه منا، تلویحاً همه راه های منتهی به تشکیل کمیته حقیقت یاب و محاکمه عاملان این فاجعه را پیشاپیش مسدود و غیرعملی عنوان کرد.
قشقاوی ایجاد کمیته حقیقت یاب برای بررسی فاجعه منا را در سه سطح ممکن دانست:
نخست، کمیته حقیقت یاب در سطح بین المللی که براین اساس باید 15 عضو شورای امنیت درباره فاجعه منا رأی دهند که چنین کمیته ای ایجاد شود اما از نظر سیاسی با توجه به مناسباتشان با دولت عربستان بعید به نظر می رسد.
دوم، کمیته حقیقت یاب دوجانبه که این راهکار راهی جز تعامل دیپلماتیک با دولت عربستان ندارد. ایجاد این کمیته حقیقت یاب حتماً به همکاری طرف سعودی نیاز دارد و غیر از آن امکان تشکیل چنین کمیته ای وجود ندارد.
سوم، اقامه دعوی در محاکم داخلی است اما باید توجه داشت که تنفیذ و اجرای هر حکمی در این محاکم تا زمانی که دولت عربستان نخواهد اجرا نمی شود. علت اجرا نشدن احکام محاکم داخلی این است که ما در داخل مرز خودمان هستیم.
چهارم محاکم داخلی عربستان این کار را انجام دهند که بر این اساس به سفارتمان در عربستان گفته ایم وکلای زبردستی بیابند و با جمع آوری مستندات ، علیه افراد خاطی اعم از مأموران یا شرکت هایی که متولی بودند اقامه دعوا کنند.
فی الواقع بر اساس آنچه که معاون محترم وزارت امور خارجه بیان کرده اند در خصوص سه راه نخست برای پیگیری فاجعه منا پیشاپیش باید پرچم تسلیم بالا ببریم و هر گونه تلاش و تمهید در این خصوص منتفی است. تنها راهکار باقیمانده توسل به محاکم قضایی خود عربستان سعودی است که با منطق خود معاون محترم وزیر امورخارجه، وقتی دولت های دیگر حتی حاضر نیستند برای تشکیل کمیته رای بدهند چگونه دستگاه قضایی سعودی حاضر است علیه دولت خود رای صادر کند؟
این خبر اول...
ب) اما خبر دوم... درست همزمان با اعلام عجز وزارت امور خارجه کشور مان در پیگیری حادثه منا، بعدازظهر روز پنجشنبه ، عربستان سعودی قطعنامهای در محکومیت دخالت ایران در سوریه ارائه کرد که در کمیته حقوق بشر سازمان ملل با 115 رای موافق، 15 رای مخالف و 51 رای ممتنع به تصویب رسید. این قطعنامه را عربستان سعودی پیشنهاد داده و از حمایت قطر، برخی کشورهای عرب و کشورهای غربی از جمله انگلیس و آلمان برخوردار بود.
کمیته حقوق بشر مجمع عمومی سازمان ملل همچنین به قطعنامه در محکومیت ایران به دلیل نقض حقوق بشر رای داد. این قعطنامه با با 76 رای موافق، 35 رای مخالف و 68 رای ممتنع به تصویب رسید. مبنای قطعنامه گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل بوده و کانادا آن را پیشنهاد کرده است.
حقیقتاً کنار قرار دادن این دو خبر هیچ عنوانی جز «فاجعه دیپلماسی» را به ذهن متبادر نمی کند.
در فاجعه منا حدود 7000 زائر بیگناه بیت الله الحرام از جمله 500 حاجی ایرانی، قربانی بی تدبیری عامدانه رژیم سعودی شدند و انتظار این بود که دستگاه دیپلماسی ایران با بهره گیری از پشتوانه حمایت مردم ایران و بسیاری دیگر از مسلمانان حقیقت طلب، این فاجعه را در سطحی بین المللی پیگیری حقوقی و سیاسی و تبیلغی کند اما وزارت امور خارجه رسماً پیش از ورود به چنین آوردگاهی، سپر از دست انداخته و حاضر نیست حتی موضوع را در محاکم بین المللی طرح کند و صرفاً خوش خیالانه منتظر است تا خود سعودی ها کاری بکنند!
اما از دیگر سوی، رژیم سعودی که به اعتراف خود رسانه های غربی پدر معنوی همه گروه های تروریستی در سوریه و عراق و لبنان و شمال آفریقا محسوب می شود و وحشی گری های امثال داعش و القاعده و بوکوحرام، برگرفته از آموزه های مکتب وهابیت حاکم بر این رژیم است؛ با پررویی هرچه تمام تر و بدون کمترین ملاحظه سیاسی و حقوقی، قطعنامه محکوم کردن ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل به دلیل دخالت در سوریه را ارائه، پیگیری و نهایتاً مصوب می کند.
اگرچه اصل تصویب چنین قطعنامه ای در سازمان ملل با توجه به صبغه و سابقه ضدحقوق بشری آل سعود در جای خود، یک «رسوایی سیاسی» برای سازمان ملل محسوب می شود اما این امر نباید بهانه ای برای چشم پوشی از اهمال و ناکارآمدی دیپلماسی انفعالی وزارت امورخارجه ایران باشد.
ممکن است اینگونه بیان شود که عربستان سعودی با بهره گیری از ابزارهای مالی و اعمال نفوذ، چنین قطعنامه ای را در سازمان ملل مصوب کرده و ایران دارای چنین ابزارها و نفوذی نیست. حتی اگر صورت چنین شبهه ای درست باشد، معنایش آن نیست که وزارت امورخارجه ایران از ابتدا خود را محکوم به شکست بداند و هیچ تلاشی در این باره به عمل نیاورد. اگر از منظر حقوقی امکان تصویب قطعنامه ایران علیه آل سعود وجود ندارد، امکان ارائه چنین قطعنامه ای با هدف بهره گیری سیاسی و تبلیغاتی که وجود داشت.
حقیقت این است که قطعنامه های حقوق بشری سازمان ملل عمدتاً جنبه سیاسی و تبلیغاتی دارند و حتی الزام حقوقی برای تبعیت دولتها از آنها وجود ندارد.آیا ایران نمی توانست موضوعات مختلفی مانند فاجعه منا و زنده به گور کردن حجاج مجروح توسط آل سعود را به عنوان یک نمونه نقض حقوق بشر به سازمان ملل ارائه کند؟ آیا حمایت آل سعود از گروه های تروریستی در سراسر عالم - که مورد تایید بسیاری از محافل سیاسی و رسانه ای غرب نیز هست- نمی توانست محمل ارائه یک قطعنامه علیه این دولت مرتجع و عصر حجری باشد؟
ارائه این قطعنامه ها ولو اینکه به تصویب نمی رسید اما یک فضای تبلیغی- سیاسی مناسب برای افشای ماهیت و جنایات آل سعود فراهم می کرد و چه بسا ابزاری برای بازدارنگی در قبال وقاحت سیاسی دولت سعودی در ارائه قطعنامه ضدایرانی می شد.
اما نکته دیگر اینکه در جریان مذاکرات هسته ای و ماجرای برجام، موضوعی که بارها از سوی رئیس جمهور و وزیرامور خارجه به رخ کشیده شد، این بود که آنچه موجب پذیرش حقوق ایران از سوی قدرت های جهانی گردید؛ توان بالای دیپلمات ها و تیم مذاکره کننده بود به نحوی که آقای روحانی بدون اشاره به ظرفیت های هسته ای ایجاد شده در 10 سال گذشته، اصلی ترین عامل به ثمر رسیدن برجام را همین اقتدار دیپلماتیک عنوان کرد.
به راستی آن اقتدار دیپلماتیک و توان بالای مذاکره که توانست قدرت های جهانی را به پذیرش حقوق ایران و به تعبیر آقای روحانی«بُرد 3 بر 2» مجاب کند، چطور از پس یک کشور دست چندم مثل عربستان سعودی برنمی آید به گونه ای که نه تنها حقوق حجاج ایرانی و خانواده های آنان از این رژیم سفاک استیفا نمی شود بلکه با پررویی هر چه تمام تر قطعنامه ضدایرانی در سازمان ملل پیشنهاد کرده و به تصویب می رساند؟
مگر قرار نبود برویم و با «کدخدا» ببندیم تا دیگر نیاز نباشد با نوچه های کدخدا وارد مخاصمه و معامله شویم؟شاید گفته شود که ما فقط در ماجرای هسته ای با کدخدا بسته ایم؟ ولی مگر مسئولان وزارت امورخارجه در اجلاس سوریه شرکت نکردند؟ مگر در بیانیه های وین یک و دو، نام ایران هم ذکر نشده است؟ پس چرا آمریکا به صورت تمام عیار از قطعنامه سعودی ها علیه ایران در شورای حقوق بشر حمایت کرد؟ آیا بستن با کدخدا فقط برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران بود؟ آیا لبخندهای آقای ظریف تنها تا امضای برجام از جانب غربی ها خریدار داشت؟ آیا...
*فارس
حالا برجام امضا و در حال اجرا است
بعد از برجام دیگر این دیپلماسی نیاز نیست
آمریکا و چند کشور غربی فهمیده اند که بعضی افراد در ایران بیشتر از حد کافی خود باخته هستند
دیگر خنده و گریه برایشان فرقی نمی کند
راستی مگه بعد از برجام قفلی هم باقی است که نیاز به کلید باشد؟