ذوقزدگی عجیب برخی سایتها و روزنامهها از انتقاد دلسوزانه استاد رحیمپور از خودیها، در واقع مهر تاییدی است بر آنچه دلسوزان بارها و با توسل به شواهد و مدارک نسبت به آن هشدار داده بودند «همصدایی روزنامهها و سایتهای زنجیرهای با ضدانقلاب»!
شهدای ایران: کمدقتی رسانهها در تنظیم خبرها مخصوصا انعکاس سخنرانیها؛ سرانجام صدای استاد رحیمپور را نیز درآورد. استاد حسن رحیمپور ازغدی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعهی این هفتهی تهران، با اشاره به عملکرد نه چندان حرفهای برخی از رسانههایی که او آنها را «خبرگزاریهای حزبالهی» مینامید؛ از نحوهی پوشش صحبتهایش که گاها منجر به تغییر ماهیت سخنان و جابجایی مفهومی آن میشود گلایه کرد. رحیمپور گفت: "رسانههای طرفدار انقلاب غالبا آموزش ندیدهاند ... اینان ناآگاهانه تیترهای خلاف میزنند."
این گلایهی رحیمپور از رسانههای ارزشی البته تمام حرف او نبود. وی به گروه دیگری از رسانهها نیز پرداخت؛ رسانههایی که با غرضورزی، به عمد و با هدف و برنامه قبلی، اخبار را تحریف کرده و به سود منافع باندی و حزبی خود تغییر میدهند. او در تشریح نحوهی عملکرد رسانههای تحریفکننده که آنها را «توپخانههای دشمن که از داخل کشور شلیک میکنند» نامگذاری کرده؛ خطاب به شنوندگان میگوید: "خواهشم این است که به عرایضم توجه جدی شود؛ با برخی رسانه های کلاهبردار که دائم عرایض من را تقطیع می کنند کاری ندارم چرا که از فردا در برخی سایت ها مطالبی خلاف واقع به نقل از من نقل خواهند کرد."
رحیمپور تاکید کرد که "برخی سایت ها و خبرگزاری های داخل هم جهت با رسانههای دشمن هستند ... این رسانهها در هماهنگی کامل با رسانهها و سیاستمداران غرب اقدام به تخریب مسئولان نظام میکنند. آنان جملات تحریف شده و گزارشهای غلط از مواضع انقلاب و انقلابیون میزنند. مصداق تحریف سخنان مسئولان، بنده هستم که هرگاه در نماز جمعه یا دیگر جاها صحبت کردم 90 تا 95 درصد سخنانم را تغییر داده یا تحریف میکنند و جملات خود را میزنند." این گروه از رسانهها در تقسیمبندی رحیمپور «رسانههای ضدارزشی و غیرخودی» نام میگیرند.
اگرچه سخنان از سر درد استاد ازغدی که بخشی از آن به نوعی یک نقد درون گفتمانی بوده و بی شک جای بررسی، تامل و دقت بسیار زیادی از سوی «خبرگزاریهای ارزشی و حزبالهی» دارد؛ اما این صحبتها خود به بستری برای آشکار شدن خط انحرافی برخی روزنامهها و سایتهای داخلی تبدیل شده است. گروهی از رسانههای مدعی اصلاحطلبی در شمارهی روز شنبهی خود با برجستهسازی آن بخش از آسیبشناسی رحیمپور که بیدقتی برخی رسانههای ارزشی را منجر به بیاعتمادیش دانسته بود؛ با ذوقزدگی تیتر «به خبرگزاریهای حزبالهی اعتماد ندارم» را با فونت درشت برای صفحهی نخست خود برگزیدند.
ذوقزدگی عجیب این روزنامهها از انتقاد دلسوزانهی استاد رحیمپور از خودیها، در واقع مهر تاییدی است بر آنچه آگاهان بارها و با توسل به شواهد و مدارک نسبت به آن هشدار داده بودند «همصدایی روزنامهها و سایتهای زنجیرهای با ضدانقلاب»! مدتهاست که بسیاری از ناظران عرصهی سیاسی کشور به این باور رسیدهاند که رسانههای این جریان منحرف فکری داخلی، نه تنها در راستای اهداف انقلاب فعالیت نمیکنند بلکه عملکرد آنان تکمیل کنندهی پروژهی جنگ روانی دشمن در درون کشور است. تیترهای ناشی از ذوقزدگی این رسانهها درخصوص گلایهی استاد رحیمپور از رسانههای ارزشی عملا اعلام این حقیقت توسط رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحطلبی است که «ما ضدارزشی هستیم»!
ضد ارزشیها همانهایی هستند که استاد رحیمپور آنان را «توپخانهی داخلی دشمن» و «تحریف کنندهی اخبار» آن هم با اهداف و اغراض باندی، مینامد. با این وصف عجیب نیست اگر این روزنامهها و سایتها با عدم امانتداری و تقطیع سخنان رحیمپور، از میان سخنرانی یکساعتهی او که تماما روشنگری علیه این توپخانههای داخلی دشمن بود؛ تیتر «به خبرگزاریهای حزباللهی اعتماد ندارم» را به دست آورده باشند. تیتری که کیلومترها از جانمایهی سخنان استاد فاصله دارد.
شاید همین ضدارزشی بودن ایشان که خود ناخواسته و از روی هیجانزدگی به آن اشاره کردهاند، عاملی است که این رسانهها را به «اتوبانی برای نفوذ دشمن» و ابزاری برای جاسوسی ایشان بدل کرده است، همانگونه که رحیمپور هشدار میدهد: "من مطمئنم از میان همین کلاهبرداران رسانهای ده سال آینده جاسوس بیرون میآید چون ابتدای انقلاب هم همین کارها را میکردند و بعد معلوم شد با لانه جاسوسی در ارتباط بودند و حقوق میگرفتند." و همانطور که رهبر انقلاب اسلامی سالها پیش نهیب زدند که «برخی روزنامهها پایگاه دشمن هستند».
*دانشجو
این گلایهی رحیمپور از رسانههای ارزشی البته تمام حرف او نبود. وی به گروه دیگری از رسانهها نیز پرداخت؛ رسانههایی که با غرضورزی، به عمد و با هدف و برنامه قبلی، اخبار را تحریف کرده و به سود منافع باندی و حزبی خود تغییر میدهند. او در تشریح نحوهی عملکرد رسانههای تحریفکننده که آنها را «توپخانههای دشمن که از داخل کشور شلیک میکنند» نامگذاری کرده؛ خطاب به شنوندگان میگوید: "خواهشم این است که به عرایضم توجه جدی شود؛ با برخی رسانه های کلاهبردار که دائم عرایض من را تقطیع می کنند کاری ندارم چرا که از فردا در برخی سایت ها مطالبی خلاف واقع به نقل از من نقل خواهند کرد."
رحیمپور تاکید کرد که "برخی سایت ها و خبرگزاری های داخل هم جهت با رسانههای دشمن هستند ... این رسانهها در هماهنگی کامل با رسانهها و سیاستمداران غرب اقدام به تخریب مسئولان نظام میکنند. آنان جملات تحریف شده و گزارشهای غلط از مواضع انقلاب و انقلابیون میزنند. مصداق تحریف سخنان مسئولان، بنده هستم که هرگاه در نماز جمعه یا دیگر جاها صحبت کردم 90 تا 95 درصد سخنانم را تغییر داده یا تحریف میکنند و جملات خود را میزنند." این گروه از رسانهها در تقسیمبندی رحیمپور «رسانههای ضدارزشی و غیرخودی» نام میگیرند.
اگرچه سخنان از سر درد استاد ازغدی که بخشی از آن به نوعی یک نقد درون گفتمانی بوده و بی شک جای بررسی، تامل و دقت بسیار زیادی از سوی «خبرگزاریهای ارزشی و حزبالهی» دارد؛ اما این صحبتها خود به بستری برای آشکار شدن خط انحرافی برخی روزنامهها و سایتهای داخلی تبدیل شده است. گروهی از رسانههای مدعی اصلاحطلبی در شمارهی روز شنبهی خود با برجستهسازی آن بخش از آسیبشناسی رحیمپور که بیدقتی برخی رسانههای ارزشی را منجر به بیاعتمادیش دانسته بود؛ با ذوقزدگی تیتر «به خبرگزاریهای حزبالهی اعتماد ندارم» را با فونت درشت برای صفحهی نخست خود برگزیدند.
ذوقزدگی عجیب این روزنامهها از انتقاد دلسوزانهی استاد رحیمپور از خودیها، در واقع مهر تاییدی است بر آنچه آگاهان بارها و با توسل به شواهد و مدارک نسبت به آن هشدار داده بودند «همصدایی روزنامهها و سایتهای زنجیرهای با ضدانقلاب»! مدتهاست که بسیاری از ناظران عرصهی سیاسی کشور به این باور رسیدهاند که رسانههای این جریان منحرف فکری داخلی، نه تنها در راستای اهداف انقلاب فعالیت نمیکنند بلکه عملکرد آنان تکمیل کنندهی پروژهی جنگ روانی دشمن در درون کشور است. تیترهای ناشی از ذوقزدگی این رسانهها درخصوص گلایهی استاد رحیمپور از رسانههای ارزشی عملا اعلام این حقیقت توسط رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحطلبی است که «ما ضدارزشی هستیم»!
ضد ارزشیها همانهایی هستند که استاد رحیمپور آنان را «توپخانهی داخلی دشمن» و «تحریف کنندهی اخبار» آن هم با اهداف و اغراض باندی، مینامد. با این وصف عجیب نیست اگر این روزنامهها و سایتها با عدم امانتداری و تقطیع سخنان رحیمپور، از میان سخنرانی یکساعتهی او که تماما روشنگری علیه این توپخانههای داخلی دشمن بود؛ تیتر «به خبرگزاریهای حزباللهی اعتماد ندارم» را به دست آورده باشند. تیتری که کیلومترها از جانمایهی سخنان استاد فاصله دارد.
شاید همین ضدارزشی بودن ایشان که خود ناخواسته و از روی هیجانزدگی به آن اشاره کردهاند، عاملی است که این رسانهها را به «اتوبانی برای نفوذ دشمن» و ابزاری برای جاسوسی ایشان بدل کرده است، همانگونه که رحیمپور هشدار میدهد: "من مطمئنم از میان همین کلاهبرداران رسانهای ده سال آینده جاسوس بیرون میآید چون ابتدای انقلاب هم همین کارها را میکردند و بعد معلوم شد با لانه جاسوسی در ارتباط بودند و حقوق میگرفتند." و همانطور که رهبر انقلاب اسلامی سالها پیش نهیب زدند که «برخی روزنامهها پایگاه دشمن هستند».
با ارادت به آستان دلسوزان نظام و انقلاب باید افزود لازم نیست قطع و یقین تمام معضلات رسانه ای حزب الله را فقط و فقط به شیوه غربی حل کنیم و دنبال راه کار آنان باشیم!
وقتی یادمان داده اند "النجات فی الصدق" این را باور کنیم و پایبند درستی باشیم تا به صراط مستقیم نزدیک شویم. شیوه های شارلاتانیسم مطبوعاتی شگرد دشمن است ولی باید دانست بار کج به مقصد نمیرسد.
ملاک حق برای ما کتاب الله است و اهل بیت علیهم السلام. مادامی که متوسل به این دو گوهر الهی باشیم دچار شبهات مدل جنگ جمل برای سپاهی امیرالمومنین نمیشویم ولی به محض آن که پای منیت ها و توسل به غیر به وسط بیاید به وادی خطا و گناه میغلتیم.
ایمان داشته باشیم اگر ضمن خبررسانی مستند و دقیق و نه گزینشی و استنباطی با اخلاص و بصیرت وقایع روز را کنار الگوهایی که رسول الله صلوات الله علیه با خون دل برایمان به ودیعه نهاد بگذاریم حق از باطل موثرتر آشکار میشود.
و من الله التوفیق.