مسئولان پیگیری کنند
هیچ مسئولی حاضر نشد یک تخت برقی در اختیارش قراردهد. بنیاد شهید و امور ایثارگران هم فقط می گوید: چون 70 درصد نیست امکان دادن تخت برقی را نداریم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ شاید خیلی از ما اسیر اخباری شویم که شبانه روز از طرق مختلف به دستمان می رسد. یا از رسانه ملی می شنویم و یا از خبرگزاری ها و سایت ها و روزنامه ها و این روزها هم اخباری که دست به دست در شبکه های اجتماعی منتشر می شود. بر اساس همین اخبار هم در مورد اتفاقات و سوژه های آن قضاوت می کنیم.
بنابراین گزارش؛ در میانه اخباری که از افتتاح فلان پروژه برای ایثارگران و یا خدمات رسانی دولت به خانواده شهدا و یا امضای فلان مصوبه برای جانبازان می شنویم و فقط باید در میان این قشر باشید تا ببینید که تا چه حد به واقعیت نزدیک است؛ جانبازی زندگی می کند که 55 ساله است اما این روزها آنقد سبک شده است که همسر مهربان و با وفایش همچون کودکی او را بغل کرده و از این بیمارستان به آن بیمارستان می برد و اگر یک ساعت کنارش نباشد دیگر جانبازی وجود ندارد.
حکایت این روزهای جانباز «محمد اکبری» جانباز 40 درصد اعصاب و روان حکایتی است تلخ اما قابل توجه برای مردم که بدانند آنچه از رفاه خانواده های شهدا و جانبازان می شنوند همه واقعیت نیست و برای مسئولان از آن جهت که اگر حقوق 20 میلیونی را در جیب می گذارد و با فرزندانت در حوالی خیابان یاسر چرخ می زند و بستنی می خورند ؛ در یکی از مناطق جنوبی تهران هم جانبازی است که حتی هزینه درمانش را ندارد و مسئولان هم برای دادن یک تخت به او طاقچه بالا می گذارند.
حال این روزهای جانباز اکبری خوب نیست
ابتدا با یکی از دوستان جانباز اکبری که برای حال این روزهایش اشک می ریزد هم کلام می شویم. او می گوید: جانباز محمد اکبری جانباز 40 درصد اعصاب و روان است و به شدت از ناراحتی های پوستی رنج می برد. پرونده جانبازیش در کوهدشت است اما در حال حاضر در منطقه قلعه حسن خان زندگی می کند و چون جانباز مهمان است نه بنیاد شهید مبدأ به او رسیدگی می کند و نه بنیاد منطقه مهمان و این جانباز و همسرش این روزها بدترین روزهای زندگی خود را می گذرانند.
جانبازی که 20 کیلو است
این دوست و همراه جانباز اکبری می گوید: ما توانستیم مسئولان مختلفی از بنیاد شهید، شهرداری و فرمانداری و شورای شهر را به بالین این جانباز ببریم اما هیچ کدامشان نتوانستند برای وی کاری انجام دهند.
وی ادامه داد: جانباز اکبری چون درصد اعصاب و روانش زیاد بوده و داروهای بسیاری مصرف کرده است تمام بدنش ضعیف شده و الان در حالی که 55 سال سن دارد فقط 20 کیلو وزن دارد.
بنیاد شهید تخت برقی را از جانباز دریغ کرد
دوست جانباز اکبری می گوید: به دلیل شرایط خاص جانباز، خانواده اش درخواست تخت برقی کرده بودند؛ اما هیچ مسئولی حاضر نشد یک تخت برقی در اختیارش قراردهد. بنیاد شهید و امور ایثارگران هم فقط می گوید: چون 70 درصد نیست امکان دادن تخت برقی را نداریم.
کارت جانباز را گرو بیمارستان گذاشتم چون پول نداشتم
همسر جانباز هم که خستگی از تمام چهره اش نمایان است، می گوید: جانباز را به بیمارستان خاتم الانبیاء بنیاد شهید بردم تا دو واحد خون به او بزنند اما پذیرش نکردند و گفتند خون نداریم!
مجبور شدم او را به بیمارستان بقیه الله ببرم و در آنجا هم بیمه طلایی جانباز را قبول نکردند و گفتند باید هزینه آزاد پرداخت کنید و از آنجایی که هیچ پولی نداشتم کارت جانبازی و کارت ملی جانباز را گرو گذاشته ام تا جانباز را به خانه بیاورم .
همسر جانباز اکبری ادامه داد: همه کارهای مربوط به جانباز را خودم به تنهایی انجام می دهم و او را بغل می کنم و نظافت می کنم و دیگر توان ندارم و خسته شده ام . اگر یک ساعت او را تنها بگذارم از دست می رود.
خانم اکبری با گریه می گوید: همسرم می گوید: دولت برای حیوانات هم باغ وحش می سازد تا سرپناهی داشته باشند اما به ما که می رسند از دادن یک تخت هم دریغ می کنند!
وی ادامه داد: همسرم دیگر وزنی ندارد. از آن مرد قوی هیکل فقط 20 کیلو استخوان مانده است که به سختی نفس می کشد.
آری این روزها خانه جانباز اکبری را غم گرفته است نه غم داروهایی که خورده و به این روز کشاندنش بلکه غم بی مهری مسئولانی که آنقدر در کاغذ بازی اداری غرق شده اند که به کلی یادشان رفته امثال جانباز اکبری جانباز و افتخار این مملکت هستند.
بنابراین گزارش؛ در میانه اخباری که از افتتاح فلان پروژه برای ایثارگران و یا خدمات رسانی دولت به خانواده شهدا و یا امضای فلان مصوبه برای جانبازان می شنویم و فقط باید در میان این قشر باشید تا ببینید که تا چه حد به واقعیت نزدیک است؛ جانبازی زندگی می کند که 55 ساله است اما این روزها آنقد سبک شده است که همسر مهربان و با وفایش همچون کودکی او را بغل کرده و از این بیمارستان به آن بیمارستان می برد و اگر یک ساعت کنارش نباشد دیگر جانبازی وجود ندارد.
حکایت این روزهای جانباز «محمد اکبری» جانباز 40 درصد اعصاب و روان حکایتی است تلخ اما قابل توجه برای مردم که بدانند آنچه از رفاه خانواده های شهدا و جانبازان می شنوند همه واقعیت نیست و برای مسئولان از آن جهت که اگر حقوق 20 میلیونی را در جیب می گذارد و با فرزندانت در حوالی خیابان یاسر چرخ می زند و بستنی می خورند ؛ در یکی از مناطق جنوبی تهران هم جانبازی است که حتی هزینه درمانش را ندارد و مسئولان هم برای دادن یک تخت به او طاقچه بالا می گذارند.
حال این روزهای جانباز اکبری خوب نیست
ابتدا با یکی از دوستان جانباز اکبری که برای حال این روزهایش اشک می ریزد هم کلام می شویم. او می گوید: جانباز محمد اکبری جانباز 40 درصد اعصاب و روان است و به شدت از ناراحتی های پوستی رنج می برد. پرونده جانبازیش در کوهدشت است اما در حال حاضر در منطقه قلعه حسن خان زندگی می کند و چون جانباز مهمان است نه بنیاد شهید مبدأ به او رسیدگی می کند و نه بنیاد منطقه مهمان و این جانباز و همسرش این روزها بدترین روزهای زندگی خود را می گذرانند.
این دوست و همراه جانباز اکبری می گوید: ما توانستیم مسئولان مختلفی از بنیاد شهید، شهرداری و فرمانداری و شورای شهر را به بالین این جانباز ببریم اما هیچ کدامشان نتوانستند برای وی کاری انجام دهند.
وی ادامه داد: جانباز اکبری چون درصد اعصاب و روانش زیاد بوده و داروهای بسیاری مصرف کرده است تمام بدنش ضعیف شده و الان در حالی که 55 سال سن دارد فقط 20 کیلو وزن دارد.
بنیاد شهید تخت برقی را از جانباز دریغ کرد
دوست جانباز اکبری می گوید: به دلیل شرایط خاص جانباز، خانواده اش درخواست تخت برقی کرده بودند؛ اما هیچ مسئولی حاضر نشد یک تخت برقی در اختیارش قراردهد. بنیاد شهید و امور ایثارگران هم فقط می گوید: چون 70 درصد نیست امکان دادن تخت برقی را نداریم.
همسر جانباز هم که خستگی از تمام چهره اش نمایان است، می گوید: جانباز را به بیمارستان خاتم الانبیاء بنیاد شهید بردم تا دو واحد خون به او بزنند اما پذیرش نکردند و گفتند خون نداریم!
مجبور شدم او را به بیمارستان بقیه الله ببرم و در آنجا هم بیمه طلایی جانباز را قبول نکردند و گفتند باید هزینه آزاد پرداخت کنید و از آنجایی که هیچ پولی نداشتم کارت جانبازی و کارت ملی جانباز را گرو گذاشته ام تا جانباز را به خانه بیاورم .
همسر جانباز اکبری ادامه داد: همه کارهای مربوط به جانباز را خودم به تنهایی انجام می دهم و او را بغل می کنم و نظافت می کنم و دیگر توان ندارم و خسته شده ام . اگر یک ساعت او را تنها بگذارم از دست می رود.
خانم اکبری با گریه می گوید: همسرم می گوید: دولت برای حیوانات هم باغ وحش می سازد تا سرپناهی داشته باشند اما به ما که می رسند از دادن یک تخت هم دریغ می کنند!
وی ادامه داد: همسرم دیگر وزنی ندارد. از آن مرد قوی هیکل فقط 20 کیلو استخوان مانده است که به سختی نفس می کشد.
آری این روزها خانه جانباز اکبری را غم گرفته است نه غم داروهایی که خورده و به این روز کشاندنش بلکه غم بی مهری مسئولانی که آنقدر در کاغذ بازی اداری غرق شده اند که به کلی یادشان رفته امثال جانباز اکبری جانباز و افتخار این مملکت هستند.
پشت میز نشستن از برکت ایثار گران وخون همه شهداست این مسئولین سپاه
کجا مرده اند این جانباز عزیز این طور زجر بکشد به بسیجیان کشور آنان که یادگاران جنگ
با این عزیزان وشهدا بودن اعلام کنند پول آن تخت را بدهیم
باید ایثارگران عزیز دست به دست هم دهند وشهیدی را بندازن بیرون