محسن صفاییفراهانی، فعال سیاسی اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم، اخیراً طی گفتوگویی تفصیلی با روزنامه بهار صفات عجیبی را درباره کشور جمهوری اسلامی ایران به کار برده است.
به گزارش شهدای ایران، جهانسومی، غارتزده، حاوی افتراق، دارای اوضاع بد، دچار عدم پیوستگی در ارکان حکومت و دارای فساد اقتصادی گسترده! از جمله صفاتی است که صفایی فراهانی از بازداشتیهای فتنه 88 درباره ایران اسلامی به کار برده است.
در ادامه به برخی از جملات بهکار رفته از سوی صفایی فراهانی پیرامون کشورمان، در این مصاحبه اشاره میشود:
_ کدام فعالیت تعریفشده در اقتصاد ایران هست که بگوییم این مقدار منابع را میتواند برای یک نفر ایجاد کند که ماهی یک میلیارد تومان پسانداز برایفرد داشته باشد. اعداد و ارقام مقداری نیستند که شوخیبردار باشند. پس بهاین نتیجه میرسیم این اعداد و ارقام «غارتی» هستند. اسم این فساد نیست. اسمش غارت است.
_ رئیسجمهوری در ایران اختیاراتش براساس قانونی اساسی محدود است. قانوناساسی ما مشابه قانوناساسی غرب نیست که ارکان حکومت پیوستگی کافی داشته باشند. اینجا هر رکن برای خودش تمرکز قدرت دارد، این با مفهوم استقلال قوا تفاوت ماهوی دارد.
_ چه دلیلی پیش میآید که فساد در کشور زیاد میشود، آن هم در ابعاد گسترده که کمترین آن چند میلیارد تومان است؟
*جریان سیاسی خاص بصورت علیالدوام نظراتی تقبیحکننده را درباره تمامی امور جاری در ایران اسلامی بر زبان میراند.
از اظهارات محمود سریعالقلم گرفته که مردم ایران را حسود و خشن و کمفهم مینامد تا صحبتهایی نظیر صحبتهای بالا که فیالواقع اگر کلمه ایران را از داخل آنها حذف کنیم، گویی که صفایی فراهانی در حال صحبت کردن پیرامون یک کشور جنگزده و بدون نظام سیاسی است.
از باب اشاره اینکه جریان سیاسی خاص بیان نمیکند که بروز فساد امر طبیعیست (کما اینکه فساد مالی در دولت امیرالمؤمنین و در میان کارگزاران بلاواسطه امام موسیبنجعفر هم رخ داد) اما گزینه غیر طبیعی، اتفاقی است که در آمریکا و اروپا افتاده و آن قبول فساد و کانالیزه کردن آن در حکومت است.
مسئلهای که جمهوری اسلامی ایران اثباتاً به هیچ قیمتی زیر بار آن نرفته و همین مسئله نیز سبب افشای فسادهای گسترده و برخورد با آنها در مقابل انظار عمومی شده است.
جریان سیاسی خاص همچنین با لحنی از وجود فساد و غارت در ایران اسلامی سخن میگوید که از آن فساد سیستمیک و به قول اصغرزاده و لیلاز، فساد خودیها! مستفاد میشود.
ضمن اینکه غارت زدگی و فروپاشیدگی یک اقتصاد نیز به معنی تعطیلی بانکها، بروز قحطی، رؤیت جمعیتهای گسترده بیکار، قفل شدن فرایندهای صادرات و واردات و فروپاشیدگی کامل بورس است که البته هیچکدام از این نشانهها در اقتصاد ایران وجود ندارد و در عین حال، اقتصاد ایران نیز هماکنون به اذعان صندوق بینالمللی پول، جزو ۱۸ اقتصاد بزرگ دنیاست.
تاریخ یقیناً درباره این خط مشی جریان سیاسی خاص قضاوتهای عریانتری را مطرح خواهد ساخت.
قابل تأمل است که این صحبتهای جریان سیاسی خاص نه مورد توجه رسانههای ضد انقلاب و شبکههای غربی قرار میگیرد و نه حامیان اغتشاشات اجتماعی از آنها با عنوان پیراهن عثمان و یا بهانه توهین استفاده میکنند.
سردی این رسانهها و جریانات در عبور از کنار این صحبتهای خاص میتواند حقایق بسیاری را مکشوف کند.
*فارس
در ادامه به برخی از جملات بهکار رفته از سوی صفایی فراهانی پیرامون کشورمان، در این مصاحبه اشاره میشود:
_ کدام فعالیت تعریفشده در اقتصاد ایران هست که بگوییم این مقدار منابع را میتواند برای یک نفر ایجاد کند که ماهی یک میلیارد تومان پسانداز برایفرد داشته باشد. اعداد و ارقام مقداری نیستند که شوخیبردار باشند. پس بهاین نتیجه میرسیم این اعداد و ارقام «غارتی» هستند. اسم این فساد نیست. اسمش غارت است.
_ رئیسجمهوری در ایران اختیاراتش براساس قانونی اساسی محدود است. قانوناساسی ما مشابه قانوناساسی غرب نیست که ارکان حکومت پیوستگی کافی داشته باشند. اینجا هر رکن برای خودش تمرکز قدرت دارد، این با مفهوم استقلال قوا تفاوت ماهوی دارد.
_ چه دلیلی پیش میآید که فساد در کشور زیاد میشود، آن هم در ابعاد گسترده که کمترین آن چند میلیارد تومان است؟
*جریان سیاسی خاص بصورت علیالدوام نظراتی تقبیحکننده را درباره تمامی امور جاری در ایران اسلامی بر زبان میراند.
از اظهارات محمود سریعالقلم گرفته که مردم ایران را حسود و خشن و کمفهم مینامد تا صحبتهایی نظیر صحبتهای بالا که فیالواقع اگر کلمه ایران را از داخل آنها حذف کنیم، گویی که صفایی فراهانی در حال صحبت کردن پیرامون یک کشور جنگزده و بدون نظام سیاسی است.
از باب اشاره اینکه جریان سیاسی خاص بیان نمیکند که بروز فساد امر طبیعیست (کما اینکه فساد مالی در دولت امیرالمؤمنین و در میان کارگزاران بلاواسطه امام موسیبنجعفر هم رخ داد) اما گزینه غیر طبیعی، اتفاقی است که در آمریکا و اروپا افتاده و آن قبول فساد و کانالیزه کردن آن در حکومت است.
مسئلهای که جمهوری اسلامی ایران اثباتاً به هیچ قیمتی زیر بار آن نرفته و همین مسئله نیز سبب افشای فسادهای گسترده و برخورد با آنها در مقابل انظار عمومی شده است.
جریان سیاسی خاص همچنین با لحنی از وجود فساد و غارت در ایران اسلامی سخن میگوید که از آن فساد سیستمیک و به قول اصغرزاده و لیلاز، فساد خودیها! مستفاد میشود.
ضمن اینکه غارت زدگی و فروپاشیدگی یک اقتصاد نیز به معنی تعطیلی بانکها، بروز قحطی، رؤیت جمعیتهای گسترده بیکار، قفل شدن فرایندهای صادرات و واردات و فروپاشیدگی کامل بورس است که البته هیچکدام از این نشانهها در اقتصاد ایران وجود ندارد و در عین حال، اقتصاد ایران نیز هماکنون به اذعان صندوق بینالمللی پول، جزو ۱۸ اقتصاد بزرگ دنیاست.
تاریخ یقیناً درباره این خط مشی جریان سیاسی خاص قضاوتهای عریانتری را مطرح خواهد ساخت.
قابل تأمل است که این صحبتهای جریان سیاسی خاص نه مورد توجه رسانههای ضد انقلاب و شبکههای غربی قرار میگیرد و نه حامیان اغتشاشات اجتماعی از آنها با عنوان پیراهن عثمان و یا بهانه توهین استفاده میکنند.
سردی این رسانهها و جریانات در عبور از کنار این صحبتهای خاص میتواند حقایق بسیاری را مکشوف کند.
*فارس