تکیهکلامهای خاصی داشت مثلا وقتی من پشت فرمان موتور بودم و میپرسیدم کجا برویم در جوابم میگفت «داش مهدی سر حکم تویی».
به گزارش شهدای ایران، شهید سید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده گردان عمار از لشگر فاطمیون بود که روز تاسوعا، همچون مولایش عباس بن علی(ع) در راه جهاد و خدمت به اسلام توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. حجت الاسلام مهدی عیدی از دوستان هم حجرهای این شهید عزیز در دوران طلبگیاش است که با بیان خاطراتی از سید مصطفی صدرزاده می گوید:
*سید مصطفی روحیه کوخ نشینی و پایین شهری داشت
بنده و شهید سید مصطفی در حوزه موسی بن جعفر(ع) تهران هم حجرهای بودیم او چند سالی به لحاظ سن و سال کوچکتر از من بود.
سید مصطفی روحیه بسیجی، کوخ نشینی و پایین شهری داشت. خصلتهایش خاص و منحصر به فرد بود. وقتی حضرت آقا صحبت و فرمایشاتی در مسائل مختلفی داشتند، سید به سرعت مشغول تحلیل صحبتهای حضرت آقا میشد و مقدمات نشستهای تحلیلی برای این کار را فراهم میکرد.
از دیگر ویژگیهای سید مصطفی صدرزاده ادب و پایبندی به اخلاق بود. در بحث و جدلهای طلبگی هرکسی از منظر و دیدگاه خود حرف میزند، وسط جدلهای طلبگی که بحث داغ میشد، آخر سر که میگفتم آقا چرا قبول نمیکنی؟ خیلی مودبانه کوتاه میآمد، کلا اگر مبحث برایش جا میافتاد کوتاه میآمد و یک جورهایی مطیع بود اگر مطلب را میگرفت با جان و دل قبول میکرد.
*سر حکم تویی
در دوران طلبگی با موتور به جاهای مختلفی برای خرید کتاب، مجالس عزاداری و غیره میرفتیم. تکه کلامهای خاصی داشت مثلا وقتی من پشت فرمان موتور بودم و میپرسیدم کجا برویم در جوابم میگفت «داش مهدی سر حکم تویی» این حکایت سر حکم هم جالب است، زمانی که در بسیج ایست و بازرسی میگذاشتیم و به یکی از بچه های بسیج حکم ماموریت، حکم فرماندهی و یا ماشینی تحویل میدادند به او میگفتیم «سر حکم» و سید مصطفی هم از همین اصلاح در برخی اتفاقات روزمره استفاه میکرد.
همیشه کارهایش را سر وقت، شسته رفته انجام میداد و به قول معروف کار را به فردا نمیانداخت.
*سید مصطفی روحیه کوخ نشینی و پایین شهری داشت
بنده و شهید سید مصطفی در حوزه موسی بن جعفر(ع) تهران هم حجرهای بودیم او چند سالی به لحاظ سن و سال کوچکتر از من بود.
سید مصطفی روحیه بسیجی، کوخ نشینی و پایین شهری داشت. خصلتهایش خاص و منحصر به فرد بود. وقتی حضرت آقا صحبت و فرمایشاتی در مسائل مختلفی داشتند، سید به سرعت مشغول تحلیل صحبتهای حضرت آقا میشد و مقدمات نشستهای تحلیلی برای این کار را فراهم میکرد.
از دیگر ویژگیهای سید مصطفی صدرزاده ادب و پایبندی به اخلاق بود. در بحث و جدلهای طلبگی هرکسی از منظر و دیدگاه خود حرف میزند، وسط جدلهای طلبگی که بحث داغ میشد، آخر سر که میگفتم آقا چرا قبول نمیکنی؟ خیلی مودبانه کوتاه میآمد، کلا اگر مبحث برایش جا میافتاد کوتاه میآمد و یک جورهایی مطیع بود اگر مطلب را میگرفت با جان و دل قبول میکرد.
*سر حکم تویی
در دوران طلبگی با موتور به جاهای مختلفی برای خرید کتاب، مجالس عزاداری و غیره میرفتیم. تکه کلامهای خاصی داشت مثلا وقتی من پشت فرمان موتور بودم و میپرسیدم کجا برویم در جوابم میگفت «داش مهدی سر حکم تویی» این حکایت سر حکم هم جالب است، زمانی که در بسیج ایست و بازرسی میگذاشتیم و به یکی از بچه های بسیج حکم ماموریت، حکم فرماندهی و یا ماشینی تحویل میدادند به او میگفتیم «سر حکم» و سید مصطفی هم از همین اصلاح در برخی اتفاقات روزمره استفاه میکرد.
همیشه کارهایش را سر وقت، شسته رفته انجام میداد و به قول معروف کار را به فردا نمیانداخت.