آيا نمي شد هر دوطريق ازدواج در اسلام تحت يك عنوان مي آمد منتهي شرايط و قيود هر كدام مشخص مي شد تا بعضاً در جامعه ايجاد تضاد نكند؟
به گزارششهدای ایران به نقل از جام نيوز، ازدواج و تشكيل خانواده در اديان الهي از نقش به سزايي براي سعادت و امنيت اجتماعي و كمال اخروي برخوردار است به گونه اي كه در دين يهود يكي از وظايف مهم كه بر عهده مرد گذاشته شده، ازدواج كردن و به تبع آن توليد نسل است و يهودي اي كه براي تشكيل خانواده تلاش نمي كند مانند كسي است كه خوني ريخته باشد و يا صورت خداي را بي ارج بداند و يا باعث شود كه خداوند از اسرائيل رخت بر بندد.(1)
در مسيحيت نيز ازدواج يك امر طبيعي قلمداد نمي شود، بلكه نشانه محبت خداوند بر بشريت مي باشد كه به وسيله اين عمل، زن و مرد اتحادي مقدس و غير قابل جدائي برقرار مي كنند. با ازدواج است كه مرد ملتزم مي شود محبت، اكرام و امانت را در حق زن انجام دهد و زن هم محبت، امانت داري و لطافت از شوهر را ملتزم مي گردد.(2)
در اسلام نيز ازدواج از نشانه هاي الهي است كه خداوند متعال از جنس خودِ انسان ها، همسراني آفريده تا در كنار هم آرامش داشته باشند و در ميان شان مودت و رحمت قرار گيرد و اين براي افراد صاحب فكر نشانه و دليلي است تا به اهميت اين پي ببرند.(3)
هر چند ازدواج دائمي به مراتب بهتر از ازدواج موقت است اما گاهي مشكلاتي به وجود مي آيد كه شرايط براي ازدواج دائم براي مرد يا زن مناسب نمي باشد، لذا ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعي است. چرا كه اگر به غرائز طبيعي انسان به صورت صحيح پاسخ گفته نشود، براي اشباع آن به راه هاي انحرافي دامن مي زنند و غرائز طبيعي را نمي توان از بين برد. بنابر اين يا بايد مردم را در مقابل اشباع غريزه جنسي آزاد گذاشت تا آن ها به سوي بي بند و باري سوق يابند و يا بايستي دين يك راهكار مناسبي براي كساني كه شرايط لازم براي ازدواج دائم را ندارند ارائه دهد تا در ضمن آن از انحراف اخلاقي جامعه جلوگيري به عمل آيد مناسب ترين راهكار، ازدواج موقت است و اين حكم فقط مخصوص دين مقدس اسلام نيست بلكه با نگاهي به برخي نوشته هاي يهوديان روشن مي شود كه در دين يهود نيز عقد موقت براي افرادي كه در مسافرت بودند و شرايط عقد دائم مهيا نبود، وجود داشته است چنان چه بسياري از خاخام هاي يهودي مانند «نحمان» در تلمود مي گويند علماي يهود هر وقت داخل شهري مي شدند، زني را پيدا مي كردند كه براي چند روز خود را در اختيار خاخام ها و يا اصحاب آن ها به عنوان همسر قرار دهند.(4)
در دائره المعارف كتاب مقدس نيز به اين مطلب اشاره شده است كه گرفتن دو زن، يا صيغه كردن و ازدواج با كنيز مورد تأييد قرار گرفته است.(5)
درباره تأييد ازدواج موقت در آئين مسيحيت نيز بايد گفت كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ را تأييد نموده و فسخ ناپذيري آن را (يعني تا مسيحيت هست، شريعت موسي ـ عليه السلام ـ نيز پا برجاست) اعلام كرده است. و زندگي و تشكيل خانواده را به همان ترتيبي كه در شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بوده پذيرفته است.(6)
البته ياد آوري اين نكته ضروري است كه جامعه مسيحيت تا حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ نزدشان بود و حتي پس از آن حضرت كه پطرس جانشيني آن حضرت را در ميان مسيحيان به عهده داشته مردم را به شريعت حضرت موسي فرا مي خواند، اما وقتي پولس وارد جامعه مسيحيت شد، ديگر عهد عتيق يعني تمام شريعت موسي ـ عليه السلام ـ را پايان يافته اعلام كردند و از اين جا كتاب مقدس را به دو قسمت عهد عتيق و عهد جديد تقسيم نموده اند و اگر امروزه در شريعت مسيحيان حرفي از ازدواج موقت نيست بر اثر تحريف هايي است كه در كتاب مقدس اتفاق افتاده است.
اهميت ازدواج موقت چنان والاست كه حتي انديشمندان مسيحي امروزه از اين ازدواج با نام زناشويي آزمايشي نام برده و آن را براي مبارزه با فساد اخلاقي بهترين راهكار مي دانند چنان چه برتراند راسل دانشمند معروف انگليسي در كتاب زناشويي و اخلاق، پس از طرح يكي از قضات به نام «بي بي ليندسي» در مورد زناشوئي دوستانه يا زناشوئي آزمايشي مي نويسد: طبق طرح «ليندسي» جوانان بايد قادر باشند در يك نوع زناشويي جديد وارد شوند كه با زناشويي معمولي (دائم) از سه جهت تفاوت داشته باشد، نخست اين كه طرفين قصد بچه دار شدن نداشته باشند، ديگر اين كه جدائي آنها به آساني صورت پذيرد (مثل دائم نياز به فرايند قانوني نداشته باشد) و سوم اين كه پس از جدايي، زن هيچ گونه حق نفقه نداشته باشد. راسل بعد از اين مي گويد: من تصور مي كنم كه اگر چنين امري به تصويب قانون برسد، گروه زيادي از جوانان از جمله دانشجويان تن به ازدواج موقت مي دهند و در يك زندگي مشترك موقتي پاي مي گذارند كه متضمن آزادي است و رها سازي از بسياري نابساماني ها و روابط جنسي پر هرج و مرج فعلي.(7)
اما اين كه ازدواج دائم و موقت تحت يك عنوان باشد با شرايط متفاوت باز عملاً دو تا خواهد شد و با اين كار باز تضادي كه پرسشگر اشاره كرده وجود خواهد داشت. بنابر اين بايد اصل تضاد را از بين برد و آن اين كه وقتي قرآن كريم اصل ازدواج موقت را جايز دانسته،(8) و اهميت آن بر هيچ كس پوشيده نيست. چرا عده اي اين راهكار اساسي اسلام براي مبارزه با فساد اخلاقي را رد مي كنند تا تضاد بوجود آيد. راهكاري كه در اديان گذشته هم بوده، ولي در اثر تحريف اديان گذشته، امروزه از جامعه مسيحيت رخت بر بسته به طوري كه وقتي انديشمنداني كه به فكر سالم سازي جامعه از انحرافات اخلاقي هستند، چاره اي جز قانوني كردن اين راهكار اسلامي نمي بينند.
پي نوشتها:
1. ر.ک: کهن، آبراهام، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران، اساطیر، اول، 1382 هـ.ش، ص 180 و ر.ک: آنترمن آلن، باورها و آیین های یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان و مذاهب، 1385 هـ.ش، ص 224.
2. زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران، سروش، اول، 1382 هـ.ش، ص 323.
3. ر.ک: روم : 21
در مسيحيت نيز ازدواج يك امر طبيعي قلمداد نمي شود، بلكه نشانه محبت خداوند بر بشريت مي باشد كه به وسيله اين عمل، زن و مرد اتحادي مقدس و غير قابل جدائي برقرار مي كنند. با ازدواج است كه مرد ملتزم مي شود محبت، اكرام و امانت را در حق زن انجام دهد و زن هم محبت، امانت داري و لطافت از شوهر را ملتزم مي گردد.(2)
در اسلام نيز ازدواج از نشانه هاي الهي است كه خداوند متعال از جنس خودِ انسان ها، همسراني آفريده تا در كنار هم آرامش داشته باشند و در ميان شان مودت و رحمت قرار گيرد و اين براي افراد صاحب فكر نشانه و دليلي است تا به اهميت اين پي ببرند.(3)
هر چند ازدواج دائمي به مراتب بهتر از ازدواج موقت است اما گاهي مشكلاتي به وجود مي آيد كه شرايط براي ازدواج دائم براي مرد يا زن مناسب نمي باشد، لذا ازدواج موقت يك ضرورت اجتماعي است. چرا كه اگر به غرائز طبيعي انسان به صورت صحيح پاسخ گفته نشود، براي اشباع آن به راه هاي انحرافي دامن مي زنند و غرائز طبيعي را نمي توان از بين برد. بنابر اين يا بايد مردم را در مقابل اشباع غريزه جنسي آزاد گذاشت تا آن ها به سوي بي بند و باري سوق يابند و يا بايستي دين يك راهكار مناسبي براي كساني كه شرايط لازم براي ازدواج دائم را ندارند ارائه دهد تا در ضمن آن از انحراف اخلاقي جامعه جلوگيري به عمل آيد مناسب ترين راهكار، ازدواج موقت است و اين حكم فقط مخصوص دين مقدس اسلام نيست بلكه با نگاهي به برخي نوشته هاي يهوديان روشن مي شود كه در دين يهود نيز عقد موقت براي افرادي كه در مسافرت بودند و شرايط عقد دائم مهيا نبود، وجود داشته است چنان چه بسياري از خاخام هاي يهودي مانند «نحمان» در تلمود مي گويند علماي يهود هر وقت داخل شهري مي شدند، زني را پيدا مي كردند كه براي چند روز خود را در اختيار خاخام ها و يا اصحاب آن ها به عنوان همسر قرار دهند.(4)
در دائره المعارف كتاب مقدس نيز به اين مطلب اشاره شده است كه گرفتن دو زن، يا صيغه كردن و ازدواج با كنيز مورد تأييد قرار گرفته است.(5)
درباره تأييد ازدواج موقت در آئين مسيحيت نيز بايد گفت كه حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ را تأييد نموده و فسخ ناپذيري آن را (يعني تا مسيحيت هست، شريعت موسي ـ عليه السلام ـ نيز پا برجاست) اعلام كرده است. و زندگي و تشكيل خانواده را به همان ترتيبي كه در شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بوده پذيرفته است.(6)
البته ياد آوري اين نكته ضروري است كه جامعه مسيحيت تا حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ نزدشان بود و حتي پس از آن حضرت كه پطرس جانشيني آن حضرت را در ميان مسيحيان به عهده داشته مردم را به شريعت حضرت موسي فرا مي خواند، اما وقتي پولس وارد جامعه مسيحيت شد، ديگر عهد عتيق يعني تمام شريعت موسي ـ عليه السلام ـ را پايان يافته اعلام كردند و از اين جا كتاب مقدس را به دو قسمت عهد عتيق و عهد جديد تقسيم نموده اند و اگر امروزه در شريعت مسيحيان حرفي از ازدواج موقت نيست بر اثر تحريف هايي است كه در كتاب مقدس اتفاق افتاده است.
اهميت ازدواج موقت چنان والاست كه حتي انديشمندان مسيحي امروزه از اين ازدواج با نام زناشويي آزمايشي نام برده و آن را براي مبارزه با فساد اخلاقي بهترين راهكار مي دانند چنان چه برتراند راسل دانشمند معروف انگليسي در كتاب زناشويي و اخلاق، پس از طرح يكي از قضات به نام «بي بي ليندسي» در مورد زناشوئي دوستانه يا زناشوئي آزمايشي مي نويسد: طبق طرح «ليندسي» جوانان بايد قادر باشند در يك نوع زناشويي جديد وارد شوند كه با زناشويي معمولي (دائم) از سه جهت تفاوت داشته باشد، نخست اين كه طرفين قصد بچه دار شدن نداشته باشند، ديگر اين كه جدائي آنها به آساني صورت پذيرد (مثل دائم نياز به فرايند قانوني نداشته باشد) و سوم اين كه پس از جدايي، زن هيچ گونه حق نفقه نداشته باشد. راسل بعد از اين مي گويد: من تصور مي كنم كه اگر چنين امري به تصويب قانون برسد، گروه زيادي از جوانان از جمله دانشجويان تن به ازدواج موقت مي دهند و در يك زندگي مشترك موقتي پاي مي گذارند كه متضمن آزادي است و رها سازي از بسياري نابساماني ها و روابط جنسي پر هرج و مرج فعلي.(7)
اما اين كه ازدواج دائم و موقت تحت يك عنوان باشد با شرايط متفاوت باز عملاً دو تا خواهد شد و با اين كار باز تضادي كه پرسشگر اشاره كرده وجود خواهد داشت. بنابر اين بايد اصل تضاد را از بين برد و آن اين كه وقتي قرآن كريم اصل ازدواج موقت را جايز دانسته،(8) و اهميت آن بر هيچ كس پوشيده نيست. چرا عده اي اين راهكار اساسي اسلام براي مبارزه با فساد اخلاقي را رد مي كنند تا تضاد بوجود آيد. راهكاري كه در اديان گذشته هم بوده، ولي در اثر تحريف اديان گذشته، امروزه از جامعه مسيحيت رخت بر بسته به طوري كه وقتي انديشمنداني كه به فكر سالم سازي جامعه از انحرافات اخلاقي هستند، چاره اي جز قانوني كردن اين راهكار اسلامي نمي بينند.
پي نوشتها:
1. ر.ک: کهن، آبراهام، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، تهران، اساطیر، اول، 1382 هـ.ش، ص 180 و ر.ک: آنترمن آلن، باورها و آیین های یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم، مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان و مذاهب، 1385 هـ.ش، ص 224.
2. زیبایی نژاد، محمدرضا، مسیحیت شناسی مقایسه ای، تهران، سروش، اول، 1382 هـ.ش، ص 323.
3. ر.ک: روم : 21