نویسنده کتاب «شنام» از توقف تولید فیلم سینمایی ماجرای این کتاب به دلیل کمبود بودجه خبر داد.
به گزارش شهدای ایران؛ ماجرای کتاب «شنام» مربوط به سالهای 61 -60 از عملیات شنام است که در مریوان به فرماندهی شهید احمد متوسلیان انجام شد. کیانوش گلزار راغب در این کتاب به بیان خاطرات خود از چگونگی مجروح شدن و اسارت خود و برادرش توسط گروهگ کومله میپردازد.
نویسنده کتاب «شنام» که 14 ماه در اسارت کومله بوده است در این مورد گفت: اسارتم در این دوران به صورت دوره گردی بود و آنها 30 تا 40 نفری را که در اسارت داشتند و تعداد آنها هم در طول مسیر تغییر میکرد، از این روستا به آن روستا میبردند و همینطور این روند ادامه داشت تا زندان سردشت که دوران اصلی اسارت ما آنجا بود.
وی درباره داستان عشقی این کتاب گفت: در دوران اسارتم قرار بود کومله من را هم اعدام کند که یکی از خانوادهها که از ترس گروه دموکرات به کومله پناه آورده بود نگذاشتند که اعدامم کنند. این خانواده دختری به نام «شیلان» داشت که هیچ همکاری با کومله نداشت و بیشتر وقتش را با سگها بازی میکرد و در طول مسیر یک ارتباط عاطفی متقابل بین ما ایجاد شد که بنا به تعصبات حزبی گروه مقطعی بود.
گلزار راغب افزود: این خانواده تصمیم داشتند با پناه دادن به من وسیله آزادی خود را از دست کومله و دموکرات به دست آورند که بعد از آزادیم به آنها کمک کردم که بازداشت نشوند.
نویسنده کتاب «شنام» که در سال 87 خاطرات خود را طی یکسال نوشته است، هدف خود را از نگارش این کتاب معرفی شهدایی دانست که در طول این سالها ناشناخته ماندند.
در حالی که سه سال پیش خبر تولید فیلم سینمایی اقتباس شده از این کتاب منتشر شده بود، اما نویسنده کتاب خبر از تعطیلی این پروژه به دلیل کمبود بودجه میدهد. وی در اینباره به تسنیم گفت: فیلمنامه این کار آغاز شده بود، اما به دلیل کمبود بودجه تولید آن متوقف شد.
نویسنده کتاب «شنام» که 14 ماه در اسارت کومله بوده است در این مورد گفت: اسارتم در این دوران به صورت دوره گردی بود و آنها 30 تا 40 نفری را که در اسارت داشتند و تعداد آنها هم در طول مسیر تغییر میکرد، از این روستا به آن روستا میبردند و همینطور این روند ادامه داشت تا زندان سردشت که دوران اصلی اسارت ما آنجا بود.
وی درباره داستان عشقی این کتاب گفت: در دوران اسارتم قرار بود کومله من را هم اعدام کند که یکی از خانوادهها که از ترس گروه دموکرات به کومله پناه آورده بود نگذاشتند که اعدامم کنند. این خانواده دختری به نام «شیلان» داشت که هیچ همکاری با کومله نداشت و بیشتر وقتش را با سگها بازی میکرد و در طول مسیر یک ارتباط عاطفی متقابل بین ما ایجاد شد که بنا به تعصبات حزبی گروه مقطعی بود.
گلزار راغب افزود: این خانواده تصمیم داشتند با پناه دادن به من وسیله آزادی خود را از دست کومله و دموکرات به دست آورند که بعد از آزادیم به آنها کمک کردم که بازداشت نشوند.
نویسنده کتاب «شنام» که در سال 87 خاطرات خود را طی یکسال نوشته است، هدف خود را از نگارش این کتاب معرفی شهدایی دانست که در طول این سالها ناشناخته ماندند.
در حالی که سه سال پیش خبر تولید فیلم سینمایی اقتباس شده از این کتاب منتشر شده بود، اما نویسنده کتاب خبر از تعطیلی این پروژه به دلیل کمبود بودجه میدهد. وی در اینباره به تسنیم گفت: فیلمنامه این کار آغاز شده بود، اما به دلیل کمبود بودجه تولید آن متوقف شد.