کسى که انواع نعمتها را داشته باشد؛ ولى به هدف نرسد، مثل کسى مى ماند که انواع ماشینها را دارد، ولى خود در خیابانها سرگردان است.
به گزارش شهدای ایران،اسلام رستگارى را در جوهر خود انسان جستجو می کند و مى فرماید: اگر این انسان روابط خود را باخدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفاى به عهد و امانتدارى و با خود از طریق کنترل غرایز و هوسرانى ها حفظ کند، به رستگارى رسیده است.
با یک نگاه اجمالى به اوصاف رستگاران در قرآن می فهمیم که:
آنان اهل عبادت و کار خیرند. «ووَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » (حج، 77)
از بخل دورى مىکنند. «وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (حشر،9)
غافل نیستند و خدا را زیاد یاد مىکنند. «وَاذْکُرُواْ اللّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلَحُونَ » (انفال، 45)
در راه او جهادگرند. «وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » (مائده، 35)
اهل توبه و استغفارند. «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُۆْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (نور، 31)
و در جامعه، اصلاح گر و آمر به معروف و ناهى از منکرند. (آل عمران، 104)
و به پیامبران خدا ایمان دارند و آنان را احترام و یارى مىکنند. (اعراف، 157)
کوتاه سخن آنکه اگر مى بینیم همیشه در طول تاریخ گروهى به دنبال مکتب هاى مختلف و دانشمندان و عُرفا و مصلحان و فیلسوفان و حاکمان و شاعران مى روند، آرزوى همه آنها رسیدن به رستگارى است که هرکسى آن را در چیزى و کسى مىجوید؛ یکى رستگارى را (همچون فرعون) در زور و قدرت مى پندارد و مى گوید: «قد أفلح الیوم من استعلى» آنکس که پیروز است، رستگار است که این تفکّر هنوز در ابرقدرتها وجود دارد.
یکى رستگارى را در هنر و صنعت و جمعیت و داشتن منابع طبیعى و پیشرفت تکنولوژى، توسعه سیاسى، اقتصادى، نظامى، علمى و ... مى داند.
امّا اسلام رستگارى را در جوهر خود انسان جستجو مىکند و مىفرماید: اگر این انسان روابط خود را با خدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفاى به عهد و امانتدارى و با خود از طریق کنترل غرایز و هوسرانى ها حفظ کند، به رستگارى رسیده است.
با نگاهى گذرا به جوامع بشرى به خوبى مىتوان دریافت که پیشرفتها و توسعههاى گوناگون، ابزار رفاه و آسایش را فراهم کرده؛ ولى از آمار خیانتها و جنایتها و تجاوزها، هوس بازىها و حق کشى ها چیزى نکاسته و سردمداران حرکت غیرالهى تمام فکر و قدرت پیروان خود را در راه رسیدن به هوس هاى پوچ و بیهوده صرف کرده اند.
گرچه از نگاه و دیدگاه بعضى، بزرگترین نعمت، زندگى همراه با رفاه و امکانات و مقام و ثروت و قدرت و محبوبیّت است؛ امّا حقیقت این است که بزرگترین نعمت آن است که انسان را به هدف واقعى برساند.
کسى که انواع نعمتها را داشته باشد؛ ولى به هدف نرسد، مثل کسى مى ماند که انواع ماشینها را دارد، ولى خود در خیابانها سرگردان است.
بنابراین، بزرگترین نعمت، هدایت الهى و معرفت و اطاعت کامل و داشتن هادیان معصوم و نجات از هوسهاى درونى و طاغوتهاى بیرونى است.
قرآن مى فرماید: «وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا » (مائده، 3) یعنى با آمدن قرآن و پیامبر اسلام و تعیین رهبرى معصوم براى بعد از پیامبر نعمت بر مردم تمام و دین کامل و خدا راضى شد و در ذیل آیه «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (تکاثر، 8) همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: مراد از نعمت، ولایت ما اهل بیت است، خواه در رفاه و زندگى باشد یا در تلخى و شهادت.
با این نگاه است که فرزند 13 سالهى امام حسن مجتبى علیه السلام (حضرت قاسم) در کربلا در پاسخ به عموى خود مىگوید: مرگ براى من از عسل شیرینتر است؛ زیرا حق را فهمیدم و رهبرم امام معصوم است و هدفم مبارزه با ظلم و جانم را با خدا معامله مى کنم.
به گواهى آیه ى 62 سوره بقره، اجر هر کدام که در زمان پیامبر خود ایمان به خدا و معاد داشته و اهل عمل صالح بوده اند، محفوظ است و نگرانى وجود ندارند؛ امّا با آمدن پیامبر اسلام و دعوت او از اهل کتاب، «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ ...» (مائده، 19) آنان مأمور به پذیرش اسلام شدند.
بنابراین از پیروان دیگر ادیان، کسانى که آگاهانه اسلام را قبول نکرده و آن را رد مى کنند و همچنان بر مکتب ناکامل خود باقى بمانند، گرفتار قهر الهى خواهند شد.
منابع:
پرسش و پاسخ هاى قرآنى (ج1) ـ محسن قرائتی
قرآن کریم، سور: مائده، تکاثر، اعراف، آل عمران، نور، انفال، حشر، حج
با یک نگاه اجمالى به اوصاف رستگاران در قرآن می فهمیم که:
آنان اهل عبادت و کار خیرند. «ووَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » (حج، 77)
از بخل دورى مىکنند. «وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (حشر،9)
غافل نیستند و خدا را زیاد یاد مىکنند. «وَاذْکُرُواْ اللّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلَحُونَ » (انفال، 45)
در راه او جهادگرند. «وَجَاهِدُواْ فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » (مائده، 35)
اهل توبه و استغفارند. «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُۆْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (نور، 31)
و در جامعه، اصلاح گر و آمر به معروف و ناهى از منکرند. (آل عمران، 104)
و به پیامبران خدا ایمان دارند و آنان را احترام و یارى مىکنند. (اعراف، 157)
کوتاه سخن آنکه اگر مى بینیم همیشه در طول تاریخ گروهى به دنبال مکتب هاى مختلف و دانشمندان و عُرفا و مصلحان و فیلسوفان و حاکمان و شاعران مى روند، آرزوى همه آنها رسیدن به رستگارى است که هرکسى آن را در چیزى و کسى مىجوید؛ یکى رستگارى را (همچون فرعون) در زور و قدرت مى پندارد و مى گوید: «قد أفلح الیوم من استعلى» آنکس که پیروز است، رستگار است که این تفکّر هنوز در ابرقدرتها وجود دارد.
یکى رستگارى را در هنر و صنعت و جمعیت و داشتن منابع طبیعى و پیشرفت تکنولوژى، توسعه سیاسى، اقتصادى، نظامى، علمى و ... مى داند.
امّا اسلام رستگارى را در جوهر خود انسان جستجو مىکند و مىفرماید: اگر این انسان روابط خود را با خدا از طریق نماز عاشقانه و با مردم نیازمند از طریق پرداخت زکات و با جامعه از طریق وفاى به عهد و امانتدارى و با خود از طریق کنترل غرایز و هوسرانى ها حفظ کند، به رستگارى رسیده است.
با نگاهى گذرا به جوامع بشرى به خوبى مىتوان دریافت که پیشرفتها و توسعههاى گوناگون، ابزار رفاه و آسایش را فراهم کرده؛ ولى از آمار خیانتها و جنایتها و تجاوزها، هوس بازىها و حق کشى ها چیزى نکاسته و سردمداران حرکت غیرالهى تمام فکر و قدرت پیروان خود را در راه رسیدن به هوس هاى پوچ و بیهوده صرف کرده اند.
گرچه از نگاه و دیدگاه بعضى، بزرگترین نعمت، زندگى همراه با رفاه و امکانات و مقام و ثروت و قدرت و محبوبیّت است؛ امّا حقیقت این است که بزرگترین نعمت آن است که انسان را به هدف واقعى برساند.
کسى که انواع نعمتها را داشته باشد؛ ولى به هدف نرسد، مثل کسى مى ماند که انواع ماشینها را دارد، ولى خود در خیابانها سرگردان است.
بنابراین، بزرگترین نعمت، هدایت الهى و معرفت و اطاعت کامل و داشتن هادیان معصوم و نجات از هوسهاى درونى و طاغوتهاى بیرونى است.
قرآن مى فرماید: «وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا » (مائده، 3) یعنى با آمدن قرآن و پیامبر اسلام و تعیین رهبرى معصوم براى بعد از پیامبر نعمت بر مردم تمام و دین کامل و خدا راضى شد و در ذیل آیه «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» (تکاثر، 8) همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: مراد از نعمت، ولایت ما اهل بیت است، خواه در رفاه و زندگى باشد یا در تلخى و شهادت.
با این نگاه است که فرزند 13 سالهى امام حسن مجتبى علیه السلام (حضرت قاسم) در کربلا در پاسخ به عموى خود مىگوید: مرگ براى من از عسل شیرینتر است؛ زیرا حق را فهمیدم و رهبرم امام معصوم است و هدفم مبارزه با ظلم و جانم را با خدا معامله مى کنم.
به گواهى آیه ى 62 سوره بقره، اجر هر کدام که در زمان پیامبر خود ایمان به خدا و معاد داشته و اهل عمل صالح بوده اند، محفوظ است و نگرانى وجود ندارند؛ امّا با آمدن پیامبر اسلام و دعوت او از اهل کتاب، «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ ...» (مائده، 19) آنان مأمور به پذیرش اسلام شدند.
بنابراین از پیروان دیگر ادیان، کسانى که آگاهانه اسلام را قبول نکرده و آن را رد مى کنند و همچنان بر مکتب ناکامل خود باقى بمانند، گرفتار قهر الهى خواهند شد.
منابع:
پرسش و پاسخ هاى قرآنى (ج1) ـ محسن قرائتی
قرآن کریم، سور: مائده، تکاثر، اعراف، آل عمران، نور، انفال، حشر، حج