پشت پرده ای از دورهمی خانم ها
انستیتو زیبایی روژان، انستیتو زیبایی آلاله، انستیتو زیبایی صدف، انستیتو زیبایی شقایق، آرایش و پیرایش امید! اینها نام هایی است که در کنار خیابان هر روز تبلغاتشان را می بینیم.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ انستیتو زیبایی روژان، انستیتو زیبایی آلاله، انستیتو زیبایی صدف، انستیتو زیبایی شقایق، آرایش و پیرایش امید! اینها نام هایی است که در کنار خیابان هر روز تبلغاتشان را می بینیم.
ناخن یا بوم نقاشی؟
آقا با تمام خستگی ناشی از کار و فعالیت روزانه برای درآوردن لقمه ای روزی حلال به خانه می رسد. اما از خانمی که با لبخندی به استقبالش بیاید، خدا قوتی بگوید و خستگی یک روز پر کار را از تنش در آورد، خبری نیست. آقا دیگر می داند در اینجور مواقع کجا باید سراغ خانم را بگیرد.با تلفن خانم تماس گرفته از او می پرسد: "قصد آمدن به خانه را نداری؟" که خانم با دلخوری جواب می دهد: "من تازه آمدم آرایشگاه، شما نیم ساعت دیگر غذا را هم بزنید تا من بیایم."
آقا نیم ساعت دیگر غذا را هم می زند، نیم ساعت بعد هم دوباره غذا را هم می زند، و همینطور نیم ساعت بعد! اما از آمدن خانم خبری نیست.
بعد از چند ساعت وقتی خانم به خانه برمی گردد، آقا هیچ تغییری در چهره او مشاهده نمی کند! متعجب می شود واز خانم می پرسد که این همه وقت در آرایشگاه چه می کرده؟! اما اوج تعجب آقا زمانی است که خانم در مقابل این سوال ناخن هایش را به آقا نشان می دهد، ناخن هایی که حالا بیشتر شبیه بوم نقاشی است!
پاتوقی برای دور همی زنانه!
کوتاه و مرتب کردن مو معمولا تنها کاری است که پای مردان را به سلمانی می کشاند. اما برای خانم ها بهانه های مختلف و زیادی وجود دارد که هر روز ساعت ها به آرایشگاه ها رفته، پول بدهند و خدمات دریافت کنند!
کوتاهی مو، اصلاح ابرو و صورت که دیگر کاری پیش پا افتاده است و از شأن بعضی آرایشگر های حرفه ای خارج شده است.
فر دايم و موقت، انواع شینیون و براشینگ، انواع رنگ مو، مش هایلایت و لولایت، میکاپ با گریم سینمایی، کاشت ناخن و کاشت نگین و.... البته ناگفته نماند اگر هیچ کدام از این قر و فر ها هم به کارشان نیاید، باز دور همی شیرین آرایشگاه ها را از دست نمی دهند. آنجا خوش می گذرد!
خانم ها گاهی حتی بعضی نیاز هایشان مثل لباس، شال و روسری، لوازم آرایشی و گاهی هم سی دی های فیلم و موسیقی مجاز و غیر مجاز را در آرایشگاه ها تهیه می کنند.
مواظب باشید دست آرایشگرتان "آمد" داشته باشد
چه بخت هایی که بعد از چندین و چند سال بسته ماندن به دست آرایشگران همین آرایشگاه های زنانه باز نشده! و چه بخت هایی که از سر حسادت یا هر چیز دیگر به دست خانم فالگیری که با آرایشگاه قرارداد بسته و هفته ای چند روز به آنجا می رود بسته نشده!
تعریف از خود نباشد!این ها را "مریم" می گوید. کسی که چند سال است آرایشگری می کند. آرایشگر که چه عرض کنم، به قول خودش دیگر همه کاره شده.
او با چنان آب و تابی از "شگون داشتن" دستش سخن می گوید که نخواسته مجبور می شوی حرفش را قبول کنی.می گوید کسی از زیر دست من بلند نشده مگر اینکه مشکلش حل شده باشد!
او می گوید من با دلسوزی برای مشتری هایم کار می کنم. تمام درد دل هایشان را می شنوم و آنها را راهنمایی می کنم. به خانم ها توصیه می کنم هیچ وقت زیر دین شوهر هایشان نباشند و مانند برده ها زندگی نکنند! تعریف از خود نباشد! من حتی مشوق خیلی از خانم ها برای طلاق و جدایی بوده ام. خانم هایی که یک عمر در زحمت و سختی زندگی کرده بودند و فقط به خاطر فرزندانشان حرفی نمی زدند! به هر حال همیشه سعی می کنم مشتری راضی از اینجا برود....
داستان غم انگیز می شود!
مریم ادامه می دهد: آرایشگاه های زنانه پاتوق های خوبی برای دور هم بودن خانم ها است. اما همیشه همه چیز به خوبی و خوشی ختم نشده. از همکارانم می شنوم که بعضی مواقع در آرایشگاه هایشان در اثر بی دقتی شاگرد ها یا حوادث غیر مترقبه اتفاقات ناگواری رخ می دهد. برای مثال چند سال پیش شاگرد یکی از همکاران، به جای چسب مژه از چسب ناخن استفاده کرده و متأسفانه باعث نابینا شدن مشتری شده بود.
از این اتفاقات در آرایشگاه های زنانه کم نیست.
پرسشی بی پاسخ
مریم ادامه می دهد و داستان غم انگیز می شود. ما دیگر بیشتر از این وارد شرح حال آرایشگاه های زنانه و معضلات آن نمی شویم، ولی در آخر به همان پرسشی باز می گردیم که ذهن آقای خانه را مشغول کرده بود. البته با کمی تفاوت:
آیا واقعا باید زمانی را که برای در کنار خانواده بودن و به تربیت فرزندان مشغول شدن گذراند را در آرایشگاه هایی بگذرانیم که بیشتر خروجیشان تلف کردن وقت، هدر دادن مال، به خطر افتادن جان، تضعیف فرهنگ حجاب، ترویج بی عفتی و در خیلی از مواقع تفرقه افکنی بین خانواده هاست؟!
از همه اینها گذشته کیفیت لوازم آرایشی مورد استفاده این آرایشگاه ها و برند های اروپایی و آمریکاییشان که تماما از شرکت های تحت حمایت صهیونیسم بیرون می آیند حکایت دیگری است.
ناخن یا بوم نقاشی؟
آقا با تمام خستگی ناشی از کار و فعالیت روزانه برای درآوردن لقمه ای روزی حلال به خانه می رسد. اما از خانمی که با لبخندی به استقبالش بیاید، خدا قوتی بگوید و خستگی یک روز پر کار را از تنش در آورد، خبری نیست. آقا دیگر می داند در اینجور مواقع کجا باید سراغ خانم را بگیرد.با تلفن خانم تماس گرفته از او می پرسد: "قصد آمدن به خانه را نداری؟" که خانم با دلخوری جواب می دهد: "من تازه آمدم آرایشگاه، شما نیم ساعت دیگر غذا را هم بزنید تا من بیایم."
آقا نیم ساعت دیگر غذا را هم می زند، نیم ساعت بعد هم دوباره غذا را هم می زند، و همینطور نیم ساعت بعد! اما از آمدن خانم خبری نیست.
بعد از چند ساعت وقتی خانم به خانه برمی گردد، آقا هیچ تغییری در چهره او مشاهده نمی کند! متعجب می شود واز خانم می پرسد که این همه وقت در آرایشگاه چه می کرده؟! اما اوج تعجب آقا زمانی است که خانم در مقابل این سوال ناخن هایش را به آقا نشان می دهد، ناخن هایی که حالا بیشتر شبیه بوم نقاشی است!
پاتوقی برای دور همی زنانه!
کوتاه و مرتب کردن مو معمولا تنها کاری است که پای مردان را به سلمانی می کشاند. اما برای خانم ها بهانه های مختلف و زیادی وجود دارد که هر روز ساعت ها به آرایشگاه ها رفته، پول بدهند و خدمات دریافت کنند!
کوتاهی مو، اصلاح ابرو و صورت که دیگر کاری پیش پا افتاده است و از شأن بعضی آرایشگر های حرفه ای خارج شده است.
فر دايم و موقت، انواع شینیون و براشینگ، انواع رنگ مو، مش هایلایت و لولایت، میکاپ با گریم سینمایی، کاشت ناخن و کاشت نگین و.... البته ناگفته نماند اگر هیچ کدام از این قر و فر ها هم به کارشان نیاید، باز دور همی شیرین آرایشگاه ها را از دست نمی دهند. آنجا خوش می گذرد!
خانم ها گاهی حتی بعضی نیاز هایشان مثل لباس، شال و روسری، لوازم آرایشی و گاهی هم سی دی های فیلم و موسیقی مجاز و غیر مجاز را در آرایشگاه ها تهیه می کنند.
مواظب باشید دست آرایشگرتان "آمد" داشته باشد
چه بخت هایی که بعد از چندین و چند سال بسته ماندن به دست آرایشگران همین آرایشگاه های زنانه باز نشده! و چه بخت هایی که از سر حسادت یا هر چیز دیگر به دست خانم فالگیری که با آرایشگاه قرارداد بسته و هفته ای چند روز به آنجا می رود بسته نشده!
تعریف از خود نباشد!این ها را "مریم" می گوید. کسی که چند سال است آرایشگری می کند. آرایشگر که چه عرض کنم، به قول خودش دیگر همه کاره شده.
او با چنان آب و تابی از "شگون داشتن" دستش سخن می گوید که نخواسته مجبور می شوی حرفش را قبول کنی.می گوید کسی از زیر دست من بلند نشده مگر اینکه مشکلش حل شده باشد!
او می گوید من با دلسوزی برای مشتری هایم کار می کنم. تمام درد دل هایشان را می شنوم و آنها را راهنمایی می کنم. به خانم ها توصیه می کنم هیچ وقت زیر دین شوهر هایشان نباشند و مانند برده ها زندگی نکنند! تعریف از خود نباشد! من حتی مشوق خیلی از خانم ها برای طلاق و جدایی بوده ام. خانم هایی که یک عمر در زحمت و سختی زندگی کرده بودند و فقط به خاطر فرزندانشان حرفی نمی زدند! به هر حال همیشه سعی می کنم مشتری راضی از اینجا برود....
داستان غم انگیز می شود!
مریم ادامه می دهد: آرایشگاه های زنانه پاتوق های خوبی برای دور هم بودن خانم ها است. اما همیشه همه چیز به خوبی و خوشی ختم نشده. از همکارانم می شنوم که بعضی مواقع در آرایشگاه هایشان در اثر بی دقتی شاگرد ها یا حوادث غیر مترقبه اتفاقات ناگواری رخ می دهد. برای مثال چند سال پیش شاگرد یکی از همکاران، به جای چسب مژه از چسب ناخن استفاده کرده و متأسفانه باعث نابینا شدن مشتری شده بود.
از این اتفاقات در آرایشگاه های زنانه کم نیست.
پرسشی بی پاسخ
مریم ادامه می دهد و داستان غم انگیز می شود. ما دیگر بیشتر از این وارد شرح حال آرایشگاه های زنانه و معضلات آن نمی شویم، ولی در آخر به همان پرسشی باز می گردیم که ذهن آقای خانه را مشغول کرده بود. البته با کمی تفاوت:
آیا واقعا باید زمانی را که برای در کنار خانواده بودن و به تربیت فرزندان مشغول شدن گذراند را در آرایشگاه هایی بگذرانیم که بیشتر خروجیشان تلف کردن وقت، هدر دادن مال، به خطر افتادن جان، تضعیف فرهنگ حجاب، ترویج بی عفتی و در خیلی از مواقع تفرقه افکنی بین خانواده هاست؟!
از همه اینها گذشته کیفیت لوازم آرایشی مورد استفاده این آرایشگاه ها و برند های اروپایی و آمریکاییشان که تماما از شرکت های تحت حمایت صهیونیسم بیرون می آیند حکایت دیگری است.