ابراهيم يزدي، دبيركل گروهک غیر قانونی نهضت آزادي كه تشكلشان توسط امام با تعابيري مانند «بايد با قاطعيت با آنان برخورد شود» و «صلاحيت هيچ امري اعم از قضايي، اجرايي و قانونگذاري را ندارند» و «نبايد رسميت داشته باشند» معرفي شده است، مجدداً به بهانه 13 آبان به تاريخنگاري و ارائه تفسيري متناقض از امام پرداخت.
شهدای ایران:ابراهيم يزدي، دبيركل گروهک غیر قانونی نهضت آزادي كه تشكلشان توسط امام با تعابيري مانند «بايد با قاطعيت با آنان برخورد شود» و «صلاحيت هيچ امري اعم از قضايي، اجرايي و قانونگذاري را ندارند» و «نبايد رسميت داشته باشند» معرفي شده است، مجدداً به بهانه 13 آبان به تاريخنگاري و ارائه تفسيري متناقض از امام پرداخت. انگاره ذهني بر اين بود كه اين جماعت از حال كشور و انقلاب ناراحتند اما مشخص شد كينهشان نسبت به امام مستتر است اما موج ميزند. وي در مصاحبه با روزنامه قانون 13آبان 94 مدعي شده است كه «روز يكشنبه به امام گفتم سفارت اشغال شده است كه امام گفت «اينها كي هستند برويد بريزيدشون بيرون» اما 48 ساعت بعد حمايت كردند.»
اين جمله كه دو شخصيت و دو نگاه را از امام ارائه ميدهد، براي چيست؟ امام آن واقعه را «انقلاب دوم» ناميد و خود «لانه جاسوسي» را مفهومسازي و بيش از 55 بار در طول حياتش به كار برد. در فهم ابتدايي از مدعاي يزدي احتمال دارد ايشان سابقه قبلي حمله چريكهاي فدايي به سفارت را براي امام بازخواني كرده باشد و امام احتمال داده است كه كمونيستهاي وابسته به شوروي اين كار را كرده باشند.
اما مواضع 9ساله امام بعد از فتح لانه جاسوسي نشان ميدهد كه امام بعد از بيرون آمدن اسناد لانه جاسوسي از هيچ گروهي به اندازه نهضت آزادي آزرده نشد و تا 6/1/1368 يك لحظه از شماتت و حمله به آنان دريغ نكرد. به يقين ميتوان گفت كه تلخي ذائقه امام از نهضت آزادي (آن طور كه از كلام مستمر امام استنباط ميشود) بيشتر از كمونيست و سلطنتطلبان بود و اين همه ناراحتي امام به خاطر اسناد نهضت آزادي بود كه از سفارت بيرون آمد و به همين دليل فرمودند «اگر خدا لطف نكرده بود و اين گروه از حكومت خارج نميشدند امروز ملت ما در زير چنگال امريكا دست و پا ميزد» و يا «نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي ايران به امريكاست» و يا «سپردن پستهاي كليدي انقلاب به گروهي كه عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي (ص) نداشتند، لطمهاي جبران ناپذير بوده است و ...» بنابراين سادهانديشي است كه در مواجهه با چنين امامي كينه اين جماعت مخفي بماند. اسناد لانه جاسوسي نشان داد كه در تابستان و پاييز 1357 سفارت امريكا خصوصاً وابسته اطلاعاتي آن آقاي «استمپل» بارها با سران نهضت آزادي در «دروس» و منازل و سفارت امريكا جلسه داشتهاند تا در صورت فروپاشي نظام شاه، مدل جايگزين داشته باشند. بنابراين نميتوان باور كرد كه اين جماعت پررو همچنان از امام و انقلاب حرف بزنند بدون اينكه به اين اتهامات امام پاسخ گويند و تعجب از مدعيان امام در جبهه اصلاحات نيز اين است كه چطور جملات به جاي مانده از امام را كه گوشهاي در آن در اين نوشتار آمد، نميبينند و با تريبون دادن به جماعتي كه امام فرمود «نبايد رسميت داشته باشند» از امام عبور ميكنند. تصرف لانه جاسوسي دو بركت داشت؛ اول برملا كردن سياستها و دشمنيهاي امريكا و دوم حذف جرياني كه «دنبال وابستگي جدي ايران به امريكا» بود. نامه امام به محتشميپور درباره نهضت آزادي و سكوت امام درباره ردصلاحيت مهندس بازرگان در انتخابات رياست جمهوري 1364 و رد صلاحيت مستمر ديگر اعضاي اين گروه در انتخابات مختلف نشان ميدهد كه امام نه تنها با اخراج دانشجويان از سفارت موافق نبوده است بلكه نهضت آزادي را از حاكميت نظام جمهوري براي هميشه بيرون ريخت. نيروهاي وابسته به انقلاب و نظام هميشه اين جمله را آويزه گوش خود دارند كه امام فرمود: «ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه اسناد همكاريشان با امريكا از لانه فساد بيرون آمد». اين مطالبه امام با توبه اصغرزاده، عبدي و ميردامادي و حتي ابتكار هم حل نميشود.
* جوان
اين جمله كه دو شخصيت و دو نگاه را از امام ارائه ميدهد، براي چيست؟ امام آن واقعه را «انقلاب دوم» ناميد و خود «لانه جاسوسي» را مفهومسازي و بيش از 55 بار در طول حياتش به كار برد. در فهم ابتدايي از مدعاي يزدي احتمال دارد ايشان سابقه قبلي حمله چريكهاي فدايي به سفارت را براي امام بازخواني كرده باشد و امام احتمال داده است كه كمونيستهاي وابسته به شوروي اين كار را كرده باشند.
اما مواضع 9ساله امام بعد از فتح لانه جاسوسي نشان ميدهد كه امام بعد از بيرون آمدن اسناد لانه جاسوسي از هيچ گروهي به اندازه نهضت آزادي آزرده نشد و تا 6/1/1368 يك لحظه از شماتت و حمله به آنان دريغ نكرد. به يقين ميتوان گفت كه تلخي ذائقه امام از نهضت آزادي (آن طور كه از كلام مستمر امام استنباط ميشود) بيشتر از كمونيست و سلطنتطلبان بود و اين همه ناراحتي امام به خاطر اسناد نهضت آزادي بود كه از سفارت بيرون آمد و به همين دليل فرمودند «اگر خدا لطف نكرده بود و اين گروه از حكومت خارج نميشدند امروز ملت ما در زير چنگال امريكا دست و پا ميزد» و يا «نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي ايران به امريكاست» و يا «سپردن پستهاي كليدي انقلاب به گروهي كه عقيده خالص و واقعي به اسلام ناب محمدي (ص) نداشتند، لطمهاي جبران ناپذير بوده است و ...» بنابراين سادهانديشي است كه در مواجهه با چنين امامي كينه اين جماعت مخفي بماند. اسناد لانه جاسوسي نشان داد كه در تابستان و پاييز 1357 سفارت امريكا خصوصاً وابسته اطلاعاتي آن آقاي «استمپل» بارها با سران نهضت آزادي در «دروس» و منازل و سفارت امريكا جلسه داشتهاند تا در صورت فروپاشي نظام شاه، مدل جايگزين داشته باشند. بنابراين نميتوان باور كرد كه اين جماعت پررو همچنان از امام و انقلاب حرف بزنند بدون اينكه به اين اتهامات امام پاسخ گويند و تعجب از مدعيان امام در جبهه اصلاحات نيز اين است كه چطور جملات به جاي مانده از امام را كه گوشهاي در آن در اين نوشتار آمد، نميبينند و با تريبون دادن به جماعتي كه امام فرمود «نبايد رسميت داشته باشند» از امام عبور ميكنند. تصرف لانه جاسوسي دو بركت داشت؛ اول برملا كردن سياستها و دشمنيهاي امريكا و دوم حذف جرياني كه «دنبال وابستگي جدي ايران به امريكا» بود. نامه امام به محتشميپور درباره نهضت آزادي و سكوت امام درباره ردصلاحيت مهندس بازرگان در انتخابات رياست جمهوري 1364 و رد صلاحيت مستمر ديگر اعضاي اين گروه در انتخابات مختلف نشان ميدهد كه امام نه تنها با اخراج دانشجويان از سفارت موافق نبوده است بلكه نهضت آزادي را از حاكميت نظام جمهوري براي هميشه بيرون ريخت. نيروهاي وابسته به انقلاب و نظام هميشه اين جمله را آويزه گوش خود دارند كه امام فرمود: «ما بايد دشمن سرسخت كساني باشيم كه اسناد همكاريشان با امريكا از لانه فساد بيرون آمد». اين مطالبه امام با توبه اصغرزاده، عبدي و ميردامادي و حتي ابتكار هم حل نميشود.
* جوان