حسن روحانی رئیس دولت یازدهم در سفر مازندران و در جمع تعدادی از مردم ساری وعده داد که پاسخ انتقادها به برجام را خواهد داد. وی درحالی که باز هم مردم را به تحمل بیشتر فرا خوانده و از آنان میخواست تا انتقادها از او و برجام را نشنوند؛ گفت: "بعضی از سخنان را نشنیده بگیرید تا به موقع جواب آن داده شود."
شهدای ایران: وعده، وعده و باز هم وعده! حسن روحانی رئیس دولت یازدهم در سفر مازندران و در جمع تعدادی از مردم ساری بار دیگر وعده داد که پاسخ انتقادها به برجام را خواهد داد. وی درحالی که باز هم مردم را به تحمل بیشتر فرا خوانده و از آنان میخواست تا انتقادها از او و برجام را نشنوند؛ گفت: "بعضی از سخنان را نشنیده بگیرید تا به موقع جواب آن داده شود."
این دومین بار در یک هفته بود که روحانی وعدهی پاسخگویی به ایرادات را میداد. رویهی او از زمان تکیه زدن بر صندلی پاستور هیچگاه بر پاسخگویی به افکار عمومی و اقناع آن استوار نبوده است. او بیشتر علاقه داشته تا منتقدان را به چوب تهمت، تحقیر و توهین رانده و خود را فاتح میدان بدون رقیب بنامد.
حکایت تاخت و تاز رئیس دولت به منتقدان
ماجرای درگیری روحانی با منتقدان سیاستهایش، حکایتی دراز و پر افت و خیز دارد و مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ است. در حالی که بیش از دو سال از عمر دولت یازدهم نمیگذرد، برگهای تاریخ در همین مدت نه چندان بلند، بیسابقهترین تاخت و تازهای یک رئیس دولت علیه منتقدانش را به ثبت رسانده است. منتقدان سیاستهای او روزی از تریبون رسمی و از زبان بالاترین مقام رسمی کشور «بیسواد» خوانده می شدند، روز دیگر شناسنامه داشتنشان به زیر سوال رفته و «بیشناسنامه» لقب میگرفتند، زمانی با تعبیر «یک عدهی معدود که از جای معدود تغذیه میشوند» سرکوب میشدند، وقتی دیگر فاقد «عقل سالم در بدن سالم» نام میگرفتند، روزی «تازه به دوران رسیده» نامیده میشدند و چند روز بعد «بزدل سیاسی» لقب میگرفتند و دست آخر مکنونات قلبی رئیس دولت تدبیر و امید آشکار شده و منتقدان از زبان وی به «جنهم» حواله داده میشدند آن هم با جملهی حکیمانه و فرهنگمدار «بروید به جهنم»!
«کاسبان تحریم» هم که دیگر به کلیدواژهی رئیس دولت برای حمله به انتقادات تبدیل شده بود. این بیحرمتیها و دریده شدن حریم ادب بواسطهی توهینهای علنی رئیس دولت به منتقدان حالت واگیر نیز داشت تا آنجا که یکی از نمایندگان حامی دولت در مجلس که سابقهی «جعل امضاء» داشته و برادرش از اصلیترین عاملان زمینخواری در گردنهی حیران است نیز خود را مجاز به توهین به نمایندگان مخالف برجام دانسته و گفت که تنها عدهای از کاسبان تحریم با طرح برجام مخالفند. اگرچه مهرداد بذرپاش نمایندهی مخالف برجام اتهامزنیهای روحانی را اینگونه پاسخ داد که: "کاسبان تحریم آنانند که در اوج تحریم مجوز صرافی گرفتند ... و آنانی که با تحریم از مردم رای گرفتند" اشارهی بذرپاش به کسانی که در اوج تحریم مجوز صرافی گرفتند احتمالا به برادر رئیس جمهور بود که در میان نوسان قیمت ارز اقدام به ایجاد صرافی برای خود کرد و مقصود او از کسانی که از طریق تحریم رای گرفتند احتمالا اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و شعارهای انتخاباتی حسن روحانی بود.
فرار به جلو
حربهی دوم رئیس جمهور و تیم همراهانش برای شانه خالی کردن از مسئولیت اقناع افکارعمومی، اعطای القاب پرطمطراق و دهن پرکن به برخی اعضای دولتش است. ۲۶ آذر سال ۹۲ درحالی که نزدیک به سه ماه از روی کار آمدن دولت یازدهم میگذشت و موعد پاسخگویی روحانی به وعدهی حل ۱۰۰ روزهی مشکلات کشور رسیده بود؛ دولت تصمیم گرفت تا به جای اتلاف وقت به منظور عمل به وعدههای انتخاباتیاش، از ظریف به عنوان «قهرمان قهرمانان دیپلماسی» رونمایی کند. در این مراسم که به نام صنتعگران و تولیدکنندگان برگزار شده بود، جمعی از نزدیکان رئیس جمهور از شریعتمداری معاون اجرایی او گرفته تا هاشمی استاندار تهران و فریدون برادر روحانی به روی جایگاه رفته و در برابر چشمان بهتزدهی صنعتگران، ظریف را به روی سن فراخوانده و با الگوگیری از مراسم منسوخ شدهی قهرمان قهرمانان ورزش کشور که چند سال پیش برگزار میشد؛ حمایل و نشان «قهرمان قهرمانان دیپلماسی» را به او اعطا کردند.
پس از توافق پراشکال ژنو در سال ۹۲ و در شرایطی که اغلب مردم از مفاد این توافق نهچندان قابل دفاع؛ بیخبر بودند، حسن روحانی بازهم ترجیح داد به جای پاسخ به سوالات کارشناسی؛ با دستمایه قرار دادن سخنان احساسی و شاعرانه، این توافق را توافقی خوب جا بزند. او در نطق تلویزیونی خود که به فاصلهی چند دقیقه پس از امضای توافق انجام داد، از «ترک برداشتن دیوار تحریمها» و «فروریختن ساختار آن» خبر داد. اگرچه بعدها «غیرصادقانه» بودن این اظهارنظر روحانی برای همه آشکار شد به گونهای که امروز که ۲ سال از آن سخنان میگذرد نه تنها تحریمی فرو نریخته بلکه به اذعان سخنگو و برخی دیگر از مسئولین اقتصادی دولت، تحریمها لااقل تا سال بعد نیز همچنان پابرجا خواهند بود؛ هرچند به عقیدهی منتقدان برجام که این سند را مورد مطالعهی دقیق و کارشناسی قرار دادهاند، طبق برجام ساختار تحریمها هیچگاه فرو نخواهد پاشید و با کوچکترین بهانهای قابل بازگردانی است.
۲۴ دیماه ۹۲، حسن روحانی در اولین سفر استانی خود به خوزستان رفته و در مصلای اهواز به سخنرانی پرداخت. این سفر فرصتی بود برای پیگیری خط «فرار به جلو» توسط وی و تعریف و تمجید از عملکرد دستگاه سیاست خارجیاش به جای ابهامزادیی از آن.
روحانی در اجتماع برخی از مردم اهواز با بهکارگیری ادبیاتی شبه حماسی، توافق ژنو را در حد یک پیروزی بالا برده و گفت: "می دانید توافق ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران!" این درحالی بود که اریک شولتز که از اجبار ایران به امضای این توافق مسرور به نظر میرسید؛ در نشستی خبری گفت: "درک میکنیم که دولت ایران نیاز دارد ایرانیان را درباره این توافق قانع کند." البته گذشت زمان هم نشان داد که این سخنان رئیس دولت بیش از آنکه برآمده از نگاه کارشناسی او به آن توافق باشد، «بیان آرزوهای او» بوده است. چرا که با گذشت نزدیک به دو سال از آن اظهارات، هنوز هیچ قدرت بزرگی در برابر دولت وی تسلیم نشده است! و حتی مدتی پس از این سخنان، آمریکا و اتحادیهی اروپا تحریمهای جدیدی علیه ملت ایران وضع کردند.
«فتحالفتوحی» که نمیشود از آن دفاع کرد
امضای «برجام» به عنوان متن جمعبندی شدهی مذاکرات هستهای، خود زمینهی جدیدی برای تعریف و تمجید موافقان به خصوص روحانی و وزرایش از نحوهی مذاکرات را ایجاد کرد؛ از «فتح الفتوح» نامیدن برجام تا اعطای لقب بسیار سنگین «برجستهترین معاهده تاریخ معاصر» به آن! و آنچه در این میان همچنان جای خالیاش احساس میشد؛ تنویر افکار عمومی درمورد تعهدات ایران و طرف مقابل بود. تعهداتی که مطالعهی متن برجام پالسهای نگران کنندهای درمورد آن را ارسال میکرد.
این شیوه برخورد رئیس و اعضای دولت با مطالبات مردم درخصوص ابهامات توافق هستهای که عدهای آن را سیاست «فرار به جلو» و سیاست «راه بینداز، جا بینداز» میدانند؛ حتی به رسانههای زنجیرهای طرفدار دولت نیز سرایت کرده است. بررسی عملکرد این قبیل رسانهها در طول دو سال گذشته نشان میدهد که تقریبا هیچ موردی از پاسخ منطقی به سوالات افکارعمومی چه درخصوص مذاکرات هستهای و چه در مورد برجام در آنها یافت نمیشود. این رسانهها نیز ترجیح دادهاند با توسل به روشهای جنگ روانی و به راه انداختن دوقطبیهای ساختگی موافقان و مخالفان توافق، فضا را احساسی کرده و مردم را به درگیری بین اشخاص سرگرم کنند تا کسی به فکر گرفتن پاسخ منطقی برای ایرادات کارشناسی نباشد.
این رسانهها از طرفی با دمیدن در آتش دروغی به نام خسارت ناشی از عدم اجرای برجام، سعی در ایجاد هراس در مردم داشتند و از سوی دیگر با دادن وعدههای سرخرمن رفاه و آسایش فوق تصور در دوران «پسابرجام» به افزایش امید واهی نسبت به سراب پساتوافق اقدام میکردند. یکی از دستمایههای این رسانهها برای تحریک افکار عمومی به منظور پذیرش برجام، در بوق و کرنا کردن آزادسازی پولهای بلوکه شدهی ایران، در دوران پسابرجام بود. پولهایی که در ابتدا مبلغ آن بیش از یکصد میلیارد دلار عنوان میشد اما هرچه به توافق نزدیکتر شدیم، میزان آن «آب رفت» تا آنجا که در نهایت از زبان رئیس کل بانک مرکزی مبلغی درحدود ۳.۵ میلیارد دلار به عنوان میزان واقعی پولهای بلوکه شده عنوان شد و در نهایت حسن روحانی در گفتگوی تلویزیونی آب پاکی را روی دستان ملت ریخت و گفت که تمام این مبلغ نیز «پیش خور» شده و عملا پس از اجرایی شدن برجام، مردم نباید منتظر آزادسازی پولی باشند!
به هر صورت اکنون بیش از دوهفته از آخرین وعدهی روحانی برای پاسخگویی به ابهامات برجام میگذرد اما هنوز خبری از عمل به وعدهی پاسخگویی نیست. این انتظار برای روشن شدن پاسخ دولت به اشکالات برجام درشرایطی است که علی اکبر صالحی -رئیس سازمان انرژی اتمی- که قاعدتا فنیترین فرد دولت درخصوص انرژی اتمی بوده و انتظار میرفت فنیترین پاسخ را به ایرادات پرشمار برجام بدهد نیز ترجیح داد در جلسهی رایگیری مجلس برای طرح برجام، سکانسی از یک فیلم هندی را به نمایش گذاشته و از پاسخگویی منطقی و فنی طفره برود.
با این تفاسیر بسیاری از آگاهان معتقدند وعدهی روحانی برای پاسخگویی به سوالات کارشناسان منتقد برجام نیز به سرنوشت دیگر وعدههای او از قبیل وعدهی ۱۰۰ روزه، افزایش عزت پاسپورت ایرانی، چرخاندن چرخ کارخانهها، عبور از رکود، نبستن دهان منتقدان و دهها مورد دیگر دچار شده و در میان هیاهوی مصنوعی ایجاد شده توسط دولتمردان و رسانههای زنجیرهایشان گم خواهد شد. برای قضاوت درخصوص این تحلیل تنها باید منتظر ماند و حوادث آینده را دید.
*دانشجو
این دومین بار در یک هفته بود که روحانی وعدهی پاسخگویی به ایرادات را میداد. رویهی او از زمان تکیه زدن بر صندلی پاستور هیچگاه بر پاسخگویی به افکار عمومی و اقناع آن استوار نبوده است. او بیشتر علاقه داشته تا منتقدان را به چوب تهمت، تحقیر و توهین رانده و خود را فاتح میدان بدون رقیب بنامد.
حکایت تاخت و تاز رئیس دولت به منتقدان
ماجرای درگیری روحانی با منتقدان سیاستهایش، حکایتی دراز و پر افت و خیز دارد و مصداق مثنوی هفتاد من کاغذ است. در حالی که بیش از دو سال از عمر دولت یازدهم نمیگذرد، برگهای تاریخ در همین مدت نه چندان بلند، بیسابقهترین تاخت و تازهای یک رئیس دولت علیه منتقدانش را به ثبت رسانده است. منتقدان سیاستهای او روزی از تریبون رسمی و از زبان بالاترین مقام رسمی کشور «بیسواد» خوانده می شدند، روز دیگر شناسنامه داشتنشان به زیر سوال رفته و «بیشناسنامه» لقب میگرفتند، زمانی با تعبیر «یک عدهی معدود که از جای معدود تغذیه میشوند» سرکوب میشدند، وقتی دیگر فاقد «عقل سالم در بدن سالم» نام میگرفتند، روزی «تازه به دوران رسیده» نامیده میشدند و چند روز بعد «بزدل سیاسی» لقب میگرفتند و دست آخر مکنونات قلبی رئیس دولت تدبیر و امید آشکار شده و منتقدان از زبان وی به «جنهم» حواله داده میشدند آن هم با جملهی حکیمانه و فرهنگمدار «بروید به جهنم»!
«کاسبان تحریم» هم که دیگر به کلیدواژهی رئیس دولت برای حمله به انتقادات تبدیل شده بود. این بیحرمتیها و دریده شدن حریم ادب بواسطهی توهینهای علنی رئیس دولت به منتقدان حالت واگیر نیز داشت تا آنجا که یکی از نمایندگان حامی دولت در مجلس که سابقهی «جعل امضاء» داشته و برادرش از اصلیترین عاملان زمینخواری در گردنهی حیران است نیز خود را مجاز به توهین به نمایندگان مخالف برجام دانسته و گفت که تنها عدهای از کاسبان تحریم با طرح برجام مخالفند. اگرچه مهرداد بذرپاش نمایندهی مخالف برجام اتهامزنیهای روحانی را اینگونه پاسخ داد که: "کاسبان تحریم آنانند که در اوج تحریم مجوز صرافی گرفتند ... و آنانی که با تحریم از مردم رای گرفتند" اشارهی بذرپاش به کسانی که در اوج تحریم مجوز صرافی گرفتند احتمالا به برادر رئیس جمهور بود که در میان نوسان قیمت ارز اقدام به ایجاد صرافی برای خود کرد و مقصود او از کسانی که از طریق تحریم رای گرفتند احتمالا اشاره به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و شعارهای انتخاباتی حسن روحانی بود.
فرار به جلو
حربهی دوم رئیس جمهور و تیم همراهانش برای شانه خالی کردن از مسئولیت اقناع افکارعمومی، اعطای القاب پرطمطراق و دهن پرکن به برخی اعضای دولتش است. ۲۶ آذر سال ۹۲ درحالی که نزدیک به سه ماه از روی کار آمدن دولت یازدهم میگذشت و موعد پاسخگویی روحانی به وعدهی حل ۱۰۰ روزهی مشکلات کشور رسیده بود؛ دولت تصمیم گرفت تا به جای اتلاف وقت به منظور عمل به وعدههای انتخاباتیاش، از ظریف به عنوان «قهرمان قهرمانان دیپلماسی» رونمایی کند. در این مراسم که به نام صنتعگران و تولیدکنندگان برگزار شده بود، جمعی از نزدیکان رئیس جمهور از شریعتمداری معاون اجرایی او گرفته تا هاشمی استاندار تهران و فریدون برادر روحانی به روی جایگاه رفته و در برابر چشمان بهتزدهی صنعتگران، ظریف را به روی سن فراخوانده و با الگوگیری از مراسم منسوخ شدهی قهرمان قهرمانان ورزش کشور که چند سال پیش برگزار میشد؛ حمایل و نشان «قهرمان قهرمانان دیپلماسی» را به او اعطا کردند.
پس از توافق پراشکال ژنو در سال ۹۲ و در شرایطی که اغلب مردم از مفاد این توافق نهچندان قابل دفاع؛ بیخبر بودند، حسن روحانی بازهم ترجیح داد به جای پاسخ به سوالات کارشناسی؛ با دستمایه قرار دادن سخنان احساسی و شاعرانه، این توافق را توافقی خوب جا بزند. او در نطق تلویزیونی خود که به فاصلهی چند دقیقه پس از امضای توافق انجام داد، از «ترک برداشتن دیوار تحریمها» و «فروریختن ساختار آن» خبر داد. اگرچه بعدها «غیرصادقانه» بودن این اظهارنظر روحانی برای همه آشکار شد به گونهای که امروز که ۲ سال از آن سخنان میگذرد نه تنها تحریمی فرو نریخته بلکه به اذعان سخنگو و برخی دیگر از مسئولین اقتصادی دولت، تحریمها لااقل تا سال بعد نیز همچنان پابرجا خواهند بود؛ هرچند به عقیدهی منتقدان برجام که این سند را مورد مطالعهی دقیق و کارشناسی قرار دادهاند، طبق برجام ساختار تحریمها هیچگاه فرو نخواهد پاشید و با کوچکترین بهانهای قابل بازگردانی است.
۲۴ دیماه ۹۲، حسن روحانی در اولین سفر استانی خود به خوزستان رفته و در مصلای اهواز به سخنرانی پرداخت. این سفر فرصتی بود برای پیگیری خط «فرار به جلو» توسط وی و تعریف و تمجید از عملکرد دستگاه سیاست خارجیاش به جای ابهامزادیی از آن.
روحانی در اجتماع برخی از مردم اهواز با بهکارگیری ادبیاتی شبه حماسی، توافق ژنو را در حد یک پیروزی بالا برده و گفت: "می دانید توافق ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران!" این درحالی بود که اریک شولتز که از اجبار ایران به امضای این توافق مسرور به نظر میرسید؛ در نشستی خبری گفت: "درک میکنیم که دولت ایران نیاز دارد ایرانیان را درباره این توافق قانع کند." البته گذشت زمان هم نشان داد که این سخنان رئیس دولت بیش از آنکه برآمده از نگاه کارشناسی او به آن توافق باشد، «بیان آرزوهای او» بوده است. چرا که با گذشت نزدیک به دو سال از آن اظهارات، هنوز هیچ قدرت بزرگی در برابر دولت وی تسلیم نشده است! و حتی مدتی پس از این سخنان، آمریکا و اتحادیهی اروپا تحریمهای جدیدی علیه ملت ایران وضع کردند.
«فتحالفتوحی» که نمیشود از آن دفاع کرد
امضای «برجام» به عنوان متن جمعبندی شدهی مذاکرات هستهای، خود زمینهی جدیدی برای تعریف و تمجید موافقان به خصوص روحانی و وزرایش از نحوهی مذاکرات را ایجاد کرد؛ از «فتح الفتوح» نامیدن برجام تا اعطای لقب بسیار سنگین «برجستهترین معاهده تاریخ معاصر» به آن! و آنچه در این میان همچنان جای خالیاش احساس میشد؛ تنویر افکار عمومی درمورد تعهدات ایران و طرف مقابل بود. تعهداتی که مطالعهی متن برجام پالسهای نگران کنندهای درمورد آن را ارسال میکرد.
این شیوه برخورد رئیس و اعضای دولت با مطالبات مردم درخصوص ابهامات توافق هستهای که عدهای آن را سیاست «فرار به جلو» و سیاست «راه بینداز، جا بینداز» میدانند؛ حتی به رسانههای زنجیرهای طرفدار دولت نیز سرایت کرده است. بررسی عملکرد این قبیل رسانهها در طول دو سال گذشته نشان میدهد که تقریبا هیچ موردی از پاسخ منطقی به سوالات افکارعمومی چه درخصوص مذاکرات هستهای و چه در مورد برجام در آنها یافت نمیشود. این رسانهها نیز ترجیح دادهاند با توسل به روشهای جنگ روانی و به راه انداختن دوقطبیهای ساختگی موافقان و مخالفان توافق، فضا را احساسی کرده و مردم را به درگیری بین اشخاص سرگرم کنند تا کسی به فکر گرفتن پاسخ منطقی برای ایرادات کارشناسی نباشد.
این رسانهها از طرفی با دمیدن در آتش دروغی به نام خسارت ناشی از عدم اجرای برجام، سعی در ایجاد هراس در مردم داشتند و از سوی دیگر با دادن وعدههای سرخرمن رفاه و آسایش فوق تصور در دوران «پسابرجام» به افزایش امید واهی نسبت به سراب پساتوافق اقدام میکردند. یکی از دستمایههای این رسانهها برای تحریک افکار عمومی به منظور پذیرش برجام، در بوق و کرنا کردن آزادسازی پولهای بلوکه شدهی ایران، در دوران پسابرجام بود. پولهایی که در ابتدا مبلغ آن بیش از یکصد میلیارد دلار عنوان میشد اما هرچه به توافق نزدیکتر شدیم، میزان آن «آب رفت» تا آنجا که در نهایت از زبان رئیس کل بانک مرکزی مبلغی درحدود ۳.۵ میلیارد دلار به عنوان میزان واقعی پولهای بلوکه شده عنوان شد و در نهایت حسن روحانی در گفتگوی تلویزیونی آب پاکی را روی دستان ملت ریخت و گفت که تمام این مبلغ نیز «پیش خور» شده و عملا پس از اجرایی شدن برجام، مردم نباید منتظر آزادسازی پولی باشند!
به هر صورت اکنون بیش از دوهفته از آخرین وعدهی روحانی برای پاسخگویی به ابهامات برجام میگذرد اما هنوز خبری از عمل به وعدهی پاسخگویی نیست. این انتظار برای روشن شدن پاسخ دولت به اشکالات برجام درشرایطی است که علی اکبر صالحی -رئیس سازمان انرژی اتمی- که قاعدتا فنیترین فرد دولت درخصوص انرژی اتمی بوده و انتظار میرفت فنیترین پاسخ را به ایرادات پرشمار برجام بدهد نیز ترجیح داد در جلسهی رایگیری مجلس برای طرح برجام، سکانسی از یک فیلم هندی را به نمایش گذاشته و از پاسخگویی منطقی و فنی طفره برود.
با این تفاسیر بسیاری از آگاهان معتقدند وعدهی روحانی برای پاسخگویی به سوالات کارشناسان منتقد برجام نیز به سرنوشت دیگر وعدههای او از قبیل وعدهی ۱۰۰ روزه، افزایش عزت پاسپورت ایرانی، چرخاندن چرخ کارخانهها، عبور از رکود، نبستن دهان منتقدان و دهها مورد دیگر دچار شده و در میان هیاهوی مصنوعی ایجاد شده توسط دولتمردان و رسانههای زنجیرهایشان گم خواهد شد. برای قضاوت درخصوص این تحلیل تنها باید منتظر ماند و حوادث آینده را دید.
*دانشجو