به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ ابوالحسن بنی صدر در دوران ریاست جمهوری خود به دلیل ماهیت آمریکایی که داشت همواره سعی میکرد راه اسلاف خود را در پیش گیرد که یکی از این خیانت ها در دوران جنگ تحمیلی صورت گرفت. با هم مطلبی در این مورد را می خوانیم.
درطول جنگ تحمیلی همه پرسنل زحمتکش هوانیروز شب و روز در خدمت جنگ بودند. اغلب شبها همراه بچهها در پایگاههای دور افتاده، کوهها، دشتها و شهرهای کوچک و بزرگ میهن اسلامی میخوابیدیم و تمام کشور تحت تاثیر جنگ قرار داشت. در آن روزهای خون و شرف چه زیبا و خائنانه بود حرکت اشخاص و گروههایی که به جای یاری رساندن به جنگ و جبهه در فکر تخریب روحیه رزمندگان بودند و مزدوران و منافقین با اخلال در کشور و امور دفاعی و نظامی باعث صدمات زیادی به این مرز و بوم شدند. پرسنل هوانیروز اعم از خلبان، فنی، تدارکاتچی و ... با برادری و محبت همیشه در کنار یکدیگر بر یک سفره مینشستیم و زیر یک سقف میخوابیدیم و در غم و شادی هم شریک بودیم و دوشادوش هم با دشمن میجنگیدیم؛ گویا این رفتار و منش برادرانه به مذاق بعضیها خوش نمیآمد! بنیصدر و همفکرانش برای ضربه زدن به اتحاد و همدلی ما دستور داده بودند که مبلغ 400 هزار تومان وجه نقد به صورت وام و یا بلاعوض به عده ای از فرماندهان بدهند! این موضوع باعث تفرقه و ضعف روحی پرسنل هوانیروز شده بود. این مبلغ هنگفت که به عنوان وام یا هر نام دیگری پرداخت میشد، میتوانست کمک خوبی برای جبهههای جنگ باشد، اگر به دلایلی میخواستند به کارکنان هوانیروز کمکی کنند، چرا باید فقط شامل اشخاص خاصی میشد؟! و چرا آن را بهطور مساوی بین تمام پرسنل تقسیم نمیکردند؟! آیا فقط آن عده خاص میجنگیدند و پرسنل دیگر زحمتکش هوانیروز در خواب بودند؟! اینها سؤالاتی بود که باعث سوءظن کارکنان هوانیروز میشد. در هرحال، این زمزمهها تفرقهانگیز میرفت تا خسارت جبرانناپذیری بر پیکر هوانیروز وارد کنند. عدهای دلسرد و بیانگیزه شده بودند و دائما به بحث و جدال میپرداختند. این موضوع به گوش شهید شیرودی رسید، ایشان از همه خواستند که در مراسم صبحگاه نظامی بایستند تا موضوع مهمی را در میان بگذارند؛ همه کنجکاو شده بودیم، خلبان شیرودی چه حرف خاصی برای ما دارند؟ در این شرایط همه پرسنل جمع شدند و در صفوف منظم درانتظار حرفهای شیرودی ایستادند. برای شنیدن حرفهای شیرودی لحظه شماری میکردیم. او مثل همیشه با سر و وضع مرتب و لباس یک تکه خلبانی و بیدرجه، با گامهای محکم و استوار، با لبی خندان و چهرهای گشاده، قد و قامتی رشید و با ابهت کلاه نظامیاش را مرتب کرد و در جایگاه ایستاد. سلامی گفت، ما هم جواب سلام ایشان را یکصدا دادیم. با نام خدا سخنان شیرین و دلنشین خود را آغاز کرد، موضوع وام را پیش کشید و گفت: بچهها ما برای حفظ و حراست وطنمان میجنگیم نه برای وام، پول و درجه و... در نتیجه آقای بنیصدر حق ندارد با این کار مانند کارهای دیگرش به ما ضربه بزند، من جلوی کار ایشان را میگیرم، این پول و وام بهتر است صرف جنگ شود نه صرف روحیهی ما. روحیهی ما پیروزی در جنگ است، نه پول! انشاءالله نبینم کسی هدف اصلی ما که جنگ است را فراموش کند و به فکر تفرقه باشد. من به مسئولین میگویم از این کار منع شوند و قول میدهم اگر بنده یکی از آن امتیاز بگیرها باشم، آن را بین شما تقسیم خواهم کرد. کلام گرم، محکم و از دل برآمدهی او بر دلها نشست مانند این که آب روز آتش ریخته باشند. همه با هم با تکبیر بلندی سخنان آن بزرگوار را تایید کردیم. صدای بانگ تکبیر ما را به یاد اللهاکبر شیرودی در پرواز و هنگام انهدام ادوات نظامی دشمن می انداخت. بعد از عزل بنیصدر فهمیدیم که شهید شیرودی چگونه با آگاهی و اشرافی هوشمندانه از توطئهی دشمنان و در خصوص حرکتهای ضد مردمی و ضد انقلابی آگاه بود و بهموقع و متناسب با شرایط عکسالعمل نشان میداد. او از نقطه نظرهای بزرگان انقلاب پیروی میکرد، شهید شیرودی با مجاهدت، رشادت، ایمان، اراده و تخصصی که داشت، خستگی ناپذیر و مصمم به وظیفهاش عمل میکرد و در پیروزی رزمندگان، سرکوبی اشرار و منافقین نقش بسزایی داشت. او همیشه باعث همکاری و وحدت در نیروهای ارتشی و سپاهی بود. محوریت ایشان در وحدت و همبستگی نیروهای مسلح همیشه در خاطرات رزمندگان زنده خواهد بود. منبع:فارس