وی دوران سربازی اش را پیش از انقلاب و به عنوان محاظ دربار پهلوی گذرانده بود با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل می شود.
به گزارش شهدای ایران،مهدی خلج امیرحسینی یکی از جانبازان ۸ سال دفاع مقدس این روزها به دلایل ضعف جسمی در کما به سر می برد و متاسفانه هر روز وضعیت جسمی اش بدتر می شود.
وی دوران سربازی اش را پیش از انقلاب و به عنوان محاظ دربار پهلوی گذرانده بود با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل می شود.
مهدی خلج متولد 1336 است، زمانی که در ارتش استخدام می شود به دلیل آمادگی بدنی و ورزشکار بودن به عنوان گارد جاویدان انتخاب می شود، اما همزمان با انقلاب همراه مردم در مبارزات شرکت می کند و به عنوان حفاظت از دوشکا مرکزی اتکا دورانی را در کمیته انقلاب خدمت می کند. خلج در زمان جنگ پس از ماه ها خدمت در خطمقدم در تاریخ 6 مرداد ماه سال 60 در دشت عباس به دلیل موج انفجار به درجه رفیع جانبازی نائل می شود.
وی که صاحب 2 فرزند است مدتی را در آسایشگاه اعصاب و روان نیایش بستری بود و از حدود 10 روز پیش به دلیل عارضه مغزی در کما به سر می برد.
یکی از کسانی که این جانباز سرافراز را می شناسد در توصیف روحیات و اخلاق وی به خبرنگار ما می گوید: یک بار که رفته بودیم آسایشگاه آقا مهدی حال نداشت. گریه می کرد، بالاخره روزی بیست تا قرص به آدم فشار می اورد. ایشان همیشه خندان و با روحیه باز از ما استقبال می کرد و همیشه تا دم در با ما می آمدند حتی با ما نهار می خوردند و نماز می خواندند اما آن بار حالشان اصلا خوب نبود. در مراسم بعدی که مصادف با مراسم نیمه شعبان بود وقتی رفتیم جلو که حالشان را بپرسیم می گفتند: ترو خدا ببخشید دفعه قبل حال نداشتم و گریه می کردم.، حلالم کنید و بعد چند بار عذر خواهی کرد! حتی یک بار بعد از چهار ماه که رفته بودیم آسایشگاه و مادرم حالش خوب نبود که همراهمان باشد. تا از در وارد شدیم آقا مهدی گفت:حاج خانم نیومده؟ آخرش که می خواستیم برویم آقا مهدی یک تسبیح داد به یکی از آشنایان و گفت این را از طرف من به حاج خانم بدهید. ایشان هیچ وقت نمی گذاشت خانم هایی که به عیادتشان می آیند در آفتاب باشند و حتی بقیه جانبازان را از صندلی ها بلند می کردند تا خانم ها روی صندلی بنشینند. همیشه وقتی به عیادت جانبازها می رفتیم اخر مراسم ها همیشه دعای فرج میخواندند و این همیشه به عهده اقا مهدی بود.
هم صدا با خانواده این جانباز جلیل القدر از تمام مخاطبان درخواست می کند که در این شب های عزیر برای شفای عاجل تمامی جانبازان به ویژه مهدی خلج امیرحسینی دعا بفرمایند.
وی دوران سربازی اش را پیش از انقلاب و به عنوان محاظ دربار پهلوی گذرانده بود با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل می شود.
مهدی خلج متولد 1336 است، زمانی که در ارتش استخدام می شود به دلیل آمادگی بدنی و ورزشکار بودن به عنوان گارد جاویدان انتخاب می شود، اما همزمان با انقلاب همراه مردم در مبارزات شرکت می کند و به عنوان حفاظت از دوشکا مرکزی اتکا دورانی را در کمیته انقلاب خدمت می کند. خلج در زمان جنگ پس از ماه ها خدمت در خطمقدم در تاریخ 6 مرداد ماه سال 60 در دشت عباس به دلیل موج انفجار به درجه رفیع جانبازی نائل می شود.
وی که صاحب 2 فرزند است مدتی را در آسایشگاه اعصاب و روان نیایش بستری بود و از حدود 10 روز پیش به دلیل عارضه مغزی در کما به سر می برد.
یکی از کسانی که این جانباز سرافراز را می شناسد در توصیف روحیات و اخلاق وی به خبرنگار ما می گوید: یک بار که رفته بودیم آسایشگاه آقا مهدی حال نداشت. گریه می کرد، بالاخره روزی بیست تا قرص به آدم فشار می اورد. ایشان همیشه خندان و با روحیه باز از ما استقبال می کرد و همیشه تا دم در با ما می آمدند حتی با ما نهار می خوردند و نماز می خواندند اما آن بار حالشان اصلا خوب نبود. در مراسم بعدی که مصادف با مراسم نیمه شعبان بود وقتی رفتیم جلو که حالشان را بپرسیم می گفتند: ترو خدا ببخشید دفعه قبل حال نداشتم و گریه می کردم.، حلالم کنید و بعد چند بار عذر خواهی کرد! حتی یک بار بعد از چهار ماه که رفته بودیم آسایشگاه و مادرم حالش خوب نبود که همراهمان باشد. تا از در وارد شدیم آقا مهدی گفت:حاج خانم نیومده؟ آخرش که می خواستیم برویم آقا مهدی یک تسبیح داد به یکی از آشنایان و گفت این را از طرف من به حاج خانم بدهید. ایشان هیچ وقت نمی گذاشت خانم هایی که به عیادتشان می آیند در آفتاب باشند و حتی بقیه جانبازان را از صندلی ها بلند می کردند تا خانم ها روی صندلی بنشینند. همیشه وقتی به عیادت جانبازها می رفتیم اخر مراسم ها همیشه دعای فرج میخواندند و این همیشه به عهده اقا مهدی بود.
تسبیحی که آقا مهدی به عیادت کنندگانش هدیه داده بود
هم صدا با خانواده این جانباز جلیل القدر از تمام مخاطبان درخواست می کند که در این شب های عزیر برای شفای عاجل تمامی جانبازان به ویژه مهدی خلج امیرحسینی دعا بفرمایند.
زمان احمدی نژاد :
1- مجلس محترم بودجه تصویب کرد که دولت 100 تومان به رزمندگان فقیر و درمانده
بدهند .
دولت 18 تومان را می داد و بقیه اش معلوم نیست .
2- کمک معیشت را یک بانک قرض الحسنه دریافت می کرد و :
مثلاً 5 ماه 300 هزار توامان به رزمندگان می دادند ؛
بانک پول را 7 ماه بعد به رزمندگان می داد ؟!
و بانک قرض الحسنه یک تا 2 ماه همین کمک معیشت ماهی 80 هزار تومان را نگه می داشت ؟!
3- من از کجا می دانستم :؟!
تلفن من در سیستم بانک فقط و فقط برای من پیامک می فرستاد که مثلاً 200 هزار تومان به حسابم واریز شده است ؟!
و من که 4 یا 5 ماه بی پول بودم این 200 یا 300 هزار تومان را زود دریافت و خرج می کردم ؟!
و بعد از یک تا 2 ماه خرج کردن پول ؛ یک برگه به ما می دادند که به بانگ برویم و مثلاً بعد از 6 ماه 300 هزار تومان حقوق را دریافت کنیم .
غافل از اینکه من 2 ماه پیش این کمک معیشت را گرفتم و خرج نکرده تمام می شد ؛ آنقدر که کم بود نای خرید نداشت ؟!
و بعضی از برگه حقوق را تحویل بانک می دادم و می گفتم قبلاً برداشت کردم ؟!
و بعضی از برگه حقوق را در خانه ام یادگاری نگه داشته ام ؟!
4- تا به حال 4 بانگ یا قرض الحسنه برای کمک معیشت به رزمندگان عوض کرده ایم ولی غافل از یک ریال حقوق کامل همیشگی ؟!
آقای مسئول :
برای رزمندگان این حداقل حقوق ماهی 2 میلیون تومان را با مدرک توسط فیش حقوق دایمی کنید که حق مان است و ایران بدهکار این رزمندگان است ؟!
انشاالله .
http://mkhakpour9.persianblog.ir/
...