دولت یازدهم از یک مذاکره با آمریکا به رابطه تلفنی دو رئیس جمهور رسید و سپس با شیطان بزرگ دست دادند تا امروز مردم ما شاهد باشند که فست فودهای آمریکایی راهشان را برای ورود به ایران باز کرده اند.
به گزارش شهدای ایران، در جریان سفر روحانی به نیویورک، حاشیه هایی به وقوع پیوست که شاید مهمترین حاشیه این سفر دست دادن ظریف با اوباما در راهروهای سازمان ملل بود.
این حاشیه تا حدی مهم بود که از سخنان روحانی در سازمان ملل نیز بیشتر بازخورد وبازتاب داشت و رسانههای زیادی به این موضوع پرداختند.
اگرچه رسانه های اصولگرا انتقاد از این عملکرد را در دستور کار خود قرار دادند، اما ذوق زدگی رسانه های اصلاح طلب از دست دادن ظریف و اوباما قابل تامل است.
این رسانهها ضمن هماهنگی کامل با ضد انقلاب خارج نشین سعی در القای برداشت دیپلماسی فعال از این دست دادن کردند.
محورهایی که در این روزنامهها دیده می شد بیشتر در دو محور عادی سازی روابط ایران و آمریکا و قدم برداشتن در این مسیر و همچنین عدول از خط قرمزها پیگیری می شد.
این رسانهها با تأکید زیادی بر روی اتفاقی بودن این مصافحه طوری وانمود می کردند که گویا سفارت آمریکا در ایران باز شده است و در این مصافحه کلیه مشکلات کشور حل شده است.
با نگاهی به این مسئله می توان به روشنی دریافت که اتفاقات اتفاقی دیگری از سوی دستگاه دیپلماسی کشور در حال شکل گیری است تا جایی که به نظر می رسد باید به زودی شاهد باز شدن سفارت آمریکا در ایران به صورت اتفاقی! هم بود.
از دیدگاه دیگر نیز می توان گفت دیدار ظریف و اوباما در این سفر به منزله فضاسازی برای دیدار های بعدی در سطوح بالاتر است؛ به طوری که شاید در سال های آینده باید منتظر دیدار روحانی و اوباما هم بود و شاید در سال های بعدی اگر عمر دولت اجازه بدهد حضور اوباما را نیز در کشور شاهد باشیم.
پرداختن به این موضوع از آنجا اهمیت دارد که تابو شکنی در کشور ما همواره یکباره نبوده و تابو شکنیهایی از این دست بیانگر برنامه ریزی گسترده برای تابوشکنیهای بالاتر است.
دولتی که در ابتدا آمریکا و اوباما را مودب نامید و با آن تلفنی گفت و گو کرد، امروز به مصافحه با آمریکا پرداخت تا شاید فردا در ایران منتظر اوباما باشد.
قهرمان سازی از ظریف در سیاست خارجی در حالی از سوی رسانههای داخلی و خارجی پیگیری می شود که هیچ کدام از این رسانه ها به این موضوع اشاره نکردهاند که در طول تاریخ 36 ساله که از عمر انقلاب میگذرد، چگونه چنین اتفاقات اتفاقی رخ نداده است.
تلاش دولت یازدهم برای سفیدسازی چهره آمریکا در حالی صورت گرفته است که دولت آمریکا حتی یک گام از مواضع قبلی خود کوتاه نیامده است و حتی تهدیدهای خود علیه ایران را بیشتر هم کرده است.
برخی از رسانه های داخلی که به پیاده نظامی برای معاندین تبدیل شده اند، هم راستا با رسانه های معاند در تلاش اند چهره شیطان بزرگ را در مقابل ایران تلطیف کنند؛ این جریان در پی آن است که آمریکا را منجی برای شرایط امروز کشور معرفی کند و از طرف دیگر دولت یازدهم را به عنوان کلید قفل ارتباط با آمریکا معرفی می کند.
روزنامه های شرق، اعتماد، آفتاب یزد، ابتکار، قانون، آرمان و دیگر رسانه های پیاده نظام داخلی و خارجی جریان معارض در گزارشهای متعدد خود به دست دادن ظریف و اوباما پرداختند و آن را یک نمونه دیگر موفقیت دیپلماسی دولت یازدهم خواندند!
شرق تحت عنوان "ظریف با اوباما دست داد"، نوشت: دومین تابو در سه دهه، در فاصله دوسال شکسته شد. دو سال بعد از گفت وگوی تلفنی کوتاه رؤسای جمهوری ایران و آمریکا؛ اینبار اوباما و ظریف در حال خروج از سالن مجمع، با هم سلام و احوالپرسی کرده و دست داده اند.
اکنون این تابو شکنی ها رفته رفته بیشتر می شود تا جایی که طی روزهای گذشته نیز برای نشان دادن عمق این ارتباط یکی از این شرکت های مک دونالد فرم درخواست اعطای نمایندگی در ایران را پس از پایان مذاکرات وین، در وبسایتش قرار داد. اقدامی که در داخل کشور نیز با استقبال و ذوقزدگی از سوی جریانهای سیاسی مختلف همراه شد.
بسیاری از کارشناسان ورود صنایع غذایی به بازار مصرف ایران را تنها یک پدیده اقتصادی نمیدانند بلکه این زنجیره قدرتمند را یک پدیده اجتماعی و فرهنگی تلقی میکنند که حامل ارزشهای جامعه آمریکایی است؛ ترویج فرهنگ فستفودگرایی که خود فرهنگ فردگرایی را بدنبال دارد.
دولت یازدهم از یک مذاکره با آمریکا به رابطه تلفنی دو رئیس جمهور رسید و سپس با شیطان بزرگ دست دادند تا امروز مردم ما شاهد باشند تا فست فودهای آمریکایی راهشان را برای ورود به ایران باز کرده اند.
*دانا
این حاشیه تا حدی مهم بود که از سخنان روحانی در سازمان ملل نیز بیشتر بازخورد وبازتاب داشت و رسانههای زیادی به این موضوع پرداختند.
اگرچه رسانه های اصولگرا انتقاد از این عملکرد را در دستور کار خود قرار دادند، اما ذوق زدگی رسانه های اصلاح طلب از دست دادن ظریف و اوباما قابل تامل است.
این رسانهها ضمن هماهنگی کامل با ضد انقلاب خارج نشین سعی در القای برداشت دیپلماسی فعال از این دست دادن کردند.
محورهایی که در این روزنامهها دیده می شد بیشتر در دو محور عادی سازی روابط ایران و آمریکا و قدم برداشتن در این مسیر و همچنین عدول از خط قرمزها پیگیری می شد.
این رسانهها با تأکید زیادی بر روی اتفاقی بودن این مصافحه طوری وانمود می کردند که گویا سفارت آمریکا در ایران باز شده است و در این مصافحه کلیه مشکلات کشور حل شده است.
با نگاهی به این مسئله می توان به روشنی دریافت که اتفاقات اتفاقی دیگری از سوی دستگاه دیپلماسی کشور در حال شکل گیری است تا جایی که به نظر می رسد باید به زودی شاهد باز شدن سفارت آمریکا در ایران به صورت اتفاقی! هم بود.
از دیدگاه دیگر نیز می توان گفت دیدار ظریف و اوباما در این سفر به منزله فضاسازی برای دیدار های بعدی در سطوح بالاتر است؛ به طوری که شاید در سال های آینده باید منتظر دیدار روحانی و اوباما هم بود و شاید در سال های بعدی اگر عمر دولت اجازه بدهد حضور اوباما را نیز در کشور شاهد باشیم.
پرداختن به این موضوع از آنجا اهمیت دارد که تابو شکنی در کشور ما همواره یکباره نبوده و تابو شکنیهایی از این دست بیانگر برنامه ریزی گسترده برای تابوشکنیهای بالاتر است.
دولتی که در ابتدا آمریکا و اوباما را مودب نامید و با آن تلفنی گفت و گو کرد، امروز به مصافحه با آمریکا پرداخت تا شاید فردا در ایران منتظر اوباما باشد.
قهرمان سازی از ظریف در سیاست خارجی در حالی از سوی رسانههای داخلی و خارجی پیگیری می شود که هیچ کدام از این رسانه ها به این موضوع اشاره نکردهاند که در طول تاریخ 36 ساله که از عمر انقلاب میگذرد، چگونه چنین اتفاقات اتفاقی رخ نداده است.
تلاش دولت یازدهم برای سفیدسازی چهره آمریکا در حالی صورت گرفته است که دولت آمریکا حتی یک گام از مواضع قبلی خود کوتاه نیامده است و حتی تهدیدهای خود علیه ایران را بیشتر هم کرده است.
برخی از رسانه های داخلی که به پیاده نظامی برای معاندین تبدیل شده اند، هم راستا با رسانه های معاند در تلاش اند چهره شیطان بزرگ را در مقابل ایران تلطیف کنند؛ این جریان در پی آن است که آمریکا را منجی برای شرایط امروز کشور معرفی کند و از طرف دیگر دولت یازدهم را به عنوان کلید قفل ارتباط با آمریکا معرفی می کند.
روزنامه های شرق، اعتماد، آفتاب یزد، ابتکار، قانون، آرمان و دیگر رسانه های پیاده نظام داخلی و خارجی جریان معارض در گزارشهای متعدد خود به دست دادن ظریف و اوباما پرداختند و آن را یک نمونه دیگر موفقیت دیپلماسی دولت یازدهم خواندند!
شرق تحت عنوان "ظریف با اوباما دست داد"، نوشت: دومین تابو در سه دهه، در فاصله دوسال شکسته شد. دو سال بعد از گفت وگوی تلفنی کوتاه رؤسای جمهوری ایران و آمریکا؛ اینبار اوباما و ظریف در حال خروج از سالن مجمع، با هم سلام و احوالپرسی کرده و دست داده اند.
اکنون این تابو شکنی ها رفته رفته بیشتر می شود تا جایی که طی روزهای گذشته نیز برای نشان دادن عمق این ارتباط یکی از این شرکت های مک دونالد فرم درخواست اعطای نمایندگی در ایران را پس از پایان مذاکرات وین، در وبسایتش قرار داد. اقدامی که در داخل کشور نیز با استقبال و ذوقزدگی از سوی جریانهای سیاسی مختلف همراه شد.
بسیاری از کارشناسان ورود صنایع غذایی به بازار مصرف ایران را تنها یک پدیده اقتصادی نمیدانند بلکه این زنجیره قدرتمند را یک پدیده اجتماعی و فرهنگی تلقی میکنند که حامل ارزشهای جامعه آمریکایی است؛ ترویج فرهنگ فستفودگرایی که خود فرهنگ فردگرایی را بدنبال دارد.
دولت یازدهم از یک مذاکره با آمریکا به رابطه تلفنی دو رئیس جمهور رسید و سپس با شیطان بزرگ دست دادند تا امروز مردم ما شاهد باشند تا فست فودهای آمریکایی راهشان را برای ورود به ایران باز کرده اند.
*دانا