به بهانه ماه محرم
وقتی یک خانم باشی و توی هیات همیشه از در پشتی وارد شده باشی و نتوانی موقع روضه بلند گریه کنی و نتوانی آن طور که دلت می خواهد سینه بزنی و نتوانی صدایت را بالا ببری، حتما سراغی از مجالس زنانه عزاداری می گیری.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ وقتی یک خانم باشی و توی هیات همیشه از در پشتی وارد شده باشی و نتوانی موقع روضه بلند گریه کنی و نتوانی آن طور که دلت می خواهد سینه بزنی و نتوانی صدایت را بالا ببری، حتما سراغی از مجالس زنانه عزاداری می گیری. ممکن است انتظارت از چنین مجلسی فقط راحتی جا و ساعتش باشد یا فضای زنانه تر یا حتی روضه های هماهنگ تر با خلقیات زنانه. هرچه که باشد، همین ها باعث به وجود آمدن مجالس زنانه مولودی و عزاداری و قرآن خوانی در خانه ها شده است.
هرچند سابقه این جور مجالس کم از سابقه مجالس مردانه ندارد، اما مثل خیلی چیزهای دیگر در این سال های اخیر، خلاقیت بودار سنت های بعضی از این مجالس را هم تغییر داده. درحالی که خانم جلسه ای های سنتی و قدیمی دارند مثل همیشه کارشان را می کنند، خانم جلسه ای های ورژن جدید، رسوم جدیدی را به وجود آورده اند و مجالسی برگزار می کنند که در آن قرآن، مداحی اهل بیت(ع) و دین در اولویت های دورتری قرار می گیرند و جایشان را به چیزهایی داده اند که دقیقا در همان دین مذموم شناخته شده؛ ماجرایی که حتی صدای صنف خانم های جلسه ای را هم درآورده.
گوش تا گوش هال و پذیرایی خانه را زن ها پر کرده اند. یکی در میان زن های میانسال هستند و دخترهای جوان. همگی با لباس رسمی مشکی نشسته اند و برق پولک و منجوق و سنگ های روی لباس هایشان با برق انگشترهای دانه درشت شان هماهنگ است. میزبان چند تا خانم را استخدام کرده تا ظرف ها پیوسته از حلوا و میوه پر بمانند.
بالاخره هم در باز می شود و «خانم جلسه ای ورژن جدید» وارد می شود با یک چادر عربی حریر اسود و پوشیه ای که تمام صورتش را پوشانده شبیه یک هیبت سیاه است. خانم دیگری که پشت سرش وارد می شود هم سیاه پوشیده، اما پوشیه نزده، خانم ها همه بلند می شوند و خانم جلسه ای چادرش را بیرون می کشد؛ از زیر آن هیبت، پرزرق و برق ترین لباس و درشت ترین انگشتر و غلیظ ترین آرایش مجلس می زند بیرون. خانم جلسه ای می نشیند و جلسه شروع می شود.
ورژن تهران
جلسه های با این حال و هوا، سابقه زیادی ندارند. جلسات زنانه روضه قدمتی به اندازه همان جلسات مردانه دارند و بانیان و مداحان آنها مثل جلسات عمومی، دوستداران اهل بیت بوده اند. تغییرات چند سال گذشته در مداحی و برنامه های مذهبی، جلسات زنانه را هم گرفتار کرده و حالا نوع جدیدی از جلسه ها برگزار می شود که محور آن خانم جلسه ای ورژن جدید است.
این خانم جلسه ای ها، پا به جلسات معمولی مداحی و مولودی در جنوب شهر نمی گذارند. آن ها منطقه فعالیت مشخص دارند و جز چند منطقه خاص، جای دیگری نمی روند. خانم «غ» قبل از هر سوالی، می پرسد: «جلسه تون کجاست؟ من فقط حوالی سعادت آباد و شهرک غرب می یام. اگر جای دورتر باشه، باید رفت و برگشت رو خودتون تقبل کنید.» منظور او از تقبل کنید، این است که آژانس او را از در خانه بیاورد و بعد از جلسه هم دوباره برگرداند. یکی از این خانم ها با شنیدن نام محله پیروزی (از محلات جنوب شرق تهران) فوری می گوید نمی آید و قطع می کند.
غیر از اینکه محلات شمال شهر معمولا جیب آنها را پرتر می کنند، قضیه کلاس کار هم هست که باعث می شود بعضی از خانم جلسه ای ها از خط مرزی شمال تهران پایین تر نیایند. این خانم جلسه ای ها، کارت هم دارند و شماره موبایل را همراه با خدماتی که ارائه می کنند(!) روی کارت نوشته اند. روی کارت خانم «آ» که از خانم های معروف شمال غرب تهران است، نوشته «قرآن و احادیث همراه با تفسیر و ترجمه، مداحی اهل بیت، مولودی همراه با گروه دف و سیستم صوتی. فقط شمال تهران. با هماهنگی قبلی. تلفن...
پیاز به اندازه کافی
تقریبا هیچ شرط خاصی وجود ندارد، حتی صدای خوب. کافی است بلد باشند اشک جماعت را دربیاورند. این ترفند حتما هم ذکر خشونت یزیدیان و مظلومیت طفل شش ماهه نیست؛ گاهی گفتن از سختی های روزگار و دخترهای ترشیده و پسرهای معتاد و شوهرهای دیوصفت، خیلی اشک آورتر به نظر می رسد! این طوری است که حتی تفسیر قرآن و احادیث هم به نفع زن های ستم کشیده می شود و از احادیث هم آنهایی انتخاب می شوند که منظور خانم جلسه ای ورژن جدید را برسانند.
در کنار این تفاسیر بشارت دهنده، تعدادی آیه و حدیث انذار کننده و ترساننده هم گفته می شود که جلسه جدی شود. این جور روایت ها معمولا دور و بر غیبت، تهمت و دروغ گفتن می چرخد و سعی می شود نوع عذاب های دنیوی و اخروی آن ها با جزئیات کامل و فضاسازی درمورد قبر و جهنم گفته شود تا کسی نماند که متنبه نشده باشد. اغلب هم به محض تمام شدن موعظه ها بساط غیبت راه می افتد.
بعضی وقت ها حرف های خانم های جلسه ای رنگ و بوی سیاسی هم می گیرد. بعضی از جلسات هم با همراهی یک خانم و چند ساک بزرگ از لباس و چیزهای دیگر برگزار می شود که از کیش، قشم، دوبی یا ترکیه جنس آورده و به قیمت مناسب می فروشد. بعضی های دیگر هم وارد حوزه روحانیون می شوند و استخاره می کنند و ذکر یاد می دهند.
قرائت قرآن در این جلسات معمولا منحصر به یک سوره انعام یا یاسین است و بعد از آن دعای توسل یا زیارت عاشورا خوانده می شود و مداحی هم در میان دعا و قرآن جا می شود. دست آخر دعاهای کلی و خاصه و مریض های منظور و بالاخره پذیرایی است که تعداد مهمانان در این بخش معمولا دوبرابر می شود. همه مجالس اما این طور نیستند. تا همین چند سال پیش خانم جلسه ای ها، حداقل چند درس خاص را در حوزه علمیه خوانده بودند و از مساجد محل مجوز برای تبلیغ داشتند. هنوز هم تعداد زیادی از این خانم ها وجود دارند که در جلسات ساده تر و واقعی تر حاضر می شوند.
برخلاف خانم جلسه ای های ژیگول، خانم های قدیمی معمولا مبلغی را شرط نمی کنند. درحالی که خانم «آ» که در محدوده شهرک غرب و سعادت آباد اسم و رسمی دارد، برای یک ملودی همراه با گروه دف بین 700 تا 800 هزار تومان را شرط می کند. خانم های قدیمی به همان پولی که در پاکت گذاشته می شود و توسط صاحبخانه در انتهای مجلس داده می شود، راضی هستند و چانه نمی زنند و این کار را وظیفه خودشان می دانند. خیلی هایشان در مسجد، خانه های فرهنگ یا حتی خانه خودشان کلاس قرآن دارند.
این زنان مداح، بدجوری از خانم جلسه ای های مدرن شکایت دارند. یکی از این خانم ها که در محله تهرانپارس می نشیند، می گوید «مثلا مجلس روضه است، اما چنان باند و اکویی می آورند که تا سه کوچه آن طرف تر صدای چهچه شان شنیده می شود. آن وضع آرایش و آن لهو و لعب هایی که به بهانه مولودی انجام می شود، دست کمی از یک عروسی مجلل ندارد من نمی دانم در چنین مجلسی چطور ممکن است یادی از قرآن هم بشود!»
مسجد از کدام طرف است؟
درحالی که همه معترف اند زن ها می توانند تعیین کننده دینداری نسل های بعدی باشند، کسی کاری به جریاناتی که در این جلسات می گذرد، ندارد. سفره های پرزرق و برق به بهانه سفره حضرت عباس(ع) و خرافات و دروغ ها به جای اصول دین و حرف های تاثیرگذار به جای به درد بخور، به راحتی راهش را به خانواده ها باز می کند؛ شاید برای همین ها با شد که این جلسات کمتر می توانند جوان ها را جذب کنند. هرچند دفاتر مساجد در چند سال اخیر سعی کرده اند با ساماندهی و مجوزدادن به خانم های مبلغ و گذاشتن چند جلسه موضوعی و نظرسنجی برای آنها ماجرا را تحت کنترل خودشان دربیاورند، اما مشکل اصلی را که خانم های بدون مجوز اما اسم و رسم دار هستند، حل نکرده اند.
این وسط ماه محرم هم بهانه ای شده که خیلی هایشان را به پول یا اعتبار و معروفیت برساند. تا وقتی که دوباره یک تیتر در روزنامه ها درمورد دستگیری خانم جلسه ای کذاب یا جلسات انحرافی یا دزدی منتشر شود و همه باز یادشان بیاید پشت درهای بسته خانه های زیادی به بهانه دین حرف هایی زده می شود که هیچ سنخیتی با دین ندارند.
گوش تا گوش هال و پذیرایی خانه را زن ها پر کرده اند. یکی در میان زن های میانسال هستند و دخترهای جوان. همگی با لباس رسمی مشکی نشسته اند و برق پولک و منجوق و سنگ های روی لباس هایشان با برق انگشترهای دانه درشت شان هماهنگ است. میزبان چند تا خانم را استخدام کرده تا ظرف ها پیوسته از حلوا و میوه پر بمانند.
بالاخره هم در باز می شود و «خانم جلسه ای ورژن جدید» وارد می شود با یک چادر عربی حریر اسود و پوشیه ای که تمام صورتش را پوشانده شبیه یک هیبت سیاه است. خانم دیگری که پشت سرش وارد می شود هم سیاه پوشیده، اما پوشیه نزده، خانم ها همه بلند می شوند و خانم جلسه ای چادرش را بیرون می کشد؛ از زیر آن هیبت، پرزرق و برق ترین لباس و درشت ترین انگشتر و غلیظ ترین آرایش مجلس می زند بیرون. خانم جلسه ای می نشیند و جلسه شروع می شود.
ورژن تهران
جلسه های با این حال و هوا، سابقه زیادی ندارند. جلسات زنانه روضه قدمتی به اندازه همان جلسات مردانه دارند و بانیان و مداحان آنها مثل جلسات عمومی، دوستداران اهل بیت بوده اند. تغییرات چند سال گذشته در مداحی و برنامه های مذهبی، جلسات زنانه را هم گرفتار کرده و حالا نوع جدیدی از جلسه ها برگزار می شود که محور آن خانم جلسه ای ورژن جدید است.
این خانم جلسه ای ها، پا به جلسات معمولی مداحی و مولودی در جنوب شهر نمی گذارند. آن ها منطقه فعالیت مشخص دارند و جز چند منطقه خاص، جای دیگری نمی روند. خانم «غ» قبل از هر سوالی، می پرسد: «جلسه تون کجاست؟ من فقط حوالی سعادت آباد و شهرک غرب می یام. اگر جای دورتر باشه، باید رفت و برگشت رو خودتون تقبل کنید.» منظور او از تقبل کنید، این است که آژانس او را از در خانه بیاورد و بعد از جلسه هم دوباره برگرداند. یکی از این خانم ها با شنیدن نام محله پیروزی (از محلات جنوب شرق تهران) فوری می گوید نمی آید و قطع می کند.
غیر از اینکه محلات شمال شهر معمولا جیب آنها را پرتر می کنند، قضیه کلاس کار هم هست که باعث می شود بعضی از خانم جلسه ای ها از خط مرزی شمال تهران پایین تر نیایند. این خانم جلسه ای ها، کارت هم دارند و شماره موبایل را همراه با خدماتی که ارائه می کنند(!) روی کارت نوشته اند. روی کارت خانم «آ» که از خانم های معروف شمال غرب تهران است، نوشته «قرآن و احادیث همراه با تفسیر و ترجمه، مداحی اهل بیت، مولودی همراه با گروه دف و سیستم صوتی. فقط شمال تهران. با هماهنگی قبلی. تلفن...
پیاز به اندازه کافی
تقریبا هیچ شرط خاصی وجود ندارد، حتی صدای خوب. کافی است بلد باشند اشک جماعت را دربیاورند. این ترفند حتما هم ذکر خشونت یزیدیان و مظلومیت طفل شش ماهه نیست؛ گاهی گفتن از سختی های روزگار و دخترهای ترشیده و پسرهای معتاد و شوهرهای دیوصفت، خیلی اشک آورتر به نظر می رسد! این طوری است که حتی تفسیر قرآن و احادیث هم به نفع زن های ستم کشیده می شود و از احادیث هم آنهایی انتخاب می شوند که منظور خانم جلسه ای ورژن جدید را برسانند.
در کنار این تفاسیر بشارت دهنده، تعدادی آیه و حدیث انذار کننده و ترساننده هم گفته می شود که جلسه جدی شود. این جور روایت ها معمولا دور و بر غیبت، تهمت و دروغ گفتن می چرخد و سعی می شود نوع عذاب های دنیوی و اخروی آن ها با جزئیات کامل و فضاسازی درمورد قبر و جهنم گفته شود تا کسی نماند که متنبه نشده باشد. اغلب هم به محض تمام شدن موعظه ها بساط غیبت راه می افتد.
بعضی وقت ها حرف های خانم های جلسه ای رنگ و بوی سیاسی هم می گیرد. بعضی از جلسات هم با همراهی یک خانم و چند ساک بزرگ از لباس و چیزهای دیگر برگزار می شود که از کیش، قشم، دوبی یا ترکیه جنس آورده و به قیمت مناسب می فروشد. بعضی های دیگر هم وارد حوزه روحانیون می شوند و استخاره می کنند و ذکر یاد می دهند.
قرائت قرآن در این جلسات معمولا منحصر به یک سوره انعام یا یاسین است و بعد از آن دعای توسل یا زیارت عاشورا خوانده می شود و مداحی هم در میان دعا و قرآن جا می شود. دست آخر دعاهای کلی و خاصه و مریض های منظور و بالاخره پذیرایی است که تعداد مهمانان در این بخش معمولا دوبرابر می شود. همه مجالس اما این طور نیستند. تا همین چند سال پیش خانم جلسه ای ها، حداقل چند درس خاص را در حوزه علمیه خوانده بودند و از مساجد محل مجوز برای تبلیغ داشتند. هنوز هم تعداد زیادی از این خانم ها وجود دارند که در جلسات ساده تر و واقعی تر حاضر می شوند.
برخلاف خانم جلسه ای های ژیگول، خانم های قدیمی معمولا مبلغی را شرط نمی کنند. درحالی که خانم «آ» که در محدوده شهرک غرب و سعادت آباد اسم و رسمی دارد، برای یک ملودی همراه با گروه دف بین 700 تا 800 هزار تومان را شرط می کند. خانم های قدیمی به همان پولی که در پاکت گذاشته می شود و توسط صاحبخانه در انتهای مجلس داده می شود، راضی هستند و چانه نمی زنند و این کار را وظیفه خودشان می دانند. خیلی هایشان در مسجد، خانه های فرهنگ یا حتی خانه خودشان کلاس قرآن دارند.
این زنان مداح، بدجوری از خانم جلسه ای های مدرن شکایت دارند. یکی از این خانم ها که در محله تهرانپارس می نشیند، می گوید «مثلا مجلس روضه است، اما چنان باند و اکویی می آورند که تا سه کوچه آن طرف تر صدای چهچه شان شنیده می شود. آن وضع آرایش و آن لهو و لعب هایی که به بهانه مولودی انجام می شود، دست کمی از یک عروسی مجلل ندارد من نمی دانم در چنین مجلسی چطور ممکن است یادی از قرآن هم بشود!»
مسجد از کدام طرف است؟
درحالی که همه معترف اند زن ها می توانند تعیین کننده دینداری نسل های بعدی باشند، کسی کاری به جریاناتی که در این جلسات می گذرد، ندارد. سفره های پرزرق و برق به بهانه سفره حضرت عباس(ع) و خرافات و دروغ ها به جای اصول دین و حرف های تاثیرگذار به جای به درد بخور، به راحتی راهش را به خانواده ها باز می کند؛ شاید برای همین ها با شد که این جلسات کمتر می توانند جوان ها را جذب کنند. هرچند دفاتر مساجد در چند سال اخیر سعی کرده اند با ساماندهی و مجوزدادن به خانم های مبلغ و گذاشتن چند جلسه موضوعی و نظرسنجی برای آنها ماجرا را تحت کنترل خودشان دربیاورند، اما مشکل اصلی را که خانم های بدون مجوز اما اسم و رسم دار هستند، حل نکرده اند.
این وسط ماه محرم هم بهانه ای شده که خیلی هایشان را به پول یا اعتبار و معروفیت برساند. تا وقتی که دوباره یک تیتر در روزنامه ها درمورد دستگیری خانم جلسه ای کذاب یا جلسات انحرافی یا دزدی منتشر شود و همه باز یادشان بیاید پشت درهای بسته خانه های زیادی به بهانه دین حرف هایی زده می شود که هیچ سنخیتی با دین ندارند.
ممنونیم ازمطالب عالیتون