در حادثه عاشورا اکثریت قریب به اتفاق مردم و سپاه ابن زیاد میدانستند، امام حسین(ع) نواده عزیز پیغمبر(ص) است، ولی با وجود این منکر مقام و منزلت و امامت آن بزرگوار بودند و هیچ گونه معرفتی نسبت به مقام آن حضرت نداشتند.
شهدای ایران: از احادیث معروف و معتبری که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند حدیثی هست که شناخت و معرفت نسبت به امام را برای هر انسانی لازم میشمرد، این حدیث که در کتب شیعه به صورت مکرر آمده و با اصول شیعه هم صددرصد قابل انطباق است، غالباً با این عبارت وارد شده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه»؛ هر کس بمیرد و پیشوای زمان خودش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است و در کتب اهل سنت با تفاوتی اندک چنین روایت شده است: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیه» و یا با این عبارت: «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة»؛ کسی که بمیرد و در گردن او بیعت یک امام نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است و به عبارتی دیگر که شیعه و سنی هر دو به این نحو روایت کردهاند، چنین است: «من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة»؛ هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است. تکرار و تنوع روایت این مضمون موجب اطمینان بسیار بالا در صدور این عبارت از پیامبر اکرم(ص) و نشاندهنده جایگاه فوقالعاده مسأله امامت در هندسه فکری اسلام ناب است.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره برداشتهایی که از این روایت در خصوص معرفت امام گرفته میشود، چنین پاسخ میدهد:
پیرامون این حدیث شریف توجه به سه نکته لازم است:
1-حدیث دلالت روشن بر وجوب اعتقاد و ایمان به وجود امام و معرفت او در همه اعصار و زمان ها دارد و هیچ گونه اختصاصی به زمان و مکان خاص داده نشده است، یعنی همان گونه که اعتقاد به امام(ع) به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر در زمان حضور ائمه(ع) واجب و لازم است، در زمان غیبت هم ایمان به وجود او و معرفت و شناخت نسبت به آن بزرگوار ضروری است.
2- معرفتی که در سخن رسول اعظم لازم و واجب شمرده شده است یک شناخت ظاهری و اسمی نیست، بلکه معرفتی است که ایمان و عمل شایسته را موجب شده و تبعیت و فرمانبرداری مؤمنانه را سبب شود؛ به این معنا که گاهی ممکن است انسان کسی را از نظر ظاهر و شخصی بشناسد، ولی از نظر شخصیت، مقام و حقوق منکر او بوده و هیچ گونه معرفتی نسبت به او نداشته باشد، به طور مثال در حادثه عاشورا اکثریت قریب به اتفاق مردم و سپاه ابن زیاد میدانستند، امام حسین(ع) فرزند امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(س) است و نواده عزیز پیغمبر اکرم(ص) است و همچنین بقیه اهل بیت و یاران حضرت را میشناختند، ولی با وجود این منکر مقام و منزلت و امامت آن بزرگوار بودند و هیچ گونه معرفتی نسبت به مقام آن حضرت نداشتند.
چنان چه گاهی ممکن است انسان کسی را از نظر شخصیت و مقام و حقوق بشناسد ولی او را ندیده و هیچ گونه آشنایی و معرفت ظاهری و شخصی نسبت به او نداشته باشد، حتی ممکن است او را مشاهده کند ولی نشناسد، به عنوان مثال در زمان حیات و حضور ائمه طاهرین(ع) خیلی از شیعیان و پیروان آن بزگواران با اینکه اعتقاد و ایمان به امامت و ولایت آن بزرگواران داشتند و نسبت به شأن و مقام و جایگاه آنها معرفت داشتند و امام را واجبالاطاعه میدانستند، ولی توفیق حضور و شناخت شخصی از نزدیک را نداشتند.
3- آنچه در بحث شناخت و معرفت امام(ع) اهمیت دارد و اساس رابطه امام با شیعیان و پیروان او محسوب میشود و روایت مورد نظر بر آن دلالت دارد، شناخت و معرفت حق امام و ایمان به مقام و شخصیت امام است، ولو از نظر ظاهر به او دسترسی نداشته و او را نشناسد، چنانچه در زمان غیبت کبری و زمان ما فعلاً چنین است و رابطه شیعیان و دوستان امام زمان(عج) یک رابطه معنوی و بر اساس اعتقاد و ایمان به امام زمان(عج) و امامت و ولایت آن حضرت استوار است، ولو از نظر ظاهر به آن حضرت دسترسی نداریم و شخص آن بزرگوار را نمیشناسیم و البته این محرومیت هیچ گونه آسیبی به اصل ایمان و اعتقاد ما به ولایت و امامت آن یگانه دوران نخواهد زد؛ چرا که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) فرمود: «... من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بیته مات شهیداً و وقع اجره علی الله»؛ یعنی کسی از شما که در رختخواب خود بمیرد، در حالی که عارف به حق خدا و رسولش و اهل بیت پیامبر است، شهید از دنیا رفته و اجر او بر خدا است
همچنین نیز امام زینالعابدین فرمود: «من ثبت علی موالاتنا فی غیبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجر الف شهید من شهداء بدر و احد»؛ یعنی کسی که در زمان غیبت حضرت قائم امام زمان(عج) بر دوستی و ولایت اهل بیت ثابت قدم بماند، خدای عزوجل به او اجر هزار شهید از شهدای بدر و احد که در رکاب پیغمبر اکرم(ص) به شهادت رسیده اند عطا می فرماید.
پس آنچه نسبت به معرفت و شناخت امام زمان(ع) مهم است، معرفت به مقام و منزلت و شخصیت و حق آن بزرگوار است که در یک کلمه شاید بتوان خلاصه کرد که: شناخت امام به عنوان اینکه او امام است و من مأموم و اقتدا کننده به او.
*فارس
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره برداشتهایی که از این روایت در خصوص معرفت امام گرفته میشود، چنین پاسخ میدهد:
پیرامون این حدیث شریف توجه به سه نکته لازم است:
1-حدیث دلالت روشن بر وجوب اعتقاد و ایمان به وجود امام و معرفت او در همه اعصار و زمان ها دارد و هیچ گونه اختصاصی به زمان و مکان خاص داده نشده است، یعنی همان گونه که اعتقاد به امام(ع) به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر در زمان حضور ائمه(ع) واجب و لازم است، در زمان غیبت هم ایمان به وجود او و معرفت و شناخت نسبت به آن بزرگوار ضروری است.
2- معرفتی که در سخن رسول اعظم لازم و واجب شمرده شده است یک شناخت ظاهری و اسمی نیست، بلکه معرفتی است که ایمان و عمل شایسته را موجب شده و تبعیت و فرمانبرداری مؤمنانه را سبب شود؛ به این معنا که گاهی ممکن است انسان کسی را از نظر ظاهر و شخصی بشناسد، ولی از نظر شخصیت، مقام و حقوق منکر او بوده و هیچ گونه معرفتی نسبت به او نداشته باشد، به طور مثال در حادثه عاشورا اکثریت قریب به اتفاق مردم و سپاه ابن زیاد میدانستند، امام حسین(ع) فرزند امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا(س) است و نواده عزیز پیغمبر اکرم(ص) است و همچنین بقیه اهل بیت و یاران حضرت را میشناختند، ولی با وجود این منکر مقام و منزلت و امامت آن بزرگوار بودند و هیچ گونه معرفتی نسبت به مقام آن حضرت نداشتند.
چنان چه گاهی ممکن است انسان کسی را از نظر شخصیت و مقام و حقوق بشناسد ولی او را ندیده و هیچ گونه آشنایی و معرفت ظاهری و شخصی نسبت به او نداشته باشد، حتی ممکن است او را مشاهده کند ولی نشناسد، به عنوان مثال در زمان حیات و حضور ائمه طاهرین(ع) خیلی از شیعیان و پیروان آن بزگواران با اینکه اعتقاد و ایمان به امامت و ولایت آن بزرگواران داشتند و نسبت به شأن و مقام و جایگاه آنها معرفت داشتند و امام را واجبالاطاعه میدانستند، ولی توفیق حضور و شناخت شخصی از نزدیک را نداشتند.
3- آنچه در بحث شناخت و معرفت امام(ع) اهمیت دارد و اساس رابطه امام با شیعیان و پیروان او محسوب میشود و روایت مورد نظر بر آن دلالت دارد، شناخت و معرفت حق امام و ایمان به مقام و شخصیت امام است، ولو از نظر ظاهر به او دسترسی نداشته و او را نشناسد، چنانچه در زمان غیبت کبری و زمان ما فعلاً چنین است و رابطه شیعیان و دوستان امام زمان(عج) یک رابطه معنوی و بر اساس اعتقاد و ایمان به امام زمان(عج) و امامت و ولایت آن حضرت استوار است، ولو از نظر ظاهر به آن حضرت دسترسی نداریم و شخص آن بزرگوار را نمیشناسیم و البته این محرومیت هیچ گونه آسیبی به اصل ایمان و اعتقاد ما به ولایت و امامت آن یگانه دوران نخواهد زد؛ چرا که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) فرمود: «... من مات منکم علی فراشه و هو علی معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بیته مات شهیداً و وقع اجره علی الله»؛ یعنی کسی از شما که در رختخواب خود بمیرد، در حالی که عارف به حق خدا و رسولش و اهل بیت پیامبر است، شهید از دنیا رفته و اجر او بر خدا است
همچنین نیز امام زینالعابدین فرمود: «من ثبت علی موالاتنا فی غیبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجر الف شهید من شهداء بدر و احد»؛ یعنی کسی که در زمان غیبت حضرت قائم امام زمان(عج) بر دوستی و ولایت اهل بیت ثابت قدم بماند، خدای عزوجل به او اجر هزار شهید از شهدای بدر و احد که در رکاب پیغمبر اکرم(ص) به شهادت رسیده اند عطا می فرماید.
پس آنچه نسبت به معرفت و شناخت امام زمان(ع) مهم است، معرفت به مقام و منزلت و شخصیت و حق آن بزرگوار است که در یک کلمه شاید بتوان خلاصه کرد که: شناخت امام به عنوان اینکه او امام است و من مأموم و اقتدا کننده به او.
*فارس