به گزارش شهدای ایران به نقل از بولتن نیوز؛ نوروز سال ۹۱ بود که دو فیلم پرحاشیه در لیست اکران نوروزی قرار گرفت. «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی» با وجود هشدارهای کارشناسان فرهنگی و ملت حزبالله به سینماها آمد. فیلمهایی که از وزارت فرهنگ و ارشاد دولت اصولگرا توقع ساخت یا اجازهی اکران آن نمیرفت. اما با وجود همهی مخالفتها٬ این فیلمها اکران و نقطهای سیاهی شد در کارنامهی فرهنگی این دولت و متولیان فرهنگی و سینمایی آن.
به گزارش بولتن نیوز، همانطور که توقع میرفت٬ آستانهی تحمل مردم متدین ما دربارهی این دو فیلم خیلی پایین بود و با موج اعتراضات مردمی در سراسر کشور٬ مسئولین سینمایی برخلاف نظرشان مجبور به پایین کشیدن این دو فیلم شدند.
ولی به نظر میرسد متصدیان دولتی سینما خیلی به این دو فیلم ارادت داشته و هر کاری که از دستشان برمیآمد انجام دادند تا هم اکران طولانیتری داشته باشند و هم٬ از طریق توزیع در شبکهی خانگی به دست همهی آنهایی که این فیلمها را ندیده بودند٬ برسند.
اول از همه نوبت توزیع خانگی گشت ارشاد بود. کسی توقع نداشت فیلمی که اینچنین مورد خشم افکار عمومی قرار گرفته٬ به این راحتی در همه جا توزیع شود. هرچند مشکلات محتوایی این اثر کم نبود اما در هر صورت با سعهی صدر مردم٬ آن مسئله گذشت و انتظار میرفت مسئولین فرهنگی کشور قدر این همه صبوری را داشته و اگر در جهت دغدغههای ملت حزبالله گام برنمیدارند٬ حداقل برخلاف ارزشهای ایشان اقدامی نکنند.
اما چند ماه بعد٬ مدیریت سازمان سینمایی کشور به خوبی مزد این همه صبوری مردم را داد و با مداخلهی مستقیم مدیریت این سازمان٬ فیلم مستهجن «خصوصی» به شبکهی توزیع خانگی راه یافت. فیلمی که شدیدا به ارزشهای اخلاقی جامعه حمله کرده و با نمایش نصف و نیمهی روابط کاملا شخصی و محرمانهی افراد٬ به اخلاق عمومی جامعه توهین کرده است.
حال باید از مسئولین این کار پرسید که طبق کدام معیارها و دلایل٬ فیلمی که با ارزشهای جامعهی مسلمان ما در تضاد است و یکبار با نظر منفی مردم مواجه شده است٬ حق پخش در سطح خانوادهها را دارد؟ فیلمی که اینچنین به مبانی خانواده حمله میکند٬ از نظر مسئولین سینمایی کشور چه نکتهی مثبتی دارد که باید در این وسعت توزیع شود؟ آیا فرقی بین نسخهی توزیع شدهی فیلم «زندگی خصوصی» در شبکهی خانگی با نسخهی اکران شده در سینماها وجود دارد که آن یکی بد بود و این یکی خوب؟
درد این مسئله وقتی بیشتر میشود که کشورمان را مورد هجوم فرهنگی دشمنان انقلاب اسلامی میبینیم. هجومی که بعد از وقوع بیداری اسلامی در دنیا با رهبری جمهوری اسلامی ایران٬ شدت بیشتری گرفته و وظیفهی فعالان فرهنگی و نهادهای اینچنینی را صد چندان میکند. اما متأسفانه در این شرایط٬ سینمای ما که باید نقش ارتش ما را در این جنگ نوین ایفا کند — همانطور که هالیوود این نقش را برای امریکا ایفا میکند — یا رفتارهای خنثی دارد یا متأسفانه مثل ماجرای مجوز دادن به فیلمهای مسئلهداری همچون «خصوصی» در کنار ارتش دشمن٬ نقش ستون پنجم را ایفا میکند.
آیا مدیران فرهنگی و سینمایی ما در جریان اتفاقاتی که در سازمانشان میافتد نیستند؟ آیا ایشان واقف به موقعیت استراتژیک ایران در جهان امروز نیستند؟ آیا درک این حضرات از فرهنگ دینی و ملی ما چیزی متفاوت از باور عمومی مردم ماست؟ حقیقتا چه تناسبی بین عملکرد سازمانهای فرهنگی و سینمایی ما با نیازهای انقلاب اسلامی و بیانات رهبر انقلاب وجود دارد؟ طبق کدام اولویتسنجی٬ مدیران سینمایی ما بجای پرداختن به این همه موضوع فرهنگی دینی و انقلابی معطل مانده٬ وقتشان را و توان نظام را خرج چنین موضوعات سخیفی میکنند؟ آیا زمان بیدار شدن از خواب خودساختهی متولیان دولتی فرهنگ فرا نرسیده است؟