هدایتالله جهانآرا در آخرین مصاحبه خود گفت: هیچ سمتی نمیخواهم؛ خداوند آبرویی عنایت فرموده که از هر سمتی ارزشمندتر است اما اگر چنین اتفاقی هم میافتاد نخستین کارم ساخت خرمشهر بود.
شهدای ایران: پس از پایان جنگ، سیدهدایت جهانآرا، برای آبادانی خرمشهر تا مجلس شورای اسلامی هم رفت و بیپروا خواستهها و گلایههای خود را عنوان میکرد. آنقدر به خرمشهر علاقه داشت که خیلیها معتقد بودند خرمشهر جان اوست. اما این مرد شهیدپرور که در محله شهیدنامجو سکونت داشت، برای رفع مشکلات اهل محل هم از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. برای اینکه باری از دوش همسایهها بردارد به کمک عصای چوبیاش به هر سازمان و نهادی میرفت. برای دختران دم بخت جهیزیه آماده میکرد و مسئولی نبود که به احترامش از پشت میز بلند نشود. سیدهدایت ساده زیست که محبوب اهل محله بود، صبح روز پنجشنبه 25 شهریور 94، بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران دعوت حق را لبیک گفت و پیکر پاکش در مراسمی باشکوه تشییع شد. این پرونده مروری اجمالی دارد بر سبک زندگی و منش این مرد و یادی از فرزندان شهیدش.
* خداوند بالاترین سمت را داده
من هیچ سمتی نمیخواهم. خداوند بالاتر از این سمتها یعنی آبرویی عنایت فرموده که از هر سمتی ارزشمندتر است اما اگر چنین اتفاقی هم میافتاد نخستین کارم ساخت خرمشهر بود. شهری که زمانی زیباترین شهر بود و ایران را نجات داد. برای مردمش کار ایجاد میکردم.
* همنشینی غم و شادی
وقتی خرمشهر آزاد شد خودمان را به آنجا رساندیم. هنوز جسد عراقیها در خیابانها بود. از اینکه بالاخره شهرمان آزاد شده خیلی خوشحال بودیم اما خرابی خرمشهر و شهیدان زیادی که داده بودیم ناراحتکننده بود.
* سربلند از آزمون الهی
ببینید! خداوند عالم در دنیا تمام بندگانش را امتحان میکند. کسی نیست که امتحان نشود. همه اینها امتحان الهی است و خدا را شاکرم که فرزندانم هم از امتحاناتشان سربلند بیرون آمدند.
* فرزندانی که شهید شدند
جاویدالاثر محسن جهانآرا
محسن 29 سال داشت و 2 سال از محمد بزرگتر بود. در عملیات از اهواز به سمت خرمشهر میرفت که در جاده آبادان اسیر شد و دیگر نه جسدش را دیدیم نه خودش را. فقط خبردار شدیم که عراقیها وقتی فهمیدهاند برادر محمد علی است، خیلی اذیتش کردهاند.
شهادت بر اثر شکنجه
سیدعلی، پسر کوچکم هم 22 ساله بود که سال 1356 توسط مأموران ساواک دستگیر شد تا از طریق او بتوانند محمدعلی را پیدا کنند. مدتی از دستگیریاش میگذشت و اجازه ملاقات نمیدادند تا اینکه پس از کلی جستوجو مطلع شدیم در بهشت زهرا(س) دفن شده است. آن زمان کسی به ما نگفت چطور شهید شده اما پس از انقلاب مطلع شدیم مأمور بازجویی دنبال نشانی مخفیگاه محمد بوده ولی سیدعلی چیزی نگفته و زیر شکنجه شهید شده است.
نماد مقاومت ایران
محمدعلی جهانآرا، نماد ایستادگی و مقاومت خرمشهر و ایران، سال 1359 با آغاز جنگ تحمیلی بهعنوان فرمانده سپاه خرمشهر در برابر رژیم بعث، جانانه ایستاد و پس از شکست حصر آبادان، هفتم مهرماه سال 1360 یعنی 34 سال پیش در سانحه هوایی به شهادت رسید. اکنون نام خرمشهر با یاد و نام دلاوریهای او گره خورده است.
یاد مادر شهیدان جهانآرا
می بالیم به تو ای مادر سرافراز. به مردانگی و غیرت فرزندانت. به معرفت و منش همسرت. درک نمیکنیم ولی میدانیم وقتی محسن اسیر شد وجب به وجب خرمشهر را برای یافتن او گشتی و در خرمشهر برای رهایی فرزندت فریاد زدی و آخر هم پیکرش را ندیدی. شیرزن ایرانی، سیدعلی هم در دامن تو پرورش یافت. لحظه به لحظه قد کشیدنش را به نظاره نشستی و برایش آرزوها داشتی ولی روزی خبردار شدی که شکنجهگر ساواک او را هم به شهادت رسانده است. مادر سرافراز ایرانی! محمدعلی جهانآرا، نماد ایستادگی و مقاومت خرمشهر و ایران هم فرزند تو بود. مادر، شهریور 1390 دیگر تاب دوری فرزندان را نیاوردی و به دیدارشان شتافتی ولی یاد و نامت با اقتدار و سربلندی ایرانیان، جاودانه میماند. روحت شاد و یادت گرامی.
*سیدهدایت جهانآرا، سوم خرداد 1388 با قرارگرفتن پشتتریبون مجلس شورای اسلامی خطاب به نمایندگان درباره آبادانی خرمشهر، اشتغال جوانان و دریافت کمک جهیزیه برای دختران دم بخت صحبت کرد. هیچوقت چیزی برای خود نخواست.
*کم نیستند کسانی که برای ملاقات با وزیر و وزرا ماهها در انتظار به سر میبرند اما سیدهدایت جهانآرا در خانهاش میزبان مسئولان میشد. این تصویر منتشر شده از دیدار وزیر آموزش و پروش با این مرد باصفاست.
* رئیس دفتر مقام معظم رهبری طی مراسمی از سیدهدایت جهانآرا تجلیل کرده بود. سادگی و ساده زیستی این مرد همه را مجذوب خود میکرد.
* طبق وصیت پدر شهیدان جهانآرا، مراسم خاکسپاری او با قرائت زیارت عاشورا همراه شد. مزار سیدهدایت جهانآرا در کنار همسرش، مادر شهیدان جهانآرا و دیگر پدران و مادران شهدا از جمله حاج ذبیحالله بخشی و پدر شهیدان افراسیابی قرار دارد.
* مسئولان هم به احترام این مرد ساده زیست آمده بودند. همه خوب میدانند که آزادی و امنیت امروز را مدیون پدران و مادران شهدا هستند.
* ضرغامی تصویری از هممحلهای مرحوم ما در اینستاگرام خود منتشر کرده است. تصویر تجلیل از این مرد بزرگ در اختتامیه جشنواره فیلم فجر سال 1375. فیلم سرزمین خورشید در حوزه دفاع مقدس که با موضوع خرمشهر و شهید جهانآرا گره خورده است.
* دلاورمردی که بعثیان را زمینگیر کرد
چیزی از پیروزی انقلاب اسلامی ایرانیان نگذشته بود که جنگ مثل یک مهمان ناخوانده وارد کشور شد. ارتش هنوز دچار آشفتگی بود و بعثیان با این خیال خام که فرصت مغتنمی برای ایرانگشایی به دست آوردهاند پا از مرز خود فراتر نهادند تا در نخستین گام، خوزستان را اشغال کنند. این حمله ظهر 31 شهریور سال 1359 آغاز شد اما مقاومت مردم و سپاه غیرتمند خرمشهر دنیا را حیرت زده کرد و نشان داد که تجاوز به خاک ایران کار سادهای نیست. محمدعلی جهانآرا، جوان 27 سالهای که در خرمشهر متولد شده بود و فرماندهی سپاه این شهر را برعهده داشت با تجهیزات و یاران اندکش، چنان دفاع از شهر را طراحی کرد که لشکر بعث نه تنها 48 ساعته نتوانست خوزستان را تصرف کند بلکه حیرت زده پشت دروازههای خرمشهر زمینگیر شد. چیزی نگذشت که آوازه این فرمانده دلیر در عراق پیچید و بعثیان عامل اصلی ناکامیهایشان را محمد جهانآرا میدانستند. هر اسیری که نسبتی با او داشت را به بدترین شکل ممکن شکنجه و شهید میکردند اما هیچوقت دستشان به محمدعلی جهانآرا نرسید. در آستانه سالروز شهادتش گذری اجمالی بر دلاوریهای مردی انداختهایم که پدرش هفته پیش از محله گرگان به دیار باقی شتافت.
* مبارز خستگیناپذیر
محمدعلی جهانآرا، نماد ایستادگی و مقاومت خرمشهر و ایران، سال 1333 در خرمشهر متولد و از همان کودکی با عشق با خدا و خاندان عصمت و طهارت آشنا شد. 15 سالگی به گروه مبارزان «حزبالله خرمشهر» پیوست و به همین دلیل توسط ساواک دستگیر و پس از یک سال حبس آزاد شد. سال 1355 به عضویت گروهی درآمد تا با رژیم شاه مسلحانه مبارزه کند و تحصیلات دانشگاهیاش را هم در تبریز ادامه دهد. با توجه به فعالیتهایش ساواک تحقیقات گستردهای برای دستگیریاش آغاز کرد و به همین دلیل محمد به زندگی و مبارزه مخفیانه روی آورد. او سال 1358 ازدواج کرد و سال 59 با آغاز جنگ تحمیلی بهعنوان فرمانده سپاه خرمشهر در برابر رژیم بعث جانانه ایستاد. پس از شکست حصر آبادان هم در هفتم مهرماه سال 60 یعنی 34 سال پیش در سانحهای هوایی به شهادت رسید.
* درسی برای امر به معروف
چند سال پیش با سیدهدایت جهانآرا گفتوگوی مفصلی داشتیم. یکی از سؤالها این بود: «کدام صفت اخلاقی شهید جهانآرا را مردم و مسئولان باید الگوبرداری کنند؟» و پاسخ پدر بسیار صریح بود: «خدا مسئول را مسئول کرده که به مردم خدمت کند نه فخر بفروشد. هیچکسی نمیتواند بگوید من از دیگری برترم. محمد، یک شخص مقرراتی بود. سپاه خرمشهر 2 در داشت. یکی برای ورود مردم، یکی برای سپاهیان. روزی از بستگان نزدیکمان برای دیدن محمد میخواست از در سپاهیان وارد شود ولی اجازه نداد و گفت که از دری که مردم دیگر میآیند وارد شود. مقررات را برای همه یکسان میدانست.» اما این خاطره پدر هم بسیار قابل تأمل است: پس از شهادتش خانم محجبهای را دیدم که مرا شناخت. نزدم آمد و گفت: «اول جنگ، حجاب درستی نداشتم. برای پرسیدن سؤالی باید نزد شهید جهانآرا میرفتم اما سپاهیان به دلیل شرایط حجابم اجازه ورود نمیدادند تا اینکه خود جهانآرا از راه رسید. به دلیل بدحجابیام سرش را پایین انداخت اما خیلی خوشرو و محترمانه با من برخورد کرد و پاسخ سؤالاتم را داد. رفتار او باعث شد تا از آن پس حجابم را رعایت کنم.»
* چطور ازدواج کرد؟
مراسم عقد ابتدایی او سر مزار علی، برادرش در بهشت زهرا(س) جاری شد. مراسم عقد رسمی هم با سادگی در منزل همسرش و با حضور خانواده محمد و چند نفر از دوستان برگزار شد. یک جلد کلامالله مجید و یک سکه طلا به عنوان مهریه تعیین شد. محمد آن یک جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و در صفحه اول جملههایی نوشت: «امیدم این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب.» همسرش هم آن یک سکه را بعد از عقد بخشید. این شروع زندگی آنها بود. هفته بعد از مراسم هم راهی خرمشهر شدند.
* قطعهای که ماندگار شد
وقتی خرمشهر آزاد شد جای محمد جهانآرا، نماد ایستادگی خرمشهر در جشن پیروزی خالی بود. مردی که 45 روز بعثیان را پشت دروازههای شهر زمینگیر کرده بود مخاطب قطعهای زیبا و ماندگار شد. قطعهای که با صدای غلامرضا کویتیپور، به گوش مردم رسید و هنوز هم احساساتشان را بیدار میکند.
* ممد نبودی
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارانت پرثمر گشته
آه و واویلا، کو جهانآرا
از هجرت ای سردار دل، گلها پژمردند
نخلهای شهر ما، بیسر میمردند
در دست مردان خدا، جامت میماند
در یاد مستان، نامت میماند....
* یادمان
نام: شهید محمدعلی جهانآرا فرزند سیدهدایت جهانآرا
تولد: 1333 در خرمشهر
سمت: فرمانده وقت سپاه خرمشهر
علت شهادت: سانحه هوایی
محل شهادت: کهریزک تهران
تاریخ شهادت: 7 مهر 1360
منبع: همشهری محله
* خداوند بالاترین سمت را داده
من هیچ سمتی نمیخواهم. خداوند بالاتر از این سمتها یعنی آبرویی عنایت فرموده که از هر سمتی ارزشمندتر است اما اگر چنین اتفاقی هم میافتاد نخستین کارم ساخت خرمشهر بود. شهری که زمانی زیباترین شهر بود و ایران را نجات داد. برای مردمش کار ایجاد میکردم.
* همنشینی غم و شادی
وقتی خرمشهر آزاد شد خودمان را به آنجا رساندیم. هنوز جسد عراقیها در خیابانها بود. از اینکه بالاخره شهرمان آزاد شده خیلی خوشحال بودیم اما خرابی خرمشهر و شهیدان زیادی که داده بودیم ناراحتکننده بود.
* سربلند از آزمون الهی
ببینید! خداوند عالم در دنیا تمام بندگانش را امتحان میکند. کسی نیست که امتحان نشود. همه اینها امتحان الهی است و خدا را شاکرم که فرزندانم هم از امتحاناتشان سربلند بیرون آمدند.
* فرزندانی که شهید شدند
جاویدالاثر محسن جهانآرا
محسن 29 سال داشت و 2 سال از محمد بزرگتر بود. در عملیات از اهواز به سمت خرمشهر میرفت که در جاده آبادان اسیر شد و دیگر نه جسدش را دیدیم نه خودش را. فقط خبردار شدیم که عراقیها وقتی فهمیدهاند برادر محمد علی است، خیلی اذیتش کردهاند.
شهادت بر اثر شکنجه
سیدعلی، پسر کوچکم هم 22 ساله بود که سال 1356 توسط مأموران ساواک دستگیر شد تا از طریق او بتوانند محمدعلی را پیدا کنند. مدتی از دستگیریاش میگذشت و اجازه ملاقات نمیدادند تا اینکه پس از کلی جستوجو مطلع شدیم در بهشت زهرا(س) دفن شده است. آن زمان کسی به ما نگفت چطور شهید شده اما پس از انقلاب مطلع شدیم مأمور بازجویی دنبال نشانی مخفیگاه محمد بوده ولی سیدعلی چیزی نگفته و زیر شکنجه شهید شده است.
نماد مقاومت ایران
محمدعلی جهانآرا، نماد ایستادگی و مقاومت خرمشهر و ایران، سال 1359 با آغاز جنگ تحمیلی بهعنوان فرمانده سپاه خرمشهر در برابر رژیم بعث، جانانه ایستاد و پس از شکست حصر آبادان، هفتم مهرماه سال 1360 یعنی 34 سال پیش در سانحه هوایی به شهادت رسید. اکنون نام خرمشهر با یاد و نام دلاوریهای او گره خورده است.
یاد مادر شهیدان جهانآرا
می بالیم به تو ای مادر سرافراز. به مردانگی و غیرت فرزندانت. به معرفت و منش همسرت. درک نمیکنیم ولی میدانیم وقتی محسن اسیر شد وجب به وجب خرمشهر را برای یافتن او گشتی و در خرمشهر برای رهایی فرزندت فریاد زدی و آخر هم پیکرش را ندیدی. شیرزن ایرانی، سیدعلی هم در دامن تو پرورش یافت. لحظه به لحظه قد کشیدنش را به نظاره نشستی و برایش آرزوها داشتی ولی روزی خبردار شدی که شکنجهگر ساواک او را هم به شهادت رسانده است. مادر سرافراز ایرانی! محمدعلی جهانآرا، نماد ایستادگی و مقاومت خرمشهر و ایران هم فرزند تو بود. مادر، شهریور 1390 دیگر تاب دوری فرزندان را نیاوردی و به دیدارشان شتافتی ولی یاد و نامت با اقتدار و سربلندی ایرانیان، جاودانه میماند. روحت شاد و یادت گرامی.
*سیدهدایت جهانآرا، سوم خرداد 1388 با قرارگرفتن پشتتریبون مجلس شورای اسلامی خطاب به نمایندگان درباره آبادانی خرمشهر، اشتغال جوانان و دریافت کمک جهیزیه برای دختران دم بخت صحبت کرد. هیچوقت چیزی برای خود نخواست.
*کم نیستند کسانی که برای ملاقات با وزیر و وزرا ماهها در انتظار به سر میبرند اما سیدهدایت جهانآرا در خانهاش میزبان مسئولان میشد. این تصویر منتشر شده از دیدار وزیر آموزش و پروش با این مرد باصفاست.
* رئیس دفتر مقام معظم رهبری طی مراسمی از سیدهدایت جهانآرا تجلیل کرده بود. سادگی و ساده زیستی این مرد همه را مجذوب خود میکرد.
* طبق وصیت پدر شهیدان جهانآرا، مراسم خاکسپاری او با قرائت زیارت عاشورا همراه شد. مزار سیدهدایت جهانآرا در کنار همسرش، مادر شهیدان جهانآرا و دیگر پدران و مادران شهدا از جمله حاج ذبیحالله بخشی و پدر شهیدان افراسیابی قرار دارد.
* مسئولان هم به احترام این مرد ساده زیست آمده بودند. همه خوب میدانند که آزادی و امنیت امروز را مدیون پدران و مادران شهدا هستند.
* ضرغامی تصویری از هممحلهای مرحوم ما در اینستاگرام خود منتشر کرده است. تصویر تجلیل از این مرد بزرگ در اختتامیه جشنواره فیلم فجر سال 1375. فیلم سرزمین خورشید در حوزه دفاع مقدس که با موضوع خرمشهر و شهید جهانآرا گره خورده است.
* دلاورمردی که بعثیان را زمینگیر کرد
چیزی از پیروزی انقلاب اسلامی ایرانیان نگذشته بود که جنگ مثل یک مهمان ناخوانده وارد کشور شد. ارتش هنوز دچار آشفتگی بود و بعثیان با این خیال خام که فرصت مغتنمی برای ایرانگشایی به دست آوردهاند پا از مرز خود فراتر نهادند تا در نخستین گام، خوزستان را اشغال کنند. این حمله ظهر 31 شهریور سال 1359 آغاز شد اما مقاومت مردم و سپاه غیرتمند خرمشهر دنیا را حیرت زده کرد و نشان داد که تجاوز به خاک ایران کار سادهای نیست. محمدعلی جهانآرا، جوان 27 سالهای که در خرمشهر متولد شده بود و فرماندهی سپاه این شهر را برعهده داشت با تجهیزات و یاران اندکش، چنان دفاع از شهر را طراحی کرد که لشکر بعث نه تنها 48 ساعته نتوانست خوزستان را تصرف کند بلکه حیرت زده پشت دروازههای خرمشهر زمینگیر شد. چیزی نگذشت که آوازه این فرمانده دلیر در عراق پیچید و بعثیان عامل اصلی ناکامیهایشان را محمد جهانآرا میدانستند. هر اسیری که نسبتی با او داشت را به بدترین شکل ممکن شکنجه و شهید میکردند اما هیچوقت دستشان به محمدعلی جهانآرا نرسید. در آستانه سالروز شهادتش گذری اجمالی بر دلاوریهای مردی انداختهایم که پدرش هفته پیش از محله گرگان به دیار باقی شتافت.
* مبارز خستگیناپذیر
محمدعلی جهانآرا، نماد ایستادگی و مقاومت خرمشهر و ایران، سال 1333 در خرمشهر متولد و از همان کودکی با عشق با خدا و خاندان عصمت و طهارت آشنا شد. 15 سالگی به گروه مبارزان «حزبالله خرمشهر» پیوست و به همین دلیل توسط ساواک دستگیر و پس از یک سال حبس آزاد شد. سال 1355 به عضویت گروهی درآمد تا با رژیم شاه مسلحانه مبارزه کند و تحصیلات دانشگاهیاش را هم در تبریز ادامه دهد. با توجه به فعالیتهایش ساواک تحقیقات گستردهای برای دستگیریاش آغاز کرد و به همین دلیل محمد به زندگی و مبارزه مخفیانه روی آورد. او سال 1358 ازدواج کرد و سال 59 با آغاز جنگ تحمیلی بهعنوان فرمانده سپاه خرمشهر در برابر رژیم بعث جانانه ایستاد. پس از شکست حصر آبادان هم در هفتم مهرماه سال 60 یعنی 34 سال پیش در سانحهای هوایی به شهادت رسید.
* درسی برای امر به معروف
چند سال پیش با سیدهدایت جهانآرا گفتوگوی مفصلی داشتیم. یکی از سؤالها این بود: «کدام صفت اخلاقی شهید جهانآرا را مردم و مسئولان باید الگوبرداری کنند؟» و پاسخ پدر بسیار صریح بود: «خدا مسئول را مسئول کرده که به مردم خدمت کند نه فخر بفروشد. هیچکسی نمیتواند بگوید من از دیگری برترم. محمد، یک شخص مقرراتی بود. سپاه خرمشهر 2 در داشت. یکی برای ورود مردم، یکی برای سپاهیان. روزی از بستگان نزدیکمان برای دیدن محمد میخواست از در سپاهیان وارد شود ولی اجازه نداد و گفت که از دری که مردم دیگر میآیند وارد شود. مقررات را برای همه یکسان میدانست.» اما این خاطره پدر هم بسیار قابل تأمل است: پس از شهادتش خانم محجبهای را دیدم که مرا شناخت. نزدم آمد و گفت: «اول جنگ، حجاب درستی نداشتم. برای پرسیدن سؤالی باید نزد شهید جهانآرا میرفتم اما سپاهیان به دلیل شرایط حجابم اجازه ورود نمیدادند تا اینکه خود جهانآرا از راه رسید. به دلیل بدحجابیام سرش را پایین انداخت اما خیلی خوشرو و محترمانه با من برخورد کرد و پاسخ سؤالاتم را داد. رفتار او باعث شد تا از آن پس حجابم را رعایت کنم.»
* چطور ازدواج کرد؟
مراسم عقد ابتدایی او سر مزار علی، برادرش در بهشت زهرا(س) جاری شد. مراسم عقد رسمی هم با سادگی در منزل همسرش و با حضور خانواده محمد و چند نفر از دوستان برگزار شد. یک جلد کلامالله مجید و یک سکه طلا به عنوان مهریه تعیین شد. محمد آن یک جلد قرآن را پس از ازدواج خرید و در صفحه اول جملههایی نوشت: «امیدم این است که این کتاب اساس حرکت مشترک ما باشد و نه چیز دیگر که همه چیز فناپذیر است جز این کتاب.» همسرش هم آن یک سکه را بعد از عقد بخشید. این شروع زندگی آنها بود. هفته بعد از مراسم هم راهی خرمشهر شدند.
* قطعهای که ماندگار شد
وقتی خرمشهر آزاد شد جای محمد جهانآرا، نماد ایستادگی خرمشهر در جشن پیروزی خالی بود. مردی که 45 روز بعثیان را پشت دروازههای شهر زمینگیر کرده بود مخاطب قطعهای زیبا و ماندگار شد. قطعهای که با صدای غلامرضا کویتیپور، به گوش مردم رسید و هنوز هم احساساتشان را بیدار میکند.
* ممد نبودی
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
خون یارانت پرثمر گشته
آه و واویلا، کو جهانآرا
از هجرت ای سردار دل، گلها پژمردند
نخلهای شهر ما، بیسر میمردند
در دست مردان خدا، جامت میماند
در یاد مستان، نامت میماند....
* یادمان
نام: شهید محمدعلی جهانآرا فرزند سیدهدایت جهانآرا
تولد: 1333 در خرمشهر
سمت: فرمانده وقت سپاه خرمشهر
علت شهادت: سانحه هوایی
محل شهادت: کهریزک تهران
تاریخ شهادت: 7 مهر 1360
منبع: همشهری محله