علي رفيعي، كارگردان تئاتر و سينما قصد دارد با اجراي نمايشي به نام «خاطرات و كابوسهاي يك جامه دار از زندگي و مرگ ميرزا تقيخان اميركبير»، با انتقاد از اميركبير خوشنامترين سياستمدار چند قرن اخير كشورمان، وي را به «كرم» تشبيه كند.
به گزارش شهدای ایران، علي رفيعي، كارگردان تئاتر و سينما قصد دارد با اجراي نمايشي به نام «خاطرات و كابوسهاي يك جامه دار از زندگي و مرگ ميرزا تقيخان اميركبير»، با انتقاد از اميركبير خوشنامترين سياستمدار چند قرن اخير كشورمان، وي را به «كرم» تشبيه كند.
رفيعي روز سهشنبه نشست خبري نمايش «خاطرات و كابوسهاي يك جامهدار...» را برگزار كرد و در آن از موضع خصمانه خود نسبت به اميركبير گفت. اينگونه موضعگيري درباره صدراعظمي كه آرزوي پيشرفت ايران را داشت از دوران قاجار تا به حال بيسابقه بوده است، گويا اين بار صداي مهدعليا مادر ناصرالدين شاه از گلوي كارگرداني بيرون آمد كه عمرش را در فرانسه گذرانده و معلوم نيست چرا ميخواهد چهره مثبت اميركبير را كه تاريخ بر آن صحه گذاشته است با نمايشي كه ميخواهد روي صحنه ببرد، خراب كند!
توصيفات كارگردان از اميركبير
به گفته رفيعي نمايش «خاطرات و كابوسها» متني قديمي مربوط به دهه 50 است و در فرانسه نوشته شده، اين نمايش در سال 56 اجرا ميشود و فرح ديبا نيز به ديدن آن ميرود.
رفيعي كه كارش را بر مبناي تخريب چهره اميركبير نگاشته است، درباره اجراي نمايشش و اينكه چطور مدير تالار وحدت را راضي كرده به وي درباره اين تئاتر توهينآميز اجازه اجرا بدهد، ميگويد: اين پروژه از ابتدا مانند يك زايمان بيدرد انجام شد. البته از آنجا كه مدير بنياد رودكي هيچ يك از كارهاي مرا نديده بود، تصورش يك شكل اجراي عصا قورت داده درباره اميركبير بود و من به ايشان توضيح دادم كه خودم جزو منتقدان و مخالفان اميركبير هستم و در اين نمايش او را زير سؤال ميبرم.
رفيعي ميافزايد: به آقاي جمالي توضيح دادم نمايش درباره يك كرم و يك سيب است؛ سرنوشت اميركبير كه وارد يك نظام شده شبيه سرنوشت كرمي است كه وارد سيب ميشود. يا بايد خودش سالم بماند يا آن سيب سالم بماند و نميتوانند هر دو سالم بمانند. داستان اميركبير من هم چنين است.
وي معتقد است: ما هميشه نسبت به تاريخمان مانند تماشاگراني هستيم كه يا مجذوب بزرگ بودن، عادل بودن و انواع القاب شخصيتها ميشويم يا به عده ديگري وصلههاي منفي ميزنيم. شخصيتهاي تاريخي ما پرورده تخيل دورههاي پس از خودشان هستند اما برايم مهم اين است كه در اين نمايش از اميركبير اسطورهزدايي كنم و به اين بپردازم كه اگر واقعاً بزرگ بود، پس چرا اين همه شكست خورده است؟!
رفيعي هيچ اشارهاي به شكستهاي اميركبير نميكند و مشخص نيست در دوران قاجار اصولا ًچند بار كشورمان توانسته پيروزي به دست آورد كه اميركبير را جزو شكست خوردگان بايد طبقهبندي كنيم. جالب اينجاست كارگرداني كه اميركبير را متهم ميكند نزديك به پنج دهه است كه در فرانسه زندگي ميكند و حتماً در آنجا با شخصيت ناپلئون بناپارت آشناست. ديكتاتور كوتولهاي كه در فرانسه به حد ستايش از وي نام برده ميشود و از او اسطورهسازي ميكنند.
آيا دولت فرانسه اجازه ميدهد يك فرانسوي چهره ناپلئون را خراب كند؟ شخصي كه چندين هزار فرانسوي را در طول كشورگشاييهاي خود به كام مرگ كشاند و كشورش را به مرز سقوط نزديك كرد. اما خب اينجا فرانسه نيست و ميشود مدير يك مجموعه تئاتري را به راحتي قانع كرد كه اميركبير مثل كرم بوده! و در يكي از بهترين سالنهاي نمايش كشور اجرا گرفت. براي آگاهي مديران تئاتر كشور و به خصوص مدير تالار وحدت درباره اميركبير، كافي است نگاهي داشته باشيم به توصيفي كه مقام معظم رهبري از اميركبير دارند، رهبر انقلاب در ديدار نمايندگان مجلس درباره سال 83 درباره امير كبير ميگويند: «يكى از نامهاى داراى افتخار در تاريخ ما - به همان اندازهاى كه واقعيت دارد - اميركبير است.
اميركبير در كشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم مىشود سه سال وقت خيلى زيادى است. همه كارهايى كه اميركبير انجام داده و همه خاطرات خوبى كه تاريخ و ملت ما از اين شخصيت دارد، محصول سه سال است. بنابراين چهار سال، وقت كمى نيست - وقت خيلى زيادى است - به شرط اينكه از همه اين وقت به نحو درست استفاده شود.»
حال مردي بزرگ كه رهبر انقلاب به آن افتخار ميكند، قرار است در نمايشي كه در تالار وحدت اجرا شود به «كرم» تشبيه شود! آيا اداره كل هنرهاي نمايشي ميتواند پاسخگوي اين اقدام باشد كه چرا از امكانات دولتي بر ضد مفاخر ملي استفاده ميشود و به غير از ايران آيا دولتي را ميتوان يافت كه به چنين نمايشي اجازه اجرا بدهد؟! جالب است كه در سالهاي اخير ناشران چپگرا دشمنان سرسخت اميركبير در انتشار كتاب عليه او بودند. سردمدار اين انتشار نشر اختران بود كه گرايش آشكار بهائيت داشت.
رفيعي روز سهشنبه نشست خبري نمايش «خاطرات و كابوسهاي يك جامهدار...» را برگزار كرد و در آن از موضع خصمانه خود نسبت به اميركبير گفت. اينگونه موضعگيري درباره صدراعظمي كه آرزوي پيشرفت ايران را داشت از دوران قاجار تا به حال بيسابقه بوده است، گويا اين بار صداي مهدعليا مادر ناصرالدين شاه از گلوي كارگرداني بيرون آمد كه عمرش را در فرانسه گذرانده و معلوم نيست چرا ميخواهد چهره مثبت اميركبير را كه تاريخ بر آن صحه گذاشته است با نمايشي كه ميخواهد روي صحنه ببرد، خراب كند!
توصيفات كارگردان از اميركبير
به گفته رفيعي نمايش «خاطرات و كابوسها» متني قديمي مربوط به دهه 50 است و در فرانسه نوشته شده، اين نمايش در سال 56 اجرا ميشود و فرح ديبا نيز به ديدن آن ميرود.
رفيعي كه كارش را بر مبناي تخريب چهره اميركبير نگاشته است، درباره اجراي نمايشش و اينكه چطور مدير تالار وحدت را راضي كرده به وي درباره اين تئاتر توهينآميز اجازه اجرا بدهد، ميگويد: اين پروژه از ابتدا مانند يك زايمان بيدرد انجام شد. البته از آنجا كه مدير بنياد رودكي هيچ يك از كارهاي مرا نديده بود، تصورش يك شكل اجراي عصا قورت داده درباره اميركبير بود و من به ايشان توضيح دادم كه خودم جزو منتقدان و مخالفان اميركبير هستم و در اين نمايش او را زير سؤال ميبرم.
رفيعي ميافزايد: به آقاي جمالي توضيح دادم نمايش درباره يك كرم و يك سيب است؛ سرنوشت اميركبير كه وارد يك نظام شده شبيه سرنوشت كرمي است كه وارد سيب ميشود. يا بايد خودش سالم بماند يا آن سيب سالم بماند و نميتوانند هر دو سالم بمانند. داستان اميركبير من هم چنين است.
وي معتقد است: ما هميشه نسبت به تاريخمان مانند تماشاگراني هستيم كه يا مجذوب بزرگ بودن، عادل بودن و انواع القاب شخصيتها ميشويم يا به عده ديگري وصلههاي منفي ميزنيم. شخصيتهاي تاريخي ما پرورده تخيل دورههاي پس از خودشان هستند اما برايم مهم اين است كه در اين نمايش از اميركبير اسطورهزدايي كنم و به اين بپردازم كه اگر واقعاً بزرگ بود، پس چرا اين همه شكست خورده است؟!
رفيعي هيچ اشارهاي به شكستهاي اميركبير نميكند و مشخص نيست در دوران قاجار اصولا ًچند بار كشورمان توانسته پيروزي به دست آورد كه اميركبير را جزو شكست خوردگان بايد طبقهبندي كنيم. جالب اينجاست كارگرداني كه اميركبير را متهم ميكند نزديك به پنج دهه است كه در فرانسه زندگي ميكند و حتماً در آنجا با شخصيت ناپلئون بناپارت آشناست. ديكتاتور كوتولهاي كه در فرانسه به حد ستايش از وي نام برده ميشود و از او اسطورهسازي ميكنند.
آيا دولت فرانسه اجازه ميدهد يك فرانسوي چهره ناپلئون را خراب كند؟ شخصي كه چندين هزار فرانسوي را در طول كشورگشاييهاي خود به كام مرگ كشاند و كشورش را به مرز سقوط نزديك كرد. اما خب اينجا فرانسه نيست و ميشود مدير يك مجموعه تئاتري را به راحتي قانع كرد كه اميركبير مثل كرم بوده! و در يكي از بهترين سالنهاي نمايش كشور اجرا گرفت. براي آگاهي مديران تئاتر كشور و به خصوص مدير تالار وحدت درباره اميركبير، كافي است نگاهي داشته باشيم به توصيفي كه مقام معظم رهبري از اميركبير دارند، رهبر انقلاب در ديدار نمايندگان مجلس درباره سال 83 درباره امير كبير ميگويند: «يكى از نامهاى داراى افتخار در تاريخ ما - به همان اندازهاى كه واقعيت دارد - اميركبير است.
اميركبير در كشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم مىشود سه سال وقت خيلى زيادى است. همه كارهايى كه اميركبير انجام داده و همه خاطرات خوبى كه تاريخ و ملت ما از اين شخصيت دارد، محصول سه سال است. بنابراين چهار سال، وقت كمى نيست - وقت خيلى زيادى است - به شرط اينكه از همه اين وقت به نحو درست استفاده شود.»
حال مردي بزرگ كه رهبر انقلاب به آن افتخار ميكند، قرار است در نمايشي كه در تالار وحدت اجرا شود به «كرم» تشبيه شود! آيا اداره كل هنرهاي نمايشي ميتواند پاسخگوي اين اقدام باشد كه چرا از امكانات دولتي بر ضد مفاخر ملي استفاده ميشود و به غير از ايران آيا دولتي را ميتوان يافت كه به چنين نمايشي اجازه اجرا بدهد؟! جالب است كه در سالهاي اخير ناشران چپگرا دشمنان سرسخت اميركبير در انتشار كتاب عليه او بودند. سردمدار اين انتشار نشر اختران بود كه گرايش آشكار بهائيت داشت.
*جوان