سخنان دیروز رهبر ایران در نکوهش و هشدار شدید به عربستان سعودی بازتاب وسیعی در رسانههای جهان داشت.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، خبرگزاری فرانسه در گزارشی از سخنان امروز مقام معظم رهبری در مورد فاجعه منا، نوشت: رهبر ایران هشدار داد که اگر پیکرهای حجاج جانباخته از سوی سعودیها به ایران بازنگردد، ایران به سختی واکنش نشان خواهد داد.
رهبر انقلاب پیش از ظهر امروز با حضور در دانشکده علوم دریایی امام خمینی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، اعلام کردند که اگر کوچکترین بیاحترامی به حجاج ایرانی صورت بگیرد، ایران واکنشی سخت و خشن نشان خواهد داد که آنها توانایی هماوردی و پاسخگویی را نداشته باشند.
آسوشیتدپرس نیز گزارش داد که رهبر عالی ایران روز چهارشنبه به عربستان سعودی هشدار داد که اگر این پادشاهی در بازگرداندن پیکرهای حجاج ایرانی جان باخته در فاجعه اذحام منا هفته گذشته به وظایف خود عمل نکند، کشورش اقداماتی «خشن» را اتخاذ خواهد کرد.
رویترز نیز نوشت که آیتالله خامنهای، رهبر ایران، عربستان سعودی را متهم کرد که در انتقال پیکرهای زائران جان باخته در حج مانعتراشی میکند ... رهبر ایران همچنین پادشاهی عربستان سعودی را به جاهلیتی تشبیه کرد که قبل از ظهور اسلام بر شبه جزیره عربستان مقایسه کرد.
همچنین کارشناس نظامی و مسائل راهبردی لبنان تأکید کرد: عربستان سعودی و اربابان این کشور باید هشدار رهبر ایران را جدی بگیرند.
به گزارش تسنیم، «امین حطیط» ژنرال بازنشسته و تحلیلگرمسائل راهبردی لبنان تأکید کرد که عربستان و اربابان این کشور باید هشدار رهبر انقلاب اسلامی ایران را جدی بگیرند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا در جمع دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر با اشاره به حادثه تأسفبار و خونین منا، آن را بهدلیل جان باختن هزاران نفر از حجاج بهویژه صدها نفر از حجاج ایرانی، عزا و مصیبتی واقعی برای ملت ایران خواندند.
امام خامنهای با اشاره به لزوم تشکیل کمیته حقیقتیاب با حضور کشورهای اسلامی و از جمله ایران، گفتند: دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جانباختگان به وظایف خود عمل نمیکند و جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتنداری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما این را بدانند در صورت عکسالعمل، عکسالعمل ایران اسلامی خشن و سخت خواهد بود.
رهبر انقلاب پیش از ظهر امروز با حضور در دانشکده علوم دریایی امام خمینی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، اعلام کردند که اگر کوچکترین بیاحترامی به حجاج ایرانی صورت بگیرد، ایران واکنشی سخت و خشن نشان خواهد داد که آنها توانایی هماوردی و پاسخگویی را نداشته باشند.
آسوشیتدپرس نیز گزارش داد که رهبر عالی ایران روز چهارشنبه به عربستان سعودی هشدار داد که اگر این پادشاهی در بازگرداندن پیکرهای حجاج ایرانی جان باخته در فاجعه اذحام منا هفته گذشته به وظایف خود عمل نکند، کشورش اقداماتی «خشن» را اتخاذ خواهد کرد.
رویترز نیز نوشت که آیتالله خامنهای، رهبر ایران، عربستان سعودی را متهم کرد که در انتقال پیکرهای زائران جان باخته در حج مانعتراشی میکند ... رهبر ایران همچنین پادشاهی عربستان سعودی را به جاهلیتی تشبیه کرد که قبل از ظهور اسلام بر شبه جزیره عربستان مقایسه کرد.
همچنین کارشناس نظامی و مسائل راهبردی لبنان تأکید کرد: عربستان سعودی و اربابان این کشور باید هشدار رهبر ایران را جدی بگیرند.
به گزارش تسنیم، «امین حطیط» ژنرال بازنشسته و تحلیلگرمسائل راهبردی لبنان تأکید کرد که عربستان و اربابان این کشور باید هشدار رهبر انقلاب اسلامی ایران را جدی بگیرند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا در جمع دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی(ره) نوشهر با اشاره به حادثه تأسفبار و خونین منا، آن را بهدلیل جان باختن هزاران نفر از حجاج بهویژه صدها نفر از حجاج ایرانی، عزا و مصیبتی واقعی برای ملت ایران خواندند.
امام خامنهای با اشاره به لزوم تشکیل کمیته حقیقتیاب با حضور کشورهای اسلامی و از جمله ایران، گفتند: دولت عربستان در انتقال ابدان مطهر جانباختگان به وظایف خود عمل نمیکند و جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون با خویشتنداری و ادب اسلامی، حرمت برادری را در دنیای اسلام نگه داشته است، اما این را بدانند در صورت عکسالعمل، عکسالعمل ایران اسلامی خشن و سخت خواهد بود.
مثنوی «شور عشق» تقدیم به رهبر دلیر و آزادۀ ایرانِ اسلامی و ولیِ امر مسلمین جهان، سید علی خامنهای دامت برکاته در تفهیم به آل سعود که : اگر ایران تصمیم به واکنش بگیرد، اوضاع مسئولان عربستان خوب نخواهد بود و این واکنش سخت و خشن خواهد بود.
مثنوی «شورِ عشق».
کامِ یمن تشنۀِ، صُبحِ ظهورِ وَلا - میرسَدَم از مِنا، بویِ خوشِ کربلا
از یمن و از مِنا تا به عِراق و دمشق - غُلغُلهای در جهان، کرده به پا شورِ عشق
نعره جَرَس میزند، می رسد از رَه کَسی - او که به در دیدۀ، منتظرانش بَسی
سِرِّ سحر میشود، فاشِ، به لبهای نور - میخورد آخر تَرَک، تُنگِ بُلورِ ظُهور
جانبِ چَشمش سَحَر، میدوَد آسیمه سَر - تا که کُند غُسلِ دَر، چَشمۀِ خورشیدِ زَر
این شب دور و دراز، این غمِ جانها گُداز - میرسد آخَر به سَر، در سَحَری دِلنواز
گَشته به پا کربلا، بارِ دگر در یمن - بارِ دگر میبُرَد، سَر ز مَلَک، اَهرِمَن
کُشته به خاکِ یمن، خفته به خون بی کَفن - دشت ِ شقایق شده، چشمِ اُویسِ قَرَن
می تَپَدم دل به خون، جان به لَب از غَم کُنون - بس که زِ خاکِ یمن، لاله زند سَر بُرون
چَشمِ اُوِیسِ قَرَن؛ خون شده از درد و داغ - بس که شقایق زند، سر زِ گریبانِ باغ
کُشت غم و محنت و داغِ یمن، شیعه را - ما به تماشایِ این، کرب و بلا از چرا
آمدنش را مگر ما نه دعا خواندهایم - او به یمن میرود، ما به چه جا ماندهایم
او به یمن میرود، بیکس و بییار و تَک - بارِ دگر کوفیان، کرده دریغ از کُمَک
حِسِّ بدی دارم، از شهره به کوفی شدن - کاش که سهمم شود، یارِ یمن آمدن
داغِ گرانِ یمن، میشِکَند پُشتِ ما - تا به کجا از بَلا، کرده گِرِه مُشتِ ما؟
تا به کجا تا به کِی؛ خَشمِ فُرو خورده را؟ - تا به کجا طاقت این، قومِ دل آزُرده را؟
تا به کجا از مِنا، بویِ فراقم رسد ؟ - تا به کجا نِفخۀِ؛ غَم زِ عِراقم رِسَد؟
تا به کجا خون چِکد، از سر و رویِ دمشق؟ – کی و کجا میزند، سَر زِ فَلَق، نورِ عشق؟
تا به کجایم به جا، بر چه ببندم رَجا ؟ - دستِ دل و دامَنِ، صبحِ ظهورش کجا؟
خونجگرِ فاطمه، داغِ تو ما را بِکُشت - کرده چرایی به ما، یوسفِ دزدیده، پُشت
تا به کجا شیعه را، بیکسی و بیبَری - تا به کُجا هر سَحَر، ظُلمتِ اِسکندَری
طعنه مرا تا به کِی، بر تو زند دیگری - قلبِ علی تا به کِی، خون زدَمِ اَشعَری
تا به کجا تا به کی، صورتِ زهرا کَبود - غرقه به خون تا کجا، فرقِ علی در سُجود
قامتِ سروِ مِنا، بارِ جنایت خَمود - تا به کجا کعبه را، ظُلمتِ آلِ سعود
تا به کجا خانۀِ، فاطمه را بویِ دود - تا به کجا باید این، غِصۀِ غَم را شُنود
تا به کدامین شَفَق، سَر ز اَهورا به نِی - شامِ غریبانِ ما، تا به کُجا، تا به کِی
تا به کجا فاطمه، دلنگران دمشق - صبحِ ظُهورِ تو را، کو سَحَراِی شمسِ عشق
ضَجِه دُعا می زند، آمدنت را به عشق - شانۀِ غَم میزند، بر سَرِ زُلفِ دمشق
لاله اذان میدهد، بر سر گُلدستهها - کرده سَحَر نیَّتِ، قومِ زِ شب خستهها
قامتِ غَم بسته گُل، بر سَرِ سَجاده باز - غرقه به خون، قَد کمانِ، فاطمه خواند نماز
بر سِرِ سِرِنیزه ها ، غافلۀِ ماه را - سرمه به خون می کشم، چشمِ سَحَرگاه را
ضَجِه به شب می زند، بیکَس و درماندهای - مُنتظرِ عاشقِ، دیده به دَر ماندهای
زمزمه بر لب کند، بُغضِ فرو خوردهای –خونِ جگر، دیده را، تا سَحَر اَفشُردهای
کِهی سَحَرِ آرزو، او به کجا بُردهای - یوسف ِما را به سَر، گو که چه آوردهای
تا که شود شاید از، بندِ فراقَش خَلاص -خون شده از دردِ یاس، دیده کند التماس
صبحِ ظهورش بیا، موکبِ نورش بیا - در شب گُم گشتگی، آتشِ طورَش بیا
یوسفِ عیسی نفس، فاطمه را مُقتبَس - خیز و به کنعان بیا، شیعه به فریادرَس
حادثه در حادثه، کرده گِرِه مُشتِمان - رنج و بلا میدهد، تاب سر انگشتمان
بین زِ سعودی فُرو، خنجرِ در پُشتِمان - یوسف زهرا بیا، داغِ مِنا کُشتِمان
خونجگرم ای ولی، از غمِ بسیارِ تو - منتظرم در یمن، تا که شوم یارِ تو
از یمنم میرسد، بویِ خوشِ نَرگِسَت - در تبِ داغِ مِنا، میکنم آقا حِسَت
داغ مِنا میدهد، بویِ ظُهور وَلی - باده به جوش آمده، در خُمِ سَیِّد علی
چهره برافروخته، پیرِ خراسانیَ ام - قصدِ یمن کرده آن، سَیِّد نورانیَ ام
قصدِ یمن کرده تا، یارِ یَمانی شود - تا به ظهورِ وَلی، باعث و بانی شود
بسته میان را کَمَر، تیغِ دودَم، چون علی - از رُخِ زهراییَاش، هِیبَتِ حیدر جَلی
تیغ دودَم را بُرون، گر زِ نیام آورَد - کارِ سعودی به یک، حمله تمام آوَرَد
سَیّدِ قوم وَلا، خونجگرِ کربلا - ای به غمِ فاطمه، جان و دِلَت مُبتلا
پیرِ خراباتِ ما، قبلۀِ حاجاتِ ما - فاطمهات را قسم، قصدِ مِنا را نَما
کرده تو را خون جگر، داغ ِمِنا دانَمَت - باخبر از آن غَمُ، ماتم و حِرمانَمَت
مویِ سفیدت کِشَد، سینه به آتش مَرا - عشق تو پیرانه سَر، کرده سیاوَش مرا
پیرِ خراسانیَ ام، تا به کجا مَصلَحَت - این سپهِ عاشقی، را بِنَمایَش به خَط
چون قَمَرِ کربلا، مَشک و عَلَم را به دوش - تیغِ دودَم را به کَف، خیز و بر آوَر خُروش
پیرِ خراسانیَ ام، اِذنِ جهادم بِده – درسِ خوشِ عاشقی، را تو به یادَم بده
خیز و به کف گیر آن، تیغ دودَم را علی - تشنه لبِ یاریِ، ما شده کامِ وَلی
کُن علم آن بیرقِ، سُرخِ شَقایق نِشان - این سپهِ شیعه را، سویِ سعودی کشان
تیغِ دودِم را بِنِه، در کفِ سردارِ عشق - تا که بگیرد یمن، هم چو عراق و دمشق
او که جهان خیره بَر، نورِ سلیمانیَاش - مستِ علمداریِ پیرِ خراسانیَاش.
خیز و بهصَف کن علی، لشکریانِ ظهور- بر کَفَت آوَر عَلَم، بیرقِ سبزِ غُرور
از غَم و دردِ منا، خونجگری یا علی - زآتشِ اندَر یمن، شعلهوری یا علی
موی سفیدت به سر، جان به لبم کرده یار- زُلفِ چلیپای تو، میکِشدَم سَر به دار
بارِ بلا میکشی، بس که به دوش غَمَت - بویِ علی میدهد، آهِ روان از دَمَت
دل مَکُن آشفتهتر، از غمِ مِحنَت دِگَر - از یمن و از منا، شورِ ظهورَش نِگَر
لَب زِ لبَت واکُنی، پیرِ خراسانیَ ام - غرقه جهانی شود، در یَمِ طوفانیَ ام
لب ز لبَت واکنی، روبه حِجاز آوَریم - سَر زِ سعودی به نِی، پیشِ تو باز آوریم
شورِ تو در سینهها، سیّدِ خوبانِ ما - نذرِ لبت باشد این، رو ح و تن و جانِ ما
پیر خراسانیَ ام، قَصدِ منا کردهای - قَصدِ علمداریِ، کربُ و بَلا کردهای
قصدِ مِنا کردهای، خونجگرِ فاطمه – تا که دهی کار این، آلِ زبون خاتمه
چهره بر افروختی، میر و علمدارِ ما - قصدِ یمن کردهای، دلبر و دلدار ما
کرب و بلا پا کنم، گر که تو اِذنَم دهی - باده اگر از خُمِ، سُرخِ حُسینَم دهی
پیرِ خراباتِ غم، بیرقِ حق کُن عَلَم - تا که زَند سَر زِ خون، تیغ دودَم از قلَم
تِشنه لبِ رفتنم، کرب و بلا را به سَر- تا که بگیرم به بَر، خنجر و تیر و تبر
رفته دگر یا علی، صبر و قرارم زِ کَف - میزند آشفته دل، سازِ پریشان چو دَف
بیسر و سامانم از داغِ مِنا و یمن - اِذنِ جهادم بده، سَیّد و آقایِ من
تا که کنم آن شهِ پستِ حِجازی خموش - تا شِنَود نَعرۀِ، قومِ دلیران به گوش
اِذنِ جهادم بده، سید و سالار من - تا که بگیرم سَر از، پیکر آن اَهرِمَن
کاخ سعودی کنم، زیر و زِبَر در یمن - تا کُنم از غم رها، قلبِ اویسِ قَرَن
لب ز لبت واکنی کرب و بلا میشود - جانِ همه عاشقان، بر تو فدا میشود
لب ز لبت واکن ای، پیرِ خُراسانیَ ام - اِذنِ جهادم بده، سید نورانیَ ام
به امید ظهور حضرت یار ......
سحرگاه پنج شنبه نهم مهرماه 1394- منصور نظری