شهید احمد مهرایی در فرازی از وصیت نامه خود می نویسد: پدر و مادرم! عزیزانی هستند که شهید شده اند و گمنام دفن شده اند و چه شهیدانی که جنازه آنان در دست مزدوران عراقی است، پس هرگاه خواستید گریه کنید برای تمام شهیدان اسلام گریه کنید.
به گزارش شهدای ایران، شهید احمد مهرایی در سال 1344 در خانواده ای مؤمن در حومه قلهک چشم به جهان گشود. و در دوران ابتدایی در دبستان شهید لالی و راهنمایی را در مدرسه بهمن سابق گذراند. و به علت اینکه به کارهای فنی علاقه داشت در رشته ماشین ابزار هنرستان آزادی مشغول به تحصیل گردید.
وی از ابتدای انقلاب اسلامی به رهبری قائد اعظم، امام بزرگوار ، خمینی بت شکن مرتباً در اعتصابات داشن آموزی و تظاهرات خیابانی شرکت می کرد. تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. با این هدف که انقلاب اسلامی احتیاج به افراد متعهد و متخصص دارد ، بطور جدی مشغول به تحصیل گردید.
با دستور تشکیل ارتش بیست میلیونی از طرف رهبر انقلاب ، در گروه مقاومت مسجد محل شرکت نمود. و دوره های مقدماتی عقیدتی و نظامی را با موفقیت پشت سر گذاشت .
با شروع جنگ تحمیلی از سوی ابر جنایتکاران شرق و غرب به دست نشاندگی صدام صهیونیسم علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید فعالیت در گروه مقاومت را بر هر چیز مقدم دانسته و در این زمینه از هیچ کوششی مذایقه نداشت. و اغلب شب ها به پاسداری مشغول بود. وی معتقد بود که هنگامی که دشمن را از مملکت اسلامیمان بیرون راندیم ، می توانیم به تحصیل ادامه دهیم. این طرز فکر پس از اخذ رضایت از پدر و مادر در تاریخ 9/4/61 به قصد خدمت در کنار سایر رزمندگان اسلام درجبهه نبرد حق علیه باطل و با هدف پیروزی اسلام به پادگان امام حسین(ع) جهت فرا گرفتن تکنیک های رزمی مراجعه نمود. و پس از گذراندن دوران آموزشی در آن پادگان به جبهه ی جنوب اعزام گردید . از انجا پس از مدتی به جبهه ی غرب منتقل شد . تا اینکه در عملیات مسلم بن عقیل شرکت نمود. و در آن حمله بشدت مجروح و به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان انتقال داده شد.
وی پس از بهبودی مجدداً در تاریخ 28/10/61 به جبهه جنوب اعزام گردید. و مدتی را در کنار همرزمانش گذراند. تا اینکه در تاریخ 23/1/62 به جبهه غرب منطقه عملیات سقز اعزام گردید. و در آنجا پس از مدتی نبرد با ضد انقلاب و عوامل مزدور بیگانه بدست کومله گرفتار شد و پس از تحمل شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی در تاریخ 28/3/62 بدرجه رفیع شهادت نائل آمد و بدین ترتیب این سرباز رشید اسلام دین خود را به دین و مملکت و رهبر و ملت خود ادا نمود.
شهید احمد مهرایی در وصیت نامه خود می نویسد:
ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لا تشعرون و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین انا اصابتکم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون . «سوره بقره آّیات153تا157»
بنام خداوند بخشنده مهربان و بنام خداوندی که هستی از اوست ، بازگشتمان بسوی اوست و تمام کارهای ما به خاطر اوست. (انشاء الله)
سخنی با خانواده :
پدر و مادر عزیزم از اینکه من شما را اذیت کردم معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید تا مورد لطف خداوند قرار گیرم . خانواده عزیزم از اینکه من در میان شما نیستم نارحت نباشید و صبر داشته باشید و مانند زینب سلام الله علیه رفتار کن. پدر و مادر عزیزم این سعادتی بود که نصیب من شد و شما باید افتخار کنید و فقط برای من تنها گریه نکنید . چرا که عزیزانی هستند که شهید شده اند و به علت اینکه شناسایی نشده اند ، بنام شهید گمنام دفن شده اند. و چه شهیدانی که جنازه آنان در دست مزدوران عراقی از خدا بی خبر است. پس هرگاه خواستید گریه کنید برای تمام شهیدان اسلام گریه کنید. در نمازهایتان امام را دعا کنید و مبادا نام امام را فراموش کنید . وتا جائیکه برایتان امکان دارد نمازهایتان را به جماعت بخوانید . در دعاهای کمیل ، توسل، زیارت عاشورا و دعاهای دیگر شرکت کنید. و یک مسئله دیگر نماز جمعه ، این نماز سیاسی و عبادی را ترک نکنید . و تا می توانید به نماز جمعه بروید.
پدرجان یکسال و نیم نماز و روزه قضا دارم و اگر توانستید انجام دهید.
سخنی با گروه مقاومت:
برادران عزیز من شنیده ام که پشت سر من حرف هایی زده اند ، نه تنها پشت سر من بلکه پشت سر تمام بسیجی هایی که فقط و فقط برای رضای خداوند متعال به جبهه می روند ، حرف هایی زده شده است . این اشخاص گفته اند که تمام بسیجی هایی که به جبهه می روند بخاطر این است که یا از درس فرار می کنند و یا برای تیر انداختن و آتش بازی به جبهه می روند و من برادر کوچک شما از تمام برادرهای گروه مقاومت می خواهم که با اعمال و کردار و تبلیغات به آنها بفهمانید که طرز تفکر آنان اشتباه است و برادران بسیج فقط برای خدا به جبهه ها می روند . و این را بدانید که اگر این برادران از این طرز فکر غلط برگشتند از آنها خواهم گذشت و در غیر اینصورت از آنان نخواهم گذشت. برادران عزیز همانطور که برادر شهیدمان امیرحسین نواب کاشانی گفته است : نگذارید که منافقان در گروه های مقاومت رخنه کنند . بین گروهای مقاومت اختلاف ایجاد کنند و تفرقه بیاندازند. این گروه های مقاومت را با جان و دل حفظ کنید . و در کلاس های بسیج شرکت کنید و به نماز و دعا اهمیت بسیار قائل شوید همانطور که رسول اکرم(ص) می فرمایند : الدعا سلاح المؤمن دعا سلاح مؤمن است.
پس در دعاها شرکت کنید و امام را دعا کنید.
در آخر از تمام فامیل ها وبستگان و دوستان طلب حلالیت می کنم. امیدوارم که مرا حلال کنید .
خداوند یار و نگهدار شما باشد .
والسلام احمد مهرایی
28/1/62
*دفاعپرس
وی از ابتدای انقلاب اسلامی به رهبری قائد اعظم، امام بزرگوار ، خمینی بت شکن مرتباً در اعتصابات داشن آموزی و تظاهرات خیابانی شرکت می کرد. تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. با این هدف که انقلاب اسلامی احتیاج به افراد متعهد و متخصص دارد ، بطور جدی مشغول به تحصیل گردید.
با دستور تشکیل ارتش بیست میلیونی از طرف رهبر انقلاب ، در گروه مقاومت مسجد محل شرکت نمود. و دوره های مقدماتی عقیدتی و نظامی را با موفقیت پشت سر گذاشت .
با شروع جنگ تحمیلی از سوی ابر جنایتکاران شرق و غرب به دست نشاندگی صدام صهیونیسم علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید فعالیت در گروه مقاومت را بر هر چیز مقدم دانسته و در این زمینه از هیچ کوششی مذایقه نداشت. و اغلب شب ها به پاسداری مشغول بود. وی معتقد بود که هنگامی که دشمن را از مملکت اسلامیمان بیرون راندیم ، می توانیم به تحصیل ادامه دهیم. این طرز فکر پس از اخذ رضایت از پدر و مادر در تاریخ 9/4/61 به قصد خدمت در کنار سایر رزمندگان اسلام درجبهه نبرد حق علیه باطل و با هدف پیروزی اسلام به پادگان امام حسین(ع) جهت فرا گرفتن تکنیک های رزمی مراجعه نمود. و پس از گذراندن دوران آموزشی در آن پادگان به جبهه ی جنوب اعزام گردید . از انجا پس از مدتی به جبهه ی غرب منتقل شد . تا اینکه در عملیات مسلم بن عقیل شرکت نمود. و در آن حمله بشدت مجروح و به بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان انتقال داده شد.
وی پس از بهبودی مجدداً در تاریخ 28/10/61 به جبهه جنوب اعزام گردید. و مدتی را در کنار همرزمانش گذراند. تا اینکه در تاریخ 23/1/62 به جبهه غرب منطقه عملیات سقز اعزام گردید. و در آنجا پس از مدتی نبرد با ضد انقلاب و عوامل مزدور بیگانه بدست کومله گرفتار شد و پس از تحمل شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی در تاریخ 28/3/62 بدرجه رفیع شهادت نائل آمد و بدین ترتیب این سرباز رشید اسلام دین خود را به دین و مملکت و رهبر و ملت خود ادا نمود.
شهید احمد مهرایی در وصیت نامه خود می نویسد:
ولاتقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لا تشعرون و لنبلونکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین الذین انا اصابتکم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون . «سوره بقره آّیات153تا157»
بنام خداوند بخشنده مهربان و بنام خداوندی که هستی از اوست ، بازگشتمان بسوی اوست و تمام کارهای ما به خاطر اوست. (انشاء الله)
سخنی با خانواده :
پدر و مادر عزیزم از اینکه من شما را اذیت کردم معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید تا مورد لطف خداوند قرار گیرم . خانواده عزیزم از اینکه من در میان شما نیستم نارحت نباشید و صبر داشته باشید و مانند زینب سلام الله علیه رفتار کن. پدر و مادر عزیزم این سعادتی بود که نصیب من شد و شما باید افتخار کنید و فقط برای من تنها گریه نکنید . چرا که عزیزانی هستند که شهید شده اند و به علت اینکه شناسایی نشده اند ، بنام شهید گمنام دفن شده اند. و چه شهیدانی که جنازه آنان در دست مزدوران عراقی از خدا بی خبر است. پس هرگاه خواستید گریه کنید برای تمام شهیدان اسلام گریه کنید. در نمازهایتان امام را دعا کنید و مبادا نام امام را فراموش کنید . وتا جائیکه برایتان امکان دارد نمازهایتان را به جماعت بخوانید . در دعاهای کمیل ، توسل، زیارت عاشورا و دعاهای دیگر شرکت کنید. و یک مسئله دیگر نماز جمعه ، این نماز سیاسی و عبادی را ترک نکنید . و تا می توانید به نماز جمعه بروید.
پدرجان یکسال و نیم نماز و روزه قضا دارم و اگر توانستید انجام دهید.
سخنی با گروه مقاومت:
برادران عزیز من شنیده ام که پشت سر من حرف هایی زده اند ، نه تنها پشت سر من بلکه پشت سر تمام بسیجی هایی که فقط و فقط برای رضای خداوند متعال به جبهه می روند ، حرف هایی زده شده است . این اشخاص گفته اند که تمام بسیجی هایی که به جبهه می روند بخاطر این است که یا از درس فرار می کنند و یا برای تیر انداختن و آتش بازی به جبهه می روند و من برادر کوچک شما از تمام برادرهای گروه مقاومت می خواهم که با اعمال و کردار و تبلیغات به آنها بفهمانید که طرز تفکر آنان اشتباه است و برادران بسیج فقط برای خدا به جبهه ها می روند . و این را بدانید که اگر این برادران از این طرز فکر غلط برگشتند از آنها خواهم گذشت و در غیر اینصورت از آنان نخواهم گذشت. برادران عزیز همانطور که برادر شهیدمان امیرحسین نواب کاشانی گفته است : نگذارید که منافقان در گروه های مقاومت رخنه کنند . بین گروهای مقاومت اختلاف ایجاد کنند و تفرقه بیاندازند. این گروه های مقاومت را با جان و دل حفظ کنید . و در کلاس های بسیج شرکت کنید و به نماز و دعا اهمیت بسیار قائل شوید همانطور که رسول اکرم(ص) می فرمایند : الدعا سلاح المؤمن دعا سلاح مؤمن است.
پس در دعاها شرکت کنید و امام را دعا کنید.
در آخر از تمام فامیل ها وبستگان و دوستان طلب حلالیت می کنم. امیدوارم که مرا حلال کنید .
خداوند یار و نگهدار شما باشد .
والسلام احمد مهرایی
28/1/62
*دفاعپرس