یکی از راه های کثیف فرقه در آلبانی بستن دهان افراد ناراضی داخل تشکیلات با استفاده از پول است. بعضیها را با پول تطمیع میکند و یا پول بعضیها را قطع میکند که افراد یا باید از گرسنگی بمیرند یا تسلیم خواستههای رهبری فرقه شوند
به گزارش شهدای ایران، براساس خبرهایی از درون فرقه رجوی در آلبانی و کمپ لیبرتی، رهبری فرقه و سران تشکیلات مخوف در وحشت از نارضایتی و جداشدن افراد از فرقه با تشکیل نشستهای مختلف توسط مریم قجر و فرستادن بالاترین نفراتش مانند مهدی ابریشمچی و زهرا مریخی به آلبانی درصدد یافتن راهکار و چارهجویی برای مهار جریان جداشدن افراد برآمده و سرانجام به این نتیجه رسیدهاند که با الگوی نشستهای سرکوب و خفقان در قرارگاه باقرزاده در بغداد با شعار "برو گمشو” کلیه پرسنل موجود در آلبانی را در سلسله نشستهایی به نام طلاق طلبکاری (بند ط ط) افراد را سرکوب کرده و به اصطلاح خودشان دوباره ترس و وحشت از تشکیلات را بر آنان حاکم کنند و همه را وادار نمایند که خودشان را بدهکار رهبر بدانند.
البته با توجه به خیل جداشدهها و نافرمانیهای افراد در لیبرتی و آلبانی چنین نشستهایی دور از انتظار نبود. کسانی که با شگردهای رجوی و روشهای سرکوبگرانه آن آشنایی دارند، خوب به یاد دارند که در مقاطع مختلف چگونه به دستور رجوی و با سردمداری مستقیم خودش و مریم صدای معترضین را در گلو خفه کردند و با بیآبروکردن افراد نسبتا قدیمی در فرقه از سایرین نیز زهر چشم گرفتند.
در قرارگاه باقرزاده در تابستان سال ۸۰ مجموعه نشستهایی برای همه افراد طراحی و اجرا شد که تا قبل از آن در فرقه سابقه نداشته است.
در یک سالن معروف به سالن میلهای در باقرزاده با افرادی که تقاضای خروج از سازمان را کرده بودند یا محافل آنها لو رفته بود، طوری برخورد شد که تعدادی از فرط فشار اقدام به خودکشی کردند. مسئول این نشستها مهوش سپهری معروف به نسرین قصاب تشکیلات بود.
نشستهایی هم که خود جلاد برگزار میکرد، همه ملزم به شرکت در آن نشستها بودند و خیلی از افراد را با برانکارد و یا تخت بستری از بیمارستان به نشستهای رجوی جنایتکار در باقرزاده میآوردند و رجوی مدعی بود که این افراد بیمار نیستند و تمارض میکنند. در همین نشستها بود که فرمانده فتحالله (مرحوم مهدی افتخاری) را رجوی و مریم پای میکروفون کشاندند و فردی به نام محسن که از خارج آمده بود، بدترین فحاشیها را به مهدی افتخاری کرد که بعدها ما مطلع شدیم که این سناریویی بوده که از قبل طراحی شده بود و پشت این سناریو هم مریم قجر و مهوش سپهری بودهاند. در این نشست بلایی سر مهدی افتخاری آوردند.
رجوی وقتی متوجه شد که حسابی مهدی را خرد کرده است سیگاری روشن کرد و چرخی دور صندلی مریم زد قاه قاه میخندید و میگفت الان آثار انقلاب مریم را میشود در چهره مهدی دید!
سران منافقین دوباره میخواهند شانس خودشان را بیازمایند و ریل سرکوب را در آلبانی شروع کنند. البته آلبانی عراق صدام حسین نیست و افراد حاضر در آلبانی هم آن اسیران چشم و گوش بسته در قلعه اشرف نیستند. اما چاره چیست؟ سران فرقه دو سال است که از دست آلبانی خون به جگر شده اند. تلاش مریم قجر و گماشتگانش هم به نتیجهای نرسیده است. لذا فرقه میخواهد وارد این ریسک شود.
البته سازمان هم بدون شک از شگردهای جدیدی در سرکوب افراد در آلبانی استفاده خواهد کرد و شاید مثل عراق سرکوبها عریان نباشد. یکی از راه های کثیف فرقه در آلبانی بستن دهان افراد ناراضی داخل تشکیلات با استفاده از پول است. بعضیها را با پول تطمیع میکند و یا پول بعضیها را قطع میکند که افراد یا باید از گرسنگی بمیرند یا تسلیم خواستههای رهبری فرقه شوند.
اینکه فرقه منافقین چقدر در این خیمه شب بازی موفق به سرکوب شود و موج جداشدنها از فرقه را مهار کند، دقیقا مشخص نیست اما آنچه مشخص است زمین آلبانی زمین عراق نیست و پایگاههای مختلف سازمان در آلبانی قلعه اشرف نیستند. لذا بدون شک فرقه در سرکوبی نفرات موفق نخواهد شد و شکست خواهد خورد. البته سران منافقین چارهای ندارند چون تاکنون با قلدری و با انواع و اقسام روشهای ضدبشری افراد را در تشکیلات سرکوب و از دور خارج کرده اند و میخواهند باز هم همانند زمانی که زیر چتر نظامی و حمایتهای اربابش صدام حسین بودند، در آلبانی هم موج نارضایتی را سرکوب و به اصطلاح خودش همه را سر جای خودشان بنشانند. البته کور خوانده اند و این بار فرق میکند و حتما این موج سرکوب بر سر سازمانش خراب خواهد شد.
البته با توجه به خیل جداشدهها و نافرمانیهای افراد در لیبرتی و آلبانی چنین نشستهایی دور از انتظار نبود. کسانی که با شگردهای رجوی و روشهای سرکوبگرانه آن آشنایی دارند، خوب به یاد دارند که در مقاطع مختلف چگونه به دستور رجوی و با سردمداری مستقیم خودش و مریم صدای معترضین را در گلو خفه کردند و با بیآبروکردن افراد نسبتا قدیمی در فرقه از سایرین نیز زهر چشم گرفتند.
در قرارگاه باقرزاده در تابستان سال ۸۰ مجموعه نشستهایی برای همه افراد طراحی و اجرا شد که تا قبل از آن در فرقه سابقه نداشته است.
در یک سالن معروف به سالن میلهای در باقرزاده با افرادی که تقاضای خروج از سازمان را کرده بودند یا محافل آنها لو رفته بود، طوری برخورد شد که تعدادی از فرط فشار اقدام به خودکشی کردند. مسئول این نشستها مهوش سپهری معروف به نسرین قصاب تشکیلات بود.
نشستهایی هم که خود جلاد برگزار میکرد، همه ملزم به شرکت در آن نشستها بودند و خیلی از افراد را با برانکارد و یا تخت بستری از بیمارستان به نشستهای رجوی جنایتکار در باقرزاده میآوردند و رجوی مدعی بود که این افراد بیمار نیستند و تمارض میکنند. در همین نشستها بود که فرمانده فتحالله (مرحوم مهدی افتخاری) را رجوی و مریم پای میکروفون کشاندند و فردی به نام محسن که از خارج آمده بود، بدترین فحاشیها را به مهدی افتخاری کرد که بعدها ما مطلع شدیم که این سناریویی بوده که از قبل طراحی شده بود و پشت این سناریو هم مریم قجر و مهوش سپهری بودهاند. در این نشست بلایی سر مهدی افتخاری آوردند.
رجوی وقتی متوجه شد که حسابی مهدی را خرد کرده است سیگاری روشن کرد و چرخی دور صندلی مریم زد قاه قاه میخندید و میگفت الان آثار انقلاب مریم را میشود در چهره مهدی دید!
سران منافقین دوباره میخواهند شانس خودشان را بیازمایند و ریل سرکوب را در آلبانی شروع کنند. البته آلبانی عراق صدام حسین نیست و افراد حاضر در آلبانی هم آن اسیران چشم و گوش بسته در قلعه اشرف نیستند. اما چاره چیست؟ سران فرقه دو سال است که از دست آلبانی خون به جگر شده اند. تلاش مریم قجر و گماشتگانش هم به نتیجهای نرسیده است. لذا فرقه میخواهد وارد این ریسک شود.
البته سازمان هم بدون شک از شگردهای جدیدی در سرکوب افراد در آلبانی استفاده خواهد کرد و شاید مثل عراق سرکوبها عریان نباشد. یکی از راه های کثیف فرقه در آلبانی بستن دهان افراد ناراضی داخل تشکیلات با استفاده از پول است. بعضیها را با پول تطمیع میکند و یا پول بعضیها را قطع میکند که افراد یا باید از گرسنگی بمیرند یا تسلیم خواستههای رهبری فرقه شوند.
اینکه فرقه منافقین چقدر در این خیمه شب بازی موفق به سرکوب شود و موج جداشدنها از فرقه را مهار کند، دقیقا مشخص نیست اما آنچه مشخص است زمین آلبانی زمین عراق نیست و پایگاههای مختلف سازمان در آلبانی قلعه اشرف نیستند. لذا بدون شک فرقه در سرکوبی نفرات موفق نخواهد شد و شکست خواهد خورد. البته سران منافقین چارهای ندارند چون تاکنون با قلدری و با انواع و اقسام روشهای ضدبشری افراد را در تشکیلات سرکوب و از دور خارج کرده اند و میخواهند باز هم همانند زمانی که زیر چتر نظامی و حمایتهای اربابش صدام حسین بودند، در آلبانی هم موج نارضایتی را سرکوب و به اصطلاح خودش همه را سر جای خودشان بنشانند. البته کور خوانده اند و این بار فرق میکند و حتما این موج سرکوب بر سر سازمانش خراب خواهد شد.