طاهره دهقان همسر شهید رضایی میگوید: «چند ماه قبل از شهادت حبیبالله، یک روز دیدم در حال دوختن و پینه زدن کفشهای پاره است. تعجب کردم و چیزی نپرسیدم اما بعدها متوجه شدم قصد دارد به دانشآموزان نکتهای جدید بیاموزد».
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، شهید حبیبالله رضایی در تاریخ 1338 در شهر یزد متولد شد؛ وی دورههای تحصیلی را با موفقیت طی کرد و به عنوان معلم و مربی امور تربیتی دبستان افشار یزد مشغول به فعالیت شد.
شهید رضایی علاوه بر معلمی به شغل بنایی نیز مشغول بود و یک بنای مجرب و هنرمند بود و کارش را با صداقت انجام میداد.
وی در دوران دفاع مقدس به جبهههای حق علیه باطل شتافت و در تاریخ 28 دی ماه 1366 در ماهوت به شهادت رسید.
طاهره دهقان همسر شهید رضایی میگوید: «چند ماه قبل از شهادتش یک روز دیدم در حال دوختن و پینه زدن کفشهای پاره است. تعجب کردم و چیزی نپرسیدم و او هم چیزی نگفت اما بعدها متوجه شدم قصد دارد به دانشآموزان نکتهای جدید بیاموزد؛ بعد از شهادتش یکی از همکاران شهید نقل کرد که روزی حبیب الله مشاهده میکند که عدهای دانشآموزان در حال مسخره کردن دانشآموزی هستند که با کفشهای پاره و پینه بسته به مدرسه آمده است و او هم تصمیم گرفت تا کفشهای پاره خود را بدوزد و به مدرسه بیاید. او بین دانشآموزان رفت و گفت ببینید من هم با کفشهای پاره به مدرسه میآیم پس باید من را هم مسخره کنید و دانشآموزان از کار خود پشیمان شدند».
بخشی از وصیتنامه شهید
امیدوارم ملت مسلمان ایران همچنان خود را وقف اسلام و برنامههای اسلامی بدانند و این را به خاطر داشته باشید که ارزش دارد یک نسل خود را فدای آینده اسلام کنید و در راهی کوشش کنید که رضای خدا در آن باشد.
شهید رضایی علاوه بر معلمی به شغل بنایی نیز مشغول بود و یک بنای مجرب و هنرمند بود و کارش را با صداقت انجام میداد.
وی در دوران دفاع مقدس به جبهههای حق علیه باطل شتافت و در تاریخ 28 دی ماه 1366 در ماهوت به شهادت رسید.
طاهره دهقان همسر شهید رضایی میگوید: «چند ماه قبل از شهادتش یک روز دیدم در حال دوختن و پینه زدن کفشهای پاره است. تعجب کردم و چیزی نپرسیدم و او هم چیزی نگفت اما بعدها متوجه شدم قصد دارد به دانشآموزان نکتهای جدید بیاموزد؛ بعد از شهادتش یکی از همکاران شهید نقل کرد که روزی حبیب الله مشاهده میکند که عدهای دانشآموزان در حال مسخره کردن دانشآموزی هستند که با کفشهای پاره و پینه بسته به مدرسه آمده است و او هم تصمیم گرفت تا کفشهای پاره خود را بدوزد و به مدرسه بیاید. او بین دانشآموزان رفت و گفت ببینید من هم با کفشهای پاره به مدرسه میآیم پس باید من را هم مسخره کنید و دانشآموزان از کار خود پشیمان شدند».
بخشی از وصیتنامه شهید
امیدوارم ملت مسلمان ایران همچنان خود را وقف اسلام و برنامههای اسلامی بدانند و این را به خاطر داشته باشید که ارزش دارد یک نسل خود را فدای آینده اسلام کنید و در راهی کوشش کنید که رضای خدا در آن باشد.