شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۹۶۶
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
قرار بود برای بازدید به ارتفاعات «گواری» در منطقه «جوانرود» برویم؛ با شهید بروجردی و نیروها به سمت ارتفاعات راه افتادیم. تعدادمان زیاد بود و ماشین هم وانت تویوتا؛ از همان ابتدا شهید بروجردی رفت عقب ماشین و پایین هم نیامد!
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سردار شهید «محمد بروجردی» به سال 1333 در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد به دنیا آمد؛ وی در دوران انقلاب در رابطه با اکثر حرکت‌های انقلابی، مسئولیت شناسایی، جمع‌آوری اطلاعات و طرح‌ریزی عملیات را به عهده داشت.

 


نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زمانی که عوامل داخلی ابرقدرت‌ها، فتنه و آشوب را در مناطق کردنشین به راه انداختند، با فرمان تاریخی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر مقابله و سرکوب ضدانقلاب، عازم پاوه شد؛ حضور آن شهید در کردستان (که تا آخرین لحظات حیاتش ادامه داشت) منشأ خیرات و برکات زیادی شد. پس از تصویب طرح تشکیل سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان، مسئولیت این کار به میرزا محمد سپرده شد.

اقدامات مؤثر این تشکیلات در کردستان، سازماندهی ضدانقلاب و نقشه‌های اجنبی‌پرستان را برهم زد و آرزوی ایجاد اسرائیل دوم در کردستان را در دل آمریکا و ایادیش دفن کرد و سرانجام این مسبح کردستان، در تاریخ اول خرداد 1362 در حالی که با عده‌ای دیگر از همرزمانش در مسیر جاده مهاباد، نقده حرکت می‌کردند بر اثر انفجار مین به شهادت رسید.

در سی‌امین سالگرد شهادت سردار شهید «محمد بروجردی» روایتی از تیمسار سرتیپ شهید «حسن آبشناسان» فرمانده دلاور لشکر 23 نوهد را می‌خوانیم:

 

 

شهیدان محمود کاوه، بروجردی و آبشناسان در تصویر دیده می‌شوند‌

 

ارتفاعات «گواری» در منطقه «جوانرود» قرار بود برای چندمین بار، بازدید و بررسی شود. با تعدادی از برادران در خدمت شهید بروجردی به سمت ارتفاعات راه افتادیم. تعدادمان زیاد بود و ماشین هم وانت تویوتا...

از همان ابتدا شهید بروجردی رفت عقب ماشین و پایین هم نیامد! هر چه کردیم نتوانستیم ایشان را قانع کنیم که در جلو بنشیند؛ چاره‌ای جز تسلیم نبود؛ به ناچار با همان وضعیت به راه افتادیم!

در راه باران شدیدی گرفت؛ باز هم به شهید بروجردی اصرار کردیم.

ـ حاج آقا! آخه درست نیست شما...

ـ شما راهتو ادامه بده؛ فرقی نداره چه من چه شما!

باز هم تسلیم شدیم و راه را ادامه دادیم. در تمام مسیر رفت و برگشت، شهید بروجردی در عقب ماشین بود و چیزی حدود دو ساعت را زیر باران ماند! با این حال حاضر نشد جای خود را با ما عوض کند.

شهید بروجردی  که خدایش رحمت کند، آینه‌ای بود که در آن صداقت و ایثار را می‌شد در آن به تماشا نشست.

 


منبع:فارس

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار