بعد از شنیدن خبر شهادت فرزند، حالت ایشان بسیار عادی بود، به گونهای که هر کس آن شهید والامقام را میدید، فکر میکرد هنوز خبر شهادت فرزندش را نشنیده است. شهید قدوسی در همان زمان به همسر خود میگوید: «مبادا برای آنچه در راه خدا دادهای ضجّه و ناله کنی و کنترل خود را از دست بدهی».
به گزارش شهدای ایران، شهید آیت الله شیخ علی قدوسی، در دوازدهم مردادماه 1306 ش، در شهر نهاوند در خانوادهای متدّین و روحانی به دنیا آمد. پدرش آخوند ملا احمد، از مجتهدان و عالمان بزرگ شهر بود که پس از سالها تحصیل در حوزه علمیّه نجف و استفاده از درس بزرگانی چون آیت اللّه میرزا محمد حسن شیرازی، آیت اللّه میرزا حبیب الله رشتی و آیت الله آخوند خراسانی، به درجه اجتهاد نایل شده، به زادگاه خویش برگشته بود و به ارشاد مردم و رسیدگی به امور مختلف آن دیار میپرداخت. دوران کودکی و نوجوانی او، تحت تعلیم و تربیت چنین پدری، عالم و با تقوا و مادری پرهیزکار سپری شد و سرانجام در صبح شنبه 14 شهریور 1360، با انفجار بمبی که منافقان در دادستانی کار گذاشته بودند، به شهادت رسید.
جدیت در تحصیل
شهید آیت اللّه قدوسی در ابتدای ورود به قم، با مشکلات و سختیهای فراوانی رو به رو میشود، اما آن اوضاع هرگز باعث نشد که ایشان از تحصیل علوم دینی و رشد علمی و آموختن دروس اسلامی بازماند. او در حالی که در مسایل اجتماعی و سیاسی آن دوره حضور داشت، تحصیلات علوم دینی را با جدیت و علاقه تمام ادامه میداد. شهید قدوسی دروس مقدماتی حوزه را نزد استادان بزرگی هم چون شهید محراب آیت اللّه صدوقی فراگرفت و شبانه روز به مطالعه و بحث میپرداخت. بعضی شبها آن قدر مطالعه میکرد که دیگر توان آماده کردن غذا نداشت و گرسنه سر به بالین مینهاد. همین جدیت در درس و تحصیل و حضور و آگاهی در مسایل اجتماعی و سیاسی، شهید قدوسی را به یک روحانی عالم و آگاه تبدیل نمود.
الگوی کامل
روح مشتاق و کمال جوی شهید قدوسی، در محضر امام خمینی (رحمه الله) آن چه را سالها درپی آن بود، یافت. او هم چون تشنهای بود که به چشمه زلال علم و معنویت رسیده باشد و با انگیزه و انرژی فراوان، در راه آموختن مسایل علمی و معنوی قدم برمی داشت. امام خمینی (رحمه الله) شخصیتی بود که در تمام این زمینهها میتوانست بهترین الگو و راهنمای شهید قدوسی باشد؛ منبع نوری که آیت الله قدوسی پیوسته در مسیر خود از آن نور، از فقه و اصول و مسایل علمی، سیاسی و اجتماعی گرفته، تا تهذیب و اخلاص و تقوا بهره میگرفت.
دریای بی کران
یکی از حوادثی که در سرنوشت شهید قدوسی اثر بسیاری گذاشت، آشنایی با استاد بزرگ حوزه علمیه، مرحوم علامه طباطبایی بود. او در ابتدا مقداری از دروس هیأت و فلسفه را نزد ایشان فراگرفت و این مقدمهای شد برای ارتباط درازمدت که خود گنجینهای از علوم و کمالات اخلاقی را برای آن شهید به ارمغان آورد. شهید قدوسی افزون بر استفاده از دریای بی کران علمی علّامه، در زمینههای اخلاقی و عرفانی نیز از روح بلند پرواز ایشان بهرهها برد. این آشنایی، تأثیری عظیم بر مسیر زندگانی آن شهید برجای گذاشت، تا جایی که تا آخر عمر خویش از آن روزها به خوبی یاد میکرد.
از راست: آیت الله فاضل لنکرانی- آیت الله میرکریم موسوی کریمی (اردبیلی)- آیت الله محمد مومن قمی- آیت الله شهید محمدمهدی ربانی املشی- آیت الله شهید علی قدوسی- آیت الله شهید بهشتی
در میدان مبارزه
شهید قدوسی از آغاز در میدان سیاست حاضر بود و از صحنه سیاسی ـ اجتماعی زمان خود غفلت نمیورزید. با شروع نهضت و قیام امام خمینی (رحمه الله)، آیت الله قدوسی به عنوان یکی از شاگردان برجسته امام امت، در صف پیشتازان نهضت اسلامی قرار گرفت. ایشان با تحمل سختیها و فشارهای فراوان از سوی رژیم شاه، با گامهایی استوار در مسیری که به درستی، حق تشخیص داده بود، قدم برمیداشت و با قاطعیتی کمنظیر که ناشی از تقوا و اخلاص او بود، ایستادگی میکرد و تنها رضایت خداوند متعال را طلب مینمود و همواره میگفت: «من برای حفظ اسلام و پیشبرد دین خدا باید عمل کنم و نه برای حفظ شخصیت و آبروی خودم».
مرّبی صبور
صبر و تحمل شهید قدوسی در اصلاح و برطرف نمودن ضعفهای اخلاقی افراد، از شمار ویژگیهای بارز این شهید بزرگوار بود. گاهی به جای این که در یک جمله به کسی بگوید این طور باش، ساعتهای طولانی و حتی روزها برای اصلاح او وقت صرف میکرد. ایشان در تمام موارد این گونه بود و خود میگفت: «گاهی برای این که یک تذکر اخلاقی به فرزندم بدهم، یک ماه زمینه سازی و برنامه ریزی میکنم». این دقت و صبر، نشان دهنده اهمیت چگونگی تربیت و برخورد با دیگران، به ویژه نوجوانان و جوانان است.
اخلاص در عمل
یکی از مهمترین مسایلی که مورد توجه شهید قدوسی بود، اخلاص در عمل و انجام آن تنها برای خداوند بود. اگر کوچک ترین عمل غیر خدایی از کسی میدید، آن شخص از چشمش میافتاد. او معتقد بود که اعمال انسان هر اندازه هم کوچک، باید خدایی باشد و کاری که اخلاص نداشته باشد، انسان را دچار خودخواهی و دنیاپرستی مینماید و آن کس که این گرفتاری را داشته باشد، در صحنه نبرد حق و باطل، نمیتواند همیشه جانب حق را رعایت کند.
او تا آن جا که امکان داشت، مستحبات را در خفا و دور از چشم دیگران انجام میداد تا اخلاص بیش تری داشته باشد. ایشان همیشه میکوشید مساعدتها و کمک مادی به نیازمندان، در پنهانی و بدون اطلاع دیگران انجام شود و با این که فعالیت زیادی در کمک به مستمندان انجام میداد، ولی کسی از آن آگاه و مطّلع نمیشد.
گریز از شهرت
شهید آیت اللّه قدوسی زمانی که مدیریت مدرسه حقّانی را در قم به عهده داشت، با این که موفقیت و شهرت مدرسه در بین حوزویان و دانشگاهیان روز به روز افزوده میشد، ولی خود ایشان نه تنها از این شهرت و معروف شدن راضی نبود، بلکه به دوستان خود میگفت: «اگر کسی ثابت کند که وظیفه دینی و انقلابی من نیست که در این جا بمانم و مرا از این موقعیت و شهرت نجات دهد، حاضرم جایزهای بسیار گران به او تقدیم کنم و بسیار خوشحال خواهم شد».
استفاده از وقت
فرزند آیت اللّه قدوسی، محمد حسین قدوسی درباره وقت شناسی و استفاده مفید پدر شهید خود از اوقات شبانه روز میگوید: «به جرأت میتوانم بگویم که ایشان در خانه هرگز بیکار نبودند و تمامی مدتی که در منزل بودند، دیده نشد که حتی یک ربع ساعت بیکار نشسته باشند و یا با حرف زدن وقت بگذرانند. شب و روز، جمعه و غیر جمعه برای ایشان اصلاً فرقی نداشت. ایشان آن قدر در مورد وقتش مقید بود و به کارش میرسید که گاهی قبل از اذان صبح به مدرسه حقانی ـ که مدیریت آن را بر عهده داشتند ـ میرفت تا ببیند طلبهها در چه حالی هستند». شهید قدوسی گاهی هجده ساعت در شبانه روز کار میکرد و لحظهای خم به ابرو نمیآورد. البته کار و تلاش در راه خداوند با چنین صداقت و اخلاصی نباید هم خستگی بیاورد.
احیای فرهنگ اسلامی
او برای احیای فرهنگ پر بار اسلامی، همیشه اهمیت ویژهای قائل بود. به همین دلیل، مهم ترین فعالیت خود را صرف پایهریزی یک نظام آموزشی نو و پرثمر مینمود و اعتقادش بر این بود که باید به موازات فعالیت سیاسی، زیربنای فرهنگی و مکتبی را نیز تقویت کرد. به دنبال همین اندیشه بود که با همکاری و همفکری شهید مظلوم آیت اللّه بهشتی (رحمه الله) اقدام به تأسیس مدرسه حقانی در قم نمود تا با اعمال شیوهای نو و کارساز، به تربیت افرادی متعهد و عالم با بینش صحیح سیاسی بپردازد.
مکتب توحید
با توجه به وضع نابسامان جامعه در زمان رژیم شاهنشاهی و وجود فحشا و فساد در بین اقشار مختلف جامعه، به ویژه زنان که قشری آسیب پذیر و مورد استفاده ابزاری از سوی تبلیغ کنندگان فرهنگ غربی بودند، شهید قدوسی بدین فکر افتاد تا محلی برای نشر فرهنگ و علوم اسلامی در میان زنان جامعه تأسیس کند. از این رو، با ایجاد یک روش طلبگی برای خواهران و آشنایی آنان با فرهنگ اصیل اسلامی و دروس پر بار دینی، سدّی مستحکم در برابر این موج فساد ایجاد نمود. ایشان در سال 1352 «مکتب توحید» را که مدرسه علوم دینی خواهران بود، تأسیس کرد که با استقبال بی نظیر زنان و دختران مسلمان که مایل بودند با مبانی و دروس اسلامی آشنا شوند، رو به رو شد.
شهادت فرزند
شهادت محمد حسن فرزند آیت الله قدوسی در جبهههای حق علیه باطل، حدود هفت ماه قبل از شهادت خود ایشان اتفاق افتاد. آیت الله قدوسی با صبر و استقامت بسیار زیادی با این مساله برخورد کرد و این در حالی بود که به علت هوش و استعداد و تواناییهای خاصی که در فرزندش محمد حسن بود، علاقه فراوانی به او داشت. حتی بعد از شنیدن خبر شهادت فرزند، حالت ایشان بسیار عادی بود، به گونهای که هر کس آن شهید والامقام را میدید، فکر میکرد هنوز خبر شهادت فرزندش را نشنیده است. شهید قدوسی در همان زمان به همسر خود میگوید: «مبادا برای آنچه در راه خدا دادهای ضجّه و ناله کنی و کنترل خود را از دست بدهی». او نمونه بارز صبر و استقامت و دلدادگی به خدایی بود که سالها در بند لطف و قهر او قرار داشت.
*دفاع پرس
جدیت در تحصیل
شهید آیت اللّه قدوسی در ابتدای ورود به قم، با مشکلات و سختیهای فراوانی رو به رو میشود، اما آن اوضاع هرگز باعث نشد که ایشان از تحصیل علوم دینی و رشد علمی و آموختن دروس اسلامی بازماند. او در حالی که در مسایل اجتماعی و سیاسی آن دوره حضور داشت، تحصیلات علوم دینی را با جدیت و علاقه تمام ادامه میداد. شهید قدوسی دروس مقدماتی حوزه را نزد استادان بزرگی هم چون شهید محراب آیت اللّه صدوقی فراگرفت و شبانه روز به مطالعه و بحث میپرداخت. بعضی شبها آن قدر مطالعه میکرد که دیگر توان آماده کردن غذا نداشت و گرسنه سر به بالین مینهاد. همین جدیت در درس و تحصیل و حضور و آگاهی در مسایل اجتماعی و سیاسی، شهید قدوسی را به یک روحانی عالم و آگاه تبدیل نمود.
الگوی کامل
روح مشتاق و کمال جوی شهید قدوسی، در محضر امام خمینی (رحمه الله) آن چه را سالها درپی آن بود، یافت. او هم چون تشنهای بود که به چشمه زلال علم و معنویت رسیده باشد و با انگیزه و انرژی فراوان، در راه آموختن مسایل علمی و معنوی قدم برمی داشت. امام خمینی (رحمه الله) شخصیتی بود که در تمام این زمینهها میتوانست بهترین الگو و راهنمای شهید قدوسی باشد؛ منبع نوری که آیت الله قدوسی پیوسته در مسیر خود از آن نور، از فقه و اصول و مسایل علمی، سیاسی و اجتماعی گرفته، تا تهذیب و اخلاص و تقوا بهره میگرفت.
دریای بی کران
یکی از حوادثی که در سرنوشت شهید قدوسی اثر بسیاری گذاشت، آشنایی با استاد بزرگ حوزه علمیه، مرحوم علامه طباطبایی بود. او در ابتدا مقداری از دروس هیأت و فلسفه را نزد ایشان فراگرفت و این مقدمهای شد برای ارتباط درازمدت که خود گنجینهای از علوم و کمالات اخلاقی را برای آن شهید به ارمغان آورد. شهید قدوسی افزون بر استفاده از دریای بی کران علمی علّامه، در زمینههای اخلاقی و عرفانی نیز از روح بلند پرواز ایشان بهرهها برد. این آشنایی، تأثیری عظیم بر مسیر زندگانی آن شهید برجای گذاشت، تا جایی که تا آخر عمر خویش از آن روزها به خوبی یاد میکرد.
از راست: آیت الله فاضل لنکرانی- آیت الله میرکریم موسوی کریمی (اردبیلی)- آیت الله محمد مومن قمی- آیت الله شهید محمدمهدی ربانی املشی- آیت الله شهید علی قدوسی- آیت الله شهید بهشتی
در میدان مبارزه
شهید قدوسی از آغاز در میدان سیاست حاضر بود و از صحنه سیاسی ـ اجتماعی زمان خود غفلت نمیورزید. با شروع نهضت و قیام امام خمینی (رحمه الله)، آیت الله قدوسی به عنوان یکی از شاگردان برجسته امام امت، در صف پیشتازان نهضت اسلامی قرار گرفت. ایشان با تحمل سختیها و فشارهای فراوان از سوی رژیم شاه، با گامهایی استوار در مسیری که به درستی، حق تشخیص داده بود، قدم برمیداشت و با قاطعیتی کمنظیر که ناشی از تقوا و اخلاص او بود، ایستادگی میکرد و تنها رضایت خداوند متعال را طلب مینمود و همواره میگفت: «من برای حفظ اسلام و پیشبرد دین خدا باید عمل کنم و نه برای حفظ شخصیت و آبروی خودم».
مرّبی صبور
صبر و تحمل شهید قدوسی در اصلاح و برطرف نمودن ضعفهای اخلاقی افراد، از شمار ویژگیهای بارز این شهید بزرگوار بود. گاهی به جای این که در یک جمله به کسی بگوید این طور باش، ساعتهای طولانی و حتی روزها برای اصلاح او وقت صرف میکرد. ایشان در تمام موارد این گونه بود و خود میگفت: «گاهی برای این که یک تذکر اخلاقی به فرزندم بدهم، یک ماه زمینه سازی و برنامه ریزی میکنم». این دقت و صبر، نشان دهنده اهمیت چگونگی تربیت و برخورد با دیگران، به ویژه نوجوانان و جوانان است.
اخلاص در عمل
یکی از مهمترین مسایلی که مورد توجه شهید قدوسی بود، اخلاص در عمل و انجام آن تنها برای خداوند بود. اگر کوچک ترین عمل غیر خدایی از کسی میدید، آن شخص از چشمش میافتاد. او معتقد بود که اعمال انسان هر اندازه هم کوچک، باید خدایی باشد و کاری که اخلاص نداشته باشد، انسان را دچار خودخواهی و دنیاپرستی مینماید و آن کس که این گرفتاری را داشته باشد، در صحنه نبرد حق و باطل، نمیتواند همیشه جانب حق را رعایت کند.
او تا آن جا که امکان داشت، مستحبات را در خفا و دور از چشم دیگران انجام میداد تا اخلاص بیش تری داشته باشد. ایشان همیشه میکوشید مساعدتها و کمک مادی به نیازمندان، در پنهانی و بدون اطلاع دیگران انجام شود و با این که فعالیت زیادی در کمک به مستمندان انجام میداد، ولی کسی از آن آگاه و مطّلع نمیشد.
گریز از شهرت
شهید آیت اللّه قدوسی زمانی که مدیریت مدرسه حقّانی را در قم به عهده داشت، با این که موفقیت و شهرت مدرسه در بین حوزویان و دانشگاهیان روز به روز افزوده میشد، ولی خود ایشان نه تنها از این شهرت و معروف شدن راضی نبود، بلکه به دوستان خود میگفت: «اگر کسی ثابت کند که وظیفه دینی و انقلابی من نیست که در این جا بمانم و مرا از این موقعیت و شهرت نجات دهد، حاضرم جایزهای بسیار گران به او تقدیم کنم و بسیار خوشحال خواهم شد».
استفاده از وقت
فرزند آیت اللّه قدوسی، محمد حسین قدوسی درباره وقت شناسی و استفاده مفید پدر شهید خود از اوقات شبانه روز میگوید: «به جرأت میتوانم بگویم که ایشان در خانه هرگز بیکار نبودند و تمامی مدتی که در منزل بودند، دیده نشد که حتی یک ربع ساعت بیکار نشسته باشند و یا با حرف زدن وقت بگذرانند. شب و روز، جمعه و غیر جمعه برای ایشان اصلاً فرقی نداشت. ایشان آن قدر در مورد وقتش مقید بود و به کارش میرسید که گاهی قبل از اذان صبح به مدرسه حقانی ـ که مدیریت آن را بر عهده داشتند ـ میرفت تا ببیند طلبهها در چه حالی هستند». شهید قدوسی گاهی هجده ساعت در شبانه روز کار میکرد و لحظهای خم به ابرو نمیآورد. البته کار و تلاش در راه خداوند با چنین صداقت و اخلاصی نباید هم خستگی بیاورد.
احیای فرهنگ اسلامی
او برای احیای فرهنگ پر بار اسلامی، همیشه اهمیت ویژهای قائل بود. به همین دلیل، مهم ترین فعالیت خود را صرف پایهریزی یک نظام آموزشی نو و پرثمر مینمود و اعتقادش بر این بود که باید به موازات فعالیت سیاسی، زیربنای فرهنگی و مکتبی را نیز تقویت کرد. به دنبال همین اندیشه بود که با همکاری و همفکری شهید مظلوم آیت اللّه بهشتی (رحمه الله) اقدام به تأسیس مدرسه حقانی در قم نمود تا با اعمال شیوهای نو و کارساز، به تربیت افرادی متعهد و عالم با بینش صحیح سیاسی بپردازد.
مکتب توحید
با توجه به وضع نابسامان جامعه در زمان رژیم شاهنشاهی و وجود فحشا و فساد در بین اقشار مختلف جامعه، به ویژه زنان که قشری آسیب پذیر و مورد استفاده ابزاری از سوی تبلیغ کنندگان فرهنگ غربی بودند، شهید قدوسی بدین فکر افتاد تا محلی برای نشر فرهنگ و علوم اسلامی در میان زنان جامعه تأسیس کند. از این رو، با ایجاد یک روش طلبگی برای خواهران و آشنایی آنان با فرهنگ اصیل اسلامی و دروس پر بار دینی، سدّی مستحکم در برابر این موج فساد ایجاد نمود. ایشان در سال 1352 «مکتب توحید» را که مدرسه علوم دینی خواهران بود، تأسیس کرد که با استقبال بی نظیر زنان و دختران مسلمان که مایل بودند با مبانی و دروس اسلامی آشنا شوند، رو به رو شد.
شهادت فرزند
شهادت محمد حسن فرزند آیت الله قدوسی در جبهههای حق علیه باطل، حدود هفت ماه قبل از شهادت خود ایشان اتفاق افتاد. آیت الله قدوسی با صبر و استقامت بسیار زیادی با این مساله برخورد کرد و این در حالی بود که به علت هوش و استعداد و تواناییهای خاصی که در فرزندش محمد حسن بود، علاقه فراوانی به او داشت. حتی بعد از شنیدن خبر شهادت فرزند، حالت ایشان بسیار عادی بود، به گونهای که هر کس آن شهید والامقام را میدید، فکر میکرد هنوز خبر شهادت فرزندش را نشنیده است. شهید قدوسی در همان زمان به همسر خود میگوید: «مبادا برای آنچه در راه خدا دادهای ضجّه و ناله کنی و کنترل خود را از دست بدهی». او نمونه بارز صبر و استقامت و دلدادگی به خدایی بود که سالها در بند لطف و قهر او قرار داشت.
*دفاع پرس